قیام امام حسین در منابع اهل سنت: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:


چه چیز زهیر بن قین را که از هواداران جریان [[عثمانی]] بود - از اعتقادش به خط [[عثمان]] متحول می‌سازد؟! خطی که [[معاویه]] برای توجیه [[مخالفت]] خویش با علی{{ع}} ترسیم نموده بود و به این وسیله ادعای [[مظلومیت]] عثمان و انتقام‌جویی او را می‌نمود، چنین امری در مورد حر بن یزید نیز که تا آخرین لحظات [[فرماندهی]] [[لشکر]] [[دشمن]] را به عهده دارد، صادق است.»...<ref>[[انسیه خزعلی|خزعلی، انسیه]]، [[قیام امام حسین از دیدگاه علمای اهل سنت (مقاله)|مقاله «قیام امام حسین از دیدگاه علمای اهل سنت»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۱۲ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۱۲]] ص ۳۱.</ref>
چه چیز زهیر بن قین را که از هواداران جریان [[عثمانی]] بود - از اعتقادش به خط [[عثمان]] متحول می‌سازد؟! خطی که [[معاویه]] برای توجیه [[مخالفت]] خویش با علی{{ع}} ترسیم نموده بود و به این وسیله ادعای [[مظلومیت]] عثمان و انتقام‌جویی او را می‌نمود، چنین امری در مورد حر بن یزید نیز که تا آخرین لحظات [[فرماندهی]] [[لشکر]] [[دشمن]] را به عهده دارد، صادق است.»...<ref>[[انسیه خزعلی|خزعلی، انسیه]]، [[قیام امام حسین از دیدگاه علمای اهل سنت (مقاله)|مقاله «قیام امام حسین از دیدگاه علمای اهل سنت»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۱۲ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۱۲]] ص ۳۱.</ref>
==[[احادیث]] و [[روایات]] در [[منابع اهل سنت]]==
===شباهت [[حسین بن علی]]{{ع}} به [[پیامبر اکرم]]{{صل}}===
بنا به نوشته‌های مختلف، یکی از ویژگی‌ها و صفات بارز [[امام حسین]]{{ع}} شباهت ایشان به [[پیامبر]] بوده، به طوری که [[صحابه پیامبر]]{{صل}} و [[تابعین]] آنها، ایشان را از شبیه‌ترین افراد به [[رسول خدا]]{{صل}} می‌دانسته‌اند:
#انس نقل کرده: نزد [[ابن زیاد]] بودم. پس [[سر حسین]] را آورد، در حالی که چوبی را در بینی او می‌کرد، می‌گفت: به [[زیبایی]] این کسی را ندیده‌ام. من گفتم: او از شبیه‌ترین افراد به رسول خدا{{صل}} بود<ref>شیخ علی ناصف، التاج الجامع الاصول فی احادیث رسول، ج۳، ص۳۵۷.</ref>.
#از [[امام علی]]{{ع}} نقل شده که فرمود: حسن، شبیه‌ترین افراد به رسول خدا{{صل}} از سینه تا به سر و حسین، شبیه‌ترین افراد به رسول خدا، از سینه به پایین است<ref>شیخ علی ناصف، التاج الجامع الاصول فی احادیث رسول، ج۳، ص۳۵۸.</ref>.<ref>[[فاروق صفی‌زاده|صفی‌زاده، فاروق]]، [[عاشورا و قیام امام حسین از نگاه اهل سنت و مردم کرد (مقاله)|مقاله «عاشورا و قیام امام حسین از نگاه اهل سنت و مردم کرد»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۱۲ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۱۲]] ص ۶۸.</ref>
===گل‌های پیامبر===
[[پیامبر مکرم اسلام]]{{صل}}، دو [[سبط]] [[محبوب]] خویش را گل‌های [[دنیایی]] خود می‌خوانده و این، نه تنها به دلیل [[جمال]] آن دو [[حضرت]] بود، بلکه به خاطر بلندی [[شأن]]، [[رفعت]]، و [[علو]] درجه [[ایمان]] و [[اخلاق]] ایشان بود.
