آیه اهل ذکر: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۴۹: خط ۴۹:
مستفاد از آیه اهل الذکر، چند مطلب است که در هر [[علمی]] به صورت خاص مورد بحث قرار گرفته است:
مستفاد از آیه اهل الذکر، چند مطلب است که در هر [[علمی]] به صورت خاص مورد بحث قرار گرفته است:
#[[مرجعیت علمی اهل بیت]]: بر اساس [[روایات]] متعددی که بیان شد، [[آیه]] درصدد ارجاع [[مردم]] در همۀ مسائل خصوصا [[معارف دینی]]، به [[پیامبر]] و [[جانشینان]] ایشان{{ع}} است و [[مرجعیت دینی]] و علمی [[اهل بیت]]{{ع}} را بیان می‌‌کند و معیاری برای [[نقد]] [[افکار]] و [[اندیشه]] هاست<ref>رک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۲؛ [[حسین عبدالمحمدی بنچناری|عبدالمحمدی بنچناری، حسین]]، [[بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت (مقاله)|بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت]].</ref>.
#[[مرجعیت علمی اهل بیت]]: بر اساس [[روایات]] متعددی که بیان شد، [[آیه]] درصدد ارجاع [[مردم]] در همۀ مسائل خصوصا [[معارف دینی]]، به [[پیامبر]] و [[جانشینان]] ایشان{{ع}} است و [[مرجعیت دینی]] و علمی [[اهل بیت]]{{ع}} را بیان می‌‌کند و معیاری برای [[نقد]] [[افکار]] و [[اندیشه]] هاست<ref>رک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۲؛ [[حسین عبدالمحمدی بنچناری|عبدالمحمدی بنچناری، حسین]]، [[بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت (مقاله)|بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت]].</ref>.
#[[لزوم]] [[رجوع به خبره]]: آیه با ارجاع [[جاهل]] به [[اهل]] [[علم]]، تاکید بر قاعده عقلائی لزوم [[رجوع]] جاهل به [[اهل خبره]] دارد<ref>طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۲ ص۲۷۵؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۲۴۲.</ref> و البته مصداق کامل [[خبره]]، [[امامان معصوم]]{{ع}} هستند<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۱ ص۲۴۲.</ref>.<ref>ر.ک: سرمدی، محمود، آیه سوال، دانشنامه معاصر قرآن کریم.</ref>
#[[لزوم]] [[رجوع به خبره]]: آیه با ارجاع [[جاهل]] به [[اهل]] [[علم]]، تاکید بر قاعده عقلائی لزوم [[رجوع]] جاهل به [[اهل خبره]] دارد<ref>طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۲ ص۲۷۵؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۲۴۲.</ref> و البته مصداق کامل [[خبره]]، [[امامان معصوم]]{{ع}} هستند<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۱ ص۲۴۲.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمود سرمدی|سرمدی، محمود]]، [[آیه سؤال (مقاله)|مقاله «آیه سؤال»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref>
#[[حجیت فتوای مجتهد]]: به آیه سوال برای حجیت فتوای مجتهد در [[کتب فقهی]] [[استدلال]] شده است. با استناد به آیه مذکور، بر ما لازم است در مواردی که نسبت به مسائل [[شرعی]] [[آگاهی]] نداریم به [[مراجع تقلید]] از این جهت که [[اهل خبره]] نسبت به مسائل [[شرعی]] هستند، [[رجوع]] کنیم و به [[کلام]] ایشان ملتزم باشیم<ref>آخوند خراسانی، محمد کاظم، کفایة الاصول، ص۳۰۰؛ خوئی، سید ابوالقاسم، موسوعة الامام الخوئی، ج۱، ص۶۷.</ref>.
