عایشه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{خرد}} +))
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
 
{{همسران پیامبر}}
{{همسران پیامبر}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">

نسخهٔ ‏۱۹ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۱۱

مدخل‌های وابسته به این بحث:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل عایشه (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

عایشه، دختر ابوبکر و همسر پیامبر اکرم(ص) در سال قبل از هجرت متولد شد و در سال دوم هجری به ازدواج پیامبر اکرم(ص) درآمد. او نزدیک به ۹ سال به‌عنوان همسر پیامبر در خدمت ایشان بود. عایشه در زمره راویان احادیث پیامبر اکرم(ص) است. او گرچه از مخالفین سرسخت خلیفه سوم بود، تا آنجا که به کفر او شهادت می‌داد، اما هنگامی‌که از بیعت مردم با امام علی(ع) با خبر شد، با تغییر موضع و بهانه‌ای واهی، از جمله این که عثمان توبه کرده و کشتن او بعد از اقدام به توبه کاری نادرست بوده است، دم از خون‌خواهی عثمان زد و علیه امام به‌پا خاست. امام(ع) در مورد موضع‌گیری او نسبت به خلیفه و نقش او در تحریک احساسات مردم در مقابله با خلیفه و کشته‌شدن او فرمود: عایشه نیز در مورد عثمان گرفتار خشم نابهنگام شد و در نتیجه زمینه قتل او به دست مردم خشمگین فراهم آمد[۱].

ریشه تمام کینه‌توزی‌های و دشمنی‌های عایشه نسبت به امام(ع) به موقعیت امام(ع) و خانواده ایشان نزد پیامبر(ص) بازمی‌گردد. او خود به این امر معترف بوده است. عایشه در سال ۳۶ هجری و در پی تحریک مروان بن حکم و همراهی طلحة بن عبدالله و زبیر بن عوام و به بهانه خون‌خواهی عثمان، دست به فتنه بزرگی زدند که به جنگ جمل انجامید و خسارت‌های زیادی را بر پیکره حکومت نوپای امام علی(ع) وارد کرد.

عایشه پیش از حرکت به‌سوی بصره در ملاقاتی با ام‌سلمه، همسر بزرگ و گرامی پیامبر اکرم(ص) که از شیعیان امام علی(ع) به‌شمار می‌آمد و همواره بر عهد خویش با پیامبر اکرم(ص) وفادار بود، با او به گفت‌وگو پرداخت و وی را به همراهی با خود تحریک کرد. ام‌المؤمنین ام‌سلمه در احتجاج با عایشه، روایت پیامبر اکرم(ص) را که فرمود: "علی خلیفه من بر شماست در زمان حیاتم و پس از مرگم، پس هر که با او مخالفت کند با من مخالفت کرده است" یادآوری کرد و او را به ترس از خداوند فراخواند. هم‌چنین روایت پیامبر را که در جمع همسرانش فرمود: "گویا یکی از شما را می‌بینم که سگان حوأب بر او پارس می‌کنند" به یادش آورد و گفت: "بپرهیز از اینکه تو او باشی" و او را از مخالفت با امام برحذر داشت. اما او از مخالفت و کینه‌توزی‌های خود دست برنداشت، تا آنجا که برخی صحابی بزرگ چون عمار یاسر با او زبان به سخن گشودند که ای عایشه! این فتنه‌ها از سوی تو است.

سرانجام نبرد جمل با پیروزی امام(ع) و کشته‌شدن بسیاری از لشکریان جمله طلحه و زبیر به پایان رسید. امام(ع) دستور داد تا جان عایشه را نجات دهند. سپس درحالی‌که خود وو فرزندانش با احترام او را مشایعت می‌کردند، دستور داد در کمال احترام او را تا مدینه همراهی کنند. امام(ع) محمد بن ابی‌بکر، برادر عایشه و فرزندخوانده خویش را به همراه چهل زن، که لباس مردانه بر تن کرده بودند، به‌منظور محافظت از عایشه، رهسپار مدینه کرد.

کینه‌توزی عایشه نسبت به خاندان امام علی(ع) منحصر به واقعه جمل نشد، بلکه سال‌ها بعد در جریان به خاک‌سپاری و تشییع پیکر امام حسن مجتبی(ع) نیز حادثه‌ای تلخ در تاریخ شیعه پدیدار شد. تاریخ‌نویسان وفات عایشه را روز ۱۷ رمضان و بین سال‌های ۵۶ تا ۵۸ هجری ثبت کرده‌اند[۲].

دختر ابوبکر، همسر رسول خدا(ص) که نسبت به امیر المؤمنین(ع) حسد و کینه داشت و پیوسته علیه آن حضرت تلاش می‌کرد. وی زمان خلیفۀ اوّل و دوم، از حکومت طرفداری می‌کرد، در زمان عثمان از مخالفان خلیفه شد و در شورش علیه عثمان نقش عمده داشت، ولی با به خلافت رسیدن حضرت علی(ع) به مخالفان او پیوست و سوار بر شتر ماده (جمل) شد و جنگ جمل را پدید آورد و به نام دفاع از عثمان، اوضاع را بر ضدّ امیر المؤمنین(ع) آشفته ساخت. در جنگ جمل، طلحه و زبیر کشته شدند، عایشه را هم حضرت علی(ع) بخشید و او را محترمانه روانۀ مدینه کرد.[۳] گرچه بارها از حادثۀ جمل اظهار پشیمانی کرد، ولی به دشمنی خود با امام ادامه داد و از شهادت امیر مؤمنان(ع) شاد شد و سجدۀ شکر کرد.[۴] پس از شهادت امام مجتبی(ع)، از دفن او در کنار قبر پیامبر جلوگیری کرد. وی در سال ۵۷ یا ۵۸ هجری درگذشت[۵]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. نهج البلاغه، نامه ۱: «وَ کَانَ مِنْ عَائِشَةَ فِیهِ فَلْتَةُ غَضَبٍ؛ فَأُتِیحَ لَهُ قَوْمٌ [قَتَلُوهُ‏] فَقَتَلُوهُ»
  2. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 537-538.
  3. ر.ک. نقش عایشه در اسلام، علامه عسکری
  4. موسوعة الامام علی بن ابی طالب ج ۵ ص ۸۷، به نقل از الجمل ص ۱۵۹ و مقاتل الطالبین ص۵۵
  5. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۷۸.