تفکر: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{ویرایش غیرنهایی}} +))
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
 
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">مدخل‌های وابسته به این بحث:</div>
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">مدخل‌های وابسته به این بحث:</div>

نسخهٔ ‏۲۱ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۲۰

مدخل‌های وابسته به این بحث:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل تفکر (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • تفکر و اندیشه از ویژگی‌های انسان است. تفکر امری حیاتی است که موجب رشد و نموّ عقل انسان می‌شود. خداوند در قرآن کریم در چند مورد به موضوع تفکر اشارت دارد[۱]. نتیجه تفکر به فعلیّت درآمدن استعدادهای آدمی است و موجب پیشرفت انسان‌ها در زندگی می‌شود. تفکر چون مشعلی فروزان است که راه را به انسان‌ها می‌نمایاند. از این‌رو پیامبر اکرم (ص) یک ساعت اندیشیدن را برتر از یک‌سال عبادت می‌داند. امام علی (ع) نیز تفکر را مایه بینایی برمی‌شمرد[۲]. انسان به مدد اندیشه خویش دشواری‌ها را کنار می‌زند و می‌تواند مسائل خود را در زندگی حل کند. امام علی (ع) فرمود:اندیشه، آیینه‌ای پاک است[۳][۴].
  • انسان در آیینه اندیشه، نیک و بد کارش را می‌بیند و در اصلاح آن می‌کوشد، با اندیشه رشد می‌کند و به راه راست رهنمون می‌شود. از این‌رو اندیشه در حرکت آدمی به‌سوی اصلاح کار معاد نیز کارکردی ویژه می‌یابد. امام علی (ع) تفکر را عامل فراخواندن انسان به نیکی و عمل به آن می‌داند و با معرفی تفکر به‌عنوان برترین دانش، می‌فرماید: هیچ دانشی چون تفکر نیست[۵][۶].
  • دانشی که از راه تفکر و اندیشه حاصل می‌شود، دانشی عمیق است که زمینه رشد و ارتقای آدمی را فراهم می‌آورد. در سایه چنین دانشی انسان به فهم و دریافت حقیقی حاصل از فعال‌سازی عقل دست می‌یابد. در کلام امام نتیجه تفکر و دریافت حقیقی حاصل از فعال‌سازی عقل دست می‌یابد. در کلام امام نتیجه تفکر و دریافت مطلب، از نتیجه تکرار (طوطی‌وار) درس بیشتر است. از این‌رو در مکتب اسلام، اصول دین و اعتقاد به آن امری تقلیدی نیست و در سایه فهم و درک باید جزو وجدانیّات انسان شود. این نیز جز در سایه تفکر و اندیشه عمیق به‌دست نمی‌آید. به همین جهت امام (ع) در کلامی اندیشه را دلیل بینایی معرفی می‌کند: اهل بصیرت کسی است که بشنود و بیندیشد و بنگرد و ببیند و از حوادث عبرت گیرد، سپس به راهی روشن قدم نهد و از فروغلتیدن در پرتگاه‌ها و گم شدن در کوره‌راه‌ها دوری گزیند[۷]. در کلامی دیگر نیز، حاصل اندیشیدن را پدیداری نور می‌داند و ظلمت را حاصل غفلت ذکر می‌کند[۸].

نتیجه تفکر

  • تفکّر آدمی را به حقیقت هستی و زندگی می‌رساند. انسان در سایه تفکر، خیر و شر خود را می‌شناسند و در مسیر صحیح گام برمی‌دارد. امام (ع) می‌فرماید: و اگر آفریدگار درباره قدرت عظیم و نعمت بزرگ آفریدگار می‌اندیشیدند، به راه می‌آمدند و از عذاب دوزخ می‌هراسیدند[۹][۱۰].
  • اندیشیدن مانع تباهی در عاقبت کار آدمی و باعث بینایی در امور و جلوگیری از فرو رفتن انسان در مهلکه‌ها و پرتگاه‌ها می‌شود. در سایه تفکر، آدمی از اتفاق‌های پیرامون خود پند می‌گیرد و تجربه کسب می‌کند. از این‌رو فرمود: خدا رحمت کند کسی را که بیندیشد تا پند گیرد، آنگاه پذیرد و به کار بندد[۱۱]. انسان در سایه تفکر حقایق امور را درمی‌یابد و به خواسته خود می‌رسد. امام علی (ع) فرمود: آن‌که چشم اندیشه خود را بیدار نگاه دارد، به منتهای خواسته خویش برسد»[۱۲].


