بدون خلاصۀ ویرایش
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}})) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از زیرشاخههای بحث '''[[آیات امامت امام علی]]''' و '''[[آیات فضائل امام علی]]''' است. "'''آیه میثاق'''" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از زیرشاخههای بحث '''[[آیات امامت امام علی]]''' و '''[[آیات فضائل امام علی]]''' است. "'''آیه میثاق'''" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[آیه میثاق در قرآن | : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[آیه میثاق در قرآن]] </div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
==مقدمه== | |||
از آنجا که در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، زادههای آنها را برآورد و از آنان بر خودشان گواهی گرفت که آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: چرا، گواهی میدهیم؛ مبادا که در رستخیز بگویید ما از این ناآگاه بودیم» سوره اعراف، آیه ۱۷۲.</ref> از [[میثاق]] [[خدا]] با [[انسانها]] [[سخن]] گفته شده به آن [[آیه میثاق]] گفته میشود. | |||
"ذرّیّه" از ریشه "ذ - ر - ر" در لغت به معنی مورچههای کوچک یا ذرات غبار که در شعاع [[آفتاب]] دیده میشوند، آمده است<ref>العین، ج۸، ص۱۷۵؛ معجم مقاییس اللغه، ج۲، ص۳۴۳؛ مفردات، ص۳۲۶؛ قاموس قرآن، ج۳، ص۱۲.</ref>. ذریّه در اصل به معنی [[فرزندان]] کوچک و کم سن و سال است، ولی غالباً به همه فرزندان گفته میشود. درباره ریشه اصلی این لغت احتمالات متعددی داده شده است. بعضی آن را از "ذرء" به معنی [[آفرینش]] میدانند. بنابرین مفهوم اصلی ذریّه با مفهوم مخلوق و [[آفریده]] شده برابر است. بسیاری دیگر، آن را از "ذرّ" به معنی موجودات بسیار کوچک همانند ذرات غبار و مورچههای بسیار ریز دانستهاند؛ از این نظر که فرزندان[[انسان]] نیز در ابتداء از نطفه بسیار کوچکی آغاز [[حیات]] میکنند. سومین احتمال که درباره آن داده شده این است که از ماده "ذرو" به معنی پراکنده ساختن گرفته شده و اینکه فرزندان انسان را ذرّیّه گفتهاند به خاطر آن است که آنها پس از تکثیر مثل به هر سو در روی [[زمین]] پراکنده میشوند<ref>مفردات، ص۳۲۷؛ تفسیر نمونه، ج۷، ص۵.</ref>. ریشه ذرّیّه به معنی فرزندان سی بار در [[قرآن]] به کار رفته است. | |||
در این آیه از پیمانی که اجمالاً از [[فرزندان آدم]] گرفته شده سخن به میان میآید، اما توضیحی درباره جزئیات این [[پیمان]] در متن آیه نیامده است؛ اما [[مفسران]] با تکیه به [[روایات]] گوناگونی که ذیل این [[آیات]] در [[منابع اسلامی]] نقل شده نظراتی دارند که از همه مهمتر دو دیدگاه است: | |||
'''دیدگاه اول:''' هنگامی که [[آدم]] [[آفریده]] شد، [[فرزندان]] [[آینده]] او تا آخرین فرد [[بشر]] از پشت او و پشت فرزندان او به صورت ذراتی کوچک بیرون آمدند و [[ارواح]] به این ذرات تعلق گرفت و آنها دارای [[عقل]] و [[شعور]] کافی برای شنیدن سخن و [[پاسخ گفتن]] بودند. در این هنگام از طرف [[خداوند]] به آنها خطاب شد: {{متن قرآن|أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ}} همگی در پاسخ گفتند: {{متن قرآن|بَلَى شَهِدْنَا}}. سپس همه این ذرات دوباره به صلب آدم و [[پدران]] خود بازگشتند و به همین [[جهت]] این عالم را [[عالم ذر]] و این [[پیمان]] را پیمان {{متن قرآن|أَلَسْت}} مینامند. بر اساس این دیدگاه، [[پیمان]] مزبور یک [[پیمان تشریعی]] و [[قرارداد]] خودآگاه در میان [[انسانها]] و پروردگارشان بوده است<ref>اطیب البیان، ج۶، ص۲۵؛ تفسیر کوثر، ج۴، ص۲۷۶.</ref>. | |||
