←طرق و راههای تعیین امام
جز (جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن ') |
|||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
بنابراین، هر چند که آیه در مورد ارسال رسول از ناحیه خداوند است، اما [[دلالت]] آن [[عمومیت]] دارد. به عبارت دیگر، [[حکمت]] ارسال رسول از ناحیه خدا آن است که [[آیات الاهی]] را بر خلق ارائه کند تا از او تبعیت کنند، [[هدایت]] شوند و از ذلت و خواری برهند. این امر پس از [[رسول خدا]] نیز جریان دارد و باید بعد از او کسی باشد تا به این [[رسالت]] [[قیام]] کند و واضح است هر کسی که چنین خصوصیتی داشته باشد، باید از ناحیه خدا نصب شود. خلاصه اینکه، با توجه به آیه قبل، [[امام]] [[وظیفه]] هدایت خلق را بر عهده دارد و خداوند به وسیله امام، آیات خود را بر [[مردم]] آشکار میسازد و [[حجت]] خویش را بر [[بندگان]] تمام میکند. در نتیجه [[گزینش امام]] از سوی [[مردم]] و عدم [[تسلیم]] در مقابل [[امام]] الاهی، موجب [[ذلت]] و [[خواری]] است<ref>ر.ک: [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام]]، ج ۱، ص۳۸۹-۳۹۰.</ref> | بنابراین، هر چند که آیه در مورد ارسال رسول از ناحیه خداوند است، اما [[دلالت]] آن [[عمومیت]] دارد. به عبارت دیگر، [[حکمت]] ارسال رسول از ناحیه خدا آن است که [[آیات الاهی]] را بر خلق ارائه کند تا از او تبعیت کنند، [[هدایت]] شوند و از ذلت و خواری برهند. این امر پس از [[رسول خدا]] نیز جریان دارد و باید بعد از او کسی باشد تا به این [[رسالت]] [[قیام]] کند و واضح است هر کسی که چنین خصوصیتی داشته باشد، باید از ناحیه خدا نصب شود. خلاصه اینکه، با توجه به آیه قبل، [[امام]] [[وظیفه]] هدایت خلق را بر عهده دارد و خداوند به وسیله امام، آیات خود را بر [[مردم]] آشکار میسازد و [[حجت]] خویش را بر [[بندگان]] تمام میکند. در نتیجه [[گزینش امام]] از سوی [[مردم]] و عدم [[تسلیم]] در مقابل [[امام]] الاهی، موجب [[ذلت]] و [[خواری]] است<ref>ر.ک: [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام]]، ج ۱، ص۳۸۹-۳۹۰.</ref> | ||
==طرق و | ==طرق و [[راههای تعیین امام]]== | ||
یکی از بحثهای اصلی [[امامت]]، [[راه تعیین امام]] است. بدین معنی فردی که صلاحیت برای امامت دارد، تحقق | یکی از بحثهای اصلی [[امامت]]، [[راه تعیین امام]] است. بدین معنی فردی که صلاحیت برای امامت دارد، تحقق عینی و اجرایی شدن این [[مقام]] برای او به عامل دیگری نیازمند است که [[متکلمان]] از آن با «[[طریق ثبوت امامت]]» یا «[[طریق تعیین امام]]» تعبیر کردهاند<ref>ر.ک: [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[درسنامه کلیات امامت (کتاب)|درسنامه کلیات امامت]]، ص۳۵۸.</ref>. | ||
[[امامت حق]] دو گونه است: [[امامت بالاصاله]] که برای [[پیامبران]] [[جعل]] میشود و [[امامت بالاستخلاف]] که در آن از امامت [[جانشینان انبیا]] ([[امامان]]) [[سخن]] به میان میآید. بر اساس [[آیات قرآن]]، تنها راه تعیین امام، جعل، [[نصب]] و [[نص الهی]] است. این [[حقیقت]] را از [[آیه]] {{متن قرآن|قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}<ref>«فرمود: من تو را پیشوای مردم | [[امامت حق]] دو گونه است: [[امامت بالاصاله]] که برای [[پیامبران]] [[جعل الهی|جعل]] میشود و [[امامت بالاستخلاف]] که در آن از امامت [[جانشینان انبیا]] ([[امامان]]) [[سخن]] به میان میآید. بر اساس [[آیات قرآن]]، تنها