تهدید: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
==جامعه بی تهدید از مواهب [[الهی]]== | ==جامعه بی تهدید از مواهب [[الهی]]== | ||
[[قرآن کریم]] جامعه عاری از تهدید و [[بیم]] را نعمتی الهی میداند که با ریشه کنی عوامل تهدید و [[پیروزی]] [[مؤمنان]] محقق شد: | [[قرآن کریم]] جامعه عاری از تهدید و [[بیم]] را نعمتی الهی میداند که با ریشه کنی عوامل تهدید و [[پیروزی]] [[مؤمنان]] محقق شد: {{متن قرآن|وَاذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخَافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآوَاكُمْ وَأَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«و به یاد آورید هنگامی را که شما در این (سر) زمین گروه اندکی بودید ناتوان به شمار آمده، که میهراسیدید مردم (مشرک) شما را بربایند، تا اینکه (خداوند) به شما جا داد و با یاوری خویش از شما پشتیبانی کرد و از چیزهای پاکیزه روزیتان داد باشد که سپاس گزارید» سوره انفال، آیه ۲۶.</ref> [[امنیت]] [[مکه]] را نیز نعمتی الهی میشمارد که بیشتر [[مردم]] از آن [[ناآگاه]] ند: {{متن قرآن|وَقَالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدَى مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَا أَوَلَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَمًا آمِنًا يُجْبَى إِلَيْهِ ثَمَرَاتُ كُلِّ شَيْءٍ رِزْقًا مِنْ لَدُنَّا وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و گفتند: اگر این رهنمود را با تو پی بگیریم ما را از سرزمینمان میربایند؛ آیا ما به آنان در حرمی امن جایگاه ندادیم که فرآوردههای هر چیز را که رزقی از نزد ماست به سوی آن میآورند؟ اما بیشتر آنان نمیدانند» سوره قصص، آیه ۵۷.</ref> و جامعه تهی از تهدید و [[ترس]] را به مؤمنان [[صالح]] [[وعده]] میدهد: {{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین میگرداند -چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بیگمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار میدارد و (حال) آنان را از پس هراس به آرامش بر میگرداند؛ (آنان) مرا میپرستند و چیزی را شریک من نمیگردانند و کسانی که پس از این کفر ورزند نافرمانند» سوره نور، آیه ۵۵.</ref> در [[آیه]] {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ}}<ref>«و خداوند شهری را مثل آورد که در امن و آرامش بود، روزی (مردم) اش از همه جا فراوان میرسید آنگاه به نعمتهای خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام میدادند گرسنگی و هراس فراگیر را به (مردم) آن چشانید» سوره نحل، آیه ۱۱۲.</ref> از مردمی یاد شده است که در پرتو [[لطف الهی]] از شهری [[امن]] و بدون ترس و [[نعمتهای فراوان]] برخوردار بودند؛ ولی بر اثر [[ناسپاسی]] با [[گرسنگی]] و [[ترس]] [[کیفر]] شدند. در شماری از [[آیات]]، [[خداوند]] [[ایمنی]] [[مردم]] [[مکه]] از ترس و [[تهدید]] را به خود نسبت میدهد: {{متن قرآن|الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ}}<ref>«همان که آنان را در گرسنگی خوراک داد و از بیم امان بخشید» سوره قریش، آیه ۴.</ref>، {{متن قرآن|وَاذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخَافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآوَاكُمْ وَأَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«و به یاد آورید هنگامی را که شما در این (سر) زمین گروه اندکی بودید ناتوان به شمار آمده، که میهراسیدید مردم (مشرک) شما را بربایند، تا اینکه (خداوند) به شما جا داد و با یاوری خویش از شما پشتیبانی کرد و از چیزهای پاکیزه روزیتان داد باشد که سپاس گزارید» سوره انفال، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا حَرَمًا آمِنًا وَيُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَكْفُرُونَ}}<ref>«آیا ندیدهاند که ما حرمی امن پدید آوردیم (که در آن هیچ چیز را در نمیبرند) در حالی که (بیرون از شهر مکّه) مردم از پیرامونشان ربوده میشوند؟ پس آیا به باطل باور دارند و نعمت خداوند را انکار میکنند؟» سوره عنکبوت، آیه ۶۷.</ref> در برابر این [[موهبت الهی]] یعنی نبود تهدید، [[شیطان]] به [[هراس]] افکنی میپردازد: {{متن قرآن|إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«جز این نیست که آن شیطان است که دوستانش را میترساند؛ از آنان نترسید و اگر مؤمنید از من بترسید» سوره آل عمران، آیه ۱۷۵.