در طی سؤال و جوابی که مشروح آن در مأخذ این [[حدیث]] آمده، از [[عبدالله بن عمر]] نقل شده که: [[پیامبر خدا]]{{صل}} فرمود: آنها (حسن و حسین{{عم}}) دو شاخه گل من در [[دنیا]] هستند. به نقل دیگری، عبدالله بن عمر گفت: من از پیامبر{{صل}} شنیدم که می‌فرمود: همانا حسن و حسین دو گل من در دنیا هستند<ref>شیخ علی ناصف، التاج الجامع الاصول فی احادیث رسول، ج۳، ص۳۵۶.</ref>.<ref>[[فاروق صفی‌زاده|صفی‌زاده، فاروق]]، [[عاشورا و قیام امام حسین از نگاه اهل سنت و مردم کرد (مقاله)|مقاله «عاشورا و قیام امام حسین از نگاه اهل سنت و مردم کرد»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۱۲ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۱۲]] ص ۶۹.</ref>
===محبوبان [[خدا]] و پیامبر===
[[براء]] [[روایت]] کرده که: رسول خدا{{صل}} حسن و حسین{{عم}} را دید. پس فرمود: بار خدایا من این دو را دوست دارم. تو نیز آنها را [[دوست]] بدار<ref>شیخ علی ناصف، التاج الجامع الاصول فی احادیث رسول، ج۳، ص۳۵۸.</ref>.
علاقه بیش از حد حضرت [[رسول مکرم اسلام]]{{صل}}، با توجه به [[شخصیت]] [[عظیم]] و استثنایی ایشان، نمی‌تواند صرفاً به سبب علایق [[خانوادگی]] و به عبارتی دیگر علت نسبی باشد، بلکه رضا و [[محبت]] از جانب ایشان، در جهت رضا و [[محبت الهی]] بوده و اظهار [[لطف]] و علاقه آن [[حضرت]] به ایشان، آن هم در این حد، نشانگر لطف و محبت و [[تأیید]] آن بزرگوار توسط [[ذات باری تعالی]] می‌باشد.
بنابراین و به [[تبعیت]] از [[حضرت رسول]] مکرم{{صل}}، علاقه و محبت و [[عشق ورزی]] به [[امام حسین]]{{ع}}، همان [[بزرگواری]] که به قول [[علامه]] [[اقبال]]، سطر عنوان [[نجات]] [[مسلمانان]] را نوشته و راه [[مبارزه]] در راه [[دین]] را به ما آموخته<ref>اشاره به این بیت اقبال: «نقش الله الله به صحرا نوشت / سطر عنوان نجات ما نوشت».</ref> جزء ضروریات برای مسلمانان و عشاق حضرت [[نبوی]]{{صل}} است،؛ چراکه [[مؤمن]] باید [[حب]] و بغض‌هایش هم در جهت [[الهی]] باشد و بس.<ref>[[فاروق صفی‌زاده|صفی‌زاده، فاروق]]، [[عاشورا و قیام امام حسین از نگاه اهل سنت و مردم کرد (مقاله)|مقاله «عاشورا و قیام امام حسین از نگاه اهل سنت و مردم کرد»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۱۲ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۱۲]] ص ۶۹.</ref>
===سروران [[جوانان بهشت]]===
در [[قرآن کریم]]، بارها تصریح شده است که [[بهشت]] جایگاه [[ابدی]] [[مؤمنان]] است و [[پیامبر خدا]]{{صل}} بنا به امر [[خدا]]، مؤمنان، صایران، [[مجاهدان]] و [[شهیدان]] را به آن [[بشارت]] می‌داد و نیز بهشت را طبقاتی است و درجاتی، و آقایی و [[سروری]] یافتن در آن جا، خاص [[بندگان خاص]] الهی؛ یعنی ارزشمندترین مؤمنان است. این به [[حق]] [[فضل]] بزرگی است از جانب خدا و در نتیجه کسی را که در [[دنیا]] بشارت سروری در بهشت را داده باشند، بزرگی و [[عظمت]] و [[علو مقام]] و درجه و [[رفعت]] [[ایمان]] و جایگاهش را می‌رساند و دال بر تأیید کامل [[اعمال]] وی از جانب [[خداوند تبارک و تعالی]] است.
در جاهای مختلف، [[رسول خدا]]{{صل}}، این بشارت را در حق امام حسین{{ع}} اعلام فرموده است:
#[[ابی سعید]] از رسول خدا{{صل}} نقل کرده که فرمود: حسن و حسین، [[سرور]] [[جوانان]] بهشت‌اند<ref>التاج الجامع، ج۳، ص۳۵۸.</ref>.
