|
|
خط ۷: |
خط ۷: |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> |
|
| |
|
| ==مقدمه==
| | [[تعجب]] مصدر باب تفعل از ریشه "ع ـ جـ ب" و به معنای شگفتزده شدن است. [[تعجب]] حاصل بزرگ شمردن پدیدهای کمیاب یا بیمانند و [[جهل]] به [[حقیقت]] یا سبب آن است و با زوال یکی از این دو شرط، تعجبزایل میشود. <ref>النحو الوافی، ج۳، ص۳۳۹. </ref> تعجب در برخورد با پدیدهای رُخ میدهد که علت آن بر [[انسان]] پوشیده است، از این رو با آشکار شدن، علت، تعجب رخت برمیبندد. <ref>مفردات، ص۵۴۷؛ التعریفات، ص۱۹۰؛ "عجب"؛ لغت نامه، ج۵، ص۶۸۰۰ "تعجب".</ref> از عوامل دیگر تعجب، [[عظمت]] یک شیء،<ref>التبیان، ج۲، ص۴۵۳. </ref> وقوع حادثهای نادر و خلاف [[عادت]] <ref>لسانالعرب، ج۱، ص۵۸۰، "عجب".</ref> و [[رویارویی]] با امور خوشایند انسان است،<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۵۵۳. </ref> از این رو آن را بر دو گونه ستایشی و نکوهشی شمردهاند؛ تعجب ستایشی از [[رضایتمندی]] و [[استحسان]] حکایت دارد و با صیغه ثلاثی مزید "أعجبت" بیان میشود، تعجب نکوهشی حاکی از [[ناخشنودی]] و [[نارضایتی]] است و با صیغه ثلاثی مجرد "عجبت" بیان میشود. <ref>مجمع البیان، ج۲، ص۵۳۳؛ التعاریف، ص۱۸۴. </ref> نحویان در تعریفی کاربردی گفتهاند: هرگاه صفتی در چیزی فزون از اندازه معمولی خود باشد، حالت تجب رخ میدهد. <ref>التعاریف، ص۱۸۵. </ref> |
| *عَجِبَ و تَعَجُب [[حیرت]] کردن، شگفت زده شدن مات و مبهوت شدن (از چیزی، به سبب چیزی). (آذرتاش آذرنوش، [[فرهنگ]] معاصر [[عربی]] - [[فارسی]]، ص ۴۲۱، ماده عَجِبَ) در این مدخل منظور آیاتی است که در رابطه با [[پیامبر]] از سوی [[خداوند]] از واژه عَجِبَ و تعَجَبَ استفاده شده و بیانگر نکاتی در جهت ابراز شگفتیهای [[پیامبر]] و [[مخالفان]] ایشان در [[مسائل اعتقادی]] همچون [[معاد]] و [[عالم آخرت]] است. اهمیت زبانی این دسته از [[آیات]] در شیوه [[تبلیغی]] و یا جدلی برای اقناع مخاطب است.
