ابوسیاره متعی: تفاوت میان نسخهها
(←پانویس) |
جز (جایگزینی متن - 'چهل' به 'چهل') |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
نام او را [[عمیره]]، [[عمیر بن الاعلم]]، [[عامر بن هلال]] و [[حارث بن مسلم]] آوردهاند. از این رو با عناوین مزبور از او یاد شده است اما به [[کنیه]] [[شهرت]] دارد<ref>ابونعیم، ج۵، ص۲۹۲۲؛ ابن عبد البر، ج۲، ص۳۴۶ و ج۴، ص۲۴۸؛ ابن اثیر، ج۳، ص۱۴۳ و ج۴، ص۲۸۳ و ۲۹۰ و ج۶، ص۱۵۷؛ ابن اثیر، ج۳، ص۴۳ از ج۶، ص۱۵۷؛ ابن حجر، ج۳، ص۴۹۰ و ج۷، ص۱۶۶.</ref>. ابوسیاره از هم پیمانان بنی بجاله<ref>ابن سعد، ج۷، ص۲۹۲.</ref> بود. وی به مُتَع، تیرهای از [[عبس بن حبیب]]<ref>ابن ابی حاتم، ج۶، ص۳۲۸؛ ابن عبدالبر، ج۲، ص۳۴۶؛ ابن اثیر، ج۳، ص۱۴۳؛ ابن حجر، ج۳، ص۴۹۰.</ref> و یا به [[گمان]] [[سمعانی]]<ref>سمعانی، ج۵، ص۱۹۰.</ref> تیرهای از فَهم از [[قیس عیلان]]<ref>ابن اثیر، ج۴، ص۲۸۹.</ref> منسوب است. انتساب دیگری که برای او برشمردهاند عدوانی است ولی [[ابن حجر]] این را توهمی بیش ندانسته و آن را ناشی از خلط مدخل مورد بحث با ابوسیاره عدوانی دانسته که نامش عمیله بود و در [[زمان جاهلیت]]، پیش از [[ریاست]] قضی بر [[مکه]]، سوار بر الاغش [[دستور]] کوچ به [[عرفات]] را میداد و چون الاغش بی آنکه مریض شود، | نام او را [[عمیره]]، [[عمیر بن الاعلم]]، [[عامر بن هلال]] و [[حارث بن مسلم]] آوردهاند. از این رو با عناوین مزبور از او یاد شده است اما به [[کنیه]] [[شهرت]] دارد<ref>ابونعیم، ج۵، ص۲۹۲۲؛ ابن عبد البر، ج۲، ص۳۴۶ و ج۴، ص۲۴۸؛ ابن اثیر، ج۳، ص۱۴۳ و ج۴، ص۲۸۳ و ۲۹۰ و ج۶، ص۱۵۷؛ ابن اثیر، ج۳، ص۴۳ از ج۶، ص۱۵۷؛ ابن حجر، ج۳، ص۴۹۰ و ج۷، ص۱۶۶.</ref>. ابوسیاره از هم پیمانان بنی بجاله<ref>ابن سعد، ج۷، ص۲۹۲.</ref> بود. وی به مُتَع، تیرهای از [[عبس بن حبیب]]<ref>ابن ابی حاتم، ج۶، ص۳۲۸؛ ابن عبدالبر، ج۲، ص۳۴۶؛ ابن اثیر، ج۳، ص۱۴۳؛ ابن حجر، ج۳، ص۴۹۰.</ref> و یا به [[گمان]] [[سمعانی]]<ref>سمعانی، ج۵، ص۱۹۰.</ref> تیرهای از فَهم از [[قیس عیلان]]<ref>ابن اثیر، ج۴، ص۲۸۹.</ref> منسوب است. انتساب دیگری که برای او برشمردهاند عدوانی است ولی [[ابن حجر]] این را توهمی بیش ندانسته و آن را ناشی از خلط مدخل مورد بحث با ابوسیاره عدوانی دانسته که نامش عمیله بود و در [[زمان جاهلیت]]، پیش از [[ریاست]] قضی بر [[مکه]]، سوار بر الاغش [[دستور]] کوچ به [[عرفات]] را میداد و چون الاغش بی آنکه مریض شود، چهل سال زنده بود [[سلامتی]] او ضربالمثل شد که گفتند {{عربی|"اصح من عير ابي سياره"}}. وی [[پیش از بعثت]] [[رسول خدا]]{{صل}} درگذشت. | ||