#از [[حذیفه]]، طی روایتی مفصل به نقل از [[ترمذی]] آمده که پیامبر خدا{{صل}} پس از ادای [[نماز]] عشاء و اعلام خبر [[بخشش]] او (حذیفه و مادرش) توسط [[خداوند]] [[باری تعالی]] فرمود: همانا این فرشته‌ای که تا به حال و قبل از امشب، بر [[زمین]] فرود نیامده بود، از طرف پروردگارش اجازه یافت که [[سلام]] خود را به من [[ابلاغ]] کند<ref>مؤلف کتاب مأخذ حدیث، در توضیح این قسمت گفته که ملائک نیز مشتاق و علاقمند به پیامبر هستند، همان گونه که انسان‌ها و بلکه سایر موجودات نیز به ایشان علاقمندند.</ref> و مرا [[بشارت]] دهد که به [[راستی]] فاطمه، [[سرور زنان]] [[اهل بهشت]] بوده و حسن و حسین نیز، [[سرور]] [[جوانان]] [[اهل]] بهشت‌اند<ref>التاج الجامع، ج۳، ص۳۵۹.</ref>.<ref>[[فاروق صفی‌زاده|صفی‌زاده، فاروق]]، [[عاشورا و قیام امام حسین از نگاه اهل سنت و مردم کرد (مقاله)|مقاله «عاشورا و قیام امام حسین از نگاه اهل سنت و مردم کرد»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۱۲ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۱۲]] ص ۷۰.</ref>
===[[حب]] حسین، حب [[خدا]]===
[[حسین بن علی]]{{ع}}، مورد [[محبت]] شدید [[الهی]] بوده و این محبت به حدی است که خداوند دوست‌دار حسین را نیز [[دوست]] دارد.
[[یعلی بن مرة]]، از [[پیامبر]] مکرم{{صل}} نقل کرده که فرمود: حسین از من است و من از حسینم. خداوند کسی که حسین را دوست داشته باشد، دوست دارد. حسین سبطی از [[اسباط]] من است<ref>التاج الجامع، ج۳، ص۳۵۹.</ref>.
بنا به گفته مؤلف کتاب التاج، [[سبط]] به دو معنی: نوه (ولد الوالد) و [[جماعت]] بوده و مراد در این جا این است که [[امام حسین]]{{ع}}، در [[اخلاق]] و [[اعمال]] صالحش، در [[دنیا]] به مانند امتی [[صالح]] بوده، همان گونه که خداوند [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} را در [[قرآن کریم]]، امتی خوانده است<ref>مؤلف کتاب التاج به این آیه از قرآن استناد کرده: {{متن قرآن|إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}} «به راستی ابراهیم (به تنهایی) امتی فروتن برای خداوند و درست‌آیین بود و از مشرکان نبود» سوره نحل، آیه ۱۲۰.</ref>.
به همین دلیل بوده که [[علامه اقبال لاهوری]]، مثل او را در میان [[امت]]، به مانند مثل و جایگاه [[سوره اخلاص]] در قرآن کریم می‌دانسته، آنجا که گفته:
«در میان امت آن کیوان جناب
همچو حرف قل هو [[الله]] در کتاب»
درست پس از پنجاه سال از [[وفات]] [[نبی مکرم اسلام]]{{صل}} کسانی که [[خلافت]] را به [[ملوکیت]] بدل کرده بودند و [[آزادی]] و [[آزادگی]] را زهر اندر کام ریخته<ref>اشاره به بیت اقبال: «چون خلافت رشته از قرآن گسیخت / حریت را زهر اندر کام ریخت».</ref> بودند، [[محبوب]] او را پرپر کردند و این گونه بود که سمبل آزادگی، معنی [[ذبح]] [[عظیم]] گشت و تفصیل [[اجمال]] [[حضرت ابراهیم]] و [[حضرت اسماعیل]]{{ع}} و در این راه، تیغ‌اش فقط بهر [[عزت]] [[دین]] بود و مقصدش [[حفظ]] [[آیین]]. در این راه بهر رضای [[حق شهید]]<ref>بیت اقبال: «بهر حق در خاک و خون غلطیده است / پس بنایی لا اله گردیده است».</ref> گشت.
در کتاب [[الاوسط (کتاب)|الاوسط]] [[طبرانی]] و [[مجمع الزوائد (کتاب)|مجمع الزوائد]] [[هیثمی]]، [[حدیثی]] بدین مضمون درج شده است: «[[ام سلمه]] گفته است: روزی [[رسول خدا]]{{صل}} در [[منزل]] من بود. فرمود: کسی را نزد من نفرست. حسین بر [[حضرت]] وارد شد. صدای [[پیامبر]] را شنیدم که می‌گریست. متوجه حضرت شدم. حسین{{ع}} را در دامان رسول خدا{{صل}} یافتم که پیامبر به صورت او دست می‌کشید و [[گریه]] می‌کرد. به [[خدا]] [[سوگند]] خوردم که من متوجه آمدن حسین نشدم.