</ref> و با ترویج حقگریزی {{متن قرآن|ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ}}<ref>«آنگاه از پیش و پس و راست و چپ آنان به سراغشان خواهم رفت و بیشتر آنان را سپاسگزار نخواهی یافت» سوره اعراف، آیه ۱۷.</ref>، [[فساد]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ وَمَنْ يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! گامهای شیطان را پی نگیرید و هر کس گامهای شیطان را پی بگیرد (بداند که) بیگمان او به کار زشت و ناپسند فرمان میدهد و اگر بخشش خداوند و بخشایش وی بر شما نبود هرگز هیچ یک از شما پاک نمیماند اما خداوند هر که را بخواهد پاک میدارد و خداوند شنوایی داناست» سوره نور، آیه ۲۱.</ref>، [[دشمنی]] {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ}}<ref>«شیطان، تنها بر آن است تا با شراب و قمار میان شما دشمنی و کینه افکند و از یاد خداوند و از نماز بازتان دارد؛ اکنون آیا دست میکشید؟» سوره مائده، آیه ۹۱.</ref> و [[خدافراموشی]] {{متن قرآن|اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنْسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولَئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ}}<ref>«شیطان بر آنان چیرگی یافت و یادکرد خداوند را از یاد آنان برد، آنان حزب شیطانند، آگاه باشید که بیگمان حزب شیطان است که (گرویدگان به آن) زیانکارند» سوره مجادله، آیه ۱۹.</ref> [[امنیت]] را در عرصههای مختلف تهدید میکند.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[تهدید (مقاله)|مقاله "تهدید"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref> | ||
==[[بسترسازی]] برای [[جامعه]] عاری از تهدید== | ==[[بسترسازی]] برای [[جامعه]] عاری از تهدید== |
نسخهٔ ۲۹ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۳۸
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
مقدمه
تهدید در لغت به معنای ترسانیدن [۱] و وعده عقوبت دادن [۲] و در اصطلاح حقوق به معنای ایجاد بیم بر جان، مال یا آبروی دیگری [۳] و در تعریفی وا داشتن دیگری به ارتکاب جرم است؛ به گونهای که ترس از عاقبت فعل یا ترک مجرمانه، فاعل را مطیع سازد.[۴] تحقق تهدید اصطلاحی در جایی است که وضع سنی، شخصی، اخلاقی و سایر اوضاع تهدید شده به صورتی باشد که عرفاً و عادتاً از تهدید انجام شده بترسد؛[۵] همچنین لازم است فعل یا ترک مطلوبِ تهدید کننده برخلاف قانون و میل تهدید شده باشد،[۶] بنابراین تهدید حقوقی عملی مجرمانه است و با "انذار" که کاری ارزشی است فرق دارد، زیرا انذار هشدار و بیم از واقع است که با هدف شناساندن حق از باطل انجام میشود، از همین رو قرآن کریم منذر واقعی را خداوند میداند [۷] که آثار و پیامدهای واقعی و پوشیده گناهان را اعلام میکند ﴿إِنَّا أَنْذَرْنَاكُمْ عَذَابًا قَرِيبًا يَوْمَ يَنْظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرَابًا﴾[۸]. پیامبران ﴿کَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلَّا الَّذِینَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ فَهَدَی اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ إِلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ﴾[۹] و در مرحله بعد اوصیا و عالمان دینی ﴿وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ﴾[۱۰].[۱۱] به این کار اقدام میکنند. در جایی که تهدید بر وقوع عقد و ایقاع باشد و تهدید به حدّی نرسد که قصد انشا را از مخاطب سلب کند تهدید، مصداق "اکراه" نیز هست و چنانچه قصد انشا را سلب کند مصداق "اجبار" خواهد بود.[۱۲] با توجه به تعریف تهدید، ارعابهای قانونی از مصادیق تهدید اصطلاحی به شمار نمیآیند؛ همچنین به نظر میرسد کاربرد این اصطلاح در مورد ارعابهای مخالفان انبیا برای محدود کردن پیامبران و پیروانشان جای تأمّل دارد، زیرا درخواست تهدید کنندگان در چنین مواردی برخلاف قوانین پذیرفته شده در این جوامع نبوده است، با این حال به دلیل دور بودن این قوانین از منطق و حق و نیز نزدیکی فراوان این دو مفهوم، پرداختن به مجموعه مباحث ارعاب و ترساندن ناروا در این مقاله توجیه پذیر است.