#[[حجیت فتوای مجتهد]]: به آیه سوال برای حجیت فتوای مجتهد در [[کتب فقهی]] [[استدلال]] شده است. با استناد به آیه مذکور، بر ما لازم است در مواردی که نسبت به مسائل [[شرعی]] [[آگاهی]] نداریم به [[مراجع تقلید]] از این جهت که [[اهل خبره]] نسبت به مسائل [[شرعی]] هستند، [[رجوع]] کنیم و به [[کلام]] ایشان ملتزم باشیم<ref>آخوند خراسانی، محمد کاظم، کفایة الاصول، ص۳۰۰؛ خوئی، سید ابوالقاسم، موسوعة الامام الخوئی، ج۱، ص۶۷.</ref>.
#[[حجیت خبر واحد]]<ref>خبر دو گونه است: یا متواتر یا واحد،خبر متواتر خبری است که ناقلین آن در هر طبقه به قدری است که تبانی بر کذب محال است، و خبر واحد خبری است، به این حدّ از نقل نرسد بنابراین علم و یقین به صدق خبر نیست؛ مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ص۷۲.</ref>: [[خداوند متعال]] در [[آیه کریمه]]، [[جاهل]] را نسبت به آنچه که نمی‌داند به [[پرسش‌گری]][[ امر]] کرده است. امر [[دلالت]] بر [[لزوم]] و [[وجوب]] دارد، بنابراین بر جاهل لازم است حتما در ندانسته هایش به شخص [[عالم]] مراجعه کند. از طرف دیگر اگر چنانچه شخص عالم، [[پاسخ]] گفت، بر جاهل لازم است پاسخ او را بپذیرد،؛ چراکه معقول نیست شخصی را که نمی‌داند امر کنیم که به [[آگاه]] و [[اهل]] [[علم]] مراجعه کند، ولی اگر چنانچه عالم پاسخ داد، پذیرش کلام او لازم نیست<ref>صدر، سید محمد باقر، بحوث فی علم الاصول، ج۴، ص۳۸۳.</ref>. بر این اساس نسبت به معارفی که از [[معصوم]]{{ع}} رسیده است، بر جاهل لازم است به [[راویان]] که اهل خبره در [[حفظ]] و [[ثبت]] و [[نقل روایات]] هستند مراجعه کرده و از ایشان بپرسد و پاسخ ایشان را بپذیرد (که این همان معنای [[حجیّت]] [[خبر]] است). بنابراین یکی از [[دلایل]] حجیّت [[خبر واحد]]، [[آیه]] "اهل الذّکر" است<ref>حائری اصفهانی، محمد حسین، الفصول، ص۲۷۶.</ref>.
#[[حجیت خبر واحد]]<ref>خبر دو گونه است: یا متواتر یا واحد،خبر متواتر خبری است که ناقلین آن در هر طبقه به قدری است که تبانی بر کذب محال است، و خبر واحد خبری است، به این حدّ از نقل نرسد بنابراین علم و یقین به صدق خبر نیست؛ مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ص۷۲.</ref>: [[خداوند متعال]] در [[آیه کریمه]]، [[جاهل]] را نسبت به آنچه که نمی‌داند به [[پرسش‌گری]][[ امر]] کرده است. امر [[دلالت]] بر [[لزوم]] و [[وجوب]] دارد، بنابراین بر جاهل لازم است حتما در ندانسته هایش به شخص [[عالم]] مراجعه کند. از طرف دیگر اگر چنانچه شخص عالم، [[پاسخ]] گفت، بر جاهل لازم است پاسخ او را بپذیرد،؛ چراکه معقول نیست شخصی را که نمی‌داند امر کنیم که به [[آگاه]] و [[اهل]] [[علم]] مراجعه کند، ولی اگر چنانچه عالم پاسخ داد، پذیرش کلام او لازم نیست<ref>صدر، سید محمد باقر، بحوث فی علم الاصول، ج۴، ص۳۸۳.</ref>. بر این اساس نسبت به معارفی که از [[معصوم]]{{ع}} رسیده است، بر جاهل لازم است به [[راویان]] که اهل خبره در [[حفظ]] و [[ثبت]] و [[نقل روایات]] هستند مراجعه کرده و از ایشان بپرسد و پاسخ ایشان را بپذیرد (که این همان معنای [[حجیّت]] [[خبر]] است). بنابراین یکی از [[دلایل]] حجیّت [[خبر واحد]]، [[آیه]] "اهل الذّکر" است<ref>حائری اصفهانی، محمد حسین، الفصول، ص۲۷۶.</ref>.

