ثابت بن قیس بن شماس در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'روبه' به 'روبه'
جز (جایگزینی متن - '{{یادآوری پانویس}}' به '')
جز (جایگزینی متن - 'روبه' به 'روبه')
خط ۲۶: خط ۲۶:
#زندگی ثابت و همسرش جمیله با [[اختلاف]] و درگیری همراه بود و جمیله به عللی که برخی آن را [[بدخلقی]] <ref>جامع البیان، ج ۲، ص ۶۲۶ - ۶۲۷.</ref> یا حتی زشترویی <ref>الاستیعاب، ج ۴، ص ۳۶۵؛ اسدالغابه، ج ۷، ص ۵۳.</ref> ثابت می‌‌دانند ناشزه شده بود و به درخواست‌های ثابت اعتنا نمی‌کرد.<ref> الاستیعاب، ج ۴، ص ۳۶۵.</ref> طبق برخی از [[تفاسیر]] و برپایه روایتی غیر مشهور از ابوروق [[آیه]] {{متن قرآن|الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا}}<ref>«مردان سرپرست زنانند  بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از دارایی‌های خویش می‌بخشند؛ پس زنان نکوکردار، فرمانبردارند؛ در برابر آنچه خداوند (از حقوق آنان) پاس داشته است در نبود شوهر پاس (وی) می‌دارند  و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید (نخست) پندشان دهید و (اگر تأثیر نکرد) در خوابگاه‌ها از آنان دوری گزینید و (باز اگر تأثیر نکرد) بزنیدشان آنگاه اگر فرمانبردار شما شدند دیگر به زیان آنان راهی مجویید که خداوند فرازمندی بزرگ است» سوره نساء، آیه ۳۴.</ref> در این زمینه نازل شد و دستوراتی را در خصوص [[زنان]] ناشزه بیان کرد و مردان را از [[ستم]] به زنان بازداشت<ref> مجمع البیان، ج ۳، ص ۶۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۱۱۱.</ref>
#زندگی ثابت و همسرش جمیله با [[اختلاف]] و درگیری همراه بود و جمیله به عللی که برخی آن را [[بدخلقی]] <ref>جامع البیان، ج ۲، ص ۶۲۶ - ۶۲۷.</ref> یا حتی زشترویی <ref>الاستیعاب، ج ۴، ص ۳۶۵؛ اسدالغابه، ج ۷، ص ۵۳.</ref> ثابت می‌‌دانند ناشزه شده بود و به درخواست‌های ثابت اعتنا نمی‌کرد.<ref> الاستیعاب، ج ۴، ص ۳۶۵.</ref> طبق برخی از [[تفاسیر]] و برپایه روایتی غیر مشهور از ابوروق [[آیه]] {{متن قرآن|الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا}}<ref>«مردان سرپرست زنانند  بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از دارایی‌های خویش می‌بخشند؛ پس زنان نکوکردار، فرمانبردارند؛ در برابر آنچه خداوند (از حقوق آنان) پاس داشته است در نبود شوهر پاس (وی) می‌دارند  و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید (نخست) پندشان دهید و (اگر تأثیر نکرد) در خوابگاه‌ها از آنان دوری گزینید و (باز اگر تأثیر نکرد) بزنیدشان آنگاه اگر فرمانبردار شما شدند دیگر به زیان آنان راهی مجویید که خداوند فرازمندی بزرگ است» سوره نساء، آیه ۳۴.</ref> در این زمینه نازل شد و دستوراتی را در خصوص [[زنان]] ناشزه بیان کرد و مردان را از [[ستم]] به زنان بازداشت<ref> مجمع البیان، ج ۳، ص ۶۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۱۱۱.</ref>
#با ادامه [[اختلاف]] در [[زندگی]] [[ثابت]]، همسرش از او نزد [[پیامبر]]{{صل}} [[شکایت]] کرد و خواهان جدایی از او شد. آن [[حضرت]] نیز جدایی از ثابت را منوط به بازگرداندن [[باغی]] دانست که به عنوان مهریه در [[اختیار]] او بود. [[ثابت بن قیس]] باغش را پس گرفت و همسرش از او جدا شد.<ref>الاستیعاب، ج ۴، ص ۳۶۵؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۱، ص ۳۱۲؛ کنزالعمال، ج ۶، ص ۱۸۵.</ref> [[طبرسی]] و [[طبری]] این [[طلاق]] را اولین طلاق [[خلع]] در [[اسلام]] دانسته‌اند.<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص ۵۷۷؛ جامع البیان، ج ۲، ص ۶۲۶.</ref> منابعی که به موضوع طلاق [[همسر]] ثابت اشاره کرده‌اند درباره نام همسر ثابت آرای متفاوتی دارند؛ عمده منابع از جمیله <ref>المغازی، ج ۱، ص ۲۷۳.</ref> و برخی نیز از حبیبه<ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۸، ص ۴۴۵؛ اسدالغابه، ج ۵، ص ۴۱۷، ۴۲۳؛ جامع البیان، ج ۳، ص ۶۲۶.</ref> و [[زینب]] <ref>سنن الدارقطنی، ج ۳، ص ۱۷۸؛ الاصابه، ج ۸، ص ۸۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۳، ص ۹۳.