قوم سبأ در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۸: خط ۸:
درباره چگونگی ضبط واژه [[سبأ]]، ریشه و معنای لغوی آن و اینکه آیا نام شخص، [[قبیله]]، [[قوم]]، [[سرزمین]] یا همه آنهاست [[اختلاف]] است. از مجموع این مباحث می‌توان نتیجه گرفت که [[نسل]] پدیدآمده از مردی به نام سبأ به نام قوم سبأ و نیز زیستگاه، [[پادشاهان]] و سوره‌ای که به سرگذشت آنان پرداخته، با این نام اشتهار یافته‌اند.<ref>[[علی اسدی|اسدی]] و [[علی قانعی|قانعی]]، [[سبأ / قوم (مقاله)|مقاله «قوم سبأ»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>  
درباره چگونگی ضبط واژه [[سبأ]]، ریشه و معنای لغوی آن و اینکه آیا نام شخص، [[قبیله]]، [[قوم]]، [[سرزمین]] یا همه آنهاست [[اختلاف]] است. از مجموع این مباحث می‌توان نتیجه گرفت که [[نسل]] پدیدآمده از مردی به نام سبأ به نام قوم سبأ و نیز زیستگاه، [[پادشاهان]] و سوره‌ای که به سرگذشت آنان پرداخته، با این نام اشتهار یافته‌اند.<ref>[[علی اسدی|اسدی]] و [[علی قانعی|قانعی]]، [[سبأ / قوم (مقاله)|مقاله «قوم سبأ»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>  


==[[تاریخ]] و [[تمدن]] قوم [[سبا]]==
==[[تاریخ]] و [[تمدن]] قوم [[سبأ]]==
قوم سبأ از [[اقوام]] [[متمدن]]، پیشرفته و بهره‌مند از [[نعمت‌های فراوان]] بودند و در جنوب <ref> ادیان العرب، ص۸۹-۹۰.</ref> یا جنوب غربی شبه [[جزیره عرب]]،<ref>باستان‌شناسی، ص۳۱۶؛ التحقیق، ج۵، ص۱۲.</ref> در هزاره نخست پیش از میلاد [[زندگی]] می‌کردند.<ref>دایره‌المعارف فارسی، ج۱، ص۱۲۵۵ـ۱۲۵۶؛ Encyclopedia of The Quran, IV:P۵۸۵</ref> گزارش‌های [[تاریخی]]، آغاز پیدایش قوم سبأ را سال‌های ۱۰۰۰ ق. م. تا ۷۵۰ ق. م. تخمین زده‌اند؛ اما ثبت تاریخ این قوم به صورت مکتوب، حدود [[سال]] ۶۰۰ ق. م. آغاز شده است، برای همین درباره سرگذشت آنان در پیش از تاریخ یاد شده اطلاع دقیقی در دست نیست. کهن‌ترین منبع، سالنامه جنگیِ برجای‌ مانده از [[زمان]] سارگون دوم، [[پادشاه]] آشوری است.<ref>اقوام هلاک شده، ص۱۳۵-۱۳۶؛ دائره‌المعارف الاسلامیه، ج۱۱، ص۱۶۸-۱۶۹.</ref> در این نوشته‌ها به دولت‌های مالیات‌دهنده به پادشاهِ یاد شده از جمله پادشاه سبأ، [[یسی]] آمارا (Yisi - amara) اشاره شده است؛<ref> ادیان العرب، ص۹۱؛ دائرة معارف القرن العشرین، ج۵، ص۱۷.</ref> اما به احتمال زیاد، قوم سبأ پیش از [[تشکیل دولت]]، سال‌های فراوانی زندگی کرده باشند و تاریخ پیدایش آنان خیلی قدیمی‌تر از این نوشته‌ها باشد، زیرا در کتیبه‌های آخرین پادشاه اور (Ur) آراد نانار، کلمه سابوم (Sabum) به احتمال [[قوی]] معنای [[حکومت]] سبأ می‌دهد. با این احتمال، [[تاریخ]] قوم سبأ تا ۲۰۰۰ یا ۲۵۰۰ ق. م. خواهد رسید.<ref>الاعلام، ج۳، ص۷۶؛ دایرة المعارف الاسلامیه، ج۱۱، ص۱۶۸-۱۶۹؛ اقوام هلاک شده، ص۱۳۷.</ref> به گزارش برخی منابع، [[مردم]] سبأ بادیه‌نشین بوده و در طول سال، از شمال به جنوب شبه [[جزیره عربستان]] و بالعکس رفت و آمد می‌کردند؛ ولی بر اثر فشار آشوری‌ها سرانجام در سال ۸۰۰ ق. م. در [[سرزمین]] [[یمن]] ساکن شده و [[کشور]] [[سبأ]] را پایه‌گذاری کردند.<ref> قاموس الکتاب المقدس، ص۴۵۳؛ تاریخ شبه الجزیرة العربیه، ص۱۳۴.</ref> آنها بر اثر [[ضعف]] [[دولت]] معین ([[حاکمان]] پیش از دولت سبأ) رفته‌رفته [[قلمرو]] [[حاکمیت]] خود را گسترش داده و دولت بزرگ‌تری به پایتختی صِرواح<ref> المفصل، ج۲، ص۳۰۳-۳۰۴.</ref> پدید آوردند؛ اما پس از ساختن سدّ [[تاریخی]] مأرب، پایتخت خود را به [[شهر]] «مَأرِب» انتقال دادند.<ref> المفصل، ج۲، ص۳۱۵-۳۱۶؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۱۵۲.</ref> (سد مأرب) مأرب در فاصله سال‌های ۶۵۰ ق. م. تا ۱۱۵ م. پایتخت کشور سبأ <ref> معجم البلدان، ج۵، ص۳۴-۳۵؛ المصباح، ص۱۱، «ارب»؛ تفسیر قاسمی، ج۸، ص۱۳۸.</ref> و [[محل زندگی]] [[قوم]] سبأ بوده است.<ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج۹، ص۲۸۶۴-۲۸۶۵؛ الدر المنثور، ج۵، ص۱۰۵.</ref> با ساختن این سد [[عظیم]] و ایجاد باغ‌های مرکبات، نخلستان و... بازرگانی کشور سبأ رونق بیشتری یافت. [[نفوذ]] آنان ابتدا از یمن به جنوب نجد و از شمال تا [[حجاز]] بود؛ ولی رفته‌رفته بر راه‌های بازرگانی که شبه [[جزیره عربستان]] را به [[سوریه]] و [[مصر]] پیوند می‌داد، [[سلطه]] کامل یافتند. دولت سبأ با ایجاد نقاط [[تفتیش]] بر سر راه‌های تجاری یادشده، بر مسیر کاروان‌ها [[نظارت]] می‌کرد.<ref> اقوام هلاک شده، ص۱۳۷-۱۳۸.</ref>  
قوم سبأ از [[اقوام]] [[متمدن]]، پیشرفته و بهره‌مند از [[نعمت‌های فراوان]] بودند و در جنوب <ref> ادیان العرب، ص۸۹-۹۰.</ref> یا جنوب غربی شبه [[جزیره عرب]]،<ref>باستان‌شناسی، ص۳۱۶؛ التحقیق، ج۵، ص۱۲.</ref> در هزاره نخست پیش از میلاد [[زندگی]] می‌کردند.<ref>دایره‌المعارف فارسی، ج۱، ص۱۲۵۵ـ۱۲۵۶؛ Encyclopedia of The Quran, IV:P۵۸۵</ref> گزارش‌های [[تاریخی]]، آغاز پیدایش قوم سبأ را سال‌های ۱۰۰۰ ق. م. تا ۷۵۰ ق. م. تخمین زده‌اند؛ اما ثبت تاریخ این قوم به صورت مکتوب، حدود [[سال]] ۶۰۰ ق. م. آغاز شده است، برای همین درباره سرگذشت آنان در پیش از تاریخ یاد شده اطلاع دقیقی در دست نیست. کهن‌ترین منبع، سالنامه جنگیِ برجای‌ مانده از [[زمان]] سارگون دوم، [[پادشاه]] آشوری است.<ref>اقوام هلاک شده، ص۱۳۵-۱۳۶؛ دائره‌المعارف الاسلامیه، ج۱۱، ص۱۶۸-۱۶۹.</ref> در این نوشته‌ها به دولت‌های مالیات‌دهنده به پادشاهِ یاد شده از جمله پادشاه سبأ، [[یسی]] آمارا (Yisi - amara) اشاره شده است؛<ref> ادیان العرب، ص۹۱؛ دائرة معارف القرن العشرین، ج۵، ص۱۷.</ref> اما به احتمال زیاد، قوم سبأ پیش از [[تشکیل دولت]]، سال‌های فراوانی زندگی کرده باشند و تاریخ پیدایش آنان خیلی قدیمی‌تر از این نوشته‌ها باشد، زیرا در کتیبه‌های آخرین پادشاه اور (Ur) آراد نانار، کلمه سابوم (Sabum) به احتمال [[قوی]] معنای [[حکومت]] سبأ می‌دهد. با این احتمال، [[تاریخ]] قوم سبأ تا ۲۰۰۰ یا ۲۵۰۰ ق. م. خواهد رسید.<ref>الاعلام، ج۳، ص۷۶؛ دایرة المعارف الاسلامیه، ج۱۱، ص۱۶۸-۱۶۹؛ اقوام هلاک شده، ص۱۳۷.</ref> به گزارش برخی منابع، [[مردم]] سبأ بادیه‌نشین بوده و در طول سال، از شمال به جنوب شبه [[جزیره عربستان]] و بالعکس رفت و آمد می‌کردند؛ ولی بر اثر فشار آشوری‌ها سرانجام در سال ۸۰۰ ق. م. در [[سرزمین]] [[یمن]] ساکن شده و [[کشور]] [[سبأ]] را پایه‌گذاری کردند.<ref> قاموس الکتاب المقدس، ص۴۵۳؛ تاریخ شبه الجزیرة العربیه، ص۱۳۴.</ref> آنها بر اثر [[ضعف]] [[دولت]] معین ([[حاکمان]] پیش از دولت سبأ) رفته‌رفته [[قلمرو]] [[حاکمیت]] خود را گسترش داده و دولت بزرگ‌تری به پایتختی صِرواح<ref> المفصل، ج۲، ص۳۰۳-۳۰۴.</ref> پدید آوردند؛ اما پس از ساختن سدّ [[تاریخی]] مأرب، پایتخت خود را به [[شهر]] «مَأرِب» انتقال دادند.<ref> المفصل، ج۲، ص۳۱۵-۳۱۶؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۱۵۲.</ref> (سد مأرب) مأرب در فاصله سال‌های ۶۵۰ ق. م. تا ۱۱۵ م. پایتخت کشور سبأ <ref> معجم البلدان، ج۵، ص۳۴-۳۵؛ المصباح، ص۱۱، «ارب»؛ تفسیر قاسمی، ج۸، ص۱۳۸.</ref> و [[محل زندگی]] [[قوم]] سبأ بوده است.<ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج۹، ص۲۸۶۴-۲۸۶۵؛ الدر المنثور، ج۵، ص۱۰۵.</ref> با ساختن این سد [[عظیم]] و ایجاد باغ‌های مرکبات، نخلستان و... بازرگانی کشور سبأ رونق بیشتری یافت. [[نفوذ]] آنان ابتدا از یمن به جنوب نجد و از شمال تا [[حجاز]] بود؛ ولی رفته‌رفته بر راه‌های بازرگانی که شبه [[جزیره عربستان]] را به [[سوریه]] و [[مصر]] پیوند می‌داد، [[سلطه]] کامل یافتند. دولت سبأ با ایجاد نقاط [[تفتیش]] بر سر راه‌های تجاری یادشده، بر مسیر کاروان‌ها [[نظارت]] می‌کرد.<ref> اقوام هلاک شده، ص۱۳۷-۱۳۸.</ref>  