با توسعه مفهومی فوق، این موضوع را در قرآن کریم میتوان در داستانهای ذیل یافت: ماجرای تهدید کردن کافران، پیامبران (نوح، صالح و هود) را به تبعید و آوارگی ﴿وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ﴾[۱۳]، تهدید کردن قوم نوح آن حضرت را به سنگسار کردن ﴿قَالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يَا نُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ﴾[۱۴]، ارعاب ابراهیم به وسیله آزر و بت پرستان ﴿قَالَ أَرَاغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْرَاهِيمُ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا﴾[۱۵]، تهدید لوط و خانواده او از سوی زشتکاران قوم خود ﴿قَالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يَا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِينَ﴾[۱۶]، تهدید شعیب و پیروانش به وسیله اشراف مدین به اخراج از شهر ﴿قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ﴾[۱۷]، تهدید موسی(ع)، بنی اسرائیل و ساحران از سوی فرعونیان ﴿قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ﴾[۱۸]، ﴿قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ﴾[۱۹]، ﴿وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَى وَلْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَنْ يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسَادَ﴾[۲۰]، ﴿لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ﴾[۲۱]، تهدید فرستادگان عیسی(ع)، به وسیله مردم انطاکیه ﴿قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[۲۲]، وحشت اصحاب کهف از حاکمان جبّار زمان ﴿إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَنْ تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا﴾[۲۳] و بالاخره تهدید پیامبر اعظم(ع) به وسیله مشرکان ﴿أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ وَيُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِنْ دُونِهِ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ﴾[۲۴]، ﴿وَقَالُوا قُلُوبُنَا فِي أَكِنَّةٍ مِمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ وَفِي آذَانِنَا وَقْرٌ وَمِنْ بَيْنِنَا وَبَيْنِكَ حِجَابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنَا عَامِلُونَ﴾[۲۵] و منافقان ﴿يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۲۶] از مصادیق روشن و منطبق با تهدید اصطلاحی میتوان از تهدید یوسف، به وسیله زلیخا ﴿قَالَتْ فَذَلِكُنَّ الَّذِي لُمْتُنَّنِي فِيهِ وَلَقَدْ رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَلَئِنْ لَمْ يَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَيُسْجَنَنَّ وَلَيَكُونًا مِنَ الصَّاغِرِينَ﴾[۲۷] و تهدید هابیل از سوی قابیل ﴿وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ﴾[۲۸] نام برد. آیاتی که به موضوع اکراه پرداختهاند نیز در موضوع تهدید قابل طرحاند؛ همچنین از مصادیق محاربه و افساد در زمین در آیه ﴿إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾[۲۹] اخلال در امنیت عمومی است که با ایجاد ترس و وحشت محقق میشود.[۳۰] تهدید عبدالله بن اُبَیّ پیامبر اکرم(ص) را به اخراج از مدینه نیز میتواند از مصادیق تهدید اصطلاحی باشد. ﴿يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۳۱] البته مقوله تهدید با امنیت پیوستگی شدیدی دارد، زیرا امنیت را به نبود تهدید تعریف کردهاند.[۳۲] در این صورت تهدید عبارت است از هر پدیده ای که امنیت را در حوزههای مختلف خدشه دار کند. با این رویکرد تهدید تنها به صورت فردی نخواهد بود، بلکه گستره ای وسیع داشته، در عرصههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، ملی، جهانی و... قابل طرح است.[۳۳] در این صورت موضوعاتی چون بغی، استکبار، فتنه، ظلم و ارهاب که از عوامل ناامنی شمرده میشوند و هر یک از آنها بخشی از حقوق عمومی و آزادیها را در جامعه تهدید میکند، میتوانند با موضوع تهدید پیوند معنایی داشته باشند.[۳۴]
جامعه بی تهدید از مواهب الهی
قرآن کریم جامعه عاری از تهدید و بیم را نعمتی الهی میداند که با ریشه کنی عوامل تهدید و پیروزی مؤمنان محقق شد: ﴿وَاذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخَافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآوَاكُمْ وَأَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾[۳۵] امنیت مکه را نیز نعمتی الهی میشمارد که بیشتر مردم از آن ناآگاه ند: ﴿وَقَالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدَى مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَا أَوَلَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَمًا آمِنًا يُجْبَى إِلَيْهِ ثَمَرَاتُ كُلِّ شَيْءٍ رِزْقًا مِنْ لَدُنَّا وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۳۶] و جامعه تهی از تهدید و ترس را به مؤمنان صالح وعده میدهد: ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾[۳۷] در آیه ﴿وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ﴾[۳۸] از مردمی یاد شده است که در پرتو لطف الهی از شهری امن و بدون ترس و نعمتهای فراوان برخوردار بودند؛ ولی بر اثر ناسپاسی با گرسنگی و ترس کیفر شدند. در شماری از آیات، خداوند ایمنی مردم مکه از ترس و تهدید را به خود نسبت میدهد: ﴿الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ﴾[۳۹]، ﴿وَاذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخَافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآوَاكُمْ وَأَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾[۴۰]، ﴿أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا حَرَمًا آمِنًا وَيُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَكْفُرُونَ﴾[۴۱] در برابر این موهبت الهی یعنی نبود تهدید، شیطان به هراس افکنی میپردازد: ﴿إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾[۴۲] و با ترویج حقگریزی ﴿ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ﴾[۴۳]، فساد ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ وَمَنْ يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾[۴۴]، دشمنی ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ﴾[۴۵] و خدافراموشی ﴿اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنْسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولَئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ﴾[۴۶] امنیت را در عرصههای مختلف تهدید میکند.[۴۷]
بسترسازی برای جامعه عاری از تهدید
قرآن با آموزههای خود زمینه امنیت جانی، مالی و عرضی آحاد جامعه را فراهم ساخته که نقطه مقابل تهدید است. قرآن از یک سو با دستورات اخلاقی همچون نهی از تمسخر (حجرات / ۴۹، ۱۱)، عیبجویی (حجرات / ۴۹، ۱۱)، سوءظن (حجرات / ۴۹، ۱۲)، نجوا (مجادله / ۵۸، ۱۰)، نهادن نامهای زشت بر دیگران (حجرات / ۴۹، ۱۱)، تجسس (حجرات / ۴۹، ۱۲)، غیبت (حجرات / ۴۹، ۱۲) و تهمت (نور / ۲۴، ۲۳) آبروی مؤمنان را از هر گونه تعرض و خدشه حفظ و زمینه سلامت جامعه از تهدیدهای عرضی را فراهم میکند. از سوی دیگر با رهنمودهای اقتصادی همچون داد و ستد سالم (بقره / ۲، ۲۷۵)، پرداخت حقوق مالی مانند زکات (توبه / ۹، ۶۰) و خمس (انفال / ۸، ۴۱) و اعلام عمومی بودن انفال (انفال / ۸، ۱) و نیز نکوهش انباشت مال (توبه / ۹، ۳۴)، انحصار اقتصادی (حشر / ۵۹، ۷)، اسراف (انعام / ۶، ۱۴۱) و تبذیر (اسراء / ۱۷، ۲۶) بستر لازم را برای برخورداری همه جامعه از امکانات مالی متناسب فراهم کرده است. طبعا در جامعه پیراسته از فقر و تبعیض بسیاری از زمینههای سرقت و زورگیری و ناامنی اقتصادی منتفی است.