ابوسیاره متعی ساکن [[شام]] بود<ref>ابن سعد، ج۷، ص۲۹۲.</ref> و شامیها از او [[حدیث]] نقل کردهاند <ref>ابونعیم، ج۵، ص۲۹۲۲.</ref>. وی [[صحابی]] [[رسول]] خداست<ref>یحیی بن معین، ج۲، ص۲۱۷.</ref> و مستند آن [[روایت]] [[سلیمان بن موسی]] از ابرسیاره است که گوید: نزد رسول خدا رفتم و از [[زکات]] عسل پرسیدم. [[حضرت]] فرمود: "یک دهم آن را بپرداز". او به حضرت گفت: کوهستان محل زنبورها را در [[اختیار]] من قرار ده و حضرت، با [[نوشتن]] نامهای آن را در اختیارش قرار داد<ref>ابن سعد، ج۷، ص۲۹۳؛ خلیفة بن خیاط، ص۹۳؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۹۲۲؛ مزی، ج۳۳، ص۳۹۹؛ ابن اثیر، ج۶، ص۱۵۷.</ref>. این [[نامه]] نزد برادرزادهها و نوادگانش از مُتَعیها باقی ماند <ref>ابن ابی حاتم، ج۶، ص۳۲۸؛ ابن اثیر، ج۳، ص۱۴۳.</ref>. ابن عبدالبر<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۴۸.</ref> و [[ابن حجر]] <ref>ابن حجر، ج۷، ص:۱۶۶.</ref> از آن رو که [[سلیمان]] هیچ یک از [[صحابه]] را ندیده این [[روایت]] را مُرسل و یا منقطع دانستهاند.<ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوسیاره متعی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۶۷.</ref> | ابوسیاره متعی ساکن [[شام]] بود<ref>ابن سعد، ج۷، ص۲۹۲.</ref> و شامیها از او [[حدیث]] نقل کردهاند <ref>ابونعیم، ج۵، ص۲۹۲۲.</ref>. وی [[صحابی]] [[رسول]] خداست<ref>یحیی بن معین، ج۲، ص۲۱۷.</ref> و مستند آن [[روایت]] [[سلیمان بن موسی]] از ابرسیاره است که گوید: نزد رسول خدا رفتم و از [[زکات]] عسل پرسیدم. [[حضرت]] فرمود: "یک دهم آن را بپرداز". او به حضرت گفت: کوهستان محل زنبورها را در [[اختیار]] من قرار ده و حضرت، با [[نوشتن]] نامهای آن را در اختیارش قرار داد<ref>ابن سعد، ج۷، ص۲۹۳؛ خلیفة بن خیاط، ص۹۳؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۹۲۲؛ مزی، ج۳۳، ص۳۹۹؛ ابن اثیر، ج۶، ص۱۵۷.</ref>. این [[نامه]] نزد برادرزادهها و نوادگانش از مُتَعیها باقی ماند <ref>ابن ابی حاتم، ج۶، ص۳۲۸؛ ابن اثیر، ج۳، ص۱۴۳.</ref>. ابن عبدالبر<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۴۸.</ref> و [[ابن حجر]] <ref>ابن حجر، ج۷، ص:۱۶۶.</ref> از آن رو که [[سلیمان]] هیچ یک از [[صحابه]] را ندیده این [[روایت]] را مُرسل و یا منقطع دانستهاند.<ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوسیاره متعی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۶۷.</ref> |
