[[مفسران]] ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَهَا خَالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا}}<ref>«ای پیامبر! ما آن همسرانت را که مهرشان را دادهای بر تو حلال کردهایم و (نیز) کنیزانی را از آنچه خداوند به تو (در جنگها) به غنیمت داده است و دختران عموها و دختران عمّهها و دختران داییها و دختران خالههایت را که با تو هجرت کردهاند و هر زن مؤمنی را که خود را به پیامبر ببخشد- اگر پیامبر بخواهد او را به همسری برگزیند- در حالی که این ویژه توست نه مؤمنان؛ ما نیک میدانیم که برای آنان در مورد همسران و کنیزهاشان چه مقرّر داشتهایم؛ تا برای تو تنگنایی نباشد و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره احزاب، آیه ۵۰.</ref> از زنی به نام [[امشریک]] یاد کردهاند که خود را به [[پیامبر]]{{صل}} هبه کرد. در نام، [[نسب]]، [[همسر]] و حتی [[قبیله]] او [[اختلاف]] است. برخی او را غزیه، دختر [[جابر بن حکیم دوسی]] از تیره [[ازد]] میدانند.<ref>المنتظم، ج ۴، ص ۵۸.</ref> ابنسعد نیز بر این نظر است.<ref>الطبقات، ج ۸، ص ۱۲۲.</ref> برخی وی را دختر [[دودان بنعوف بن جابر]] از [[بنیعامر بن لؤی]] میشناسانند.<ref> المحبر، ص ۸۱ ـ ۸۲؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۴۹۶.</ref> [[بلاذری]] او را دختر [[دودان بن عوف بن عمرو]] میداند.<ref>انساب الاشراف، ج ۲، ص ۵۳؛ نهایهالارب، ج ۱۸، ص ۲۰۱.</ref> برخی نام او را غُزَیْله آوردهاند.<ref> نهایة الارب، ج ۱۸، ص ۲۰۱.</ref> تعدد نام، نسب و [[کنیه]] او برخی را به تعدد مصداق [[معتقد]] ساخته است؛ امّا ابنحجر، پس از معرفی سه امشریک، با لقبهای [[انصاری]]، دوسی، و [[قریشی]] عامری، نتیجه گرفته که امّ شریک، زنی از [[اهل]] [[قریش]] است و به جهت ازدواجش با دوس، به آنان منسوب شده، و بعد در میان [[انصار]] [[ازدواج]] کرده و به آنان نسبت یافته است،<ref>الاصابه، ج ۸، ص ۴۲۰.</ref> گرچه قول به اینکه او از انصار و از تیره [[بنینجار]] بوده نیز وجود دارد،<ref> البدایه والنهایه، ج۵،ص۳۱۹؛ الاصابه، ج۸، ص۴۱۶.</ref> به هر روی وی همسر [[ابوالعکر ازدی]]، حلیف [[عامر بن لؤی]] بود.<ref>انساب الاشراف، ج ۲، ص ۵۴.</ref> جزئیات [[زندگی]] امّ شریک چندان روشن نیست و داستانهای کرامت گونهای که دربارهاش آوردهاند جای [[تأمل]] دارد، به ویژه آنکه ناقل همه آنها خود اوست. خود وی میگوید: وقتی قومش، از [[اسلام آوردن]] او [[آگاه]] شدند، وی را گرفته و بستند و در [[بادیه]] بر شتر برهنه سوار کردند و سه [[روز]] از [[خوراک]] بازش داشتند تا از [[دین]] دست بردارد؛ امّا [[لطف]] ویژه [[الهی]]، او را از [[سختی]] و [[تشنگی]] رهایند، بهگونهای که [[مشرکان]] همراه او، به [[حقانیت اسلام]] پی برده و [[مسلمان]] شدند.<ref>الطبقات، ج ۸، ص ۱۲۳؛ المحبر، ص ۸۱ ـ ۸۲.</ref>