نسخهٔ ‏۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۳۸

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

آیه اهل الذکر (آیه ۴۳ سوره نحل و آیه ۷ سوره أنبیاء) از آیاتی است که لزوم مراجعه جاهل به اهل علم را بیان می‌‌کند. این آیه معروف به "آیه سوال" نیز هست. در این دو آیه خداوند متعال مردم را مخاطب قرار داده و ایشان را در یافتن پاسخ سوالاتشان، به اهل علم (اهل ذکر) ارجاع داده است. اگرچه در اینکه مقصود از "اهل الذکر" چه کسی است، میان علمای شیعه و اهل سنت اختلاف است، لیکن در روایات متعدد مصداق "اهل الذکر"، اهل بیت(ع) معرفی شده و به استناد این دو آیه مرجعیت دینی و علمی ایشان، اثبات گردیده است.

معنا‌شناسی

اهل

اهل به معنای خانواده و خاندان است[۱]. اهل الرجل یعنی کسانی که در خانه آن مرد زندگی می‌‌کنند. سپس به طور مجاز کسانی را که منسوب به یک مرد هستند، اهل بیت آن مرد می‌گویند[۲]. واژه اهل به هر آنچه که اضافه شود، تمامی افرادی که در آن مشارکت دارد را شامل می‌‌شود از همین رو در قرآن کریم اهل به کلمات مختلفی اضافه شده است که همین مشارکت را می‌‌رساند؛ به عنوان مثال: "اهل الانجیل"، "اهل هذه القریه" و "اهل التقوی". یعنی کسانی که انجیل را قبول دارند یا کسانی که در یک روستا زندگی می‌کنند یا کسانی که تقوا دارند[۳]. اهل الذکر بر کسانی که در مسأله ذکر با یکدیگر اشتراک دارند اطلاق می‌‌شود[۴].

ذکر

ذکر در لغت به معنای حفظ و یادآوری چیزی است و گاهی به حضور شئ در قلب و همچنین به قول نیز اطلاق می‌‌شود[۵]. بنابراین مراد از "اهل الذکر" کسانی هستند که اهل حفظ و علم بوده و مسائلی را که دیگران ناآگاهند، ایشان می‌دانند.

تبیین آیه اهل الذکر

خداوند متعال در دو آیه از آیات قرآن کریم لزوم مراجعه به اهل ذکر را بیان کرده است. این دو آیه که به "آیه سوال" در علم اصول نیز معروف هستند[۶]، همگان را به لزوم پرسش‌گری از اهل خبره در مسائلی که علم ندارند فرا می‌خواند.

بر اساس شأن نزول آیه، خداوند در آیه ۴۳ سوره نحل: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ[۷] و آیه ۷ سوره انبیاء: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ[۸] به مشرکان دستور داده در مسائلی که علم ندارند ـ؛ چراکه معتقد بودند پیامبر باید از جنس بشر نباشد ـ به اهل ذکر مراجعه کنند. لزوم مراجعه به اهل علم و خبرگان، از آن روست که رهایی از ظلمت جهل جز با مراجعه به عالمان و خبرگان دست یافتنی نیست و قرآن کریم این قاعده را تأیید و تاکید کرده است. اما به استناد روایات متعدد، کامل‌ترین مصداق "اهل الذکر" اهل بیت(ع) هستند که مرجع مطمئن همۀ افراد امت پیامبر(ص) و امت پیامبران پیشین(ع) در زدودن شبهات و نشان دادن راه حق به آنهاست و این مرجعیت علمی و دینی اهل بیت(ع) یکی از خصائص ویژگی‌های ایشان است. البته درباره مصداق اهل الذکر اختلافاتی بین علما و مفسرین از شیعه و اهل سنت است که در ادامه روشن می‌‌شود.

مصداق‌شناسی اهل الذکر

مفسران

سه دیدگاه در میان مفسران در مصداق‌شناسی "اهل الذکر" مطرح شده است:

اهل کتاب مصداق اهل الذکر

برخی از مفسرین که عمدتا از اهل سنت هستند، معتقدند مراد از "اهل الذکر"، اهل کتاب خصوصا علمای یهود است. با توجه به سیاق آیات و اینکه مشرکان می‌گفتند: رسول نباید بشر عادی باشد، خداوند انسان بودن پیامبر را بیان کرده و مشرکان را به پرسش‌گری از اهل کتاب در این باره امر کرده است[۹]. ارجاع مشرکان به اهل کتاب به دو جهت موجّه است:

  1. مشرکان با علمای اهل کتاب رابطه صمیمی داشتند و برای ایشان مورد احترام بودند و به برتری آنان ایمان داشتند.
  2. علمای یهود از دشمنان رسول خدا(ص) بوده و نبوّتش را ردّ می‌‌کردند؛ لذا در این امر با مشرکان اشتراک داشته اند[۱۰].[۱۱]