| |
| #{{متن قرآن|وَإِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَإِذَا كُنَّا تُرَابًا أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ}}<ref>«و اگر (از چیزی) شگفتی میورزی، گفتار آنان شگفت است (که میگویند) آیا هنگامی که خاک گردیم به راستی در آفرینشی تازه پدیدار خواهیم شد؟ آنانند که به پروردگارشان کفر ورزیدند و بندهایی به گردن دارند و دمساز آتشند، آنان در آن جاودانند» سوره رعد، آیه ۵.</ref>
| |
| #{{متن قرآن|فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمْ مَنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَاهُمْ مِنْ طِينٍ لَازِبٍ * بَلْ عَجِبْتَ وَيَسْخَرُونَ}}<ref>«اینک از ایشان بپرس آیا آنها در آفرینش سختترند یا آنان که ما آفریدهایم؟ ما آنها را از گلی چسبناک آفریدهایم * بلکه تو (از کفر آنها) در شگفتی افتادی و آنان (تو را) به ریشخند میگیرند» سوره صافات، آیه ۱۱-۱۲.</ref>
| |
| #{{متن قرآن|مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با ویاند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود میبینی که بخشش و خشنودییی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهرههایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و د» سوره فتح، آیه ۲۹.</ref>
| |
| #{{متن قرآن|أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَيْنَا إِلَى رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ}}<ref>«آیا برای مردم شگرف است به مردی از آنان وحی کنیم که به مردم هشدار بده و مؤمنان را آگاه ساز که نزد پروردگارشان پایگاهی راستین دارند؛ کافران میگویند: بیگمان این جادوگری آشکار است» سوره یونس، آیه ۲.</ref>
| |
| #{{متن قرآن|وَعَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ}}<ref>«و از اینکه بیمدهندهای از خودشان به سراغشان آمد شگفتی کردند و کافران گفتند: این جادوگری بسیار دروغگوست» سوره ص، آیه ۴.</ref>
| |
| #{{متن قرآن|بَلْ عَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا شَيْءٌ عَجِيبٌ*أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا ذَلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ}}<ref>«بلکه کافران از اینکه بیمدهندهای از میان خودشان برای آنان آمد به شگفتی افتادند و گفتند:» سوره ق، آیه ۲-۳.</ref>
| |
| #{{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ}}<ref>«و از مردم کسی است که گفتارش درباره زندگی این جهان تو را به شگفتی وا میدارد و خداوند را بر آنچه در دل دارد گواه میگیرد و همو کینهتوزترین دشمنان است*آیا چون مردیم و خاک شدیم (باز زنده میشویم)؟ این بازگشتی دور (از باور) است» سوره بقره، آیه ۲۰۴.</ref> '''نکته''': در این [[آیه]] [[خداوند]] به [[پیامبر]] هشدار میدهد که مفتون ظاهر افرادی نشود که تلاش میکنند، با ظاهر سازی، و گفتار بدون [[اعتقاد]]، خود را به [[پیامبر]] نزدیک کنند و [[خدا]] به [[پیامبر]] میفرماید مواظب باش که [[فریب]] گفتار آنها را نخوری که [[دروغ]] میگویند و در باره [[عُجب]] به گفتار دیگران به پیامبرتذکر داده شده است.
| |
| #{{متن قرآن|فَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ}}<ref>«و داراییها و فرزندان آنان تو را به شگفتی نیفکند، جز این نیست که خداوند میخواهد آنان را در زندگی این جهان به عذاب افکند و در حالی که کافرند جانشان (از تن) بیرون رود» سوره توبه، آیه ۵۵.</ref>
| |
| #{{متن قرآن|وَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَأَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِي الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ}}<ref>«و داراییها و فرزندانشان تو را به شگفتی نیندازد، جز این نیست که خداوند میخواهد در این جهان آنان را با آنها به عذاب افکند و جانشان در حالی که کافرند (از تن) بیرون رود» سوره توبه، آیه ۸۵.</ref> '''نکته''': [[علامه طباطبائی]] در ذیل این دو [[آیه]] مینویسد: «[[زندگی]] که موجود زنده [[سعادت]] برای خودش میداند، و [[راحتی]] که برای [[لذت]] بردن، در صورتی است که بر مجری [[حقیقی]] [[حیات]] جریان یابد و در [[حقیقت]] این است که [[انسان]] متلبس شود به واقع آثار [[حیات]] از [[علم]] [[نافع]] و [[عمل صالح]]؛ بدون این که مشغول شود به کارهای بدون فایده. پس این [[زندگی]] است که در آن [[مرگ]] وجود ندارد، و [[راحتی]] است بدون [[رنج]]، و [[لذت]] است بدون درد وآن [[زندگی]] در [[ولایت]] [[خدا]] است: «{{متن قرآن|أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ}}<ref>«آگاه باشید که دوستان خداوند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میشوند» سوره یونس، آیه ۶۲.