نام او غُزَیَّة بنت [[جابر بن حکیم بن عامر بن لؤی]] است. درباره این که از کدام [[قبیله]] بوده، نظریات مختلفی وجود دارد؛ عدهای گفتهاند، [[قریشی]] و از [[طایفه]] عامر بوده است، چنان که در [[نسب]] او ذکر شد. گروهی او را از [[طایفه]] "دوسیّه" و از [[قبیله]] "ازد" شمردهاند. برخی هم او را از [[انصار]] دانستهاند<ref>نام او را "غُزَیله" هم نقل نمودهاند. درباره نسب ام شریک، نقلهای دیگری نیز گفته شده، مانند: ام شریک، بنت - دودان بن عوف بن عمر بن رواحة بن حجر. (الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۱۲۲؛ تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، ج۲، ص۸۴؛ انساب الاشراف، بلاذری، ج۲۶، ص۱۱؛ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۹۴۲؛ المنتظم، ابن جوزی، ج۵، ص۲۳۶؛ تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج۳، ص۱۶۷؛سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۱۱، ص۲۳۶؛ امتاع الأسماع، مقریزی، ج۶، ص۴۴؛ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۳۵۱؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۴۱۷ و أعیان الشیعة، امین عاملی، ج۳، ص۴۸۱).</ref>. برخی [[تاریخ]] نگاران نیز نظر جامعی را در اینباره مطرح کردهاند که تمام این اقوال را در برمیگیرد؛ آنان گفتهاند: [[ام شریک]] از [[طایفه]] عامر بوده، سپس با فردی از [[طایفه]] دوسی از [[قبیله ازد]] [[ازدواج]] کرد؛ از این رو به آن [[قبیله]] هم نسبت داده میشود. پس از آن هم با فردی از [[انصار]] [[ازدواج]] کرد، پس [[انصاری]] هم به شمار میآمده است؛ یا این که او را از [[انصار]] به معنای فراگیر آن بدانیم<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۳، ص۴۸۱.</ref><ref>[[حسن مرادی|مرادی، حسن]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۴۳۳.</ref>.
[[امشریک]] پس از [[اسلام]] در پی کسی بود که با او همراه شود تا در [[مدینه]] به [[پیامبر]]{{صل}} بپیوندد. از یهودیانی که به آن سوی در حرکت بودند، خواست تا با آنها همراه شود و چون امّشریک خواست آبی بردارد یک [[یهودی]] مانع شد و گفت: همه چیز با ما همراه است. بدینگونه با آنان همراه شد و در میان [[راه]] چون [[تشنگی]] بر او [[غالب]] شد، از آنان آبطلبید؛ امّا آنان به شرط یهودی شدن، آب در اختیارش مینهادند. امّ شریک نپذیرفت و به کناری رفت و [[خفت]] و در این هنگام مورد [[لطف]] ویژه [[خداوند]] قرار گرفت و [[سیراب]] شد.<ref>السیر والمغازی، ص ۲۸۴.</ref> امّ شریک در مدینه به پیامبر{{صل}} ملحق شد و با آن [[حضرت]] [[بیعت]] کرد <ref> المحبر، ص ۴۱۱.</ref> و چون [[همسر]] نداشت، خود را به پیامبر{{صل}} هبه کرد؛ امّا در [[پذیرش]] [[رسول خدا]] [[اختلاف]] است؛<ref>المنتظم، ج ۴، ص ۵۸؛ انساب الاشراف، ج ۲، ص ۵۳ ـ ۵۴.</ref> ابنسعد براساس روایتی میگوید: پیامبر{{صل}} آن را نپذیرفت؛ ولی او نیز تا آخر [[ازدواج]] نکرد.<ref> الطبقات، ج ۸، ص ۱۲۲.</ref> [[ابناسحاق]] بر آن است که پیامبر{{صل}} او را به سه صاع جو به [[زید]] تزویج کرد؛<ref>السیر والمغازی، ص ۲۸۴.