اصلاح بین مردم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'بهره' به 'بهره'
جز (جایگزینی متن - 'بهره' به 'بهره')
خط ۳۱: خط ۳۱:
*[[قضاوت]]، از اصول مهم یک [[حکومت]] کار آمد و از [[وظایف]] [[پیامبران الهی]] که در [[قرآن]] بیان شده، برپایی [[قسط]] و [[عدالت]] در [[جامعه]] است<ref>{{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ}}؛ ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری می‌کند؛ بی‌گمان خداوند توانمندی پیروزمند است؛ سوره حدید، آیه: ۲۵.</ref> [[حضرت محمد]]{{صل}} در [[قرآن]] با عنوان داور، معرفی و این [[وظیفه]] ایشان به روشنی بیان شده است<ref>برای نمونه، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً }}؛ ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است؛ سوره نساء، آیه: ۵۹ و {{متن قرآن|إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ وَلاَ تَكُن لِّلْخَائِنِينَ خَصِيمًا}}؛ ما این کتاب (آسمانی) را بر تو، به حق فرو فرستاده‌ایم تا در میان مردم بدانچه خداوند به تو نمایانده است داوری کنی و طرفدار خائنان مباش؛ سوره نساء، آیه: ۱۰۵.</ref><ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۷.</ref>
*[[قضاوت]]، از اصول مهم یک [[حکومت]] کار آمد و از [[وظایف]] [[پیامبران الهی]] که در [[قرآن]] بیان شده، برپایی [[قسط]] و [[عدالت]] در [[جامعه]] است<ref>{{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ}}؛ ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری می‌کند؛ بی‌گمان خداوند توانمندی پیروزمند است؛ سوره حدید، آیه: ۲۵.</ref> [[حضرت محمد]]{{صل}} در [[قرآن]] با عنوان داور، معرفی و این [[وظیفه]] ایشان به روشنی بیان شده است<ref>برای نمونه، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً }}؛ ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است؛ سوره نساء، آیه: ۵۹ و {{متن قرآن|إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ وَلاَ تَكُن لِّلْخَائِنِينَ خَصِيمًا}}؛ ما این کتاب (آسمانی) را بر تو، به حق فرو فرستاده‌ایم تا در میان مردم بدانچه خداوند به تو نمایانده است داوری کنی و طرفدار خائنان مباش؛ سوره نساء، آیه: ۱۰۵.</ref><ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۷.</ref>
*[[رسول اکرم]]{{صل}} [[پیش از بعثت]] نیز محل [[رجوع]] [[مردم]] در هنگام بروز مشکلات و [[اختلافات]] بود<ref>تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۲۸۹ - ۲۹۰؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۹۹ - ۱۰۰؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج۵، ص۵۷ و السیرة النبویه، ج۱، ص ۱۹۷ – ۱۹۸.</ref> و ایشان پس از [[بعثت]] و [[تشکیل حکومت اسلامی]] در [[مدینه]] نیز در [[جایگاه]] نخستین داور و [[قاضی]] به [[اصلاح]] میان [[مردم]] پرداخت<ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳7.</ref>