این [[تفسیر]] دارای اشکالات فراوان است: | |||
#در متن آیات سخن از خارج شدن ذرات از پشت [[فرزندان آدم]] است نه خود آدم {{متن قرآن|مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ}}؛ در حالی که در روایات مربوط به تفسیر اول از خارج شدن [[ذریه]] از پشت خود آدم سخن میگوید. البته این اشکال قابل دفع است. به این بیان که از صلب آدم فرزندان او و از پشت فرزندان آدم فرزندان آنها تا آخرین انسانها خارج شد و بر این اساس اسناد آن به [[حضرت آدم]] و [[بنیآدم]] هر دو صحیح است. | |||
#اگر این پیمان با [[خود آگاهی]] کافی و عقل و شعور گرفته شده چگونه است که همگان آن را فراموش کردهاند و هیچ کس آن را به خاطر نمیآورد؟ در حالی که فاصله آن نسبت به [[زمان]] ما بیش از فاصله این [[جهان]] با جهان دیگر و [[رستاخیز]] نیست. این نکته هنگامی برجسته میشود که در آیات متعددی از [[قرآن]] میخوانیم افراد [[انسان]] (اعم از [[بهشتیان]] و [[دوزخیان]]) در [[قیامت]] سرگذشتهای [[دنیا]] را فراموش نکرده و به خوبی آنها را کاملاً به یاد دارند، پس این [[فراموشی]] عمومی در مورد [[عالم ذر]] به هیچوجه قابل توجیه نیست. | |||
#[[هدف]] از چنین پیمانی چه بوده است؟ اگر هدف این بوده که با [[یادآوری]] چنین پیمانی [[انسانها]] در [[آینده]]، در [[راه]] [[حق]] گام نهند و جز راه [[خداشناسی]] نپویند باید گفت چنین هدفی به هیچ وجه از آن، نتیجه گرفته نمیشود؛ زیرا همه آن را فراموش کردهاند و بنابراین، چنین پیمانی، [[لغو]] و [[بیهوده]] به نظر میرسد. | |||
#[[اعتقاد]] به وجود چنین جهانی در واقع مستلزم قبول یک نوع [[تناسخ]] است؛ زیرا مطابق این [[تفسیر]] باید پذیرفت که [[روح انسان]] قبل از [[تولد]] فعلی او یک بار دیگر در این [[جهان]] گام گذارده است. و پس از طی دورانی کوتاه یا طولانی از این جهان بازگشته است و به این ترتیب بسیاری از اشکالات تناسخ متوجه آن خواهد شد<ref> تفسیر نمونه، ج۷، ص۹؛ مجمع البیان، ج۴، ص۷۶۵؛ المیزان، ج۸، ص۳۰۷.</ref>. | |||
[[فخر رازی]] در تفسیر خود از دیدگاه اول [[دفاع]] نموده و گفته است [[آیه]] دلالت میکند. بر این که ذریّه را از صلب [[بنیآدم]] خارج نمود و [[روایت]] دلالت میکند که از صلب [[آدم]] [[اخراج]] نمود و بین این دو منافات نیست و به هر دو ملتزم میشویم تا به [[قدر]] ممکن آیه و [[روایات]] را [[حفظ]] کنیم و نتیجه این که [[فرزندان آدم]] از پشت او و سپس [[فرزندان]] از پشت [[پدران]] خود به ترتیب خارج شدند<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۴۰۲.</ref>. | |||
'''دیدگاه دوم:''' منظور از این عالم و این [[پیمان]] همان عالم استعدادها و پیمان [[فطرت]] و [[تکوین]] و [[آفرینش]] است. به این ترتیب که به هنگام خروج فرزندان آدم به صورت نطفه از صلب پدران به [[رحم]] [[مادران]] که در آن هنگام ذراتی بیش نیستند [[خداوند]] [[استعداد]] و [[آمادگی]] برای [[حقیقت توحید]] به آنها داده است. به این معنا که هم در نهاد و فطرتشان این سرّ [[الهی]] به صورت یک [[حس]] درون ذاتی به [[ودیعه]] گذارده شده است و هم در [[عقل]] و خودشان