ابو کثیر زبیدی انصاری: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'چهل' به 'چهل')
جز (جایگزینی متن - 'اصحاب امیرمؤمنان' به 'اصحاب امیرمؤمنان')
خط ۸: خط ۸:


==مقدمه==
==مقدمه==
*ابو کثیر زبیدی انصاری از [[اصحاب]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} بود و در [[جنگ نهروان]] آن [[حضرت]] را [[یاری]] کرد.
*ابو کثیر زبیدی انصاری از [[اصحاب امیرمؤمنان]]{{ع}} بود و در [[جنگ نهروان]] آن [[حضرت]] را [[یاری]] کرد.
*[[ابن حجر]] می‌نویسد: او [[آزاد]] شده [[عبدالله بن جحش]] است و مدتی هم [[مصاحب]] [[رسول خدا]]{{صل}} نیز بوده است، و به [[نقلی]] او در [[حیات رسول خدا]]{{صل}} به [[دنیا]] آمده است<ref>تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۲۳۷.</ref>.
*[[ابن حجر]] می‌نویسد: او [[آزاد]] شده [[عبدالله بن جحش]] است و مدتی هم [[مصاحب]] [[رسول خدا]]{{صل}} نیز بوده است، و به [[نقلی]] او در [[حیات رسول خدا]]{{صل}} به [[دنیا]] آمده است<ref>تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۲۳۷.</ref>.
*[[اسماعیل بن مسلم عبدی]] از [[ابو کثیر]] [[نقل]] می‌کند که گفت: موقعی که نهروانیان کشته شده بودند، در کنار [[سید]] و مولایم [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} بودم در حالی که [[مردم]] درباره [[کشتار]] نهروانیان در دلشان ناراحت بودند، که اینها به چه [[دلیل]] کشته شده‌اند؟! [[حضرت علی]]{{ع}} در [[رفع شبهه]] و تردید آنان فرمود: "ای [[مردم]]! [[رسول خدا]]{{صل}} برایم [[نقل]] کرد که: اقوامی از [[دین خدا]] خارج می‌شوند مانند خروج تیر از کمان و دیگر به [[دین]] برنمی‌گردند تا کمان به محل خودش بازگردد<ref>{{متن حدیث|يَمْرُقُونَ مِنَ اَلدِّينِ كَمَا يَمْرُقُ اَلسَّهْمُ مِنَ اَلرَّمِيَّةِ }}</ref>؛ - یعنی عدم بازگشت آنان همیشگی است و همانا نشانه [[صدق]] این خبر، مردی در میان [[خوارج]] است که سیاه چهره بوده و یک دستش فلج و مانند برآمدگی سینه [[زن]] است – نام او مخدج ([[ذوالثدیه]]) <ref>ذوالثدیه: نام کسی از سران خوارج بود و چون دستی داشت همچون پستان زنان لذا به او "ذوالثدیه" می‌گفتند: زیرا دست او را چون می‌کشیدند به بلندی دست دیگرش و چون آن را رها می‌کردند، جمع می‌شد و به شکل پستان زن در‌می‌آمد.</ref> بود-، بنابراین بگردید و او را پیدا کنید.
*[[اسماعیل بن مسلم عبدی]] از [[ابو کثیر]] [[نقل]] می‌کند که گفت: موقعی که نهروانیان کشته شده بودند، در کنار [[سید]] و مولایم [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} بودم در حالی که [[مردم]] درباره [[کشتار]] نهروانیان در دلشان ناراحت بودند، که اینها به چه [[دلیل]] کشته شده‌اند؟! [[حضرت علی]]{{ع}} در [[رفع شبهه]] و تردید آنان فرمود: "ای [[مردم]]! [[رسول خدا]]{{صل}} برایم [[نقل]] کرد که: اقوامی از [[دین خدا]] خارج می‌شوند مانند خروج تیر از کمان و دیگر به [[دین]] برنمی‌گردند تا کمان به محل خودش بازگردد<ref>{{متن حدیث|يَمْرُقُونَ مِنَ اَلدِّينِ كَمَا يَمْرُقُ اَلسَّهْمُ مِنَ اَلرَّمِيَّةِ }}</ref>؛ - یعنی عدم بازگشت آنان همیشگی است و همانا نشانه [[صدق]] این خبر، مردی در میان [[خوارج]] است که سیاه چهره بوده و یک دستش فلج و مانند برآمدگی سینه [[زن]] است – نام او مخدج ([[ذوالثدیه]]) <ref>ذوالثدیه: نام کسی از سران خوارج بود و چون دستی داشت همچون پستان زنان لذا به او "ذوالثدیه" می‌گفتند: زیرا دست او را چون می‌کشیدند به بلندی دست دیگرش و چون آن را رها می‌کردند، جمع می‌شد و به شکل پستان زن در‌می‌آمد.</ref> بود-، بنابراین بگردید و او را پیدا کنید.

نسخهٔ ‏۶ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۴۴


این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۲۳۷.
  2. «يَمْرُقُونَ مِنَ اَلدِّينِ كَمَا يَمْرُقُ اَلسَّهْمُ مِنَ اَلرَّمِيَّةِ »
  3. ذوالثدیه: نام کسی از سران خوارج بود و چون دستی داشت همچون پستان زنان لذا به او "ذوالثدیه" می‌گفتند: زیرا دست او را چون می‌کشیدند به بلندی دست دیگرش و چون آن را رها می‌کردند، جمع می‌شد و به شکل پستان زن در‌می‌آمد.
  4. ر.ک: تاریخ طبری، ج۴، ص۶۵؛ مروج الذهب، ج۲،ص۴۱۵؛ شرح ابن اثیر: ج۲، ص۲۷۲ و تاریخ بغداد، ج۱۴، ص۳۶۲.
  5. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۱۲۳-۱۲۴.