اخلاق در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۸۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲ ژوئن ۲۰۲۱
خط ۸۱: خط ۸۱:
یکی دیگر از مباحث [[فلسفه]] [[اخلاق]] که به [[معرفت‌شناسی]] نیز مربوط می‌شود، چگونگی احراز [[صدق]] و [[کذب]] گزاره‌های اخلاقی است. [[اشاعره]]، چون [[هویّت]] حُسن و قُبح را الهی می‌دانند، [[راه]] شناسایی آن را نیز شرعی و از [[طریق وحی]] می‌شمرند؛ در‌حالی‌که از دیدگاه معتزله و شیعه، طبق اصول، امکان [[شناخت عقلی]] گزاره‌های صادق اخلاقی وجود دارد. [[عقل انسان]] به استقلال می‌تواند حُسن برخی چیزها به‌ویژه مفاهیم کلّی مانند [[عدل]] و نیز قُبح برخی چیزها مانند [[ستم]] را بشناسد.
یکی دیگر از مباحث [[فلسفه]] [[اخلاق]] که به [[معرفت‌شناسی]] نیز مربوط می‌شود، چگونگی احراز [[صدق]] و [[کذب]] گزاره‌های اخلاقی است. [[اشاعره]]، چون [[هویّت]] حُسن و قُبح را الهی می‌دانند، [[راه]] شناسایی آن را نیز شرعی و از [[طریق وحی]] می‌شمرند؛ در‌حالی‌که از دیدگاه معتزله و شیعه، طبق اصول، امکان [[شناخت عقلی]] گزاره‌های صادق اخلاقی وجود دارد. [[عقل انسان]] به استقلال می‌تواند حُسن برخی چیزها به‌ویژه مفاهیم کلّی مانند [[عدل]] و نیز قُبح برخی چیزها مانند [[ستم]] را بشناسد.


مستند [[قرآنی]] اشاعره، آیاتی است که [[هدایت]] را به [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] منوط می‌کند که معنای ضمنی آنها، انحصار [[راه]] [[شناسایی]] حقایق [[اخلاقی]] از [[طریق وحی]] است: «اِن تُطیعوهُ تَهتَدوا و‌ما‌عَلَی الرَّسولِ اِلاّ البَلـغُ المُبین»، ([[نور]] / ۲۴، ۵۴) «و‌مَن یُطِعِ اللّهَ و رَسولَهُ فَقَد فَازَ فَوزًا عَظیمًا». ([[احزاب]] / ۳۳، ‌۷۱) برخی از مدافعان [[شرعی]] بودن راه [[شناخت]] [[حُسن]] و قُبح، بر [[مخالفان]] خود خرده می‌گیرند و می‌گویند: [[باطن]] [[اعتقاد]] به عقلی‌گرایی در حوزه [[اخلاق]]، [[انکار]] نقش انحصاری [[وحی]] در [[هدایت]] اخلاقی [[انسان]] است؛<ref>اصول‌الدین، ص‌۱۴۹.</ref> امّا [[متکلّمان]] [[شیعی]] و بسیاری از متکلّمان معتزلی، قبول امکان [[شناخت عقلی]] حُسن و قُبح برخی [[عناوین]] کلّی، ولی اساسی را با پذیرش نقش مهمّ وحی در عرصه اخلاق، متناقض نمی‌یابند. آنان ضمن پذیرش نقش تأکیدی وحی در آن‌چه [[عقل]] [[توانایی]] [[درک]] مستقل آن را دارد، بر نقش تشریحی وحی در آن‌چه عقل به‌صورت مجمل و کلی شناخته است، صحّه می‌گذارند.<ref> الخیر و الشر، ص‌۱۰۳.</ref> [[تدبّر]] و تفکّری که در [[قرآن کریم]] بدان [[دعوت]] شده است، به‌طور ضمنی، امکان شناخت برخی ارزش‌های کلّی حالات و [[افعال]] [[آدمی]] را دربردارد.
مستند [[قرآنی]] اشاعره، آیاتی است که [[هدایت]] را به [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] منوط می‌کند که معنای ضمنی آنها، انحصار [[راه]] [[شناسایی]] حقایق [[اخلاقی]] از [[طریق وحی]] است: {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا}}<ref>«هر که از خداوند و فرستاده او فرمان برد بی‌گمان به رستگاری سترگی رسیده است» سوره احزاب، آیه ۷۱.</ref>، {{متن قرآن|وَإِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ}}<ref>«بو اگر از او فرمان برید راهیاب می‌شوید و بر (عهده) پیامبر جز پیام‌رسانی آشکار نیست» سوره نور، آیه ۵۴.</ref> برخی از مدافعان [[شرعی]] بودن راه [[شناخت]] [[حُسن]] و قُبح، بر [[مخالفان]] خود خرده می‌گیرند و می‌گویند: [[باطن]] [[اعتقاد]] به عقلی‌گرایی در حوزه [[اخلاق]]، [[انکار]] نقش انحصاری [[وحی]] در [[هدایت]] اخلاقی [[انسان]] است؛<ref>اصول‌الدین، ص‌۱۴۹.</ref> امّا [[متکلّمان]] [[شیعی]] و بسیاری از متکلّمان معتزلی، قبول امکان [[شناخت عقلی]] حُسن و قُبح برخی [[عناوین]] کلّی، ولی اساسی را با پذیرش نقش مهمّ وحی در عرصه اخلاق، متناقض نمی‌یابند. آنان ضمن پذیرش نقش تأکیدی وحی در آن‌چه [[عقل]] [[توانایی]] [[درک]] مستقل آن را دارد، بر نقش تشریحی وحی در آن‌چه عقل به‌صورت مجمل و کلی شناخته است، صحّه می‌گذارند.<ref> الخیر و الشر، ص‌۱۰۳.</ref> [[تدبّر]] و تفکّری که در [[قرآن کریم]] بدان [[دعوت]] شده است، به‌طور ضمنی، امکان شناخت برخی ارزش‌های کلّی حالات و [[افعال]] [[آدمی]] را دربردارد.