آیاتی از قرآن نیز با بیان پاره ای از احکام فقهی و اخلاقی بر حفظ جان انسانها تأکید ورزیدهاند؛ در آیه ۱۵۱ انعام / ۶ کشتن بی گناهان را حرام کرده است: "و لاتَقتُلواالنَّفسَ الَّتی حَرَّمَ اللّهُ اِلاّ بِالحَقِّ". در آیه ۳۲ مائده / ۵ قتل انسانی بی گناه را همانند قتل همه مردم دانسته، چنان که نجات یک انسان از مرگ را مانند زنده داشتن همه مردم برشمرده است: "مَن قَتَلَ نَفسـًا بِغَیرِ نَفسٍ اَو فَسادٍ فِی الاَرضِ فَکَاَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَمیعـًا و مَن اَحیاها فَکَاَنَّما اَحیَا النّاسَ جَمیعـًا". قرآن با وضع قوانین کیفری و تشریع شدت عمل در مجازات قاتلان (بقره / ۲، ۱۷۸) سارقان (مائده / ۵، ۳۸) و تهمت زنندگان (نور / ۲۴، ۴) بستر مناسب برای حفظ جان، مال و آبروی آحاد جامعه را پدید آورده است.
همچنین برای آسودگی جامعه مسلمانان از ترس و تهدیدهای خارجی آنان را به آمادگی نظامی (انفال / ۸، ۶۰) و جهاد برای دفع فتنه و آشوب (انفال / ۸، ۳۹) فرا میخواند.[۴۸]
مجازات تهدید
قرآن از تهدیدِ امنیت عمومی جامعه اسلامی به "جنگ با خدا و پیامبر" تعبیر کرده که بیانگر اهمیت جامعه اسلامی و امنیت آن است [۴۹] و کشتن، به دارآویختن، قطع دست و پا به طور مخالف (قطع پای راست و دست چپ یا پای چپ و دست راست) و تبعید را کیفر محاربه و تهدید دانسته است. البته این مجازات و مایه رسوایی آنان در دنیاست و برای آنان در آخرت عذابی بزرگ خواهد بود: "اِنَّما جَزؤُا الَّذینَ یُحارِبونَ اللّهَ ورَسولَهُ ویَسعَونَ فِی الاَرضِ فَسادًا اَن یُقَتَّلوا اَو یُصَلَّبوا اَو تُقَطَّعَ اَیدیهِم واَرجُلُهُم مِن خِلـفٍ اَو یُنفَوا مِنَ الاَرضِ ذلِکَ لَهُم خِزیٌ فِی الدُّنیا ولَهُم فِی الأخِرَةِ عَذابٌ عَظیم". (مائده / ۵، ۳۳) فقیهان و مفسران در تبیین مفاد این آیه به تفصیل به موضوع محاربه و کیفر محارب پرداختهاند. آنان محاربه* را به کشیدن سلاح * و ترساندن مردم در هر مکان و زمان تفسیر کرده،[۵۰] دزدی، راهزنی، زورگیری و قتل را از مصادیق محاربه برشمردهاند.[۵۱] برخی مفهوم محاربه را به هر اقدامی توسعه دادهاند که به تزلزل پایههای مستحکم جامعه اسلامی بینجامد و آن را شامل هر گونه توطئه، فتنه انگیزی و برنامه ریزی تخریبی دانستهاند.[۵۲] شایان گفتن است که تفاوت محاربه و تهاجم نظامی دشمن در این است که تهاجم نظامی معمولاً امنیت، استقلال و تمامیت ارضی کشور اسلامی را به مخاطره میافکند؛ ولی در محاربه امنیت داخلی هدف اصلی است.[۵۳] مراد از "یَسعَونَ فِی الاَرضِ فَسادًا" که آن را تفسیر محاربه دانستهاند [۵۴] اخلال در امنیت عمومی با ایجاد ترس و وحشت است که معمولاً با بهکارگیری سلاح قتاله محقق میشود، از همین رو در روایات، فساد در زمین و محاربه به کشیدن شمشیر و مانند آن تفسیر شده است.[۵۵] فقها در چگونگی کیفر محارب بر یک نظر نیستند؛ برخی با استفاده تخییر از کلمه "اَو" در آیه، قاضی را در حکم به کیفر محارب به یکی از مجازاتهای مذکور در آیه مخیر دانستهاند؛[۵۶] ولی اغلب فقها میزان جرم محارب را در ارتکاب به قتل، سرقت، ضرب و شتم و ایجاد وحشت متفاوت دانسته، کیفری متناسب با جرم را از آیه استفاده کردهاند.[۵۷] راوندی چند نوع مجازات را برای محارب از این آیه استنباط کرده است:
۱. اعدام محارب.[۵۸] البته برخی میگویند: در صورتی که مرتکب قتل شده باشد، قصاص میشود و اگر ولیّ دم عفو کند به عنوان حد اعدام میگردد.[۵۹]
۲. بریدن دست و پا به طور مخالف و سپس قتل و صلب. چنانچه مرتکب قتل و گرفتن مال شده باشد. مال مسروق هم به صاحبش باز گردانده میشود.