*[[رسول اکرم]]{{صل}} [[پیش از بعثت]] نیز محل [[رجوع]] [[مردم]] در هنگام بروز مشکلات و [[اختلافات]] بود<ref>تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۲۸۹ - ۲۹۰؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۹۹ - ۱۰۰؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج۵، ص۵۷ و السیرة النبویه، ج۱، ص ۱۹۷ – ۱۹۸.</ref> و ایشان پس از [[بعثت]] و [[تشکیل حکومت اسلامی]] در [[مدینه]] نیز در [[جایگاه]] نخستین داور و [[قاضی]] به [[اصلاح]] میان [[مردم]] پرداخت<ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳7.</ref>
*ایشان با بیان این اصل که {{متن حدیث| لَا حِلْفَ‌ فِي‌ الْإِسْلَامِ‌}}<ref>الکامل، ج۱، ص۴۵۴؛‌ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۲، ص۵۵۷ و دلائل النبوة، ج ۵، ص ۸۶.</ref>؛ هم‌پیمان قبیله‌ای در [[اسلام]] نیست؛ [[دادرسی]] از راه [[پیمان]] و پناهندگی را - که در [[جاهلیت]] مرسوم بود - نپذیرفت؛ چرا که نتیجه این کار، همبستگی برای [[خونریزی]] و [[خونخواهی]] بود<ref>تاریخ الاسلام، ج ۲، ص ۵۵۷، دلائل النبوه، ج ۵، ص۸۶ و صالحی دمشقی، سبل الهدی والرشاد، ج ۵، ص ۲۰۰.</ref>، گرچه [[پیامبر]] از برخی شیوه‌های [[داوری]] عرب‌ها، مانند قرعه کشیدن و قیافه‌شناسی [[بهره]] برد؛ برای نمونه، هنگامی که در [[نسب]] نوزاد یا بزرگسالی تردید پیش می‌آمد، [[پیامبر]]{{صل}} از قیافه‌شناسان [[یاری]] می‌جست<ref>علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب، ج ۲، ص ۱۵۰ – ۱۵۱.</ref><ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۷.</ref>
*ایشان با بیان این اصل که {{متن حدیث| لَا حِلْفَ‌ فِي‌ الْإِسْلَامِ‌}}<ref>الکامل، ج۱، ص۴۵۴؛‌ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۲، ص۵۵۷ و دلائل النبوة، ج ۵، ص ۸۶.</ref>؛ هم‌پیمان قبیله‌ای در [[اسلام]] نیست؛ [[دادرسی]] از راه [[پیمان]] و پناهندگی را - که در [[جاهلیت]] مرسوم بود - نپذیرفت؛ چرا که نتیجه این کار، همبستگی برای [[خونریزی]] و [[خونخواهی]] بود<ref>تاریخ الاسلام، ج ۲، ص ۵۵۷، دلائل النبوه، ج ۵، ص۸۶ و صالحی دمشقی، سبل الهدی والرشاد، ج ۵، ص ۲۰۰.</ref>، گرچه [[پیامبر]] از برخی شیوه‌های [[داوری]] عرب‌ها، مانند قرعه کشیدن و قیافه‌شناسی بهره برد؛ برای نمونه، هنگامی که در [[نسب]] نوزاد یا بزرگسالی تردید پیش می‌آمد، [[پیامبر]]{{صل}} از قیافه‌شناسان [[یاری]] می‌جست<ref>علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب، ج ۲، ص ۱۵۰ – ۱۵۱.</ref><ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۷.</ref>
*[[مسلمانان]] گاه در پرداخت بدهی‌ها<ref>الطبقات الکبری، ج۷، ص۳۴۹؛ الهیثمی، مجمع الزوائد، ج۴، ص۱۴۲ و الضحاک، الآحاد و المثانی، ج ۵، ص ۱۰۸.</ref>، به دست آوردن املاک<ref>ابن طلاع قرطبی، اقضیه رسول الله{{صل}}، ص۱۲۳.</ref> و [[آب]] زمین‌های [[کشاورزی]]<ref>محمد بن حسن طوسی، المبسوط، ج۳، ص۲۸۳؛ البخاری، صحیح، ج۳، ص۷۶؛ مسلم نیشابوری، صحیح،‌ ج۷، ص۹۱ و ابن حبان، صحیح، ج۱، ص۲۰۳-۲۰۴.</ref> و مسائل [[خانوادگی]]<ref>مروج الذهب، ج ۲، ص ۱۵۰ – ۱۵۱؛ الکافی، ج ۵، ص۴۹۴ و وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۰۷.</ref> [[نزاع]] و به آن [[حضرت]] [[رجوع]] می‌کردند. گاهی نیز [[خاتم انبیا]]{{صل}} برای [[داوری]] میان افراد، از شیوه [[سوگند]] خوردن آنها [[بهره]] می‌برد. [[نقل]] شده است، روزی، مردی حضرمی و مردی کندی درباره سرزمینی به [[دشمنی]] برخاستند. مرد کندی، [[زمین]] را [[ارث]] پدری می‌دانست و مرد حضرمی مدعی بود زمینش را [[پدر]] آن فرد [[غصب]] کرده است و از آنجا که آنها هیچ کدام، بر اثبات گفته خود دلیلی نداشتند، [[رسول خدا]]{{صل}} از مرد حضرمی ‌خواست قسم بخورد و سپس [[زمین]] را به او واگذارد <ref>اقضیه رسول الله{{صل}}، ص ۹۲ و مسند احمد، ج ۵، ص ۲۱۲ - ۲۱۳.</ref><ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۷-۱۳۸.</ref>