مقدمه

تفکّر، تجزیه و تحلیل معلوماتی است که انسان در ذهن خود اندوخته است. تفکّر سیر در فراورده‌هایی است که برای ذهن ابتدا پیدا می‌شود؛ مانند عمل شناوری است که انسان در آب از این طرف به آن طرف می‌کند[۱۳]. پس تفکر یعنی از بسائط مرکّبات ساختن و از مفردات قضایا ساختن و از قضایا قیاسات تشکیل دادن و نتیجه گرفتن و از قیاسات نتایج فلسفه و علوم پدید آوردن[۱۴]. به عبارت دیگر “تفکّر” عبارت است از مربوط کردن چند معلوم به یکدیگر برای به دست آوردن معلوم جدید و تبدیل کردن یک مجهول به معلوم. در حقیقت تفکر عبارت است از سیر و حرکت ذهن از یک مطلوب مجهول به سوی یک سلسله مقدمات معلوم، و سپس حرکت از آن مقدمات معلوم به سوی آن مطلوب برای تبدیل آن به معلوم[۱۵]. در حقیقت، فکر کردن نوعی ازدواج و توالد و تناسل در میان اندیشه‌هاست. به عبارت دیگر، تفکر نوعی سرمایه‌گذاری اندیشه است، برای تحصیل سود و اضافه کردن بر سرمایه اصلی[۱۶]. تفکّر قوّه‌ای است در انسان ناشی از عقل داشتن. انسان چون یک موجود عاقلی است، موجود متفکّری است. قدرت دارد در مسائل تفکّر کند به واسطه تفکری که در مسائل می‌کند حقایق را تا حدودی که برایش مقدور است کشف می‌کند، حال هر نوع تفکری باشد، تفکر به اصطلاح استدلالی و استنتاجی و عقلی باشد یا تفکر تجربی[۱۷]. تفکر آنجایی است که یک مسأله‌ای را که انسان به کلّی نسبت به آن جاهل و نادان است و نمی‌داند، به انسان می‌آموزند[۱۸].[۱۹]

جستارهای وابسته

منابع

  1. دانشنامه نهج البلاغه
  2. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر

پانویس

  1. ﴿ إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِّأُولِي الأَلْبَابِ الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ؛ سوره آل عمران، آیه ۱۹۰ – ۱۹۱، و ﴿وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَث ذَّلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ؛ سوره اعراف، آیه ۱۷۶.
  2. نهج البلاغه، نامه ۳۱
  3. نهج البلاغه، حکمت ۳۵۷: «"الْفِكْرُ مِرْآةٌ صَافِيَةٌ"»
  4. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 203.
  5. نهج البلاغه، حکمت ۱۰۹: «"لَا عِلْمَ كَالتَّفَكُّرِ"»
  6. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 203.
  7. نهج البلاغه، خطبه ۱۵۲ و نیز نک: نامه ۳۱: «"فَإِنَّمَا الْبَصِيرُ مَنْ سَمِعَ فَتَفَكَّرَ وَ نَظَرَ فَأَبْصَرَ وَ انْتَفَعَ بِالْعِبَرِ ثُمَّ سَلَكَ جَدَداً وَاضِحاً، يَتَجَنَّبُ فِيهِ الصَّرْعَةَ فِي الْمَهَاوِي وَ الضَّلَالَ فِي الْمَغَاوِي"»
  8. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 203- 204.
  9. نهج البلاغه، خطبه ۲۲۷: «"وَ لَوْ فَكَّرُوا فِي عَظِيمِ الْقُدْرَةِ وَ جَسِيمِ النِّعْمَةِ لَرَجَعُوا إِلَى الطَّرِيقِ وَ خَافُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ"»
  10. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 204.
  11. نهج البلاغه، خطبه ۱۰۲: «"رَحِمَ اللَّهُ امْرَأً تَفَكَّرَ فَاعْتَبَرَ وَ اعْتَبَرَ فَأَبْصَرَ"»
  12. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 204.
  13. بیست گفتار، ص۳۱۵.
  14. مجموعه آثار، ج۶، ص۲۴۵.
  15. مجموعه آثار، ج۵، ص۴۵.
  16. مجموعه آثار، ج۵، ص۱۰۱.
  17. پیرامون جمهوری اسلامی، ص۹۲.
  18. آشنایی با قرآن، ج۴، ص۱۰.
  19. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۲۶۲.