</ref> و اما کسی که مشغول بدنیا شود و زینتهای [[دنیا]] مثل [[مال]] و [[فرزندان]] او را جذب کند و [[آرزوها]] او را [[مغرور]] کند در تناقضات [[قوی]] [[بدن]] قرار میگیرد؛ و [[مبتلا]] به تزاحم لذتهای مادی میشود و دچار [[عذاب]] شدید میگردد «{{متن قرآن|فَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا}}<ref>«و داراییها و فرزندان آنان تو را به شگفتی نیفکند، جز این نیست که خداوند میخواهد آنان را در زندگی این جهان به عذاب افکند و در حالی که کافرند جانشان (از تن) بیرون رود» سوره توبه، آیه ۵۵.</ref>» با همان چیزهائی که [[فکر]] میکرد [[سعادت]] و [[لذت]] او در آن است و آنچه را وسعت عیش میپندارد در [[حقیقت]] [[معیشت]] - ضنک - است: «{{متن قرآن|وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا}}<ref>«و هر که از یادکرد من روی برتابد بیگمان او را زیستنی تنگ خواهد بود و روز رستخیز وی را نابینا بر خواهیم انگیخت» سوره طه، آیه ۱۲۴.</ref> ([[المیزان]] ([[عربی]] چاپ بیروت) ج ۹، ص ۳۰۹»
| |
| #{{متن قرآن|لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِنْ بَعْدُ وَلَا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ}}<ref>«پس از این (زنانی که برشمردیم) زنان (دیگر) و (نیز) اینکه همسرانی (تازه) را جایگزین آنان کنی بر تو حلال نیست هر چند زیبایی (خوی) آنان تو را خوش آید؛ مگر آنکه کنیزت باشند و خداوند مراقب هر چیزی است» سوره احزاب، آیه ۵۲.</ref>
| |
| #{{متن قرآن|وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ}}<ref>«و هنگامی که آنان را ببینی، پیکرهاشان تو را به شگفتی میآورد و چون چیزی گویند به گفتارشان گوش میسپاری (اما) گویی چوبهایی خشکند پشت داده بر دیوار، هر بانگی را به زیان خود میپندارند، آنان دشمنند، از آنها دوری گزین! خدایشان لعنت کناد! چگونه (از حق) بازگر» سوره منافقون، آیه ۴.</ref>
| |
| ===نکات===
| |
| در [[آیات]] فوق این محورها مطرح گردیده است.
| |
| #[[انکار]] [[معاد جسمانی]] از سوی [[مشرکان]] و ممکن ندانستن آن در عین [[آگاهی]] از مبدأ پیدایش [[انسان]]، امری شگفت آور از سوی [[خدا]] برای پیامبرذکر شده است: {{متن قرآن|أَإِذَا كُنَّا تُرَابًا أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ}}<ref>«و اگر (از چیزی) شگفتی میورزی، گفتار آنان شگفت است (که میگویند) آیا هنگامی که خاک گردیم به راستی در آفرینشی تازه پدیدار خواهیم شد؟ آنانند که به پروردگارشان کفر ورزیدند و بندهایی به گردن دارند و دمساز آتشند، آنان در آن جاودانند» سوره رعد، آیه ۵.</ref>
| |
| #تعجب [[پیامبر]] از مواضع [[انکار]] آمیز [[مشرکان]] نسبت به [[یگانگی خداوند]]؛ به رغم مشاهده غظمت [[آفرینش]] و [[قدرت خداوند]] در [[جهان]]: {{متن قرآن|بَلْ عَجِبْتَ وَيَسْخَرُونَ}}<ref>«بلکه تو (از کفر آنها) در شگفتی افتادی و آنان (تو را) به ریشخند میگیرند» سوره صافات، آیه ۱۲.</ref>
| |
| #[[تشبیه]] [[پیامبر اسلام]] و [[یاران]] آن [[حضرت]] در [[انجیل]] به زراعتی شکوفا، پرحاصل و شگفت انگیز: {{متن قرآن|يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ}}<ref>«محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با ویاند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود میبینی که بخشش و خشنودییی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهرههایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و د» سوره فتح، آیه ۲۹.</ref>
| |
| #[[هشدار]] [[خداوند]] به [[پیامبر]] در باره [[رفتار]] و گفتار شگفت آور [[منافقان]] و [[فریب]] نخوردن [[پیامبر]] از آنان: {{متن قرآن|وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ}}<ref>«و هنگامی که آنان را ببینی، پیکرهاشان تو را به شگفتی میآورد و چون چیزی گویند به گفتارشان گوش میسپاری (اما) گویی چوبهایی خشکند پشت داده بر دیوار، هر بانگی را به زیان خود میپندارند، آنان دشمنند، از آنها دوری گزین! خدایشان لعنت کناد! چگونه (از حق) بازگر» سوره منافقون، آیه ۴.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۲۹۹.</ref>.
| |
| ==خنده [[شگفتی]]==
| |
| در [[قرآن]]، در دو آیه به این خنده اشاره شده است: {{متن قرآن|وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِنْ وَرَاءِ إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ}}<ref>«و همسر او، ایستاده بود و خندید آنگاه ما به او مژده اسحاق و از پی اسحاق، یعقوب را دادیم» سوره هود، آیه ۷۱.</ref> این آیه به داستان [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} و بشارتی اشاره دارد که [[ملائکه]] به ایشان دادند که [[اسحاق]]{{ع}} به آن دو داده میشود.<ref> تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۶۷؛ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۲۳.</ref> در باره معنای این خنده دو وجه گفتهاند: برخی از مفسران ضحک را به کسر "ضاد" و در مقابل گریه دانستهاند <ref> الکشاف، ج ۲، ص ۴۱۰؛ روح المعانی، ج ۶، ص۲۹۴.</ref> و سپس در توجیه سبب این خنده وجوهی را بیان داشتهاند: خنده برخاسته از [[تعجب]]؛<ref> مفردات، ص ۲۹۲؛ زاد المسیر، ج ۴، ص ۱۰۳؛ روح المعانی، ج ۶، ص ۲۹۵.</ref> خنده ناشی از اینکه خیالشان از آن [[فرشتگان]] راحت و مطمئن شد که آزاری از آنان به ایشان نخواهد رسید؛ زیرا [[فرشتگان]] نخست خود را معرفی نکرده و از غذایی که برای آنها [[تدارک]] دیده شده بود نخوردند، از این رو [[ساره]] پنداشت که آنان میخواهند آزارشان دهند؛ ولی پس از آشکار شدن [[حقیقت]]، آرام شد و خندید.<ref> التبیان، ج ۶، ص ۳۲؛ جوامع الجامع، ج ۲، ص ۱۸۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۶۷.</ref>
| |
|
| |
|
| در مقابل، عدهای معتقدند ضحک در این [[آیه]] به [[فتح]] "ضاد" و به معنی دچار شدن شخص به [[عادت]] زنانه و حیض است.<ref> التبیان، ج ۶، ص ۳۱؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۰۷؛ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۲۳.</ref> این نظریه افزون بر اینکه از نظر ادبی [[شاهد]] دارد،<ref> التبیان، ج ۶، ص ۳۱؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۰۸.</ref> مؤیّدهائی هم دارد؛ مانند روایتی از [[امام صادق]]{{ع}}<ref>تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۱۵۲؛ نورالثقلین، ج ۲، ص ۳۸۶؛ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۲۸.</ref> و اینکه عبارت {{متن قرآن|فَضَحِكَتْ}} قبل از [[بشارت]] به [[تولد]] [[اسحاق]]{{ع}} است<ref>المیزان، ج ۱۰، ص ۳۲۳.</ref> و برای چنین زنی که در این سن عادتا فرزند نمیآورد، [[حیض]] شدن [[نشانه]] [[توانایی]] او بر بچهدار شدن است.<ref>مفردات، ص ۲۹۲، «ضحک».</ref> | | در [[زبان عربی]] الفاظ بیانگر تعجب دو گونهاند: قیاسی و سماعی؛ در نوع نخست دو صیغه "ما اَفْعَلَه" و "اَفْعِلْ بِه" به کار میرود. تفهیم تعجب در گونه دوم با تعابیری است؛ همچون "لله دَرّ فلان"، "سبحان [[الله]]"، یا با کاربرد برخی ادات استفهام و ندا <ref>النحو الوافی، ج۳، ص۳۴۰ ـ ۳۴۱. </ref> و نیز واژه "ویل"،<ref>لسانالعرب، ج۱۱، ص۷۳۸؛مجمعالبحرین، ج۴، ص۵۶۹، "عجب".