به صورت یک [[حقیقت]] خودآگاه! بنابراین همه افراد [[بشر]] دارای [[روح]] توحیدند و سؤالی که [[خداوند]] از آنها کرده به زبان [[تکوین]] و [[آفرینش]] است و پاسخی که آنها دادهاند نیز به همین زبان است. اینگونه تعبیرها در گفتگوهای روزانه نیز کم نیست؛ مثلاً میگوییم: رنگ رخساره خبر میدهد از سرّ درون یا میگوییم: چشمان به هم ریخته او میگوید دیشب به [[خواب]] نرفته است. در [[قرآن مجید]] نیز تعبیر [[سخن گفتن]] در مورد زبان حال بیان شده است، مانند: {{متن قرآن|فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ}}<ref>«سپس به آسمان رو آورد که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه ۱۱.</ref>. هیچ یک از ایرادهای دیدگاه اول بر این دیدگاه وارد نیست؛ زیرا [[پیمان]] مزبور یک پیمان [[فطری]] بوده که الان هم هر کسی در درون [[جان]] خود آثار آن را مییابد و حتی طبق تحقیقات روانشناسان اخیر، حس مذهبی یکی از [[احساسات]] اصیل روان ناخودآگاه [[انسانی]] است و همین حس است که بشر را در طول [[تاریخ]] به سوی [[خداشناسی]] رهنمون بوده و با وجود این [[فطرت]]، هیچگاه نمیتواند به این عذر که [[پدران]] ما [[بتپرست]] بودند، [[توسل]] جوید {{متن قرآن|فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا}}<ref>«بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است» سوره روم، آیه ۳۰.</ref>. تنها اشکال مهمی که متوجه [[تفسیر]] دوم میشود این است که سؤال و جواب در آن جنبه کنایی به خود میگیرد، ولی با توجه به آنچه در بالا اشاره کردیم که اینگونه تعبیرات در زبان [[عرب]] و همه زبانها وجود دارد، این اشکال مهم نخواهد بود<ref>تفسیر نمونه، ج۷، ص۶؛ المیزان، ج۸، ص۳۰۷؛ الکشاف، ج۲، ص۱۷۶؛ رسائل الشریف المرتضی، ج۱، ص۱۱۴؛ المسائل السرویة، ص۴۷؛ الصافی، ج۲، ص۲۵۱.</ref>. | |||
[[روایات]] فراوانی در زمینه [[عالم ذر]] نقل شده است؛ برخی از این روایات در [[کتاب شریف کافی]] گزارش شده است. در [[صحاح]] [[اهل تسنن]] نیز، برخی از آنها آمده است. از آن جمله فرمایش [[امام صادق]]{{ع}} است که بعضی از [[قریش]] به [[رسول خدا]]{{صل}} عرض کردند: به چه چیزی بر [[انبیا]] [[سبقت]] گرفتید و تو در آخر آنان و به عنوان خاتم آنان [[مبعوث]] شدی؟ [[پیامبر]] فرمود: من اولین فردی بودم که به پروردگارم [[ایمان]] آوردم و اولین فردی بودم که جواب دادم وقتی که [[خدا]] [[میثاق]] گرفت و گفت: {{متن قرآن|أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ}}. پس من اولین [[پیامبری]] بودم که بلی گفتم و در [[اقرار به خدا]] بر همه آنان سبقت گرفتم<ref>الکافی، ج۱، ص۴۴۱.</ref>. این [[روایت]] با دیدگاه اول تناسب دارد. [[عبدالله سنان]] از [[امام]] [[جعفر صادق]]{{ع}} روایت کرده است که گفت: از آن [[حضرت]] درباره [[آیه]]: {{متن قرآن|فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا}} سؤال کردم که این [[فطرت]] چیست؟ فرمود: آن فطرت، [[اسلام]] است که خدا ایشان را بر آن آفرید در هنگامی که از ایشان [[پیمان]] بر [[توحید]] و [[یگانگی]] گرفت و فرمود: {{متن قرآن|أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ}} آنان گفتند: {{متن قرآن|بَلَى شَهِدْنَا}} و در آن پیمان، [[مؤمن]] و [[کافر]] داخل بودند<ref>الکافی، ج۲، ص۱۳.</ref>. این روایت بیشتر با دیدگاه دوم تناسب دارد. لکن تعداد روایاتی که بر نظر اول دلالت دارد بیشتر است. | |||
