تولد امام حسین: تفاوت میان نسخهها
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
[[نبی اکرم]]{{صل}} بدو فرمود: امّ ایمن، نگران مباش، حسینم از [[فاطمه]] متولد میشود و [[تربیت]] و شیر دادنش را تو به عهده خواهی گرفت، بنابراین، بخشی از اعضای بدن من در خانه توست<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۴۲.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۶۶.</ref> | [[نبی اکرم]]{{صل}} بدو فرمود: امّ ایمن، نگران مباش، حسینم از [[فاطمه]] متولد میشود و [[تربیت]] و شیر دادنش را تو به عهده خواهی گرفت، بنابراین، بخشی از اعضای بدن من در خانه توست<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۴۲.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۶۶.</ref> | ||
==[[خجسته]] نوزاد== | |||
بانوی [[بانوان]] [[جهان]]، [[فاطمه زهرا]]{{عم}} [[کودک]] گرانمایه خود را به [[دنیا]] آورد و این خبر به رسول خدا{{صل}} مژده داده شد، [[حضرت]] شتابان به [[خانه علی]] و زهرا{{عم}} آمد و به [[اسماء بنت عمیس]] فرمود: [[اسماء]] فرزندم را بیاور. | |||
اسماء نوزاد را که در پارچه سفیدی پیچیده شده بود نزد رسول خدا{{صل}} برد، حضرت شادمان گشت و او را به سینه چسباند و در گوش راستش [[اذان]] و در گوش چپ وی اقامه گفت و سپس او را در آغوش گرفت و گریست. اسماء عرضه داشت: [[پدر]] و مادرم فدایت، چرا [[گریه]] میکنید؟ رسول خدا{{صل}} فرمود: | |||
برای این [[عزیز]] فرزندم گریه میکنم. | |||
اسماء عرض کرد: ای رسول خدا! این کودک هماکنون متولد شده، گریه چرا؟ | |||
فرمود: اسماء فرزندم [[حسین]] پس از من به دست گروهی [[سرکش]] به [[شهادت]] میرسد که [[خداوند]] [[شفاعت]] من را نصیب آنان نمیگرداند<ref>اعلام الوری باعلام الهدی، ج۱، ص۴۲۷.</ref>. | |||
سپس [[رسول اکرم]]{{صل}}، رو به [[علی]] کرد و فرمود: فرزندم را چه نام نهادهای؟ | |||
[[امام علی]]{{ع}} عرضه داشت: ای رسول خدا، هیچگاه قبل از شما برایش نامی [[انتخاب]] نمیکنم. | |||
در اینجا، [[فرشته وحی]] [[الهی]] که حامل نام نوزاد بود، بر رسول اکرم [[حبیب خدا]] نازل گشت و رسول خدا{{صل}} پس از دریافت [[فرمان الهی]] در نامگذاری نوزاد خجستهاش، رو به امام علی کرد و فرمود: او را حسین بنام. [[روز]] هفتم ولادت نوزاد، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} شتابان رهسپار [[خانه]] [[زهرا]] شد و برای نواده دلبندش [[حسین]] گوسفندی [[عقیقه]] کرد و [[دستور]] داد سر او را تراشیدند و به وزن موهایش نقره [[صدقه]] دادند و [[فرمان]] به [[ختنه]] کردن او صادر نمود<ref>عیون أخبار الرضا، ج۲، ص۲۵؛ اعلام الوری، ج۱، ص۴۲۷.</ref>. [[رسول اکرم]]{{صل}} نظیر این [[مراسم]] را برای برادرش [[حسن]] نیز برگزار نمود.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۶۷.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
نسخهٔ ۱۳ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۱:۲۷
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
مقدمه
امام حسین(ع) روز سه شنبه، یا پنج شنبه پنجم شعبان سال چهارم هجری - سالی که غزوه خندق رخ داد - متولد گردید و به روایتی، ولادت آن حضرت در سال سوم هجری، سوم ماه شعبان بوده است. همین که رسول خدا(ص) از ولادت حسین آگاه شد، شتابان به خانه علی(ع) آمد و از اسماء فرزند خود را خواست. سپس او را در آغوش گرفت و غرق بوسه ساخت و این آداب را درباره حسین به انجام رسانید.
- در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه خواند.
- برای او نامگذاری کرد و در روایات آمده: اولین کسانی که به نامهای حسن و حسین نامگذاری شدند، فرزندان علی و زهرا(ع) هستند که خدا این نامها را از مردم پوشیده نگه داشت، تا نونهالان علی و زهرا به این دو نامگذاری شوند.
- در روز هفتم ولادت وی، پیامبر دستور داد قوچ بزرگی را خریداری و برای حسین عقیقه کردند و گوشت آن را میان فقیران تقسیم نمودند.
- آنگاه سر حسین را تراشیده و به میزان وزن آن، نقره صدقه دادند که با این مراسم کمکی شایستهای به فقیران شد.
- در روز هفتم ولادت حسین را ختنه کردند.