نسخهٔ ‏۲۴ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۷:۴۰

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث قوم سبأ است. "قوم سبأ" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

درباره چگونگی ضبط واژه سبأ، ریشه و معنای لغوی آن و اینکه آیا نام شخص، قبیله، قوم، سرزمین یا همه آنهاست اختلاف است. از مجموع این مباحث می‌توان نتیجه گرفت که نسل پدیدآمده از مردی به نام سبأ به نام قوم سبأ و نیز زیستگاه، پادشاهان و سوره‌ای که به سرگذشت آنان پرداخته، با این نام اشتهار یافته‌اند.[۱]

تاریخ و تمدن قوم سبأ

قوم سبأ از اقوام متمدن، پیشرفته و بهره‌مند از نعمت‌های فراوان بودند و در جنوب [۲] یا جنوب غربی شبه جزیره عرب،[۳] در هزاره نخست پیش از میلاد زندگی می‌کردند.[۴] گزارش‌های تاریخی، آغاز پیدایش قوم سبأ را سال‌های ۱۰۰۰ ق. م. تا ۷۵۰ ق. م. تخمین زده‌اند؛ اما ثبت تاریخ این قوم به صورت مکتوب، حدود سال ۶۰۰ ق. م. آغاز شده است، برای همین درباره سرگذشت آنان در پیش از تاریخ یاد شده اطلاع دقیقی در دست نیست. کهن‌ترین منبع، سالنامه جنگیِ برجای‌ مانده از زمان سارگون دوم، پادشاه آشوری است.[۵] در این نوشته‌ها به دولت‌های مالیات‌دهنده به پادشاهِ یاد شده از جمله پادشاه سبأ، یسی آمارا (Yisi - amara) اشاره شده است؛[۶] اما به احتمال زیاد، قوم سبأ پیش از تشکیل دولت، سال‌های فراوانی زندگی کرده باشند و تاریخ پیدایش آنان خیلی قدیمی‌تر از این نوشته‌ها باشد، زیرا در کتیبه‌های آخرین پادشاه اور (Ur) آراد نانار، کلمه سابوم (Sabum) به احتمال قوی معنای حکومت سبأ می‌دهد. با این احتمال، تاریخ قوم سبأ تا ۲۰۰۰ یا ۲۵۰۰ ق. م. خواهد رسید.[۷] به گزارش برخی منابع، مردم سبأ بادیه‌نشین بوده و در طول سال، از شمال به جنوب شبه جزیره عربستان و بالعکس رفت و آمد می‌کردند؛ ولی بر اثر فشار آشوری‌ها سرانجام در سال ۸۰۰ ق. م. در سرزمین یمن ساکن شده و کشور سبأ را پایه‌گذاری کردند.[۸] آنها بر اثر ضعف دولت معین (حاکمان پیش از دولت سبأ) رفته‌رفته قلمرو حاکمیت خود را گسترش داده و دولت بزرگ‌تری به پایتختی صِرواح[۹] پدید آوردند؛ اما پس از ساختن سدّ تاریخی مأرب، پایتخت خود را به شهر «مَأرِب» انتقال دادند.[۱۰] (سد مأرب) مأرب در فاصله سال‌های ۶۵۰ ق. م. تا ۱۱۵ م. پایتخت کشور سبأ [۱۱] و محل زندگی قوم سبأ بوده است.[۱۲] با ساختن این سد عظیم و ایجاد باغ‌های مرکبات، نخلستان و... بازرگانی کشور سبأ رونق بیشتری یافت. نفوذ آنان ابتدا از یمن به جنوب نجد و از شمال تا حجاز بود؛ ولی رفته‌رفته بر راه‌های بازرگانی که شبه جزیره عربستان را به سوریه و مصر پیوند می‌داد، سلطه کامل یافتند. دولت سبأ با ایجاد نقاط تفتیش بر سر راه‌های تجاری یادشده، بر مسیر کاروان‌ها نظارت می‌کرد.[۱۳]