در [[تفسیر نمونه]] در مورد روایات چنین مینویسد: در [[تفسیر برهان]] ۳۷ روایت و در [[تفسیر نور الثقلین]] ۳۰ روایت در ذیل [[آیات]] فوق نقل شده که قسمتی از آن مشترک و قسمتی از آن متفاوت است و با توجه به تفاوت آنها شاید در مجموع از ۴۰ روایت نیز [[متجاوز]] باشند. به هرحال، اگر روایات را درست گروهبندی و تجزیه و تحلیل کنیم و اسناد و محتوای آنها را بررسی نماییم، خواهیم دید که نمیتوان روی آنها به عنوان یک [[روایت]] معتبر تا چه رسد به عنوان یک [[روایت متواتر]] تکیه کرد. بسیاری از این [[روایات]] از [[زراره]] و تعدادی از [[صالح بن سهل]] و تعدادی از [[ابوبصیر]] و تعدادی از [[جابر]] و تعدادی از [[عبدالله سنان]] میباشد. روشن است که هر گاه شخص واحد روایات متعددی به یک مضمون نقل کند همه در [[حکم]] یک روایت محسوب میشود. با توجه به این موضوع تعداد روایات فوق از آن عدد کثیری که در ابتدا به نظر میرسد تنزل مینماید و از ۱۰ الی ۲۰ روایت [[تجاوز]] نمیکند. از نظر مضمون و دلالت نیز، مفاهیم آنها کاملاً با هم مختلف است. بعضی موافق [[تفسیر]] اول و برخی موافق تفسیر دوم است و تعدادی نیز، با هیچ کدام سازگار نیست، مثلاً روایاتی را که زراره نقل کرده است و ذیل شماره ۳ و ۴ و ۸ و ۱۱ و ۲۸ و ۲۹ در [[تفسیر برهان]] ذیل [[آیات]] مورد بحث نقل شده موافق تفسیر اول است و آنچه در روایات [[عبدالله بن سنان]] که ذیل شماره ۷ و ۱۲ در همان تفسیر برهان ذکر شده اشاره به تفسیر دوم میکند. برخی از این روایات مبهم و پارهای از آنها تعبیراتی دارد که جز به صورت کنایه و به اصطلاح در شکل سمبلیک مفهوم نیست مانند روایت ۱۸ و ۲۳ که از [[ابوسعید خدری]] و [[عبدالله کلبی]] در همان تفسیر نقل شده است. در پارهای از روایات مزبور تنها اشاره به [[ارواح]] [[بنی آدم]] شده (مانند روایت [[مفضل]] که تحت شماره ۲۰ ذکر شده است). به علاوه روایات فوق بعضی دارای [[سند]] معتبر و بعضی فاقد سند میباشند. بنابرین و با توجه به [[متعارض]] بودن روایات فوق نمیتوانیم روی آنها به عنوان یک [[مدرک]] معتبر تکیه کنیم و یا لااقل همانگونه که بزرگان [[علماء]] در این قبیل موارد میگویند [[علم]] و [[فهم]] این روایات را باید به صاحبان آنها واگذاریم و از هر گونه [[قضاوت]] پیرامون آنها خودداری کنیم. در این صورت ما میمانیم و متن آیاتی که در [[قرآن]] آمده است و همانگونه که گفتیم [[تفسیر]] دوم با [[آیات]] سازگارتر است<ref>تفسیر نمونه، ج۷، ص۱۰.</ref>. با توجه به آنچه گذشت دیدگاه دوم با متن [[آیه]] سازگارتر و موافق با برخی از [[روایات]] است و بزرگان از [[مفسران]] با آن موافق هستند.<ref>[[محمود سرمدی|سرمدی، محمود]]، [[آیه میثاق (مقاله)|مقاله «آیه میثاق»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]</ref> | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{منابع}} | |||
#[[پرونده:10524027.jpg|22px]] [[محمود سرمدی|سرمدی، محمود]]، [[آیه میثاق (مقاله)|مقاله «آیه میثاق»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
خط ۱۹: | خط ۴۱: | ||
{{امام علی}} | {{امام علی}} | ||
{{فضائل اهل بیت}} | {{فضائل اهل بیت}} | ||
[[رده:آیه | |||
[[رده:آیه مشیت]] | |||
[[رده:مدخل]] | |||
[[رده:آیات نامدار]] | [[رده:آیات نامدار]] |