۳. بریدن دست و پا به صورت مخالف و تبعید در صورتی که با تهدید اقدام به گرفتن مال کرده و قتلی انجام نداده باشد. ۴. قصاص و تبعید، اگر مرتکب جرح شده باشد و تبعید، در صورتی که سلاح کشیده و تهدید و ارعاب کرده ولی کار دیگری نکرده باشد.[۶۰] دیگر فقها نیز با اندکی اختلاف تفصیل مشابهی را ارائه کردهاند.[۶۱] فقیهان شیعه و سنی برای نفی تخییر و لزوم تناسب مجازات با جرم به شماری از روایات نیز استناد کردهاند.[۶۲].[۶۳]
ابزار و اهداف تهدید
تهدیدکنندگان برای پیشبرد اهداف خود با ابزارهایی گوناگون افراد را تهدید میکنند؛ قابیل برادر خود را به قتل تهدید کرد. (مائده / ۵، ۲۷) آزر و دیگر بت پرستان ابراهیم(ع) را به سوزاندن و سنگسار کردن تهدید کردند. (عنکبوت / ۲۹، ۲۴؛ مریم / ۱۹، ۴۶) نوح (شعراء / ۲۶، / ۲۶، ۱۱۶)، شعیب (هود / ۱۱، ۹۱) و موسی(ع) (دخان / ۴۴، ۲۰) نیز به سنگسار شدن تهدید شدند. زلیخا یوسف را به زندان تهدید کرد (یوسف / ۱۲، ۳۲) و بالاخره فرعون ساحران گرونده به موسی را به قطع دست و پا و بر صلیب کشیدن تهدید کرد. (اعراف / ۷، ۱۲۴) طبقه حاکمان و اشراف که آموزههای انبیا را با آزادیهای مطلق خود معارض میدیدند و از سویی امکانات لازم را برای ارعاب و ایجاد جنگ * روانی داشتند فضای جامعه را برای پیامبران و پیروان آنان ناامن کرده و آنان را به اشکال گوناگون تهدید میکردند.
تهدیدهای شیطان با هدف حق ستیزی (ص / ۳۸، ۳۲) و دشمنی با انسان است (یس / ۳۶، ۶۰)، چنان که بسیاری از تهدیدهایی که قرآن گزارش کرده است با انگیزه مبارزه با حق بوده است.
حسادت (مائده / ۵، ۲۷) [۶۴] و نیل به خواستههای نفسانی (یوسف / ۱۲، ۳۲) نیز از انگیزههای دیگر تهدید است.[۶۵]
مواجهه با تهدید
انبیا و پیروان آنها که با ایمان به خدا خود را در "امن" و آرامش قرار دادهاند و هیچ چیز را بدون اراده او مؤثر نمیدانند و از سویی به راه خود ایمان دارند و نمیترسند: "مَن ءامَنَ بِاللّهِ والیَومِ الأخِرِ وعَمِلَ صــلِحـًا فَلَهُم اَجرُهُم عِندَ رَبِّهِم ولا خَوفٌ عَلَیهِم ولا هُم یَحزَنون" (بقره / ۲، ۶۲)، از تهدیدهای مشرکان متزلزل نمیشوند (اعراف / ۷، ۱۲۶)، بر خدا توکل (آل عمران / ۳، ۱۷۳) و بر عقیده خود استقامت و پافشاری میکنند. (اعراف / ۷، ۱۲۶) آنان هیچ گاه به خواستههای نامشروع تهدید کنندگان تن نمیدهند (یوسف / ۱۲، ۳۳)؛ و از اعمال و خواستههای آنان بیزارند (شعراء / ۲۶، ۱۶۸)؛ و گاه با مهربانی و ملاطفت تهدیدها را نادیده میگیرند. (مریم / ۱۹، ۴۷) در صورتی که تهدید از مصادیق اکراه * باشد، احکام و آثار اکراه را خواهد داشت؛ یعنی تکلیف اولیه برداشته شده، کیفرهای دنیوی آن لغو میشوند،[۶۶] بنابراین شخصی که به شرب خمر، زنا و اظهار کلمات کفرآمیز تهدید شده است در صورت ارتکاب، گناهی نکرده و مجازات نمیشود. (نور / ۲۴، ۳۲ و نحل / ۱۶، ۱۰۶) روشن است که رفع تکلیف در جایی است که تهدید شده گریزگاهی نداشته باشد؛ ولی اگر نسبت به رهیدن از حوزه نفوذ تهدیدکننده کوتاهی کند، مسئول کارهای خود خواهد بود،[۶۷] چنان که عذر مسلمانان ساکن مکه که با تهدید در جنگ بدر برای نبرد با مسلمانان شرکت کرده بودند پذیرفته نشد، زیرا آنان میتوانستند با دل کندن از خانه و اموال خود مهاجرت کرده، از نفوذ مشرکان برهند. در این ماجرا تنها عذر مردان، زنان و کودکان ضعیفی پذیرفته شده که جز ماندن در مکه چاره ای نداشتند. آیات ۹۷ ـ ۹۹ نساء / ۴ این موضوع را گزارش کردهاند.