اشکال: اولاً، همیشه استفاده از سیاق برای تفسیر آیه صحیح نیست؛ چراکه موارد متعددی در قرآن کریم وجود دارد که سیاق آنها گویای مطلبی است، در حالی که تفاسیر و روایات، مطلب دیگری را بیان کرده‌اند؛ به عنوان مثال آیه تطهیر: ﴿وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۱۲]، مراد از اهل بیت با توجه به سیاق، همسران پیامبر و با استناد به روایات، اهل بیت(ع) است. بنابراین صرف استناد به سیاق برای تفسیر آیه درست نیست؛ ثانیاً، در روایات متعدد از اهل بیت(ع) پرسیده شده که مراد از "اهل الذکر" علمای یهود است و اهل بیت(ع) این مطلب را نپذیرفته و در ردّ آن فرمودند: "اگر چنانچه مراد از اهل الذکر علمای یهود باشد در این صورت به جای دعوت به آیین اسلام، مشرکان را به دین خود فرا می‌‌خواندند[۱۳].[۱۴]

اهل علم مصداق أهل الذکر

برخی از مفسران شیعه[۱۵] و اهل سنت[۱۶] مصداق را علمای اهل کتاب بیان کرده‌اند، اما معتقدند شأن نزول آیه، مخصِّص آیه نمی‌تواند باشد و اهل الذکر واژه ای فراگیر است[۱۷] و این تطبیق، قاعده ای کلی بر یکی از مصادیق آن (اهل کتاب) است[۱۸]. بنابراین آیه "اهل الذکر" قاعده ای کلی را بیان می‌‌کند، به این صورت که هر جاهلی در هر زمینه ای که جهل دارد باید به اهل علم مراجعه کند؛ لذا پیام آیه کریمه "لزوم رجوع جاهل به اهل خبره" است و پیامبر و اهل بیت(ع) با استشهاد به این آیه بر این پیام عقلائی تأکید کرده اند[۱۹].[۲۰]

اهل بیت(ع) مصداق أهل الذّکر

برخی از مفسّران شیعه[۲۱] به استناد روایات، مصداق أهل الذّکر را اهل بیت(ع) بیان کرده‌اند. مجموع این روایات که در ذیل اشاره می‌‌شود، از پیامبر و اهل بیت(ع) نقل شده و اگر به حد تواتر نباشد در حد استفاضه و حجّت هستند[۲۲].

روایات

روایات متعددی مصداق أهل الذّکر را اهل البیت(ع) معرفی کرده است که به دو طائفه قابل تقسیم است:

ذکر، قرآن و اهل الذکر، اهل بیت(ع)

برخی از روایات مصداق ذکر را قرآن و اهل بیت را اهل الذکر یا اهل القرآن معرفی کرده‌اند. امام صادق(ع) فرمودند: "کتاب، ذکر و اهل آن، آل محمد(ع) هستند که خداوندامر کرده به سوال از ایشان و امر نکرده به سوال از جاهلان و خداوند قرآن را ذکر نامید سپس فرمود: (از آنها بپرسید که) از دلایل روشن و کتب (پیامبران پیشین آگاهند!) و ما این ذکر [قرآن‏] را بر تو نازل کردیم، تا آنچه به سوی مردم نازل شده است برای آنها روشن‌سازی و شاید اندیشه کنند"[۲۳].

در روایتی دیگر امیر المؤمنین(ع) فرمودند: "ما اهل ذکریم"[۲۴]. نظیر همین روایت نیز از امام رضا(ع) نقل شده است[۲۵] و امام صادق نیز(ع) فرمودند: "قرآن کریم ذکر است و اهل آن آل محمد (ع) است که خداوندامر کرده از آنها سوال شود"[۲۶].

ذکر، پیامبر و اهل الذّکر، اهل بیت(ع)

در زمان امام رضا(ع) عده ای خدمت حضرت رسیده و گفتند: "مقصود خدا از اهل الذکر در این آیه، عالمان یهود و نصاری هستند؟، حضرت فرمود: "سبحان الله! آیا چنین چیزی جایز است؟ در این صورت آنان ما را به دین خود دعوت خواهند کرد و خواهند گفت: آن دین از اسلام بهتر است". مأمون گفت: آیا در این باره توضیحی دارید برخلاف گفته علما؟ حضرت فرمود: "بله، "ذکر "رسول الله است و ما نیز اهل و خانواده او هستیم. این مطلب در سوره طلاق کاملاً روشن است، آنجا که می‌فرماید: ﴿قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ[۲۷] پس ذکر، رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) است و ما هم اهل و خاندان او هستیم"[۲۸]. همچنین امام باقر(ع) فرمودند: "رسول خدا ذکر است و من و ائمه(ع) اهل ذکر هستیم"[۲۹].