</ref> یاد کرده‌اند. برخی از [[مفسران]] [[نزول]] قسمتی از آیه {{متن قرآن|الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَنْ يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«طلاق (رجعی) دوبار است پس از آن یا باید به شایستگی (با زن) زندگی یا (او را) به نیکی رها کرد و شما را روا نیست که از آنچه به آنان داده‌اید چیزی بازگیرید- مگر آنکه هر دو بیم کنند که احکام خداوند را بجا نیاورند- و اگر بیم داشتید که آن دو حدود خداوند را بجا نیاورند، در آنچه زن برای آزادی خود می‌دهد (و شوهر می‌ستاند) گناهی بر آن دو نیست؛ اینها احکام خداوند است از آنها تجاوز نکنید و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.</ref> را بر پایه روایتی از ابن [[جریح]] درباره ثابت بن قیس و طلاق همسرش می‌‌دانند.<ref>جامع البیان، ج ۲، ص ۶۲۶ - ۶۲۷؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۵۷۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۳، ص ۹۲.</ref> [[خداوند]] در این آیه پس گرفتن مهر را تنها در صورتی جایز می‌‌داند که [[زن]] علاقه‌ای به ادامه [[زندگی]] [[زناشویی]] نداشته باشد و زوجین از آن بترسند که در صورت ادامه زندگی بر اثر [[اختلاف]] و درگیری میان خود، [[حدود الهی]] را زیر پا گذارند. در این صورت زن می‌‌تواند پس از بازگرداندن مهر خود از شوهر [[طلاق]] بگیرد.
#با ادامه [[اختلاف]] در [[زندگی]] [[ثابت]]، همسرش از او نزد [[پیامبر]]{{صل}} [[شکایت]] کرد و خواهان جدایی از او شد. آن [[حضرت]] نیز جدایی از ثابت را منوط به بازگرداندن [[باغی]] دانست که به عنوان مهریه در [[اختیار]] او بود. [[ثابت بن قیس]] باغش را پس گرفت و همسرش از او جدا شد.<ref>الاستیعاب، ج ۴، ص ۳۶۵؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۱، ص ۳۱۲؛ کنزالعمال، ج ۶، ص ۱۸۵.</ref> [[طبرسی]] و [[طبری]] این [[طلاق]] را اولین طلاق [[خلع]] در [[اسلام]] دانسته‌اند.<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص ۵۷۷؛ جامع البیان، ج ۲، ص ۶۲۶.</ref> منابعی که به موضوع طلاق [[همسر]] ثابت اشاره کرده‌اند درباره نام همسر ثابت آرای متفاوتی دارند؛ عمده منابع از جمیله <ref>المغازی، ج ۱، ص ۲۷۳.</ref> و برخی نیز از حبیبه<ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۸، ص ۴۴۵؛ اسدالغابه، ج ۵، ص ۴۱۷، ۴۲۳؛ جامع البیان، ج ۳، ص ۶۲۶.</ref> و [[زینب]] <ref>سنن الدارقطنی، ج ۳، ص ۱۷۸؛ الاصابه، ج ۸، ص ۸۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۳، ص ۹۳.</ref> یاد کرده‌اند. برخی از [[مفسران]] [[نزول]] قسمتی از آیه {{متن قرآن|الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَنْ يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«طلاق (رجعی) دوبار است پس از آن یا باید به شایستگی (با زن) زندگی یا (او را) به نیکی رها کرد و شما را روا نیست که از آنچه به آنان داده‌اید چیزی بازگیرید- مگر آنکه هر دو بیم کنند که احکام خداوند را بجا نیاورند- و اگر بیم داشتید که آن دو حدود خداوند را بجا نیاورند، در آنچه زن برای آزادی خود می‌دهد (و شوهر می‌ستاند) گناهی بر آن دو نیست؛ اینها احکام خداوند است از آنها تجاوز نکنید و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.</ref> را بر پایه روایتی از ابن [[جریح]] درباره ثابت بن قیس و طلاق همسرش می‌‌دانند.<ref>جامع البیان، ج ۲، ص ۶۲۶ - ۶۲۷؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۵۷۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۳، ص ۹۲.</ref> [[خداوند]] در این آیه پس گرفتن مهر را تنها در صورتی جایز می‌‌داند که [[زن]] علاقه‌ای به ادامه [[زندگی]] [[زناشویی]] نداشته باشد و زوجین از آن بترسند که در صورت ادامه زندگی بر اثر [[اختلاف]] و درگیری میان خود، [[حدود الهی]] را زیر پا گذارند. در این صورت زن می‌‌تواند پس از بازگرداندن مهر خود از شوهر [[طلاق]] بگیرد.