متکلّمان معتزلی و شیعی اصولاً معتقدند که اصل پذیرش [[رسالت]] [[انبیا]] بر اعتراف [[عقلی]] به قُبح [[فریب‌کاری]] و [[اغوا]] مبتنی است؛ زیرا اگر قُبح این‌کار از پیش مورد [[تصدیق]] عقلی نباشد، چگونه می‌توان به گفته‌های [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} ایمان‌آورد و این احتمال که وحی برای [[فریب]] یا دست‌کم [[سرگرمی]] [[انسان‌ها]] است، چگونه دفع‌می‌شود؟<ref>کشف‌المراد، ص‌۳۰۳.</ref> بنابراین، [[انسان]] با دانسته‌های اخلاقی خود به [[دین]] روی می‌آورد و دست‌کم پاره‌ای از معرفت‌های اخلاقی بر [[علم]] به [[امر و نهی]] [[الهی]] مقدّم هستند.<ref>حسن و قبح عقلی، فصول ۹‌ـ‌۱۰؛ عقل و اعتقاد دینی، فصل ۱۳؛ نقد و نظر، سال ۴، ش ۱‌ـ‌۲، ص‌۲۰۴.</ref> افزون بر این، در برخی [[روایات اسلامی]] از انسان خواسته شده است که اگر دین ندارد، دست‌کم به [[ارزش‌های اخلاقی]] [[وفادار]] باشد؛ برای مثال، [[امام حسین]]{{ع}} می‌فرماید: اِن لم‌یکن لکم دینٌ و کنتم لاتخافون المعاد فکونوا اَحرارًا فی دنیاکم.<ref>بحارالانوار، ج‌۴۵، ص‌۵۱.</ref> مضمون این‌گونه [[روایات]]، [[استقلال]] کلّی معرفت‌شناسانه [[ارزش‌های اخلاقی]] از [[معرفت]] دینی‌است.<ref>الارشاد، ص‌۲۵۷‌ـ‌۲۷۳.</ref><ref>[[محسن جوادی|جوادی، محسن]]، [[اخلاق - جوادی (مقاله)|مقاله «اخلاق»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
متکلّمان معتزلی و شیعی اصولاً معتقدند که اصل پذیرش [[رسالت]] [[انبیا]] بر اعتراف [[عقلی]] به قُبح [[فریب‌کاری]] و [[اغوا]] مبتنی است؛ زیرا اگر قُبح این‌کار از پیش مورد [[تصدیق]] عقلی نباشد، چگونه می‌توان به گفته‌های [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} ایمان‌آورد و این احتمال که وحی برای [[فریب]] یا دست‌کم [[سرگرمی]] [[انسان‌ها]] است، چگونه دفع‌می‌شود؟<ref>کشف‌المراد، ص‌۳۰۳.</ref> بنابراین، [[انسان]] با دانسته‌های اخلاقی خود به [[دین]] روی می‌آورد و دست‌کم پاره‌ای از معرفت‌های اخلاقی بر [[علم]] به [[امر و نهی]] [[الهی]] مقدّم هستند.<ref>حسن و قبح عقلی، فصول ۹‌ـ‌۱۰؛ عقل و اعتقاد دینی، فصل ۱۳؛ نقد و نظر، سال ۴، ش ۱‌ـ‌۲، ص‌۲۰۴.</ref> افزون بر این، در برخی [[روایات اسلامی]] از انسان خواسته شده است که اگر دین ندارد، دست‌کم به [[ارزش‌های اخلاقی]] [[وفادار]] باشد؛ برای مثال، [[امام حسین]]{{ع}} می‌فرماید: اِن لم‌یکن لکم دینٌ و کنتم لاتخافون المعاد فکونوا اَحرارًا فی دنیاکم.<ref>بحارالانوار، ج‌۴۵، ص‌۵۱.</ref> مضمون این‌گونه [[روایات]]، [[استقلال]] کلّی معرفت‌ شناسانه [[ارزش‌های اخلاقی]] از [[معرفت]] دینی‌ است<ref>الارشاد، ص‌۲۵۷‌ـ‌۲۷۳.</ref>.<ref>[[محسن جوادی|جوادی، محسن]]، [[اخلاق - جوادی (مقاله)|مقاله «اخلاق»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>


===[[ثبات]] یا نسبیت [[اخلاق]]===
===[[ثبات]] یا نسبیت [[اخلاق]]===
۱۱۵٬۲۱۳

ویرایش