سبئیان همراه با معینیان و حِمْیَریان در تاریخ عربستان جنوبی نقش مهمی داشته و نخستین قوم عربستان جنوبی بودند که به آستان تمدن گام نهادند.[۱۴] ساکنان عربستان جنوبی در طول تاریخ پیش از اسلام ممالکی مانند معین، سبأ، قتبان و حضرموت را پدید آوردند؛ اما مشهورترین، نیرومندترین و طولانی‌ترین آنها تمدن سبأ بود.[۱۵] در گزارش‌های تاریخی، قوم سبأ به عنوان قومی متمدن [۱۶] یاد شده‌اند، از این روست که در نوشته‌های برجای‌مانده از حکومت سبأ کلمه‌های بازسازی، ساختن، اصلاح و جز آن بیشتر به چشم می‌خورند.[۱۷]

نعمت‌های بسیار، ارزاق فراوان، شهرهای آباد و بناهای باشکوه، زیبا و مستحکم نشان تمدن عالی قوم سبأ [۱۸] بودند و آنان از قدرت نظامی و دفاعی بی‌نظیری برخوردار بودند.[۱۹] از بناهای بزرگ آن سرزمین، معبد ماه و سدّ تاریخی مأرب‌اند که [۲۰] تبحر قوم سبأ در دانش‌های هندسه، نجوم و مهندسی را نشان می‌دهند.[۲۱] پیش از اکتشافات جدید باستان‌شناسی، اطلاع چندانی از وجود قوم سبأ و تمدن آنان، نبود و بیشتر "سبأ" را فقط نام یک شخص می‌دانستند که مؤسس دولت "حِمْیَر" بوده است، زیرا کتب آسمانی پیشین در این باره گزارشی ندارند،[۲۲] در حالی که قرآن کریم، سوره‌ای به نام این قوم دارد و مفسران، بنای سدّ تاریخی مأرب را از مظاهر تمدن آنان می‌دانند.

از گزارش‌های کتاب مقدس بر می‌آید که شغل قوم سبأ معاصر حضرت سلیمان(ع) تجارت برده[۲۳]، طلا و عطریات بوده و تجارتشان تا حبشه و هند گسترش داشته است.[۲۴] آنها برای زنان جایگاه والایی قائل بودند؛ به‌گونه‌ای که آنها در بالاترین مناصب دینی، حکومتی و نظامی دخالت داشته و از حقوق مساوی با مردان برخوردار بودند[۲۵]؛ همچنین مردان با بیش از یک همسر ازدواج نمی‌کردند.[۲۶] به اعتقاد "استرابون" زنان قوم سبأ می‌توانستند با بیش از یک همسر ازدواج کنند؛ ولی "هارتمان" معتقد است که اگر نقوش و کتیبه‌های مربوط، به درستی خوانده شوند، بر این موضوع دلالت ندارند.[۲۷] دولت سبأ از بزرگ‌ترین سلسله‌های سلاطین یمن بود که ابتدا به دست مُکَرَّب‌ها (مُکَرَّب به معنای مقرَّب)[۲۸] یا کاهنان در حدود سال‌های ۱۰۰۰ ق. م. پس از پادشاهان معینی تأسیس شد و تا ۴۵۰ ق. م.[۲۹] یا ۱۱۵ ق. م. ادامه داشته است.[۳۰]

در کتیبه‌های برجای‌مانده از قوم سبأ، عصر دولت سبأ به دو مرحله قسمت می‌شود: مرحله نخست، دوره «مُکارَبان» است. در این مرحله پایتخت آنها ابتدا شهر صِرواح [۳۱] و سپس شهر مأرب بود. این دوره از حدودسال ۸۰۰ ق. م. تا سال ۶۵۰ یا ۴۵۰ ق. م. ادامه داشت.[۳۲] مرحله دوم، دوران پادشاهان سبأ است که از سال ۶۵۰ یا ۴۵۰ ق. م. تا سال ۱۱۵ ق. م. ادامه یافته است.[۳۳] حدود یک قرن پیش از میلاد، حِمْیَریان با تصرف سرزمین سبأ سلطنت آنجا را برعهده گرفتند.[۳۴] آنها سلسله نوینی را بنیاد نهادند.[۳۵] بلقیس دختر هدهاد که به مدت ۱۲۰ سال[۳۶] در زمان حضرت سلیمان(ع) حکمرانی کرد، از این سلسله است[۳۷].[۳۸]

قوم سبأ در قرآن

قرآن کریم در سوره نمل قوم سبأ را معاصر حضرت سلیمان(ع) معرفی می‌کند فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ[۳۹]، إِنِّي وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ[۴۰]؛ ولی در سوره سبأ هیچ اشاره‌ای به دوره تاریخی آنان نشده است. بر اساس قراینی که در ادامه خواهند آمد، به احتمال، گزارش‌های این دو سوره درباره یک دوره تاریخی از حیات قوم سبأ نیستند.

واژه سبأ دو بار در قرآن آمده است. فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ[۴۱]،لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَنْ يَمِينٍ وَشِمَالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ[۴۲] گزارش قرآن کریم درباره قوم و سرزمین سبأ مربوط به دو دوره تاریخی متفاوت است. در آیه فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ[۴۳] خبر آوردن هُدهُد از سرزمین سبأ، حکومت باشکوه و مقتدر ملکه سبأ و دیدار وی با حضرت سلیمان(ع) و در آیه لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَنْ يَمِينٍ وَشِمَالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ[۴۴] بهره‌مندی قوم سبأ از سرزمینی‌ آباد، باغ‌هایی سرسبز و انقراض آنان و نابودی سرزمین‌شان با سیل عَرِم به سبب رویگردانی از خداوند گزارش شده است. مفسران در تفسیر این آیات به موضوعاتی مانند ویژگی‌های سرزمین سبأ، فرهنگ و تمدن قوم سبأ، شرح و وصف سدّ مأرب و سبب ساخت آن، حادثه سیل ویرانگر عَرِم، خبرآوردن هُدهُد، دیدار ملکه سبأ با حضرت سلیمان(ع) و ایمان آوردن وی و فرجام قوم سبأ پرداخته‌اند.[۴۵]

سبأ معاصر سلیمان(ع)

قرآن کریم از گزارش هدهد به حضرت سلیمان(ع) درباره قوم سبأ و فرمانروایی زنی برآنان سخن گفته است: فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ[۴۶]، إِنِّي وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ[۴۷] مفسران با تعابیری گوناگون و در عین حال قابل جمع، مانند شهری در یمن،[۴۸] سرزمین سبأ [۴۹] و شهر بلقیس،[۵۰] سبأ یاد شده در آیه را اشاره به سرزمین سبأ دانسته‌اند؛ ولی با توجه به بازگشت ضمیر جمع مذکر «هم» به سبأ باید آن را اشاره به قوم سبأ دانست. این اختلاف در ذیل آیه لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَنْ يَمِينٍ وَشِمَالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ[۵۱] نیز مطرح شده است.