پیامبر{{صل}} فرمود: پیک [[وحی الهی]]؛ [[جبرئیل]]{{ع}} با ما در [[خانه]] بود. از من سوال کرد: آیا حسین را [[دوست]] داری؟ گفتم: بلی. در [[دنیا]] او را دوست دارم. جبرئیل گفت: [[امت]] تو او را در زمینی که [[کربلا]] نام دارد، خواهند کشت. آن‌گاه جبرئیل، قسمتی از [[خاک کربلا]] را به پیامبر داد و پیامبر نیز آن را به من نشان دادند. و بعدها، وقتی که اطراف حسین{{ع}} را قبل از [[شهادت]] محاصره کردند، پرسید: نام این [[سرزمین]] چیست؟ پاسخ دادند: کربلا. فرمود: خدا و رسول‌اش راست گفتند: [[کرب]] است و [[بلاء]]<ref>صواعق المحرقه، ص۷۳؛ ینابیع المودة، ص۳۴۰.</ref>.
[[ابن سعد]] و طبرانی، از [[ام المؤمنین]] [[عایشه]] [[روایت]] کرده‌اند که [[پیغمبر]] فرمود: جبرئیل به من خبر داد که فرزندم حسین، بعد از من به شهادت می‌رسد، در [[زمین]] [[طف]] و این خاک را برایم آورد و خبر داد که در آن مضجع او است. [[احمد بن حنبل]] در کتاب المسند خود این [[حدیث]] و حدیث قبلی و چند حدیث دیگر را درباره [[پیش بینی]] [[رسول خدا]]{{صل}} از [[شهادت امام حسین]]{{ع}} درج کرده است<ref>احمد بن حنبل، المسند، ج۳، ص۲۴۲ و ۲۸۳؛ المدینی، ابی موسی، خصائص المسند، ص۲۱؛ تاریخ التراث العربی، ج۱ (فقه)، جز ۳، ص۲۱۸.</ref>.
[[جمال الدین زرندی]] از قول [[ابوالعلاء هلال بن خباب عبدی بصری]] (م: ۴۴ق) روایت‌هایی در همین زمینه نقل کرده است<ref>شیخ محمد علی، دانشیار مشتری، حول البکاء علی الامام الحسین{{ع}}، ص۶۱.</ref>.
یاقوت [[حموی]] نیز در معجم البلدان، روایاتی در همین باب آورده است<ref>یاقوت حموی رومی بغدادی، معجم البلدان، ج۴، ص۵۰۵.</ref>. [[طبری]] نیز [[روایات]] تکان دهنده‌ای در همین زمینه در کتاب خود درج کرده است<ref>تاریخ طبری، ج۷، ص۳۰۶-۳۰۷.</ref>.
در کتاب «[[الکامل فی التاریخ (کتاب)|الکامل فی التاریخ]]»، اثر [[عزالدین ابوالحسن علی]]، مشهور به [[ابن اثیر]] نیز، اشعاری از [[سلیمان بن قته]]، در [[رثای امام حسین]]{{ع}} آمده است<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۹۱؛ و نک: حول البکاء علی الامام الحسین، ص۱۲۳.</ref>.
[[جلال الدین عبدالرحمن بن ابوبکر بن محمد بن سابق الدین خضیری سیوطی]] (۸۴۹-۹۱۱ق) که از بزرگ‌ترین [[علما]] و [[فقهای اهل سنت]] است، با [[سلسله]] اسناد خود، از [[عبدالله بن عمر]] چنین [[روایت]] کرده که: {{عربی|لا بارک الله فی یزید الطعان اللعان اما أنه بغی الی حبیبی و معیلی حسین، اتیت بتربته و رأیت قاتله، اما انه لا یقتل بین ظهرانی قوم فلا ینصروه الا عممهم الله بعقاب}}<ref>سیوطی، جامع الکبیر، ج۶، ص۲۲۳.</ref>.
«[[خجسته]] مباد [[یزید]] بد زبان [[ملعون]]! زیرا که خبر [[مرگ]] [[محبوب]] و [[معشوق]] من حسین را داد. به آنجا رفتم و قاتل‌اش را دیدم. زود باشد که مردمی که او را کشته یا آنها که او را [[یاری]] نکردند، مشمول [[عذاب]] [[خداوند]] گردند».<ref>[[فاروق صفی‌زاده|صفی‌زاده، فاروق]]، [[عاشورا و قیام امام حسین از نگاه اهل سنت و مردم کرد (مقاله)|مقاله «عاشورا و قیام امام حسین از نگاه اهل سنت و مردم کرد»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۱۲ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۱۲]] ص ۷۲.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۷۳٬۳۴۳

ویرایش