#در آغازین سال‌های [[هجرت پیامبر]]{{صل}} به یثرب، [[یهود]] به انگیزه‌های مختلف با [[مسلمانان]] به رویارویی می‌‌پرداختند. در یکی از این رویارویی‌ها که به [[مجادله]] انجامید، [[ثابت بن قیس]] با مردی از یهود [[روبه]] رو شد و آن دو در خصوص [[میزان]] فرمانپذیری از [[دستورات]] [[خداوند]] به یکدیگر [[فخر]] می‌‌فروختند و هر یک خود را نسبت به [[پذیرش]] [[فرمان‌های الهی]] مطیع‌تر می‌‌شمرد. طبق [[روایت]] سدّی در پی این مجادله و [[تفاخر]]، [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِيَارِكُمْ مَا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِنْهُمْ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا}}<ref>«و اگر بر آنان مقرّر می‌داشتیم که یکدیگر را بکشید یا از دیار خویش بیرون روید جز اندکی از ایشان آن را انجام نمی‌دادند و اگر اندرزی که داده شده بود به کار می‌بستند برای آنان بهتر و استوارتر می‌بود» سوره نساء، آیه ۶۶.</ref> نازل شد<ref>جامع البیان، ج ۵، ص ۲۲۱؛ الدرالمنثور، ج ۲، ص ۵۸۶ - ۵۸۷.</ref>
#در آغازین سال‌های [[هجرت پیامبر]]{{صل}} به یثرب، [[یهود]] به انگیزه‌های مختلف با [[مسلمانان]] به رویارویی می‌‌پرداختند. در یکی از این رویارویی‌ها که به [[مجادله]] انجامید، [[ثابت بن قیس]] با مردی از یهود روبه رو شد و آن دو در خصوص [[میزان]] فرمانپذیری از [[دستورات]] [[خداوند]] به یکدیگر [[فخر]] می‌‌فروختند و هر یک خود را نسبت به [[پذیرش]] [[فرمان‌های الهی]] مطیع‌تر می‌‌شمرد. طبق [[روایت]] سدّی در پی این مجادله و [[تفاخر]]، [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِيَارِكُمْ مَا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِنْهُمْ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا}}<ref>«و اگر بر آنان مقرّر می‌داشتیم که یکدیگر را بکشید یا از دیار خویش بیرون روید جز اندکی از ایشان آن را انجام نمی‌دادند و اگر اندرزی که داده شده بود به کار می‌بستند برای آنان بهتر و استوارتر می‌بود» سوره نساء، آیه ۶۶.</ref> نازل شد<ref>جامع البیان، ج ۵، ص ۲۲۱؛ الدرالمنثور، ج ۲، ص ۵۸۶ - ۵۸۷.</ref>
#گزارش‌هایی که ذیل آیه {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«و اوست که باغ‌هایی با داربست و بی‌داربست و خرمابن و کشتزار با خوردنی‌هایی گوناگون و زیتون و انار، همگون و ناهمگون آفریده است؛ از میوه‌اش چون بار آورد بخورید و حقّ (مستمندان) را از آن، روز درو (یا چیدن) آن بپردازید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمی‌دارد» سوره انعام، آیه ۱۴۱.</ref> دیده می‌‌شود، علاقه [[ثابت]] را به [[بخشش]] نشان می‌‌دهد. او هنگام چیدن محصول خرما از نخلستان خود، همه آن را به دیگران بخشید و برای خانواده‌اش [[نبرد]]. در پی این [[زیاده روی]]، این آیه فرود آمد<ref>جامع البیان، ج ۵، ص ۸۱، ۱۴۸؛ مجمع البیان، ج ۴، ص ۵۷۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۶، ص ۲۴۶؛ ج ۷، ص ۷۲.</ref> این [[آیه]]، چنین بخششی را اسراف و [[حرام]] شمرد و به [[مسلمانان]] از جمله [[ثابت]] [[فرمان]] داد تا با [[اصلاح]] [[رفتار]] خود، از هر گونه اسرافی بپرهیزند. این در حالی است که [[سوره انعام]] مکی است و از این رو باید [[ارتباط]] آیه را با ثابت از باب [[تطبیق]] آیه بدانیم. گرچه [[ابن عباس]] و [[قتاده]] این آیه را [[مدنی]] می‌‌دانند،<ref> تفسیر قرطبی، ج ۶، ص ۲۴۶.</ref> سدّی تصریح دارد که آیه فوق مکی است.<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۵۷۸.</ref>
#گزارش‌هایی که ذیل آیه {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«و اوست که باغ‌هایی با داربست و بی‌داربست و خرمابن و کشتزار با خوردنی‌هایی گوناگون و زیتون و انار، همگون و ناهمگون آفریده است؛ از میوه‌اش چون بار آورد بخورید و حقّ (مستمندان) را از آن، روز درو (یا چیدن) آن بپردازید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمی‌دارد» سوره انعام، آیه ۱۴۱.</ref> دیده می‌‌شود، علاقه [[ثابت]] را به [[بخشش]] نشان می‌‌دهد. او هنگام چیدن محصول خرما از نخلستان خود، همه آن را به دیگران بخشید و برای خانواده‌اش [[نبرد]]. در پی این [[زیاده روی]]، این آیه فرود آمد<ref>جامع البیان، ج ۵، ص ۸۱، ۱۴۸؛ مجمع البیان، ج ۴، ص ۵۷۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۶، ص ۲۴۶؛ ج ۷، ص ۷۲.</ref> این [[آیه]]، چنین بخششی را اسراف و [[حرام]] شمرد و به [[مسلمانان]] از جمله [[ثابت]] [[فرمان]] داد تا با [[اصلاح]] [[رفتار]] خود، از هر گونه اسرافی بپرهیزند. این در حالی است که [[سوره انعام]] مکی است و از این رو باید [[ارتباط]] آیه را با ثابت از باب [[تطبیق]] آیه بدانیم. گرچه [[ابن عباس]] و [[قتاده]] این آیه را [[مدنی]] می‌‌دانند،<ref> تفسیر قرطبی، ج ۶، ص ۲۴۶.</ref> سدّی تصریح دارد که آیه فوق مکی است.<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۵۷۸.</ref>
#بنابر [[نقل]] مشهور هنگامی که [[هیئت]] [[بنوتمیم]] به [[مدینه]] نزد [[پیامبر]]{{صل}} آمدند [[عمر]] و [[ابوبکر]] در کنار پیامبر{{صل}} درباره اینکه کدام یک از اعضای هیئت با پیامبر{{صل}} [[مذاکره]] کنند [[اختلاف]] کردند و این گونه بود که در حضور پیامبر{{صل}} صدایشان بلند شد و در پی آن آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تَشْعُرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! صدایتان را از صدای پیامبر فراتر نبرید و در گفتار با او بلند سخن مگویید چنان که با یکدیگر بلند سخن می‌گویید؛ مبادا کردارهایتان بی‌آنکه خود دریابید تباه گردد» سوره حجرات، آیه ۲.</ref> نازل شد <ref>صحیح البخاری، ج ۸، ص ۱۴۵؛ اسباب النزول، ص ۳۲۸؛ تفسیر بغوی، ج ۴، ص ۲۱۰.</ref> تا آنان را از این کار برحذر دارد و آن را مایه نابودی [[کردار]] آنها بداند. در آیه بعدی خداوند افرادی را می‌‌ستاید که نزد پیامبر{{صل}} آرام سخن می‌‌گویند و آنان را [[شایسته]] [[آمرزش]] و [[پاداش]] بزرگ می‌‌داند: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولَئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِيمٌ}}<ref>«بی‌گمان خداوند دل‌های کسانی که صدایشان را نزد فرستاده خداوند فرو می‌دارند، برای پرهیزگاری آزموده است؛ آنان آمرزش و پاداشی سترگ خواهند داشت» سوره حجرات، آیه ۳.</ref>. این در حالی است که در [[روایت]] دیگری گزارش شده که با [[نزول]] این [[آیات]]، [[ثابت بن قیس]] که به سبب [[ضعف]] [[شنوایی]] نزد [[پیامبر]]{{صل}} نیز بلند سخن می‌‌گفت [[گمان]] کرد که روی سخن آیات با اوست، از این رو خود را در [[منزل]] [[حبس]] کرد و بیرون آمدن خود را به [[رضایت]] پیامبر{{صل}} از او مشروط دانست و چون خبر آن به پیامبر{{صل}} رسید از [[ثابت]] [[دلجویی]] کرد و به او [[بشارت بهشت]] داد. [[ثابت]] نیز با خود [[عهد]] بست که مراقب باشد در کنار پیامبر آرام سخن بگوید.<ref>جامع البیان، ج ۱۳، ص ۱۵۲ - ۱۵۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص ۲۰۱؛ الدرالمنثور، ج ۷، ص ۵۴۸ - ۵۵۱.</ref> به نظر می‌‌رسد برخی [[مفسران]] از ضعف شنوایی استفاده کرده‌اند تا توجه مخاطبان را از [[مشاجره]] [[ابوبکر]] و [[عمر]] به ماجرای ثابت معطوف دارند.
#بنابر [[نقل]] مشهور هنگامی که [[هیئت]] [[بنوتمیم]] به [[مدینه]] نزد [[پیامبر]]{{صل}} آمدند [[عمر]] و [[ابوبکر]] در کنار پیامبر{{صل}} درباره اینکه کدام یک از اعضای هیئت با پیامبر{{صل}} [[مذاکره]] کنند [[اختلاف]] کردند و این گونه بود که در حضور پیامبر{{صل}} صدایشان بلند شد و در پی آن آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تَشْعُرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! صدایتان را از صدای پیامبر فراتر نبرید و در گفتار با او بلند سخن مگویید چنان که با یکدیگر بلند سخن می‌گویید؛ مبادا کردارهایتان بی‌آنکه خود دریابید تباه گردد» سوره حجرات، آیه ۲.</ref> نازل شد <ref>صحیح البخاری، ج ۸، ص ۱۴۵؛ اسباب النزول، ص ۳۲۸؛ تفسیر بغوی، ج ۴، ص ۲۱۰.</ref> تا آنان را از این کار برحذر دارد و آن را مایه نابودی [[کردار]] آنها بداند. در آیه بعدی خداوند افرادی را می‌‌ستاید که نزد پیامبر{{صل}} آرام سخن می‌‌گویند و آنان را [[شایسته]] [[آمرزش]] و [[پاداش]] بزرگ می‌‌داند: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولَئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِيمٌ}}<ref>«بی‌گمان خداوند دل‌های کسانی که صدایشان را نزد فرستاده خداوند فرو می‌دارند، برای پرهیزگاری آزموده است؛ آنان آمرزش و پاداشی سترگ خواهند داشت» سوره حجرات، آیه ۳.</ref>. این در حالی است که در [[روایت]] دیگری گزارش شده که با [[نزول]] این [[آیات]]، [[ثابت بن قیس]] که به سبب [[ضعف]] [[شنوایی]] نزد [[پیامبر]]{{صل}} نیز بلند سخن می‌‌گفت [[گمان]] کرد که روی سخن آیات با اوست، از این رو خود را در [[منزل]] [[حبس]] کرد و بیرون آمدن خود را به [[رضایت]] پیامبر{{صل}} از او مشروط دانست و چون خبر آن به پیامبر{{صل}} رسید از [[ثابت]] [[دلجویی]] کرد و به او [[بشارت بهشت]] داد. [[ثابت]] نیز با خود [[عهد]] بست که مراقب باشد در کنار پیامبر آرام سخن بگوید.<ref>جامع البیان، ج ۱۳، ص ۱۵۲ - ۱۵۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص ۲۰۱؛ الدرالمنثور، ج ۷، ص ۵۴۸ - ۵۵۱.</ref> به نظر می‌‌رسد برخی [[مفسران]] از ضعف شنوایی استفاده کرده‌اند تا توجه مخاطبان را از [[مشاجره]] [[ابوبکر]] و [[عمر]] به ماجرای ثابت معطوف دارند.
۲۱۸٬۸۵۷

ویرایش