نسخهٔ ۵ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۲۳
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
مقدمه
نام او را عمیره، عمیر بن الاعلم، عامر بن هلال و حارث بن مسلم آوردهاند. از این رو با عناوین مزبور از او یاد شده است اما به کنیه شهرت دارد[۱]. ابوسیاره از هم پیمانان بنی بجاله[۲] بود. وی به مُتَع، تیرهای از عبس بن حبیب[۳] و یا به گمان سمعانی[۴] تیرهای از فَهم از قیس عیلان[۵] منسوب است. انتساب دیگری که برای او برشمردهاند عدوانی است ولی ابن حجر این را توهمی بیش ندانسته و آن را ناشی از خلط مدخل مورد بحث با ابوسیاره عدوانی دانسته که نامش عمیله بود و در زمان جاهلیت، پیش از ریاست قضی بر مکه، سوار بر الاغش دستور کوچ به عرفات را میداد و چون الاغش بی آنکه مریض شود، چهل سال زنده بود سلامتی او ضربالمثل شد که گفتند "اصح من عير ابي سياره". وی پیش از بعثت رسول خدا(ص) درگذشت.
ابوسیاره متعی ساکن شام بود[۶] و شامیها از او حدیث نقل کردهاند [۷]. وی صحابی رسول خداست[۸] و مستند آن روایت سلیمان بن موسی از ابرسیاره است که گوید: نزد رسول خدا رفتم و از زکات عسل پرسیدم. حضرت فرمود: "یک دهم آن را بپرداز". او به حضرت گفت: کوهستان محل زنبورها را در اختیار من قرار ده و حضرت، با نوشتن نامهای آن را در اختیارش قرار داد[۹]. این نامه نزد برادرزادهها و نوادگانش از مُتَعیها باقی ماند [۱۰]. ابن عبدالبر[۱۱] و ابن حجر [۱۲] از آن رو که سلیمان هیچ یک از صحابه را ندیده این روایت را مُرسل و یا منقطع دانستهاند.[۱۳]
منابع
پانویس
- ↑ ابونعیم، ج۵، ص۲۹۲۲؛ ابن عبد البر، ج۲، ص۳۴۶ و ج۴، ص۲۴۸؛ ابن اثیر، ج۳، ص۱۴۳ و ج۴، ص۲۸۳ و ۲۹۰ و ج۶، ص۱۵۷؛ ابن اثیر، ج۳، ص۴۳ از ج۶، ص۱۵۷؛ ابن حجر، ج۳، ص۴۹۰ و ج۷، ص۱۶۶.
- ↑ ابن سعد، ج۷، ص۲۹۲.
- ↑ ابن ابی حاتم، ج۶، ص۳۲۸؛ ابن عبدالبر، ج۲، ص۳۴۶؛ ابن اثیر، ج۳، ص۱۴۳؛ ابن حجر، ج۳، ص۴۹۰.
- ↑ سمعانی، ج۵، ص۱۹۰.
- ↑ ابن اثیر، ج۴، ص۲۸۹.
- ↑ ابن سعد، ج۷، ص۲۹۲.
- ↑ ابونعیم، ج۵، ص۲۹۲۲.
- ↑ یحیی بن معین، ج۲، ص۲۱۷.
- ↑ ابن سعد، ج۷، ص۲۹۳؛ خلیفة بن خیاط، ص۹۳؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۹۲۲؛ مزی، ج۳۳، ص۳۹۹؛ ابن اثیر، ج۶، ص۱۵۷.
- ↑ ابن ابی حاتم، ج۶، ص۳۲۸؛ ابن اثیر، ج۳، ص۱۴۳.
- ↑ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۴۸.
- ↑ ابن حجر، ج۷، ص:۱۶۶.
- ↑ خانجانی، قاسم، مقاله «ابوسیاره متعی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۳۶۷.