مفاد آیه اهل الذکر

مستفاد از آیه اهل الذکر، چند مطلب است که در هر علمی به صورت خاص مورد بحث قرار گرفته است:

  1. مرجعیت علمی اهل بیت: بر اساس روایات متعددی که بیان شد، آیه درصدد ارجاع مردم در همۀ مسائل خصوصا معارف دینی، به پیامبر و جانشینان ایشان(ع) است و مرجعیت دینی و علمی اهل بیت(ع) را بیان می‌‌کند و معیاری برای نقد افکار و اندیشه هاست[۳۰].
  2. لزوم رجوع به خبره: آیه با ارجاع جاهل به اهل علم، تاکید بر قاعده عقلائی لزوم رجوع جاهل به اهل خبره دارد[۳۱] و البته مصداق کامل خبره، امامان معصوم(ع) هستند[۳۲].[۳۳]
  3. حجیت فتوای مجتهد: به آیه سوال برای حجیت فتوای مجتهد در کتب فقهی استدلال شده است. با استناد به آیه مذکور، بر ما لازم است در مواردی که نسبت به مسائل شرعی آگاهی نداریم به مراجع تقلید از این جهت که اهل خبره نسبت به مسائل شرعی هستند، رجوع کنیم و به کلام ایشان ملتزم باشیم[۳۴].
  4. حجیت خبر واحد[۳۵]: خداوند متعال در آیه کریمه، جاهل را نسبت به آنچه که نمی‌داند به پرسش‌گریامر کرده است. امر دلالت بر لزوم و وجوب دارد، بنابراین بر جاهل لازم است حتما در ندانسته هایش به شخص عالم مراجعه کند. از طرف دیگر اگر چنانچه شخص عالم، پاسخ گفت، بر جاهل لازم است پاسخ او را بپذیرد،؛ چراکه معقول نیست شخصی را که نمی‌داند امر کنیم که به آگاه و اهل علم مراجعه کند، ولی اگر چنانچه عالم پاسخ داد، پذیرش کلام او لازم نیست[۳۶]. بر این اساس نسبت به معارفی که از معصوم(ع) رسیده است، بر جاهل لازم است به راویان که اهل خبره در حفظ و ثبت و نقل روایات هستند مراجعه کرده و از ایشان بپرسد و پاسخ ایشان را بپذیرد (که این همان معنای حجیّت خبر است). بنابراین یکی از دلایل حجیّت خبر واحد، آیه "اهل الذّکر" است[۳۷].
  5. لزوم تقلید از مجتهد: همانطور که از استدلال فوق روشن شد، بر افراد دین‌دار لازم است در مسائل شرعی به اهل خبره که فقها و مجتهدین هستند مراجعه کرده و در دستورات دین از ایشان تبعیت کنند[۳۸].[۳۹]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج۲ ص۲۸.
  2. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ج۱ ص۹۶.
  3. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج ۱، ص۱۳۵.
  4. ر.ک: عبدالمحمدی بنچناری، حسین، بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت.
  5. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۳۲۸؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج۵، ص۳۴۶.
  6. آخوند خراسانی، محمد کاظم، کفایة الاصول، ص۳۰۰.
  7. «و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم؛ اگر نمی‌دانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.
  8. «و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم؛ اگر نمی‌دانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید» سوره انبیاء، آیه ۷.
  9. آلوسی، سید محمود، روح المعانی، ج ۷، ص۳۸۶؛ سیوطی، جلال الدین، الدرّ المنثور، ج۴، ص۱۱۹.
  10. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۲۴۲.
  11. ر.ک: عبدالمحمدی بنچناری، حسین، بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت.
  12. «و در خانه‌هایتان آرام گیرید و چون خویش‌آرایی دوره جاهلیت نخستین خویش‌آرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  13. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲ ص۲۱۱؛ شیخ صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۵۳۲.
  14. رک: عبدالمحمدی بنچناری، حسین، بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت.
  15. طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۴۲۸؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۱۴۴.
  16. سیوطی، جلال الدین، الدّرالمنثور، ‌ج۴، ص۱۱۹.
  17. ابن جوزی، عبدالرحمن، زاد المسیر، ج۲، ص۵۶۱؛ طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۲، ص۲۵۹.
  18. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۲۴۲.
  19. سیوطی، جلال الدین، الدّر المنثور، ج۴، ص۱۱۹.