</ref> ولی براساس دیگر دادههای [[تاریخی]]، میتوان گفت که پیامبر{{صل}} پس از اینکه امّ شریک خود را به او بخشید<ref> السیر والمغازی، ص ۲۶۹؛ السیرة النبویه، ج ۴، ص ۶۴۶ ـ ۶۴۷؛ مسند احمد، ج ۷، ص ۶۱۷.</ref> با او ازدواج کرد <ref> الطبقات، ج۸، ص۱۲۲؛ حلیهالاولیاء، ج۲، ص۶۷.</ref> و پس از چندی وی را [[طلاق]] داد <ref> تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۵؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۸۵؛ المحبّر، ص ۸۲.</ref> و او پس از آن ازدواج نکرد و همچنان دیگران را به اسلام [[ترغیب]] میکرد.<ref> انساب الاشراف، ج ۲، ص ۵۴.</ref> [[ابن عبدالبرّ]]، اقوال مربوط به [[ازدواج]] را مضطرب دانسته و در اصل این رخداد تردید میکند.<ref>الاستیعاب، ج ۴، ص ۴۹۷.</ref> به [[نقل]] خود او، روزی ظرفی از روغن برای [[پیامبر]] فرستاد. پس از آن، هرگاه به آن ظرف مراجعه میکرد آن را پر از روغن مییافت.<ref>مناقب، ج ۱، ص ۱۴۱.</ref>برخی آن را از [[آیات الهی]] شمرده و میگفتند: {{عربی|"ومن آيات الله، عكة امّشريك"}}.<ref>الطبقات، ج ۸، ص ۱۲۴؛ بحار الانوار، ج ۱۸، ص ۳۶.</ref> امّ شریک از [[راویان حدیث پیامبر]]{{صل}} به شمار میآید.<ref>صحیح البخاری، ص ۱۲۲۶، ح ۳۱۸۰؛ الطبقات، ج ۸، ص ۱۲۴.</ref> از فرجام او اطلاعی در دست نیست.
نام او غُزَیَّة بنت جابر بن حکیم بن عامر بن لؤی است. درباره این که از کدام قبیله بوده، نظریات مختلفی وجود دارد؛ عدهای گفتهاند، قریشی و از طایفه عامر بوده است، چنان که در نسب او ذکر شد. گروهی او را از طایفه "دوسیّه" و از قبیله "ازد" شمردهاند. برخی هم او را از انصار دانستهاند[۱]. برخی تاریخ نگاران نیز نظر جامعی را در اینباره مطرح کردهاند که تمام این اقوال را در برمیگیرد؛ آنان گفتهاند: ام شریک از طایفه عامر بوده، سپس با فردی از طایفه دوسی از قبیله ازدازدواج کرد؛ از این رو به آن قبیله هم نسبت داده میشود. پس از آن هم با فردی از انصارازدواج کرد، پس انصاری هم به شمار میآمده است؛ یا این که او را از انصار به معنای فراگیر آن بدانیم[۲][۳].
↑نام او را "غُزَیله" هم نقل نمودهاند. درباره نسب ام شریک، نقلهای دیگری نیز گفته شده، مانند: ام شریک، بنت - دودان بن عوف بن عمر بن رواحة بن حجر. (الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۱۲۲؛ تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، ج۲، ص۸۴؛ انساب الاشراف، بلاذری، ج۲۶، ص۱۱؛ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۹۴۲؛ المنتظم، ابن جوزی، ج۵، ص۲۳۶؛ تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج۳، ص۱۶۷؛سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۱۱، ص۲۳۶؛ امتاع الأسماع، مقریزی، ج۶، ص۴۴؛ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۳۵۱؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۴۱۷ و أعیان الشیعة، امین عاملی، ج۳، ص۴۸۱).