در مواردی که مسلمانی به خروج از اسلام تهدید میشود، اظهار کفر با وجود اطمینان و ایمان قلبی، از روی تقیه جایز است. (نحل / ۱۶، ۱۰۶) از شأن نزول همین آیه برمی آید که مقاومت در برابر تهدید کفار و شهادت در این راه نیز جایز است، چنان که یاسر و سمیه زیر شکنجههای دشمن به شهادت رسیدند.[۶۸] برخی با استفاده از این آیه تهدید را از مسوّغات دروغ دانستهاند.[۶۹].[۷۰]
منابع
پانویس
- ↑ الصحاح، ج ۲، ص ۵۵۶، "هدد"؛ لغت نامه، ج ۵، ص ۷۱۶۷، "تهدید".
- ↑ مفردات، ص۸۳۴؛ لسان العرب، ج۱۵، ص۵۰،"هدد".
- ↑ ترمینولوژی حقوق، ص ۱۸۳.
- ↑ حقوق جزای عمومی، ج ۲، ص ۹۶ - ۹۷.
- ↑ مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ج ۲، ص ۱۴۷۶.
- ↑ ترمینولوژی حقوق، ص ۱۸۳.
- ↑ التبیان، ج ۱، ص ۶۲؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۳۰۵.
- ↑ «ما شما را به عذابی نزدیک بیم دادیم در روزی که آدمی بدانچه کرده است مینگرد و کافر میگوید: ای کاش خاک بودم» سوره نبأ، آیه ۴۰.
- ↑ «مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژدهآور و بیمدهنده برانگیخت و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند و در آن جز کسانی که به آنها کتاب داده بودند، اختلاف نورزیدند (آن هم) پس از آنکه برهانهای روشن به آنان رسید (و) از سر افزونجویی که در میانشان بود؛ آنگاه خداوند به اراده خویش مؤمنان را در حقیقتی که در آن اختلاف داشتند رهنمون شد و خداوند هر که را بخواهد به راه راست رهنمایی میکند» سوره بقره، آیه ۲۱۳.
- ↑ «و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دستهای رهسپار نمیگردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.
- ↑ التبیان، ج ۵، ص ۳۲۲؛ الصافی، ج ۴، ص ۲۳۶.
- ↑ ترمینولوژی حقوق، ص ۷۴، ۱۸۳.
- ↑ «و کافران به پیامبرانشان گفتند: شما را از سرزمینمان بیرون خواهیم راند مگر به آیین ما باز گردید آنگاه پروردگارشان به آنان وحی کرد که بیگمان ستمگران را نابود خواهیم کرد» سوره ابراهیم، آیه ۱۳.
- ↑ «گفتند: ای نوح! اگر (از این سخنان) دست برنداری سنگسار خواهی شد» سوره شعراء، آیه ۱۱۶.
- ↑ «گفت: ای ابراهیم! آیا تو از خدایان من روی میگردانی؟ اگر دست نکشی تو را با سنگ خواهم راند و از من چند گاهی دور شو» سوره مریم، آیه ۴۶.
- ↑ «گفتند: ای لوط اگر (از این سخنان) دست برنداری بیگمان بیرون رانده میشوی» سوره شعراء، آیه ۱۶۷.
- ↑ «سرکردگان سرکش از قوم او گفتند: ای شعیب! بیگمان تو و کسانی را که همراه تو ایمان آوردهاند، از شهر خود بیرون خواهیم راند یا آنکه به آیین ما باز گردید؛ (شعیب) گفت: اگر چه خوش نداشته باشیم؟» سوره اعراف، آیه ۸۸.
- ↑ «(فرعون) گفت: اگر خدایی جز من بگزینی تو را زندانی خواهم کرد» سوره شعراء، آیه ۲۹.
- ↑ «(فرعون) گفت: آیا پیش از آنکه من به شما اجازه دهم به او گرویدید؟ بیگمان او بزرگ شماست که به شما جادوگری آموخته است؛ به زودی خواهید دانست؛ دستها و پاهایتان را از چپ و راست خواهم برید و همه شما را به دار خواهم آویخت» سوره شعراء، آیه ۴۹.