  20. ر.ک: عبدالمحمدی بنچناری، حسین، بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت.
  21. بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۴۲۴؛ فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، ج ۳، ص۱۳۶؛ حسینی استرآبادی، سید شرف الدین، تأویل الآیات الظاهرة، ص۲۵۹، حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، ج ۳، ص۵۷.
  22. ر.ک: عبدالمحمدی بنچناری، حسین، بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت.
  23. «الْکِتَابُ الذِّکْرُ وَ أَهْلُهُ آلُ مُحَمَّدٍ أَمَرَ اللَّهُ بِسُؤَالِهِمْ وَ لَمْ یُؤْمَرُوا بِسُؤَالِ الْجُهَّالِ وَ سَمَّی اللَّهُ الْقُرْآنَ ذِکْراً فَقَالَ تَبَارَک‏‏ ﴿بِالْبَیِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲ ص۲۹.
  24. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، المناقب، ج۳، ص۹۸؛ طبری، محمد بن جریر،جامع البیان، ج۱۷، ص۵؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج۱۱، ص۲۷۲.
  25. صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۶۸.
  26. «الْکِتَابُ الذِّکْرُ وَ أَهْلُهُ آلُ مُحَمَّدٍ أَمَرَ اللَّهُ بِسُؤَالِهِمْ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۲۶.
  27. «خداوند برای شما یادکردی فرستاده است؛ پیامبری که بر شما آیات روشنگر خداوند را می‌خواند» سوره طلاق، آیه ۱۰ ـ ۱۱
  28. «فَقَالَتِ الْعُلَمَاءُ إِنَّمَا عَنَی بِذَلِکَ الْیَهُودَ وَ النَّصَارَی فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ(ع)سُبْحَانَ اللَّهِ وَ هَلْ یَجُوزُ ذَلِکَ إِذاً یَدْعُونَّا إِلَی دِینِهِمْ وَ یَقُولُونَ إِنَّهُ أَفْضَلُ مِنْ دِینِ الْإِسْلَامِ فَقَالَ الْمَأْمُونُ فَهَلْ عِنْدَکَ فِی ذَلِکَ شَرْحٌ بِخِلَافِ مَا قَالُوا یَا أَبَا الْحَسَنِ فَقَالَ(ع)نَعَمْ الذِّکْرُ رَسُولُ‏ اللَّهِ‏ وَ نَحْنُ أَهْلُهُ وَ ذَلِکَ بَیِّنٌ فِی کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَیْثُ یَقُولُ فِی سُورَةِ الطَّلَاقِ‏ فَاتَّقُوا اللَّهَ یا أُولِی الْأَلْبابِ الَّذِینَ آمَنُوا قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَیْکُمْ ذِکْراً رَسُولًا یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِ اللَّهِ مُبَیِّناتٍ‏ فَالذِّکْرُ رَسُولُ اللَّهِ وَ نَحْنُ أَهْلُه»؛ شیخ صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۵۳۲.
  29. «رَسُولُ اللَّهِ(ص) الذِّکْر،ُ أَنَا وَ الْأَئِمَّةُ أَهْلُ‏ الذِّکْر»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۲۱۰.
  30. رک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۲؛ عبدالمحمدی بنچناری، حسین، بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت.
  31. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۲ ص۲۷۵؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۲۴۲.
  32. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۱ ص۲۴۲.
  33. ر.ک: سرمدی، محمود، مقاله «آیه سؤال»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
  34. آخوند خراسانی، محمد کاظم، کفایة الاصول، ص۳۰۰؛ خوئی، سید ابوالقاسم، موسوعة الامام الخوئی، ج۱، ص۶۷.
  35. خبر دو گونه است: یا متواتر یا واحد،خبر متواتر خبری است که ناقلین آن در هر طبقه به قدری است که تبانی بر کذب محال است، و خبر واحد خبری است، به این حدّ از نقل نرسد بنابراین علم و یقین به صدق خبر نیست؛ مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ص۷۲.
  36. صدر، سید محمد باقر، بحوث فی علم الاصول، ج۴، ص۳۸۳.
  37. حائری اصفهانی، محمد حسین، الفصول، ص۲۷۶.
  38. حائری اصفهانی، محمد حسین، الفصول، ص۲۷۶؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۲۴۰؛ سبحانی، جعفر، الایمان و الکفر فی الکتاب و السنّه، ج۱، ص۲۵۰؛ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۵۲۸.
  39. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۱، صفحه ۱۹۶.