*[[مسلمانان]] گاه در پرداخت بدهی‌ها<ref>الطبقات الکبری، ج۷، ص۳۴۹؛ الهیثمی، مجمع الزوائد، ج۴، ص۱۴۲ و الضحاک، الآحاد و المثانی، ج ۵، ص ۱۰۸.</ref>، به دست آوردن املاک<ref>ابن طلاع قرطبی، اقضیه رسول الله{{صل}}، ص۱۲۳.</ref> و [[آب]] زمین‌های [[کشاورزی]]<ref>محمد بن حسن طوسی، المبسوط، ج۳، ص۲۸۳؛ البخاری، صحیح، ج۳، ص۷۶؛ مسلم نیشابوری، صحیح،‌ ج۷، ص۹۱ و ابن حبان، صحیح، ج۱، ص۲۰۳-۲۰۴.</ref> و مسائل [[خانوادگی]]<ref>مروج الذهب، ج ۲، ص ۱۵۰ – ۱۵۱؛ الکافی، ج ۵، ص۴۹۴ و وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۰۷.</ref> [[نزاع]] و به آن [[حضرت]] [[رجوع]] می‌کردند. گاهی نیز [[خاتم انبیا]]{{صل}} برای [[داوری]] میان افراد، از شیوه [[سوگند]] خوردن آنها بهره می‌برد. [[نقل]] شده است، روزی، مردی حضرمی و مردی کندی درباره سرزمینی به [[دشمنی]] برخاستند. مرد کندی، [[زمین]] را [[ارث]] پدری می‌دانست و مرد حضرمی مدعی بود زمینش را [[پدر]] آن فرد [[غصب]] کرده است و از آنجا که آنها هیچ کدام، بر اثبات گفته خود دلیلی نداشتند، [[رسول خدا]]{{صل}} از مرد حضرمی ‌خواست قسم بخورد و سپس [[زمین]] را به او واگذارد <ref>اقضیه رسول الله{{صل}}، ص ۹۲ و مسند احمد، ج ۵، ص ۲۱۲ - ۲۱۳.</ref><ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۷-۱۳۸.</ref>
*همچنین، آنها روزی دو مرد درباره مالکیت ملکی [[اختلاف]] پیدا کردند و برای [[داوری]] نزد [[پیامبر]]{{صل}} رفتند؛ ولی هیچ دلیلی بر اثبات ادعای خود نداشتند. پس [[پیغمبر]]{{صل}} به آنها [[دستور]] داد تا میان خود قرعه بکشند<ref>محمدحسین ساکت، نهاد دادرسی در اسلام، ص ۶۵.</ref>. در حل و فصل بزهکاری [[اجتماعی]] مانند [[قتل]] و دزدی نیز به آن بزرگوار مراجعه می‌شد<ref>مناع قطان، النظام القضائی، ص ۳۱ و ۳۲.</ref> و ایشان، بزهکار را به مجازات‌هایی چون زندان، قصاص، دیه و تازیانه محکوم می‌کرد<ref>نهاد دادرسی در اسلام، ص ۶۶ - ۶۷.</ref><ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۸.</ref>
*همچنین، آنها روزی دو مرد درباره مالکیت ملکی [[اختلاف]] پیدا کردند و برای [[داوری]] نزد [[پیامبر]]{{صل}} رفتند؛ ولی هیچ دلیلی بر اثبات ادعای خود نداشتند. پس [[پیغمبر]]{{صل}} به آنها [[دستور]] داد تا میان خود قرعه بکشند<ref>محمدحسین ساکت، نهاد دادرسی در اسلام، ص ۶۵.</ref>. در حل و فصل بزهکاری [[اجتماعی]] مانند [[قتل]] و دزدی نیز به آن بزرگوار مراجعه می‌شد<ref>مناع قطان، النظام القضائی، ص ۳۱ و ۳۲.</ref> و ایشان، بزهکار را به مجازات‌هایی چون زندان، قصاص، دیه و تازیانه محکوم می‌کرد<ref>نهاد دادرسی در اسلام، ص ۶۶ - ۶۷.</ref><ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۸.</ref>