</ref> یا با ایجاد تغییراتی در ساختار جمله، مانند تقدیم و تأخیر<ref>النحو الوافی، ج۱، ص۴۵۸. </ref>.<ref>[[ سید حامد شریعتمداری|شریعتمداری، سید حامد]]؛ [[تعجب (مقاله)|مقاله "تعجب"]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۷.</ref> |
| | |
| داستان [[دیدار]] مورچگان با [[حضرت سلیمان]]{{ع}} مورد دیگری از یاد کرد [[خنده]] در [[مقام]] [[شگفتی]] است: [[سلیمان]] از [[سرزمین]] مورچگان میگذشت که ناگاه یکی از آنان گفت: به لانههایتان روید تا [[سلیمان]] و لشکرش شما را پای [[مال]] نکنند؛ سلیمان از این گفته مورچه خندید: {{متن قرآن|فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِنْ قَوْلِهَا }}<ref>«(سلیمان) از گفتار آن (مور) خندان لب گشود » سوره نمل، آیه ۱۹.</ref> از نظر ادبی {{متن قرآن|ضَاحِكًا}}، یا حال تأکیدی برای "[[تبسم]]"<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۶۸؛ زاد المسیر، ج ۶، ص ۶۲.</ref> یا حال پس از فراغ است؛ یعنی پس از فراغ از تبسم، حالت شخص ضحک میشود.<ref>مجمعالبیان، ج ۷، ص ۳۶۸؛ املاء مامنّ به الرحمن، ج ۲، ص ۱۷۲.</ref> درباره منشأ خنده ایشان چند وجه گفتهاند: خنده شگفتی و [[شادمانی]] از شیوه تعبیر مورچه (کنار بروید تا [[لشکریان]] [[سلیمان]]{{ع}} شما را ناخواسته لگدمال نکنند) که نشان میداد مورچه میداند سلیمان و لشکریانش از روی عمد و [[علم]] [[ستم]] نمیکنند؛<ref>جوامع الجامع، ج ۲، ص ۷۰۴؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۷۱.</ref> یا منشأ [[خنده]]، [[تعجب]] از سخنان حکمتآمیز سردسته مورچهها به افرادش بوده است <ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۷۱؛ زادالمسیر، ج ۶، ص ۶۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۳، ص ۱۷۱.</ref> و [[امام رضا]]{{ع}} همین علت را خاستگاه خنده [[حضرت سلیمان]]{{ع}} یاد فرموده است<ref>عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۸۴؛ الصافی، ج ۴، ص ۶۲؛ نورالثقلین، ج ۴، ص ۸۲.</ref>.<ref>[[حسن رضایی|رضایی، حسن]]؛ [[خنده (مقاله)|مقاله «خنده»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۷</ref>
| |
|
| |
|
| == پرسشهای وابسته == | | == پرسشهای وابسته == |
خط ۳۹: |
خط ۱۷: |
|
| |
|
| ==منابع== | | ==منابع== |
| # [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم''']] | | # [[پرونده:000058.jpg|22px]] [[ سید حامد شریعتمداری|شریعتمداری، سید حامد]]؛ [[تعجب (مقاله)|مقاله "تعجب"]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۷''']] |
|
| |
|
| ==پانویس== | | ==پانویس== |