ظلم زدائی: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{ویرایش غیرنهایی}} +)) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-]] | + - [[)) |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ظلم زدائی در قرآن]] | : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ظلم زدائی در قرآن]] - [[ظلم زدائی در حدیث]] - [[ظلم زدائی در فقه اسلامی]] - [[ظلم زدائی در فقه سیاسی]]</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[ظلم زدائی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div> | : <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[ظلم زدائی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div> |
نسخهٔ ۱ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۳۹
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ظلم زدائی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
ظلم در لغت، گزاردن چیزی در غیر جای خود است[۱] و در شریعت، عبارت است از تعدّی و تجاوز از حد که نام دیگر آن "جور" میباشد[۲]. اسلام، هیچ یک از حکومتها و نظامهای شکل گرفته بر اساس ظلم را به رسمیت نمیشناسد. در قرآن کریم، حدود دویست و پنجاه آیه، در زمینۀ ظلمزدائی، آثار و پیامدهای آن وارد شده و ظلم را از عوامل نابودی بشر و جامعه دانسته[۳] و ظلم کردن و زیر بار ظلم رفتن را ممنوع کرده است[۴]. علی(ع) نیز در نهج البلاغه، از دوری همکاری با ستمگر[۵]، تأکید بر موضعگیری علیه ستم[۶] و ممنوعیت سکوت در برابر ستمگر[۷]، سخن به میان آورده است. ظلم در معنای وسیعتر شامل انواع شرک[۸] و گناهان[۹] نیز میشود. ظلم دارای اقسامی است: ظلم بر خالق (شرک)، ظلم بر خلق و ظلم بر خویشتن[۱۰][۱۱].
منابع
پانویس
- ↑ لغتنامه دهخدا، ج۱۰، ص۱۵۶۳۲؛ کشاف اصطلاحات الفنون، ج۲، ص۹۳۸؛ اقرب الموارد، ج۲، ص۷۳۱.
- ↑ لغتنامه دهخدا، ج۱۰، ص۱۵۶۳۲؛ مجمع البحرین، ج۶، ص۱۰۸.
- ↑ ﴿الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ﴾ «آنان که ایمان آوردهاند و ایمانشان را به هیچ ستمی نیالودهاند، امن (و آرامش) دارند و رهیافتهاند» سوره انعام، آیه ۸۲؛ ﴿وَمَا كَانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ﴾ «و پروردگارت بر آن نیست شهری را که مردم آن مصلحند به ستم نابود کند» سوره هود، آیه ۱۱۷.
- ↑ ﴿لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ﴾ «نه ستم میورزید و نه بر شما ستم میرود» سوره بقره، آیه ۲۷۹.
- ↑ نهج البلاغه صبحی صالح، ۲۱۰، ۱۷۴، ۳ و ۱۷۶.
- ↑ نهج البلاغه صبحی صالح، ۲۱۰، ۱۷۴، ۳ و ۱۷۶.
- ↑ نهج البلاغه صبحی صالح، ۲۱۰، ۱۷۴، ۳ و ۱۷۶.
- ↑ ﴿وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ﴾ «و (یاد کن) آنگاه را که لقمان به پسرش- در حالی که بدو اندرز میداد- گفت: پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.
- ↑ ﴿وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ وَمَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا كَذَلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ * ثُمَّ جَعَلْنَاكُمْ خَلَائِفَ فِي الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ﴾ «و بیگمان ما مردم دورههای پیش از شما را چون ستم کردند نابود کردیم در حالی که پیامبرانشان برای آنها برهانها (ی روشن) آوردند و آنان بر آن نبودند که ایمان آورند؛ بدین گونه ما گروهی را که گنهکارند کیفر میدهیم * سپس شما را پس از آنان در زمین جانشین کردیم تا ببینیم چگونه رفتار میکنید» سوره یونس، آیه ۱۳-۱۴.
- ↑ نهج البلاغه صبحی صالح، ۲۱۰، ۱۷۴، ۳ و ۱۷۶.
- ↑ فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژهنامه فقه سیاسی، ص ۱۳۵.