مشهور مفسران[۵۲] و مورخان [۵۳] مسلمان، نام ملکه سبأ را «بلقیس» گفته‌اند. آیات قرآن نشان می‌دهند که قوم سبأ در دوران سلطنت بلقیس حکومتی نسبتاً مقتدر، با سپاهی انبوه و نیرومند و کاملاً فرمانپذیر، تخت شاهی باشکوه و سرزمینی پررونق و پرنعمت داشته‌اند و ملکه آنان زنی با درایت، اهل مشورت و در عین حال خورشیدپرست بوده است: إِنِّي وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ[۵۴]، وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ[۵۵]، قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ إِنَّهُ مِن سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ أَلاَّ تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي مَا كُنتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ قَالُوا نَحْنُ أُوْلُوا قُوَّةٍ وَأُوْلُوا بَأْسٍ شَدِيدٍ وَالأَمْرُ إِلَيْكِ فَانظُرِي مَاذَا تَأْمُرِينَ قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ وَإِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِم بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ [۵۶] نامه حضرت سلیمان(ع) به ملکه سبأ و دعوت وی به توحید، ارسال هدیه از سوی ملکه به حضرت سلیمان(ع) و سرانجام دیدار با آن حضرت و ایمان آوردنش قَالَ سَنَنظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ اذْهَب بِّكِتَابِي هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانظُرْ مَاذَا يَرْجِعُونَ قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ إِنَّهُ مِن سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ أَلاَّ تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي مَا كُنتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ قَالُوا نَحْنُ أُوْلُوا قُوَّةٍ وَأُوْلُوا بَأْسٍ شَدِيدٍ وَالأَمْرُ إِلَيْكِ فَانظُرِي مَاذَا تَأْمُرِينَ قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ وَإِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِم بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ فَلَمَّا جَاءَ سُلَيْمَانَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا آتَانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِّمَّا آتَاكُم بَلْ أَنتُم بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ ارْجِعْ إِلَيْهِمْ فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لّا قِبَلَ لَهُم بِهَا وَلَنُخْرِجَنَّهُم مِّنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ قَالَ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَن يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ قَالَ عِفْريتٌ مِّنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ قَالَ نَكِّرُوا لَهَا عَرْشَهَا نَنظُرْ أَتَهْتَدِي أَمْ تَكُونُ مِنَ الَّذِينَ لا يَهْتَدُونَ فَلَمَّا جَاءَتْ قِيلَ أَهَكَذَا عَرْشُكِ قَالَتْ كَأَنَّهُ هُوَ وَأُوتِينَا الْعِلْمَ مِن قَبْلِهَا وَكُنَّا مُسْلِمِينَ وَصَدَّهَا مَا كَانَت تَّعْبُدُ مِن دُونِ اللَّهِ إِنَّهَا كَانَتْ مِن قَوْمٍ كَافِرِينَ قِيلَ لَهَا ادْخُلِي الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَكَشَفَتْ عَن سَاقَيْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُّمَرَّدٌ مِّن قَوَارِيرَ قَالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ [۵۷] معاصر بودن ملکه و قوم سبأ با حضرت سلیمان(ع) را می‌رسانند (ملکه سبأ)؛ اما آیا این قوم همان قومی است که با سیل عَرِم منقرض شدند یا نسل دیگری از سبأ بودند، منابع تاریخی و تفسیری، روایتی روشن و قاطع در این باره به دست نمی‌دهند. البته برخی از قراین مؤید آن‌اند که قوم سبأ حضور درازمدتی در تاریخ داشته و انقراض آنان در پی سیل عَرِم قرن‌ها پس از دوران حضرت سلیمان(ع) روی داده است. پرداختن به داستان سیل عَرِم پس از گزارش بخش‌هایی از زندگی حضرت سلیمان(ع) و مرگ آن حضرت و تصریح برخی از گزارش‌های تاریخی مبنی بر وقوع سیل عرم در زمان فترت[۵۸] (دوره پس از بعثت حضرت مسیح(ع) تا ظهور پیامبراکرم(ص) از این قبیل‌اند. افزون بر آن، قرآن کریم درباره نابودی سبئیان معاصر حضرت سلیمان(ع) هیچ گزارشی ندارد و از ایمان ملکه سبأ به خدای یگانه خبر می‌دهد، بنا براین با توجه به جایگاه و اثرگذاری ملکه می‌توان از ایمان احتمالی قوم وی نیز سخن گفت، در حالی که آیات سوره سبأ از نابودی سرزمین قوم سبأ با سیل عَرِم و پراکندگی و انقراض کامل آنان در نتیجه کفر و ناسپاسی سخن گفته است فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ[۵۹].[۶۰]

سبأ منقرض شده با سیل عرم

بر پایه گزارش قرآن کریم، قوم سبأ که با سیل عرم نابود شدند، دارای دو سلسله باغ و بوستان پرمحصول بودند که در سمت راست و چپ زیستگاه آنان قرار داشت و نشانه‌ای از قدرت و رحمت الهی به شمار می‌رفت.[۶۱] خداوند این نعمت‌ها را به آنان داده بود تا از آن استفاده کرده، شکر الهی را به جای آورند: «لَقَد کانَ لِسَبَإٍ فی مَسکَنِهِم ءایَةٌ جَنَّتانِ عَن یَمینٍ وشِمالٍ کُلوا مِن رِزقِ رَبِّکُم واشکُروا لَهُ بَلدَةٌ طَیِّبَةٌ ورَبٌّ غَفور». (سبأ / ۳۴، ۱۵) برخلاف دیدگاه برخی مفسران که سبأ یادشده در این آیه را نام سرزمین یمن[۶۲] یا منطقه‌ای از آن گفته‌اند،[۶۳] بیشتر مفسران، مراد از آن را قوم سبأ دانسته‌اند که از نسل سبأ بن یَشْجُب بن یَعْرُب بن قَحْطان پدید آمدند.[۶۴] ظاهر آیه به ویژه ضمیر جمع مذکر «هم» در «مَسکَنِهِم» مؤید این دیدگاه غالب است.[۶۵]

آیین قوم سبأ

بر اساس گزارش قرآن کریم از زبان هُدهُد، قوم سبأ در عصر سلیمان(ع) و ملکه آنان خورشیدپرست بودند و شیطان برای آنان چنین آراسته بود که بر خدا سجده نکنند و برای همین بود که هدایت نمی‌شدند:وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ[۶۶] از سوی دیگر آیه وَصَدَّهَا مَا كَانَتْ تَعْبُدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنَّهَا كَانَتْ مِنْ قَوْمٍ كَافِرِينَ[۶۷] ملکه سبأ را در شمار کافران معرفی کرده است. خورشیدپرستی آیات سوره سبأ نیز از کفر سبئیانِ منقرض شده با سیل عَرِم حکایت می‌کنند: ذَلِكَ جَزَيْنَاهُمْ بِمَا كَفَرُوا وَهَلْ نُجَازِي إِلَّا الْكَفُورَ[۶۸] آیه وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ[۶۹] نشان می‌دهد که قوم سبأ معاصر با سلیمان(ع) دین خود را درست و زیبا می‌پنداشتند و همین، مانع هدایت آنان می‌شد، همان‌گونه که براساس آیات فَلَمَّا جَاءَتْ قِيلَ أَهَكَذَا عَرْشُكِ قَالَتْ كَأَنَّهُ هُوَ وَأُوتِينَا الْعِلْمَ مِن قَبْلِهَا وَكُنَّا مُسْلِمِينَ وَصَدَّهَا مَا كَانَت تَّعْبُدُ مِن دُونِ اللَّهِ إِنَّهَا كَانَتْ مِن قَوْمٍ كَافِرِينَ [۷۰] ملکه سبأ پیش از مشاهده تخت پادشاهی خویش در نزد سلیمان(ع) از قدرت فرابشری آن حضرت آگاه و تسلیم وی شده بود؛ ولی بت‌پرستی و کفر ملکه، مانع ایمان وی به خدای یگانه شده بود. این آیات از تعصب و جانبداری دینی آنان حکایت می‌کنند. براساس گزارش قرآن کریم، ملکه سبأ در نهایت با دیدن معجزات حضرت سلیمان(ع) به خدای یگانه ایمان آورد. قِيلَ لَهَا ادْخُلِي الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَكَشَفَتْ عَنْ سَاقَيْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَوَارِيرَ قَالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ[۷۱] کتاب مقدس نیز از خورشیدپرستی آنها سخن به میان آورده است.[۷۲] اطلاعات کتیبه‌های به دست‌آمده نیز مؤید آن‌اند که آنها در معابد خویش ماه و خورشید را می‌پرستیدند.[۷۳] احتمالاً "عبد شمس" نام دیگر سبأ بن یَشْجُب، به خورشیدپرستی وی اشاره داشته باشد. برخی دانشمندان غربی‌گمان کرده‌اند که صابئیان دینشان را از قوم سبأ گرفته‌اند.[۷۴] براساس گزارش‌های تاریخی و تفسیری، قوم سبأ در دوره‌های مختلف تاریخ، آیینی متفاوت داشته‌اند؛ افزون بر خورشید و ماه،[۷۵] پرستش ستاره،[۷۶] بت، گوزن و گوساله و در دوره‌ای نیز یهودیت در میان آنان رایج بوده است.[۷۷] صورت گوزن در نقوش سبأ و در کوه‌های حضرموت دیده شده است.[۷۸] بر اساس برخی گزارش‌های تفسیری، پس از طوفان نوح، بت‌پرستی قوم نوح به اقوام عرب انتقال یافت و آنها بت‌های وَدّ، سُواع، یَغوث، یَعوق و نَسْر را به عنوان آلهه می‌پرستیدند وَقَالُوا لَا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلَا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلَا سُوَاعًا وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًا[۷۹].[۸۰] بعدها طایفه‌ای از قوم سبأ، یَغوث را پرستیدند.[۸۱] (یغوث) در برخی تفاسیر با عنوان زِنْدیق و مجوس از سبئیان یاد شده است.[۸۲] آنها در سراسر مملکت، معبدهایی بزرگ برای پرستش معبودها بنا کرده بودند.[۸۳]

پیامبران قوم سبأ

قرآن کریم به جز حضرت سلیمان(ع) قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ إِنَّهُ مِن سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ أَلاَّ تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ [۸۴] از هیچ پیامبری یاد نمی‌کند که قوم سبأ را به توحید دعوت کرده باشد؛ اما براساس گزارش‌های تاریخی [۸۵] و تفسیری،[۸۶] خداوند به تعداد قبایل قوم سبأ [۸۷]۱۲ ،[۸۸] یا ۱۳ پیامبر [۸۹] به سوی آنان فرستاد؛ اما آنها با تکذیب انبیای الهی از پیروی آنان رویگردان شده [۹۰] و به پرستش خورشید [۹۱] و دیگر خدایان دروغین پرداختند.[۹۲] البته شاید بتوان از تعابیری مانند وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ[۹۳] استظهار کرد که پیامبرانی پیش از سلیمان(ع) نیز آنان را به توحید دعوت کرده بودند؛ ولی آنها از پذیرش آن سر باز زده‌اند؛ با این توضیح که اگر راه درست برآنان ارائه نشده باشد، صدّ سبیل کردن شیطان و هدایت‌ناپذیری قوم سبأ معنای درستی نخواهد داشت.

گزارش قرآن درباره سبأ منقرض‌ شده با سیل عَرِم نیز دارای قراینی است که می‌تواند مؤید ارسال رسول به سوی آنان باشد. قرآن کریم از گفت‌وگوی دو جانبه خدا و قوم سبأ و نیز انقراض سبئیان و نابودی زیستگاه آنان به سبب ناسپاسی و کفرورزی در برابر خداوند سخن گفته است. لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَن يَمِينٍ وَشِمَالٍ كُلُوا مِن رِّزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ وَبَدَّلْنَاهُم بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَوَاتَى أُكُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَيْءٍ مِّن سِدْرٍ قَلِيلٍ ذَلِكَ جَزَيْنَاهُم بِمَا كَفَرُوا وَهَلْ نُجَازِي إِلاَّ الْكَفُورَ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا قُرًى ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَأَيَّامًا آمِنِينَ فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ [۹۴] بدیهی است که ارتباط یادشده و رساندن پیام الهی باید از طریق رسولان الهی باشد؛ همچنین قرآن کریم از وجود اقلیتی مؤمن در میان آنان یاد می‌کند وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ[۹۵] و این، ارسال رسول الهی به سوی آنان را تأیید می‌کند.[۹۶]

فرجام قوم سبأ

قرآن کریم درباره فرجام سبأِ معاصر حضرت سلیمان(ع) سخنی نگفته است؛ اما سبأ یادشده در سوره سبأ در پی کفر و ناسپاسی فراوان گرفتار کیفر الهی شدند. قرآن با معرفی باغ‌های آنان به عنوان نشانه‌ای از رحمت و نعمت الهی می‌گوید که به آنان گفته شد از شهر و دیار دل‌پسند و بوستان‌های پیرامون آن استفاده کرده و شکر الهی را به جای آورید لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَنْ يَمِينٍ وَشِمَالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ[۹۷]؛ ولی آنان ناسپاسی کرده و کفر ورزیدند و به کیفر این کار، خداوند به وسیله سیل عَرِم باغ‌های آنان را نابود کرد و درختانی با میوه‌های تلخ و درخت شوره‌گز و سِدْر را جایگزین آنها ساخت: فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ وَبَدَّلْنَاهُمْ بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَوَاتَيْ أُكُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَيْءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِيلٍ[۹۸]، ذَلِكَ جَزَيْنَاهُمْ بِمَا كَفَرُوا وَهَلْ نُجَازِي إِلَّا الْكَفُورَ[۹۹] بنا به گفته مفسران، قوم سبأ نهرهایی روان و اموالی فراوان داشتند. آبادی‌های آنان به هم‌پیوسته بودند؛ اما بر اثر فراوانی نعمت، امنیت و آسایش به تجمل‌گرایی و عیاشی‌مشغول و دچار کبر، کفر،[۱۰۰] ناسپاسی [۱۰۱] و طغیان [۱۰۲] شده و پیامبران الهی را تکذیب کردند.[۱۰۳] سرانجام خداوند با سیل عَرِم سدّ مأرب را ویران و همه مزارع خرم و بوستان‌های پرنعمت آنان را به صحرایی سوزان بدل کرد.[۱۰۴] در روایتی منسوب به امام صادق(ع) نیز به این مطلب اشاره شده است.[۱۰۵]

قرآن کریم در ادامه به نعمت و ناسپاسی دیگری اشاره می‌کند: میان سرزمین سبأ و مناطق آباد و پرخیر و برکتی که سبئیان با آنها ارتباط داشتند، آبادی‌هایی نزدیک به هم و قابل رؤیت با فاصله‌ای معین وجود داشت و این موجب می‌شد که امنیت کامل شبانه‌روزی در مسیر سفرهای سبئیان برقرار باشد و آنها بدون هراس از گرسنگی، تشنگی و خطر جانی به مسافرت بپردازند؛ اما آنان به جای شکر، ناسپاسی در پیش گرفته و گفتند: پروردگارا! میان سفرهای ما فاصله‌های طولانی قرار ده که این همه شهر و دیار در طول سفر، خسته کننده و ملال‌آورند: وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا قُرًى ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَأَيَّامًا آمِنِينَ[۱۰۶]، فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ[۱۰۷] آنان با ارتکاب گناه بر خود ستم کرده و موجب شدند خداوند آنها را از بین ببرد؛ به گونه‌ای که هیچ اثری از ایشان نماند، جز اینکه داستان آنان بر سر زبان‌ها افتاد و بعدها هیچ گروهی با نام و نشان قوم سبأ در تاریخ نماند: فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ[۱۰۸] برخی مفسران در تفسیر فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ، گفته‌اند: قوم سبأ چنان پراکنده و از صفحه تاریخ برکنده شدند که پراکندگی و انقراض آنان ضرب‌المثل شد و مردم پراکندگی شدید را به پراکندگی قوم سبأ تشبیه می‌کردند.[۱۰۹]

براساس گزارش‌های گوناگون، در پی نابودی باغ‌ها و پیدایش خشکسالی، سرزمین سبأ رو به ویرانی نهاد و هریک از قبایل سبأ ناگزیر شد به منطقه‌ای مهاجرت کند؛ غسّانیان به شام، قبیله انمار (انصار) به یثرب، قبیله خُزاعه (جذام) به تهامه در مکه[۱۱۰] و قبیله اَزْد به عمان رفتند [۱۱۱] و این‌گونه بود که پراکنده شدن قوم سبأ در میان عرب، ضرب‌المثل شد.[۱۱۲] قرآن کریم در ادامه با توجه به سرنوشت قوم سبأ می‌گوید: یقیناً ابلیس پندار خود را درباره گمراه ساختن بیشتر سبئیان محقق یافت، زیرا همه آنها جز گروهی مؤمن از ابلیس پیروی کردند: وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ[۱۱۳] درباره مرجع ضمیر "هم" اختلاف است: شماری از مفسران هماهنگ با ظاهر و سیاق آیات، مرجع ضمیر را قوم سبأ دانسته‌اند.[۱۱۴] بر اساس این دیدگاه، در میان قوم سبأ اقلیتی مؤمن نیز بوده است. در مقابل، برخی مفسران، مرجع ضمیر را "الناس" یا "بنی آدم" و آیه را اشاره به سوگند ابلیس درباره گمراه ساختن اکثر انسان‌ها دانسته‌اند[۱۱۵].[۱۱۶]

جستارهای وابسته

منابع

  1. اسدی و قانعی، مقاله «قوم سبأ»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵

پانویس

  1. اسدی و قانعی، مقاله «قوم سبأ»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
  2. ادیان العرب، ص۸۹-۹۰.
  3. باستان‌شناسی، ص۳۱۶؛ التحقیق، ج۵، ص۱۲.
  4. دایره‌المعارف فارسی، ج۱، ص۱۲۵۵ـ۱۲۵۶؛ Encyclopedia of The Quran, IV:P۵۸۵
  5. اقوام هلاک شده، ص۱۳۵-۱۳۶؛ دائره‌المعارف الاسلامیه، ج۱۱، ص۱۶۸-۱۶۹.
  6. ادیان العرب، ص۹۱؛ دائرة معارف القرن العشرین، ج۵، ص۱۷.
  7. الاعلام، ج۳، ص۷۶؛ دایرة المعارف الاسلامیه، ج۱۱، ص۱۶۸-۱۶۹؛ اقوام هلاک شده، ص۱۳۷.
  8. قاموس الکتاب المقدس، ص۴۵۳؛ تاریخ شبه الجزیرة العربیه، ص۱۳۴.
  9. المفصل، ج۲، ص۳۰۳-۳۰۴.
  10. المفصل، ج۲، ص۳۱۵-۳۱۶؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۱۵۲.
  11. معجم البلدان، ج۵، ص۳۴-۳۵؛ المصباح، ص۱۱، «ارب»؛ تفسیر قاسمی، ج۸، ص۱۳۸.
  12. تفسیر ابن ابی حاتم، ج۹، ص۲۸۶۴-۲۸۶۵؛ الدر المنثور، ج۵، ص۱۰۵.
  13. اقوام هلاک شده، ص۱۳۷-۱۳۸.
  14. دایرة المعارف فارسی، ج۱، ص۱۲۵۵-۱۲۵۶.
  15. Encyclopedia of The Quran, IV:P۵۸۵؛ باستان‌شناسی، ص۳۱۶.
  16. قاموس الکتاب المقدس، ص۴۵۳؛ ادیان العرب، ص۸۹-۹۰؛ Encyclopedia of The Quran, IV:P۵۸۶
  17. اقوام هلاک شده، ص۱۳۷.
  18. تمدن اسلام و عرب، ص۹۶؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۱۰۸.
  19. اقوام هلاک شده، ص۱۳۷-۱۳۸.
  20. قاموس الکتاب المقدس، ص۴۵۲-۴۵۳؛ ادیان العرب، ص۹۰.
  21. قصص قرآن، ص۳۷۹.
  22. اماکن جغرافیایی در قرآن، ص۵۳-۵۶.
  23. نک: کتاب مقدس، یوئیل، ۳: ۸.
  24. کتاب مقدس، ارمیا، ۶: ۲۰؛ قاموس الکتاب المقدس، ص۴۵۳.
  25. دائره‌المعارف الکتابیه، ج۴، ص۴۹۷.
  26. قاموس الکتاب المقدس، ص۴۵۳.
  27. دائرة المعارف الاسلامیه، ج۱۱، ص۱۸۰.
  28. المفصل، ج۲، ص۲۶۸.
  29. باستان‌شناسی، ص۳۱۶.
  30. قصص قرآن، ص۳۷۷.
  31. المفصل، ج۲، ص۲۷۰، ۳۰۲-۳۰۴، ۳۰۷؛ باستان‌شناسی، ص۳۱۶.
  32. المفصل، ج۲، ص۲۶۰، ۲۶۸-۲۶۹.
  33. المفصل، ج۲، ص۳۱۵-۳۱۶؛ دایرة معارف القرن العشرین، ج۵، ص۱۷.
  34. مروج الذهب، ج۲، ص۸۰-۸۱؛ التحریر والتنویر، ج۱۹، ص۲۴۷-۲۴۸؛ باستان‌شناسی، ص۳۱۸.
  35. دائره‌المعارف الاسلامیه، ج۱۱، ص۱۸۲، ۱۹۶.
  36. نک: تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۱۹۶-۱۹۹.
  37. نک: مروج الذهب، ج۲، ص۸۰-۸۱.
  38. اسدی و قانعی، مقاله «قوم سبأ»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
  39. «آنگاه (هدهد) درنگی کوتاه کرد و گفت: من به چیزی دست یافتم که تو نیافته‌ای و برای تو از (سرزمین) سبا خبر بی‌گمانی آورده‌ام» سوره نمل، آیه ۲۲.
  40. «من زنی یافته‌ام که بر آنان پادشاهی می‌کند و از همه چیز برخورداری یافته است و اورنگی سترگ دارد» سوره نمل، آیه ۲۳.
  41. «آنگاه (هدهد) درنگی کوتاه کرد و گفت: من به چیزی دست یافتم که تو نیافته‌ای و برای تو از (سرزمین) سبا خبر بی‌گمانی آورده‌ام» سوره نمل، آیه ۲۲.
  42. «برای (قوم) سبا در مسکن‌هایشان نشانه‌ای (شگرف) وجود داشت: دو باغ از راست و چپ، از روزی پروردگارتان بخورید و او را سپاس گزارید! شهری است پاکیزه و پروردگاری آمرزنده» سوره سبأ، آیه ۱۵.
  43. «آنگاه (هدهد) درنگی کوتاه کرد و گفت: من به چیزی دست یافتم که تو نیافته‌ای و برای تو از (سرزمین) سبا خبر بی‌گمانی آورده‌ام» سوره نمل، آیه ۲۲.
  44. «برای (قوم) سبا در مسکن‌هایشان نشانه‌ای (شگرف) وجود داشت: دو باغ از راست و چپ، از روزی پروردگارتان بخورید و او را سپاس گزارید! شهری است پاکیزه و پروردگاری آمرزنده» سوره سبأ، آیه ۱۵.
  45. اسدی و قانعی، مقاله «قوم سبأ»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
  46. «آنگاه (هدهد) درنگی کوتاه کرد و گفت: من به چیزی دست یافتم که تو نیافته‌ای و برای تو از (سرزمین) سبا خبر بی‌گمانی آورده‌ام» سوره نمل، آیه ۲۲.
  47. «من زنی یافته‌ام که بر آنان پادشاهی می‌کند و از همه چیز برخورداری یافته است و اورنگی سترگ دارد» سوره نمل، آیه ۲۳.
  48. التبیان، ج۸، ص۸۶؛ مجمع البیان، ج۷، ص۳۴۰؛ زاد المسیر، ج۶، ص۶۳.
  49. تفسیر مقاتل، ج۳، ص۳۰۱؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج۹، ص۲۸۶۴؛ التحریر والتنویر، ج۱۹، ص۲۴۷.
  50. تفسیر ابن ابی حاتم، ج۹، ص۲۸۶۴.
  51. «برای (قوم) سبا در مسکن‌هایشان نشانه‌ای (شگرف) وجود داشت: دو باغ از راست و چپ، از روزی پروردگارتان بخورید و او را سپاس گزارید! شهری است پاکیزه و پروردگاری آمرزنده» سوره سبأ، آیه ۱۵.
  52. جامع البیان، ج۱۹، ص۱۸۵-۱۸۷؛ التبیان، ج۸، ص۹۹؛ زادالمسیر، ج۶، ص۶۳.
  53. المعارف، ص۶۲۸-۶۲۹؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۵۹؛ تاریخ طبری، ج۱، ص۳۴۹.
  54. «من زنی یافته‌ام که بر آنان پادشاهی می‌کند و از همه چیز برخورداری یافته است و اورنگی سترگ دارد» سوره نمل، آیه ۲۳.
  55. «او و قومش را (چنین) یافتم که به جای خداوند به خورشید سجده می‌برند و شیطان کارهایشان را برای آنان آراسته و از راه (درست) آنان را باز داشته است، از این روی راهنمایی نیافته‌اند» سوره نمل، آیه ۲۴.
  56. «(آن زن) گفت: ای سرکردگان! نزد من نامه‌ای ارزشمند افکنده‌اند آن (نامه) از سوی سلیمان است و (متن آن) این است: «به نام خداوند بخشنده بخشاینده ...با من گردنکشی نورزید و گردن نهاده، نزد من آیید.» (آنگاه) گفت: ای سرکردگان! در کار، به من نظر دهید که من هیچ کاری را تا گواهم نبوده‌اید به پایان نبرده‌ام. گفتند: ما نیرومند و سخت دلیریم و فرمان با توست، بنگر تا چه فرمان خواهی داد. گفت: پادشاهان چون به شهری درآیند آن را ویران و مردم گرانمایه آن را خوار و بدین‌گونه رفتار می‌کنند. و من ارمغانی برای آنان می‌فرستم و می‌نگرم تا فرستادگان چه باز آورند» سوره نمل، آیه ۲۹-۳۵.