- عمر رسول خدا(ص) برای حفظ فرزندان، آنان را با این کلمات بیمه میفرمود و این دعا را میخواند: «أَعُوذُ بِكَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّةِ مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ وَ هَامَّةٍ وَ مِنْ كُلِّ عَيْنٍ لَامَّةٍ» و حسین را این چنین تعویذ فرمود.[۱]
تاریخ ولادت
بیشتر تاریخنگاران بر این تأکید دارند که وجود مقدس امام حسین(ع) سوم شعبان سال چهارم هجری در مدینه دیده به جهان گشود[۲] و برخی از آنان، ولادت باشکوه آن حضرت را سال سوم هجری دانستهاند[۳].[۴]
رؤیای امّ ایمن
رسول خدا(ص) رؤیای جناب امّ ایمن را -که در خواب دیده بود پارهای از بدن پیامبر در خانهاش افتاده و در پی آن وحشتزده شده بود- به ولادت امام حسین تعبیر فرمود که در خردسالی برای شیر دادن وارد خانه او خواهد شد. از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: همسایگان امّ ایمن نزد رسول خدا شرفیاب شده و به او عرضه داشتند: ای رسول خدا! امّ ایمن شب گذشته از شدت گریه نخوابید و تا صبح همواره میگریست، رسول اکرم(ص) کسی را نزد ام ایمن فرستاد. وی خدمت پیامبر رسید، حضرت ماجرا را از او جویا شد و بدو فرمود: ام ایمن! خدا چشمت را نگریاند، همسایگانت نزد من آمده و به من اطلاع دادند که شما دیشب را تمام گریه میکردهای. خدا چشمت را نگریاند، سبب گریهات چه بوده؟ عرض کرد: ای رسول خدا! رؤیایی بس بزرگ و ترسناک دیدم، از اینرو، دیشب را پیوسته گریستم.
رسول خدا(ص) فرمود: ماجرای خوابت را برای رسول خدا بازگو کن که خدا و رسولش از تعبیر آن آگاهترند. امّ ایمن عرضه داشت: بیان آن برایم دشوار است. رسول خدا(ص) به او فرمود: رؤیا همانگونه که دیده میشود، نیست. بنابراین آن را برای پیامبر خدا بازگو نما. امّ ایمن عرض کرد: دیشب در خواب دیدم گویی بخشی از اعضای بدن شریف شما در خانه من افتاده است.
نبی اکرم(ص) بدو فرمود: امّ ایمن، نگران مباش، حسینم از فاطمه متولد میشود و تربیت و شیر دادنش را تو به عهده خواهی گرفت، بنابراین، بخشی از اعضای بدن من در خانه توست[۵].[۶]
خجسته نوزاد
بانوی بانوان جهان، فاطمه زهرا(ع) کودک گرانمایه خود را به دنیا آورد و این خبر به رسول خدا(ص) مژده داده شد، حضرت شتابان به خانه علی و زهرا(ع) آمد و به اسماء بنت عمیس فرمود: اسماء فرزندم را بیاور. اسماء نوزاد را که در پارچه سفیدی پیچیده شده بود نزد رسول خدا(ص) برد، حضرت شادمان گشت و او را به سینه چسباند و در گوش راستش اذان و در گوش چپ وی اقامه گفت و سپس او را در آغوش گرفت و گریست. اسماء عرضه داشت: پدر و مادرم فدایت، چرا گریه میکنید؟ رسول خدا(ص) فرمود: برای این عزیز فرزندم گریه میکنم.
اسماء عرض کرد: ای رسول خدا! این کودک هماکنون متولد شده، گریه چرا؟ فرمود: اسماء فرزندم حسین پس از من به دست گروهی سرکش به شهادت میرسد که خداوند شفاعت من را نصیب آنان نمیگرداند[۷]. سپس رسول اکرم(ص)، رو به علی کرد و فرمود: فرزندم را چه نام نهادهای؟
امام علی(ع) عرضه داشت: ای رسول خدا، هیچگاه قبل از شما برایش نامی انتخاب نمیکنم. در اینجا، فرشته وحی الهی که حامل نام نوزاد بود، بر رسول اکرم حبیب خدا نازل گشت و رسول خدا(ص) پس از دریافت فرمان الهی در نامگذاری نوزاد خجستهاش، رو به امام علی کرد و فرمود: او را حسین بنام. روز هفتم ولادت نوزاد، پیامبر اکرم(ص) شتابان رهسپار خانه زهرا شد و برای نواده دلبندش حسین گوسفندی عقیقه کرد و دستور داد سر او را تراشیدند و به وزن موهایش نقره صدقه دادند و فرمان به ختنه کردن او صادر نمود[۸]. رسول اکرم(ص) نظیر این مراسم را برای برادرش حسن نیز برگزار نمود.[۹]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ نگارش، هادی، مقاله «زندگی و شخصیت امام حسین» فرهنگ عاشورایی ج۱ ص ۸۶.
- ↑ تاریخ ابن عساکر، ج۱۴، ص۳۱۳؛ مقاتل الطالبین، ص۷۸؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۹؛ اسد الغابه، ج۲، ص۱۸؛ ارشاد، ج۲، ص۱۸.
- ↑ اصول کافی، ج۱، ص۴۳۶؛ استیعاب چاپ شده در حاشیه الاصابة، ج۱، ص۳۷۷.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۵ ص۶۵.
- ↑ بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۴۲.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۵ ص۶۶.
- ↑ اعلام الوری باعلام الهدی، ج۱، ص۴۲۷.
- ↑ عیون أخبار الرضا، ج۲، ص۲۵؛ اعلام الوری، ج۱، ص۴۲۷.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۵ ص۶۷.