- ↑ «و فرعون گفت: بگذارید من موسی را بکشم و او پروردگارش را بخواند، که میترسم آیین شما را دگرگون سازد یا در این سرزمین تباهی پدید آورد» سوره غافر، آیه ۲۶.
- ↑ «سوگند میخورم که دستها و پاهایتان را چپ و راست خواهم برید سپس همگی شما را به دار خواهم آویخت» سوره اعراف، آیه ۱۲۴.
- ↑ «گفتند: ما به شما فال بد میزنیم، اگر دست نکشید، سنگسارتان خواهیم کرد و از ما به شما عذابی دردناک خواهد رسید» سوره یس، آیه ۱۸.
- ↑ «که آنان اگر بر شما دست یابند، سنگسارتان میکنند، یا به آیین خویش برمیگردانند و در آن صورت، هرگز، هیچگاه رستگار نخواهید شد» سوره کهف، آیه ۲۰.
- ↑ «آیا خداوند بنده خویش را بسنده نیست؟ و تو را از کسانی جز او میترسانند و هر کس را خداوند گمراه گذارد رهنمونی نخواهد داشت» سوره زمر، آیه ۳۶.
- ↑ «و گفتند: دلهامان برای آنچه ما را بدان فرا میخوانی در پوششهاست و در گوشهامان سنگینی است و میان ما و تو پردهای (افتاده) است پس هر چه میخواهی بکن که ما نیز میکنیم» سوره فصلت، آیه ۵.
- ↑ «میگویند: چون به مدینه باز گردیم، فراپایهتر، فرومایهتر را از آنجا بیرون خواهد راند؛ با آنکه فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است امّا منافقان نمیدانند» سوره منافقون، آیه ۸.
- ↑ «(آن زن) گفت: این همان است که مرا درباره او سرزنش کردید؛ آری ، از او کام خواستم که خویشتنداری کرد و اگر آنچه به او فرمان میدهم انجام ندهد بیگمان به زندان افکنده میشود و از خوارشدگان خواهد بود» سوره یوسف، آیه ۳۲.
- ↑ «و برای آنان داستان دو پسر آدم (هابیل و قابیل) را به درستی بخوان! که قربانییی پیش آوردند اما از یکی از آن دو پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد، (قابیل) گفت: بیگمان تو را خواهم کشت! (هابیل) گفت: خداوند تنها از پرهیزگاران میپذیرد» سوره مائده، آیه ۲۷.
- ↑ «کیفر کسانی که با خداوند و پیامبرش به جنگ برمیخیزند و در زمین به تبهکاری میکوشند جز این نیست که کشته یا به دار آویخته شوند یا دستها و پاهایشان ناهمتا بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند؛ این (کیفرها) برای آنان خواری در این جهان است و در جهان واپسین عذابی سترگ خواهند داشت» سوره مائده، آیه ۳۳.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۶، ص ۱۰۱؛ کنزالعرفان، ج ۲، ص ۳۵۱.
- ↑ «میگویند: چون به مدینه باز گردیم، فراپایهتر، فرومایهتر را از آنجا بیرون خواهد راند؛ با آنکه فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است امّا منافقان نمیدانند» سوره منافقون، آیه ۸.
- ↑ مفردات، ص ۹۰؛ التحقیق، ج ۱، ص ۱۵۰، "امن".
- ↑ آیات الاحکام، ص ۴۳۰.
- ↑ خراسانی، علی، مقاله "تهدید"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹.
- ↑ «و به یاد آورید هنگامی را که شما در این (سر) زمین گروه اندکی بودید ناتوان به شمار آمده، که میهراسیدید مردم (مشرک) شما را بربایند، تا اینکه (خداوند) به شما جا داد و با یاوری خویش از شما پشتیبانی کرد و از چیزهای پاکیزه روزیتان داد باشد که سپاس گزارید» سوره انفال، آیه ۲۶.
- ↑ «و گفتند: اگر این رهنمود را با تو پی بگیریم ما را از سرزمینمان میربایند؛ آیا ما به آنان در حرمی امن جایگاه ندادیم که فرآوردههای هر چیز را که رزقی از نزد ماست به سوی آن میآورند؟ اما بیشتر آنان نمیدانند» سوره قصص، آیه ۵۷.
- ↑ «خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین میگرداند -چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بیگمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار میدارد و (حال) آنان را از پس هراس به آرامش بر میگرداند؛ (آنان) مرا میپرستند و چیزی را شریک من نمیگردانند و کسانی که پس از این کفر ورزند نافرمانند» سوره نور، آیه ۵۵.
- ↑ «و خداوند شهری را مثل آورد که در امن و آرامش بود، روزی (مردم) اش از همه جا فراوان میرسید آنگاه به نعمتهای خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام میدادند گرسنگی و هراس فراگیر را به (مردم) آن چشانید» سوره نحل، آیه ۱۱۲.
- ↑ «همان که آنان را در گرسنگی خوراک داد و از بیم امان بخشید» سوره قریش، آیه ۴.