*[[آیین]] [[دادرسی]] [[رسول خدا]]{{صل}} بر پایه یکسان‌نگری میان دو طرف دعوا، [[شکیبایی]] در شنیدن گفته‌ها و دلیل‌های آنان<ref>المصنّف (کوفی)، ج ۷، ص ۱۳؛ مسند احمد، ج ۱، ص ۱۴۳؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص ۱۳؛ تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۲۲۸ و وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۲۱۶.</ref> و پرهیز از [[دادرسی]] در هنگام [[خشم]] [[استوار]] بود<ref>الطبرانی، المعجم الکبیر، ج ۲۳، ص ۲۸۴؛ الدارقطنی، سنن، ج ۴، ص ۱۳۱؛ کنزالعمال، ج ۶، ص ۱۰۳ و مسند احمد، ج ۵، ص ۳۷.</ref>. ایشان می‌کوشید دعواها را با آشتی و [[سازش]] پایان دهد. روزی به دو مرد - که برای [[داوری]] نزدش آمده بودند. فرمود: "هر کدام از شما می‌داند [[حق]] با کیست، به آن گردن نهد؛ زیرا من هم، مانند شما یک انسانم و چه بسا یکی از شما در [[استدلال]] بر دیگری تواناتر و گویاتر است. من بر آن‌چه می‌شنوم، میان شما [[دادرسی]] می‌کنم؛ اگر به سود کسی [[حکم]] کردم و او از [[حق]] برادرش به چیزی رسید، نباید آن را بگیرد؛ چرا که من با این کار از پاره‌های [[آتش]] برایش می‌بُرم". آن دو پس از شنیدن این سخنان گفتند: "ای [[رسول خدا]]{{صل}} ما حق‌مان را به همدیگر بخشیدیم". [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "نه؛ بلکه بروید و بر اساس [[حق]]، [[اموال]] را قسمت کنید و آن‌گاه قرعه بزنید و سپس یکدیگر را [[حلال]] کنید"<ref>تاج الدین شعیری، معانی الاخبار، ص ۲۷۹؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۷، ص ۳۷۵، المستدرک، ج ۴، ص ۹۵ و ابویعلی الموصلی، مسند، ج ۱۲، ص ۳۲۴ - ۳۲۵.</ref>.
*[[آیین]] [[دادرسی]] [[رسول خدا]]{{صل}} بر پایه یکسان‌نگری میان دو طرف دعوا، [[شکیبایی]] در شنیدن گفته‌ها و دلیل‌های آنان<ref>المصنّف (کوفی)، ج ۷، ص ۱۳؛ مسند احمد، ج ۱، ص ۱۴۳؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص ۱۳؛ تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۲۲۸ و وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۲۱۶.</ref> و پرهیز از [[دادرسی]] در هنگام [[خشم]] [[استوار]] بود<ref>الطبرانی، المعجم الکبیر، ج ۲۳، ص ۲۸۴؛ الدارقطنی، سنن، ج ۴، ص ۱۳۱؛ کنزالعمال، ج ۶، ص ۱۰۳ و مسند احمد، ج ۵، ص ۳۷.</ref>. ایشان می‌کوشید دعواها را با آشتی و [[سازش]] پایان دهد. روزی به دو مرد - که برای [[داوری]] نزدش آمده بودند. فرمود: "هر کدام از شما می‌داند [[حق]] با کیست، به آن گردن نهد؛ زیرا من هم، مانند شما یک انسانم و چه بسا یکی از شما در [[استدلال]] بر دیگری تواناتر و گویاتر است. من بر آن‌چه می‌شنوم، میان شما [[دادرسی]] می‌کنم؛ اگر به سود کسی [[حکم]] کردم و او از [[حق]] برادرش به چیزی رسید، نباید آن را بگیرد؛ چرا که من با این کار از پاره‌های [[آتش]] برایش می‌بُرم". آن دو پس از شنیدن این سخنان گفتند: "ای [[رسول خدا]]{{صل}} ما حق‌مان را به همدیگر بخشیدیم". [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "نه؛ بلکه بروید و بر اساس [[حق]]، [[اموال]] را قسمت کنید و آن‌گاه قرعه بزنید و سپس یکدیگر را [[حلال]] کنید"<ref>تاج الدین شعیری، معانی الاخبار، ص ۲۷۹؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۷، ص ۳۷۵، المستدرک، ج ۴، ص ۹۵ و ابویعلی الموصلی، مسند، ج ۱۲، ص ۳۲۴ - ۳۲۵.</ref>.
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش