←حسن و قبح ذاتی یا الهی
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
===[[حسن و قبح ذاتی]] یا [[الهی]]=== | ===[[حسن و قبح ذاتی]] یا [[الهی]]=== | ||
افلاطون در رساله اوثیفرون، پرسشی را مطرح میکند که انعکاس آن در طول قرنها همواره [[ذهن]] [[پژوهشگران]] را به خود مشغول کرده است. وی میگوید: وقتی میگوییم: [[راستگویی]] خوب، و مورد سفارش [[خداوند]] است، آیا راستگویی ابتدا به [[وصف]] خوبی متّصف میشود و سپس مورد [[امر الهی]] قرار میگیرد یا نخست مورد امر و سفارش [[الهی]] قرار گرفته، آنگاه خوب میشود؟<ref>مجموعه آثار، ج۱، ص۲۳۸ «عدل الهی».</ref> [[متکلّمان]] [[مسلمان]] هم که در پرتو آموزههای [[قرآن]] به تأسیس [[علم کلام]] [[اشتغال]] داشتند، از همان آغاز در پاسخ به این [[پرسش]] دچار [[اختلاف]] شدند. <ref>نهایة الاقدام، ص۳۷۰ـ۴۱۷.</ref> متکلّمان [[اشعری]] به استناد آیاتی از [[قرآن کریم]] که بر [[قدرت مطلق الهی]] دلالت دارند و حتّی [[خیر و شرّ]] و [[حُسن]] و قُبح را هم در [[اختیار]] خداوند میدانند، مانند | افلاطون در رساله اوثیفرون، پرسشی را مطرح میکند که انعکاس آن در طول قرنها همواره [[ذهن]] [[پژوهشگران]] را به خود مشغول کرده است. وی میگوید: وقتی میگوییم: [[راستگویی]] خوب، و مورد سفارش [[خداوند]] است، آیا راستگویی ابتدا به [[وصف]] خوبی متّصف میشود و سپس مورد [[امر الهی]] قرار میگیرد یا نخست مورد امر و سفارش [[الهی]] قرار گرفته، آنگاه خوب میشود؟<ref>مجموعه آثار، ج۱، ص۲۳۸ «عدل الهی».</ref> [[متکلّمان]] [[مسلمان]] هم که در پرتو آموزههای [[قرآن]] به تأسیس [[علم کلام]] [[اشتغال]] داشتند، از همان آغاز در پاسخ به این [[پرسش]] دچار [[اختلاف]] شدند. <ref>نهایة الاقدام، ص۳۷۰ـ۴۱۷.</ref> | ||
متکلّمان [[اشعری]] به استناد آیاتی از [[قرآن کریم]] که بر [[قدرت مطلق الهی]] دلالت دارند و حتّی [[خیر و شرّ]] و [[حُسن]] و قُبح را هم در [[اختیار]] خداوند میدانند، مانند {{متن قرآن|بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«نیکی در کف توست بیگمان تو بر هر کاری توانایی» سوره آل عمران، آیه ۲۶.</ref> یا اینکه خداوند هرکس را بخواهد [[پاداش]] یا [[عذاب]] میدهد، زیرا هر کاری در دست او است: {{متن قرآن|يُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>« هر که را بخواهد عذاب میکند و هر که را بخواهد میآمرزد و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره مائده، آیه ۴۰.</ref> به الهی بودن [[حُسن و قبح]] [[ملکات]] و [[افعال]] [[انسان]] قائل شدند. از دیدگاه [[اشاعره]]، اگر خداوند به [[دروغگویی]] [[فرمان]] میداد، آن کار به [[حکم]] [[نفوذ]] [[امر]] او، [[نیکو]] میشد؛ بنابراین، [[اوصاف اخلاقی]] تابع [[شرع]] هستند و تا [[امر و نهی]] الهی به چیزی تعلق نگیرد، حُسن و قُبحی در کار نیست و [[صدق]] و [[کذب]] از لحاظ [[اخلاقی]] تفاوت ذاتی ندارند.<ref>نهایة الاقدام، ص۳۷۰ـ۴۱۷.</ref> در مقابل، متکلّمان [[شیعی]] و معتزلی به ذاتی بودن حُسن و قُبح [[اعتقاد]] یافتند؛ به این معنا که حُسن وصف راستگویی، از صمیم ذات آن برمیخیزد و محصول امر و نهی [[خدا]] نیست تا از رهگذر آن دو [[تغییر]] یابد.<ref>حسن و قبح عقلی، فصل سوم.</ref> در این دیدگاه، چون راستگویی خوب است، مورد سفارش و امر الهی و چون [[دروغ]] بد است مورد [[نهی]] قرار میگیرد.<ref>انوار الملکوت، ص۱۰۴؛ المغنی، «التعدیل والتجویر»، ص۱۰۲ـ۱۱۴.</ref> از دید اینان، حُسن و قبح نه تابع پسند و ناپسندی انسان و نه تابع [[امر و نهی]] [[خداوند]] است. اینان در [[تأیید]] مدّعای خود، به آیاتی استناد میکنند؛ البتّه درباره قسمت اوّل، که پسند و [[ناپسند]] [[انسان]] معیار [[حُسن]] و قُبح نیست [[آیات]]، [[صراحت]] بیشتری دارند: {{متن قرآن|كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«جنگ بر شما مقرر شده است در حالی که شما را ناپسند است و بسا چیزی را ناپسند میدارید و همان برای شما بهتر است و بسا چیزی را دوست میدارید و همان برایتان بدتر است و خداوند میداند و شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۲۱۶.</ref> امّا درباره قسمت دوم، که امر و نهی [[الهی]] معیار [[حسن و قبح]] نیست، دلالت آیات صراحت قبل را ندارد. خداوند در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ}}<ref>«به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن و ادای (حقّ) خویشاوند، فرمان میدهد و از کارهای زشت و ناپسند و افزونجویی، باز میدارد؛ به شما اندرز میدهد باشد که شما پند گیرید» سوره نحل، آیه ۹۰.</ref> بهطور ضمنی، حُسن مقدّم بر [[امر به عدل]] و قُبح مقدم بر [[نهی]] از [[فحشاء]] را بیان میدارد؛ زیرا اگر چنین نباشد، آیه مذکور هیچ ستایشی را برای خداوند دربرندارد.<ref>ر. ک: مقاله پیش فرضهای اخلاقی قرآن، جورج حورانی.Reason and Tradition in Islamic Ethics, ch.۳.</ref> [[شیعه]] و [[معتزله]] لوازم باطلی برای نظریّه حُسن و قُبح [[شرعی]] [[شناسایی]] کردهاند؛ ازاینروی به [[استقلال]] وجودی حُسن و قُبح [[اخلاقی]] از امر و نهی الهی [[فتوا]] دادهاند و با دقت در [[قرآن کریم]] میتوان دریافت که دیدگاه آنها با مجموعه [[آیات الهی]] سازگارتر است.<ref>[[محسن جوادی|جوادی، محسن]]، [[اخلاق - جوادی (مقاله)|مقاله «اخلاق»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref> | |||
===[[حسن و قبح عقلی]] یا شرعی=== | ===[[حسن و قبح عقلی]] یا شرعی=== |