  57. «(سلیمان) گفت: به زودی خواهیم دید که راست گفته‌ای یا از دروغگویان بوده‌ای؟ این نامه مرا ببر و نزد آنان فرو افکن، آنگاه از آنان رو بگردان و (گوشه‌ای کمین کن و) بنگر چه پاسخی می‌دهند. (آن زن) گفت: ای سرکردگان! نزد من نامه‌ای ارزشمند افکنده‌اند. آن (نامه) از سوی سلیمان است و (متن آن) این است: «به نام خداوند بخشنده بخشاینده ... با من گردنکشی نورزید و گردن نهاده، نزد من آیید.» (آنگاه) گفت: ای سرکردگان! در کار، به من نظر دهید که من هیچ کاری را تا گواهم نبوده‌اید به پایان نبرده‌ام. گفتند: ما نیرومند و سخت دلیریم و فرمان با توست، بنگر تا چه فرمان خواهی داد. گفت: پادشاهان چون به شهری درآیند آن را ویران و مردم گرانمایه آن را خوار و بدین‌گونه رفتار می‌کنند.و من ارمغانی برای آنان می‌فرستم و می‌نگرم تا فرستادگان چه باز آورند. پس چون (فرستاده) نزد سلیمان آمد (سلیمان) گفت: آیا به من با مالی (اندک) مدد می‌رسانید؟ آنچه خدا به من ارزانی داشته است از آنچه به شما داده بهتر است بلکه شما به ارمغان خود شادی می‌ورزید. نزد آنان باز گرد (و بگو) بی‌گمان سپاهی به سوی آنان خواهیم آورد که تاب رویارویی با آن را ندارند و آنان را از آنجا با زبونی و خواری بیرون خواهیم راند. (سلیمان) گفت: ای سرکردگان! کدام یک از شما پیش از آنکه (آنان) گردن نهاده نزد من آیند اورنگ آن زن را پیش من می‌آورد؟ دیوساری از جن گفت: من آن را پیش از آنکه از جایت برخیزی برایت می‌آورم و من در این کار بسی توانمند درستکارم. آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت می‌آورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است تا بیازمایدم که سپاس می‌گزارم یا ناسپاسی می‌کنم و هر که سپاس گزارد تنها به سود خویش گزارده است و هر که ناسپاسی کند بی‌گمان پروردگار من بی‌نیازی ارجمند است. (سلیمان) گفت: اورنگش را برای او ناشناخته گردانید تا ببینیم (بدان) راه می‌برد یا از کسانی است که (بدین چیزها) راه نمی‌برند. و چون آمد گفتند: آیا اورنگ تو این چنین بود؟ گفت: گویی این، همان است و ما پیش از این (از همه چیز) آگاه شده و گردن نهاده بودیم. و آنچه او به جای خداوند می‌پرستید او را (از پرستش خداوند) باز داشته بود که او از گروهی کافر بود. به او گفتند به کاخ در آی! چون در آن نگریست گمان برد آبگیری ژرف است و ساق‌هایش را برهنه کرد، (سلیمان) گفت: این کاخی صیقلی از بلور است ؛ (آن زن) گفت: پروردگارا! من به خویش ستم کرده‌ام و (اینک) با سلیمان در برابر خداوند- پروردگار جهانیان- فرمانبردار شدم» سوره نمل، آیه ۲۷-۴۴.
  58. آثار البلاد، ص۸۲-۸۴؛ مکیال المکارم، ج۱، ص۲۹۱.
  59. «اما گفتند: پروردگارا! میان سفرهای ما فاصله انداز و به خویشتن ستم کردند؛ ما نیز آنان را (چون) افسانه‌ها گرداندیم و همه را سخت پراکندیم؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی برای هر شکیبای سپاسگزاری است» سوره سبأ، آیه ۱۹.
  60. اسدی و قانعی، مقاله «قوم سبأ»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
  61. مجمع البیان، ج۸، ص۶۰۴-۶۰۵؛ Encyclopedia of The Quran, IV:P۵۸۶
  62. تفسیر سمعانی، ج۴، ص۳۲۵؛ زاد المسیر، ج۶، ص۶۳، ۲۲۹.
  63. زاد المسیر، ج۶، ص۲۲۹.
  64. جامع البیان، ج۲۲، ص۹۳-۹۴؛ مجمع البیان، ج۸، ص ۶۰۴؛ زاد المسیر، ج۶، ص۲۲۹.
  65. اسدی و قانعی، مقاله «قوم سبأ»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
  66. «او و قومش را (چنین) یافتم که به جای خداوند به خورشید سجده می‌برند و شیطان کارهایشان را برای آنان آراسته و از راه (درست) آنان را باز داشته است، از این روی راهنمایی نیافته‌اند» سوره نمل، آیه ۲۴.
  67. «و آنچه او به جای خداوند می‌پرستید او را (از پرستش خداوند) باز داشته بود که او از گروهی کافر بود» سوره نمل، آیه ۴۳.
  68. «چنین آنان را برای آن ناسپاسی که ورزیدند، کیفر دادیم و آیا جز ناسپاس را به کیفر می‌رسانیم؟» سوره سبأ، آیه ۱۷.
  69. «او و قومش را (چنین) یافتم که به جای خداوند به خورشید سجده می‌برند و شیطان کارهایشان را برای آنان آراسته و از راه (درست) آنان را باز داشته است، از این روی راهنمایی نیافته‌اند» سوره نمل، آیه ۲۴.
  70. «و چون آمد گفتند: آیا اورنگ تو این چنین بود؟ گفت: گویی این، همان است و ما پیش از این (از همه چیز) آگاه شده و گردن نهاده بودیم و آنچه او به جای خداوند می‌پرستید او را (از پرستش خداوند) باز داشته بود که او از گروهی کافر بود» سوره نمل، آیه ۴۲-۴۳.
  71. «به او گفتند به کاخ در آی! چون در آن نگریست گمان برد آبگیری ژرف است و ساق‌هایش را برهنه کرد، (سلیمان) گفت: این کاخی صیقلی از بلور است ؛ (آن زن) گفت: پروردگارا! من به خویش ستم کرده‌ام و (اینک) با سلیمان در برابر خداوند- پروردگار جهانیان- فرمانبردار شدم» سوره نمل، آیه ۴۴.
  72. قاموس الکتاب المقدس، ص۴۵۳.
  73. اقوام هلاک شده، ص۱۴۲.
  74. التحریر و التنویر، ج۱، ص۵۱۶.
  75. جاهلیت در اسلام، ص۲۹۶؛ ادیان العرب، ص۹۰.
  76. دایره‌المعارف فارسی، ج۱، ص۱۲۵۶.
  77. تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۰۰، ۲۵۷؛ باستان‌شناسی، ص۳۲۴-۳۲۶.
  78. قصص قرآن، ص۳۷۹-۳۸۰.