- ↑ «و به یاد آورید هنگامی را که شما در این (سر) زمین گروه اندکی بودید ناتوان به شمار آمده، که میهراسیدید مردم (مشرک) شما را بربایند، تا اینکه (خداوند) به شما جا داد و با یاوری خویش از شما پشتیبانی کرد و از چیزهای پاکیزه روزیتان داد باشد که سپاس گزارید» سوره انفال، آیه ۲۶.
- ↑ «آیا ندیدهاند که ما حرمی امن پدید آوردیم (که در آن هیچ چیز را در نمیبرند) در حالی که (بیرون از شهر مکّه) مردم از پیرامونشان ربوده میشوند؟ پس آیا به باطل باور دارند و نعمت خداوند را انکار میکنند؟» سوره عنکبوت، آیه ۶۷.
- ↑ «جز این نیست که آن شیطان است که دوستانش را میترساند؛ از آنان نترسید و اگر مؤمنید از من بترسید» سوره آل عمران، آیه ۱۷۵.
- ↑ «آنگاه از پیش و پس و راست و چپ آنان به سراغشان خواهم رفت و بیشتر آنان را سپاسگزار نخواهی یافت» سوره اعراف، آیه ۱۷.
- ↑ «ای مؤمنان! گامهای شیطان را پی نگیرید و هر کس گامهای شیطان را پی بگیرد (بداند که) بیگمان او به کار زشت و ناپسند فرمان میدهد و اگر بخشش خداوند و بخشایش وی بر شما نبود هرگز هیچ یک از شما پاک نمیماند اما خداوند هر که را بخواهد پاک میدارد و خداوند شنوایی داناست» سوره نور، آیه ۲۱.
- ↑ «شیطان، تنها بر آن است تا با شراب و قمار میان شما دشمنی و کینه افکند و از یاد خداوند و از نماز بازتان دارد؛ اکنون آیا دست میکشید؟» سوره مائده، آیه ۹۱.
- ↑ «شیطان بر آنان چیرگی یافت و یادکرد خداوند را از یاد آنان برد، آنان حزب شیطانند، آگاه باشید که بیگمان حزب شیطان است که (گرویدگان به آن) زیانکارند» سوره مجادله، آیه ۱۹.
- ↑ خراسانی، علی، مقاله "تهدید"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹.
- ↑ خراسانی، علی، مقاله "تهدید"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹.
- ↑ کنزالعرفان، ج ۲، ص ۳۵۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۶، ص ۹۹.
- ↑ الخلاف، ج ۵، ص ۴۵۷ - ۴۶۰؛ کنزالعرفان، ج ۲، ص ۳۵۱؛ فقه القرآن، ج ۲، ص ۳۸۷ - ۳۸۸.
- ↑ ارشاد الاذهان، ج ۲، ص ۱۸۶؛ سلسلة الینابیع، ج ۴۰، ق ۱، ص ۲۰۷؛ اطیب البیان، ج ۴، ص ۳۵۲.
- ↑ من وحی القرآن، ج ۸، ص ۱۴۸.
- ↑ آیات الاحکام، ص ۴۲۷.
- ↑ زبدة البیان، ص ۸۳۵.
- ↑ الکافی، ج۳، ص۳۲۴؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۲۶، ص ۱ - ۴.
- ↑ کنزالعرفان، ج ۲، ص ۳۵۲؛ مسالک الافهام، ج ۱۵، ص ۸.
- ↑ احکام القرآن، جصاص، ج۳، ص۵۷۴؛ احکام القرآن، شافعی، ص ۳۱۴.
- ↑ فقه القرآن، ج ۲، ص ۳۸۸.
- ↑ کنزالعرفان، ج ۲، ص ۳۵۲؛ مجمع الفائده، ج ۱۳، ص ۲۹۵.
- ↑ فقه القرآن، ج ۲، ص ۳۸۸؛ آیات الاحکام، ص ۴۳۱ - ۴۳۲.
- ↑ المبسوط، ج ۹، ص ۱۳۴؛ کشاف القناع، ج ۶، ص ۱۹۱؛ المحلی، ج ۱۱، ص ۳۰۲.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۶۸؛ التبیان، ج ۳، ص ۵۰۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۶، ص ۹۹.
- ↑ خراسانی، علی، مقاله "تهدید"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹.
- ↑ التبیان، ج ۳، ص ۴۹۳؛ جامع البیان، ج ۶، ص ۲۵۷.
- ↑ خراسانی، علی، مقاله "تهدید"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹.
- ↑ شرایع الاسلام، ج ۴، ص ۹۳۳؛ المغنی، ج ۶، ص ۵۱۰.
- ↑ المکاسب، ج ۸، ص ۶۸؛ جواهرالکلام، ج ۳۲، ص ۱۱.
- ↑ تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۲۷۱؛ الصافی، ج ۳، ص ۱۵۷؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص ۱۳۲ - ۱۳۳.
- ↑ المکاسب، ج ۴، ص ۱۸۲ - ۱۸۳؛ مصباح الفقاهه، ج ۱، ص ۶۱۹.
- ↑ خراسانی، علی، مقاله "تهدید"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹.