←گزارشها و اخبار واقعه کربلا
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
#گزارش آمدن [[حضرت زینب]]{{س}} به میدان پس از آنکه [[امام]] از اسب به زیر افتاد، و سخنان آن بانو خطاب به پسر سعد.<ref>ر.ک: انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی.، ج۲، ص۵۰۰؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۵۲؛ ارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری.، ج۲، ص۴۶۷؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: ۱۳۹۵ قمری/ ۱۹۷۵ میلادی.، ج۵، ص۱۱۷-۱۱۸؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: ۱۳۶۸ قمری/ ۱۹۴۱ میلادی.، ص۱۱۸؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری.، ج۴، ص۷۸؛ البدایه و النهایه، ابنکثیر دمشقی، عمادالدین اسماعیلبن عمر، قاهره: ۱۹۳۲ میلادی.، ج۸، ص۱۸۷.</ref> | #گزارش آمدن [[حضرت زینب]]{{س}} به میدان پس از آنکه [[امام]] از اسب به زیر افتاد، و سخنان آن بانو خطاب به پسر سعد.<ref>ر.ک: انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی.، ج۲، ص۵۰۰؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۵۲؛ ارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری.، ج۲، ص۴۶۷؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: ۱۳۹۵ قمری/ ۱۹۷۵ میلادی.، ج۵، ص۱۱۷-۱۱۸؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: ۱۳۶۸ قمری/ ۱۹۴۱ میلادی.، ص۱۱۸؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری.، ج۴، ص۷۸؛ البدایه و النهایه، ابنکثیر دمشقی، عمادالدین اسماعیلبن عمر، قاهره: ۱۹۳۲ میلادی.، ج۸، ص۱۸۷.</ref> | ||
#چگونگی [[شهادت]] [[عبدالله بن حسن بن علی]]{{ع}} در [[قتلگاه]] و در آغوش [[امام]].<ref>ر.ک: مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: ۱۳۶۸ قمری/ ۱۹۴۱ میلادی.، ص۱۱۶.</ref> | #چگونگی [[شهادت]] [[عبدالله بن حسن بن علی]]{{ع}} در [[قتلگاه]] و در آغوش [[امام]].<ref>ر.ک: مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: ۱۳۶۸ قمری/ ۱۹۴۱ میلادی.، ص۱۱۶.</ref> | ||
#وضعیت [[امام حسین]]{{ع}} پس از [[شهادت]] همه [[یاران]] و [[خاندان]] تا لحظه [[شهادت امام]] که چنین نقل میکند: به [[خدا]] قسم هرگز ندیده بودم کسی را که [[سپاه]] [[دشمن]] او را احاطه کرده باشند و [[فرزندان]] و [[اهل بیت]]{{ع}} و [[اصحاب]] او کشته شده باشند، با این حال، قویتر، نیرومندتر و پا برجاتر از [[امام حسین]]{{ع}} بوده باشد. همین که [[لشکر]] بر او [[حمله]] میکرد، [[شمشیر]] میکشید و بر آنان [[حمله]] میکرد و آنان مانند روباههایی که شیرِ شرزه در میانشان افتاده باشد از [[چپ و راست]] متفرق میشدند. آن حضرت، [[حمله]] میکرد و آنان چون ملخهایی که پراکنده میشوند، از مقابل وی فرار میکردند.<ref>تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۴۲؛ ارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری.، ج۲، ص۴۶۶؛ اللهوف فی قتلی الطفوف (مقتل الحسین)، ابن طاووس، علی بن موسی بن محمد، نجف: الحیدریه، ۱۳۸۵ قمری.، ص۵۱؛ نهایة الارب فی فنون الادب، نویری، شهاب الدین احمد، ترجمه دکتر محمود مهدوی دامغانی، تهران: انتشارات امیر کبیر، ۱۳۶۵ شمسی.، ج۷، ص۱۹۴.</ref> | #وضعیت [[امام حسین]]{{ع}} پس از [[شهادت]] همه [[یاران]] و [[خاندان]] تا لحظه [[شهادت]] [[امام]] که چنین نقل میکند: به [[خدا]] قسم هرگز ندیده بودم کسی را که [[سپاه]] [[دشمن]] او را احاطه کرده باشند و [[فرزندان]] و [[اهل بیت]]{{ع}} و [[اصحاب]] او کشته شده باشند، با این حال، قویتر، نیرومندتر و پا برجاتر از [[امام حسین]]{{ع}} بوده باشد. همین که [[لشکر]] بر او [[حمله]] میکرد، [[شمشیر]] میکشید و بر آنان [[حمله]] میکرد و آنان مانند روباههایی که شیرِ شرزه در میانشان افتاده باشد از [[چپ و راست]] متفرق میشدند. آن حضرت، [[حمله]] میکرد و آنان چون ملخهایی که پراکنده میشوند، از مقابل وی فرار میکردند.<ref>تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۴۲؛ ارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری.، ج۲، ص۴۶۶؛ اللهوف فی قتلی الطفوف (مقتل الحسین)، ابن طاووس، علی بن موسی بن محمد، نجف: الحیدریه، ۱۳۸۵ قمری.، ص۵۱؛ نهایة الارب فی فنون الادب، نویری، شهاب الدین احمد، ترجمه دکتر محمود مهدوی دامغانی، تهران: انتشارات امیر کبیر، ۱۳۶۵ شمسی.، ج۷، ص۱۹۴.</ref> | ||
#حُمَید بن مسلم آخرین سخنان [[امام حسین]]{{ع}} خطاب به [[سپاه اموی]] را ضبط کرده است که چنین فرمودند: «آیا بر کشتن من جمع شدهاید؟ به [[خدا]] [[سوگند]]، پس از من هیچ بندهای را از [[بندگان خدا]] به [[قتل]] نمیرسانید که بیش از کشتن من، [[خداوند]] را به [[خشم]] آورد. [[خداوند]] در برابر این [[خواری]] شما، مرا گرامی میدارد و [[انتقام]] مرا خواهد گرفت. به [[خدا]] اگر مرا بکشید، به [[جان]] یکدیگر میافتید و [[خون]] هم را میریزید. [[خداوند]] عذابتان را به خودتان باز گردانده و خونتان را خواهد ریخت و سپس بدین امر [[راضی]] نخواهد شد تا [[عذاب]] دردناک [[قیامت]] را بر شما دو چندان سازد.<ref> البدایه و النهایه، ابنکثیر دمشقی، عمادالدین اسماعیلبن عمر، قاهره: ۱۹۳۲ میلادی.، ج۸، ص۱۸۸.</ref> و خطاب به [[خداوند]]: «پروردگارا! [[باران]] [[آسمان]] و [[برکات]] [[زمین]] را از ایشان بازدار. خداوندا! هرگاه در [[اراده]] حتمیات گذشته که [[کوفیان]] را تا مدت معینی از [[دنیا]] برخوردار سازی، آنان را به فرقههای مختلف و دستهجات متعدد قرار بده و هیچگاه [[والیان]] را از آنان [[خرسند]] مساز؛ زیرا اینان ما را [[دعوت]] کردند تا [[یاری]] کنند و بر خلاف [[انتظار]] با ما [[دشمنی]] کردند و ما را کشتند».<ref>تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۵۱؛ ارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری.، ج۲، ص۲۵۰.</ref> | #حُمَید بن مسلم آخرین سخنان [[امام حسین]]{{ع}} خطاب به [[سپاه اموی]] را ضبط کرده است که چنین فرمودند: «آیا بر کشتن من جمع شدهاید؟ به [[خدا]] [[سوگند]]، پس از من هیچ بندهای را از [[بندگان خدا]] به [[قتل]] نمیرسانید که بیش از کشتن من، [[خداوند]] را به [[خشم]] آورد. [[خداوند]] در برابر این [[خواری]] شما، مرا گرامی میدارد و [[انتقام]] مرا خواهد گرفت. به [[خدا]] اگر مرا بکشید، به [[جان]] یکدیگر میافتید و [[خون]] هم را میریزید. [[خداوند]] عذابتان را به خودتان باز گردانده و خونتان را خواهد ریخت و سپس بدین امر [[راضی]] نخواهد شد تا [[عذاب]] دردناک [[قیامت]] را بر شما دو چندان سازد.<ref> البدایه و النهایه، ابنکثیر دمشقی، عمادالدین اسماعیلبن عمر، قاهره: ۱۹۳۲ میلادی.، ج۸، ص۱۸۸.</ref> و خطاب به [[خداوند]]: «پروردگارا! [[باران]] [[آسمان]] و [[برکات]] [[زمین]] را از ایشان بازدار. خداوندا! هرگاه در [[اراده]] حتمیات گذشته که [[کوفیان]] را تا مدت معینی از [[دنیا]] برخوردار سازی، آنان را به فرقههای مختلف و دستهجات متعدد قرار بده و هیچگاه [[والیان]] را از آنان [[خرسند]] مساز؛ زیرا اینان ما را [[دعوت]] کردند تا [[یاری]] کنند و بر خلاف [[انتظار]] با ما [[دشمنی]] کردند و ما را کشتند».<ref>تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.، ج۵، ص۴۵۱؛ ارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری.، ج۲، ص۲۵۰.</ref> | ||
#گزارش عصر [[عاشورا]] و [[حمله به خیام]] و [[غارت]] وسایل [[خاندان رسالت]]. حُمَید بن مُسلم که از [[شاهدان]] رویدادهای [[کربلا]] است، چنین میگوید: «در [[غارت خیمهها]] میدیدم [[زنان]] و [[دختران]] [[امام حسین]]{{ع}} در ندادن روپوشهای خود سخت پافشاری میکردند و نمیگذاشتند [[لشکر]] به [[سادگی]] چادر و معجرشان را از سرشان برباید. لیکن [[ناتوانی]] و داغداری و اسیری بالأخره آنان را مغلوب دست [[ستم]] میکرد و چادر و معجرشان به [[غارت]] میرفت».<ref>ارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری.، ج۲، ص۴۶۸.</ref> | #گزارش عصر [[عاشورا]] و [[حمله به خیام]] و [[غارت]] وسایل [[خاندان رسالت]]. حُمَید بن مُسلم که از [[شاهدان]] رویدادهای [[کربلا]] است، چنین میگوید: «در [[غارت خیمهها]] میدیدم [[زنان]] و [[دختران]] [[امام حسین]]{{ع}} در ندادن روپوشهای خود سخت پافشاری میکردند و نمیگذاشتند [[لشکر]] به [[سادگی]] چادر و معجرشان را از سرشان برباید. لیکن [[ناتوانی]] و داغداری و اسیری بالأخره آنان را مغلوب دست [[ستم]] میکرد و چادر و معجرشان به [[غارت]] میرفت».<ref>ارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: ۱۴۱۴ قمری.، ج۲، ص۴۶۸.</ref> |