  79. «و گفتند: هیچ گاه از خدایان خویش دست برندارید و هرگز از ودّ و سواع و یغوث و یعوق و نسر ، دست نکشید» سوره نوح، آیه ۲۳.
  80. نک: المنمق، ص۳۲۷-۳۲۸؛ مجمع‌البیان، ج۱۰، ص۵۴۷؛ البدایة و النهایه، ج۲، ص۲۴۰-۲۴۱.
  81. جامع البیان، ج۲۹، ص۱۲۲.
  82. نک: تفسیر قرطبی، ج۱۳، ص۱۸۴-۱۸۵.
  83. اسدی و قانعی، مقاله «قوم سبأ»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
  84. «(آن زن) گفت: ای سرکردگان! نزد من نامه‌ای ارزشمند افکنده‌اند آن (نامه) از سوی سلیمان است و (متن آن) این است: «به نام خداوند بخشنده بخشاینده ... با من گردنکشی نورزید و گردن نهاده، نزد من آیید» سوره نمل، آیه ۲۹-۳۱.
  85. البدایة والنهایه، ج۲، ص۱۹۱-۱۹۳.
  86. جامع البیان، ج۲۲، ص۹۶؛ مجمع البیان، ج۷، ص۳۴۰.
  87. الکشاف، ج۳، ص۲۸۶-۲۸۷؛ مجمع البیان، ج۸، ص۶۰۴؛ زادالمسیر، ج۶، ص۲۲۹.
  88. مجمع البیان، ج۷، ص۳۴۰؛ بحار الانوار، ج۱۴، ص۱۱۷.
  89. مجمع البیان، ج۸، ص۶۰۴؛ تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص۲۸۵؛ بحار الانوار، ج۱۴، ص۱۴۶.
  90. جامع البیان، ج۲۲، ص۹۶؛ مجمع البیان، ج۸، ص۶۰۵؛ زادالمسیر، ج۶، ص۲۳۰.
  91. تفسیر مقاتل، ج۳، ص۳۰۱؛ دائرة المعارف الاسلامیه، ج۱۱، ص۱۷۴.
  92. دائرة المعارف الکتابیه، ج۴، ص۴۹۷؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۱۱۳.
  93. «او و قومش را (چنین) یافتم که به جای خداوند به خورشید سجده می‌برند و شیطان کارهایشان را برای آنان آراسته و از راه (درست) آنان را باز داشته است، از این روی راهنمایی نیافته‌اند» سوره نمل، آیه ۲۴.
  94. «برای (قوم) سبا در مسکن‌هایشان نشانه‌ای (شگرف) وجود داشت: دو باغ از راست و چپ، از روزی پروردگارتان بخورید و او را سپاس گزارید! شهری است پاکیزه و پروردگاری آمرزنده. اما روی گرداندند ما نیز بر آنان سیل ویرانگر را فرستادیم و به جای آن دو باغشان دو باغ جایگزین کردیم با میوه‌هایی تلخ و (درختان) شوره‌گز و اندکی از درخت کنار. چنین آنان را برای آن ناسپاسی که ورزیدند، کیفر دادیم و آیا جز ناسپاس را به کیفر می‌رسانیم؟ و میان آنان و شهرهایی که در آنها خجستگی نهاده بودیم شهرهایی به هم پیوسته پدید آوردیم و در آنها راه رفت و آمد را به اندازه (برقرار) کردیم (و گفتیم) شب‌ها و روزها در آنها با ایمنی سفر کنید. اما گفتند: پروردگارا! میان سفرهای ما فاصله انداز و به خویشتن ستم کردند؛ ما نیز آنان را (چون) افسانه‌ها گرداندیم و همه را سخت پراکندیم؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی برای هر شکیبای سپاسگزاری است» سوره سبأ، آیه ۱۵-۱۹.
  95. «و به راستی ابلیس گمان خویش را درباره آنان درست یافت؛ پس (همه) جز گروهی از مؤمنان از او پیروی کردند» سوره سبأ، آیه ۲۰.
  96. اسدی و قانعی، مقاله «قوم سبأ»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
  97. «برای (قوم) سبا در مسکن‌هایشان نشانه‌ای (شگرف) وجود داشت: دو باغ از راست و چپ، از روزی پروردگارتان بخورید و او را سپاس گزارید! شهری است پاکیزه و پروردگاری آمرزنده» سوره سبأ، آیه ۱۵.
  98. «اما روی گرداندند ما نیز بر آنان سیل ویرانگر را فرستادیم و به جای آن دو باغشان دو باغ جایگزین کردیم با میوه‌هایی تلخ و (درختان) شوره‌گز و اندکی از درخت کنار» سوره سبأ، آیه ۱۶.
  99. «چنین آنان را برای آن ناسپاسی که ورزیدند، کیفر دادیم و آیا جز ناسپاس را به کیفر می‌رسانیم؟» سوره سبأ، آیه ۱۷.
  100. تفسیر ثعلبی، ج۸، ص۸۳؛ التبیان، ج۸، ص۳۸۶-۳۸۷.
  101. تفسیر مقاتل، ج۲، ص۲۰۰-۲۰۱؛ التبیان، ج۸، ص۳۸۷.
  102. جامع البیان، ج۲۲، ص۹۸.
  103. جامع البیان، ج۲۲، ص۹۶؛ زاد المسیر، ج۶، ص۲۲۹-۲۳۰.
  104. تفسیر مقاتل، ج۳، ص۵۲۹؛ تفسیر قمی، ج۲، ص۲۰۱؛ جامع البیان، ج۲۲، ص۹۸-۹۹.
  105. الکافی، ج۲، ص۲۷۴؛ بحار الانوار، ج۷۰، ص۳۳۴-۳۳۵؛ شرح اصول کافی، ج۹، ص۲۵۲-۲۵۳.
  106. «و میان آنان و شهرهایی که در آنها خجستگی نهاده بودیم شهرهایی به هم پیوسته پدید آوردیم و در آنها راه رفت و آمد را به اندازه (برقرار) کردیم (و گفتیم) شب‌ها و روزها در آنها با ایمنی سفر کنید» سوره سبأ، آیه ۱۸.
  107. «اما گفتند: پروردگارا! میان سفرهای ما فاصله انداز و به خویشتن ستم کردند؛ ما نیز آنان را (چون) افسانه‌ها گرداندیم و همه را سخت پراکندیم؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی برای هر شکیبای سپاسگزاری است» سوره سبأ، آیه ۱۹.
  108. «اما گفتند: پروردگارا! میان سفرهای ما فاصله انداز و به خویشتن ستم کردند؛ ما نیز آنان را (چون) افسانه‌ها گرداندیم و همه را سخت پراکندیم؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی برای هر شکیبای سپاسگزاری است» سوره سبأ، آیه ۱۹.
  109. مجمع البیان، ج۸، ص۶۰۶؛ زاد المسیر، ج۶، ص۲۳۲؛ تفسیر بیضاوی، ج۴، ص۳۹۸.
  110. تفسیر مقاتل، ج۳، ص۵۳۰؛ مجمع البیان، ج۸، ص۶۰۶؛ البدایة و النهایه، ج۲، ص۱۹۴.
  111. جامع البیان، ج۲۲، ص۱۰۵؛ التبیان، ج۸، ص۳۸۹؛ تفسیر نسفی، ج۳، ص۳۲۵.
  112. جامع البیان، ج۲۲، ص۱۰۵؛ معجم البلدان، ج۳، ص۱۸۱؛ لسان العرب، ج۶، ص۱۳۶، «سبأ».
  113. «و به راستی ابلیس گمان خویش را درباره آنان درست یافت؛ پس (همه) جز گروهی از مؤمنان از او پیروی کردند» سوره سبأ، آیه ۲۰.
  114. جامع البیان، ج۲۲، ص۱۰۷؛ مجمع البیان، ج۸، ص۶۰۸؛ تفسیر سمرقندی، ج۳، ص۸۲.
  115. المیزان، ج۱۶، ص۳۶۶؛ نیز نک: الکشاف، ج۳، ص۲۸۶-۲۸۷؛ مجمع البیان، ج۸، ص۶۰۸.
  116. اسدی و قانعی، مقاله «قوم سبأ»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.