راه تعیین امام، جعل، [[نصب]] و [[نص الهی]] است. این [[حقیقت]] را از [[آیه]] {{متن قرآن|قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}<ref>«فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم». سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> میتوان استفاده کرد. [[مقام امامت]]، یعنی همان [[پیشوایی]] بر [[مردم]]، تنها با [[جعل الهی]] به کسی داده میشود. چنانکه وقتی [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} خواستار اعطای این مقام به [[فرزندان]] خود شدند، [[خداوند متعال]] درخواست ایشان را به طور مشروط پذیرفتند<ref>ر.ک: [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص۱۱۰.</ref>. | ||
همچنین از آیه {{متن قرآن|وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي هَارُونَ أَخِي اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيرًا}}<ref>«و از خانوادهام دستیاری برایم بگمار هارون برادرم را پشتم را به او استوار دار و او را در کارم شریک ساز تا تو را بسیار به پاکی بستاییم» سوره طه، آیه ۲۹ ـ ۳۳.</ref> نیز [[لزوم]] تعیین امام توسط [[خداوند]] و بدون دخالت هر بشری حتی اگر [[انبیاء الهی]] باشند، استفاده میشود. با مراجعه به آیات قرآن پی میبریم که [[سنت الهی]] بر این قرار گرفته که [[اوصیاء]] [[انبیاء]] را به معنای عام آن، که مرادف با [[حجت خدا]] بوده و شامل [[نبی]]، [[امام]] و [[وصی]] میشود از [[ذریه]] آنان قرار دهد. پس ذریه | همچنین از آیه {{متن قرآن|وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي هَارُونَ أَخِي اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيرًا}}<ref>«و از خانوادهام دستیاری برایم بگمار هارون برادرم را پشتم را به او استوار دار و او را در کارم شریک ساز تا تو را بسیار به پاکی بستاییم» سوره طه، آیه ۲۹ ـ ۳۳.</ref> نیز [[لزوم]] تعیین امام توسط [[خداوند]] و بدون دخالت هر بشری حتی اگر [[انبیاء الهی]] باشند، استفاده میشود. با مراجعه به آیات قرآن پی میبریم که [[سنت الهی]] بر این قرار گرفته که [[اوصیاء]] [[انبیاء]] را به معنای عام آن، که مرادف با [[حجت خدا]] بوده و شامل [[نبی]]، [[امام]] و [[وصی]] میشود از [[ذریه]] آنان قرار دهد. پس ذریه انبیاء و [[اهل بیت]] آنان مورد توجه خاص و [[عنایت ویژه]] [[الهی]] بودهاند و قابلیت [[مقام نبوت]] و [[امامت]] و [[وصایت]] را داشتهاند. بنابراین [[سنت]] [[خداوند]] [[انتخاب]] [[اوصیاء]] [[انبیاء]] از [[ذریه]] [[پاک]] و [[طاهر]] آنان را سنت خویش قرار داده و این امر به [[اراده]] و [[مشیت الهی]] انجام میپذیرد<ref>ر.ک: [[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[امامت در قرآن (کتاب)|امامت در قرآن]]، ص۱۴۶-۱۵۰.</ref>. از جمله مسئله [[وزارت]] و [[همکاری]] در امر [[رسالت]] و [[هدایت]] به سوی خداوند، در [[قرآن]] دو مرتبه و در جریان [[حضرت موسی]]{{ع}} به کار رفته است<ref>مظفری، حیدر، امامت و واژگان مرتبط، ص۵۸۲-۵۸۶.</ref>. در [[آیات]] فوق حضرت موسی{{ع}} برای انجام بهتر رسالت و هدایت از خداوند درخواست میکند برای وی وزیری در کارش قرار دهد. از اینکه حضرت موسی{{ع}} از خداوند چنین درخواستی میکند میتوان نتیجه گرفت که [[راه تعیین امام]] [[هدایتگر]] فقط [[نص]] و [[نصب الهی]] است. | ||
آیۀ دیگری که به [[صراحت]] راه تعیین امام را منحصر به اراده و [[مشیت]] و [[جعل | آیۀ دیگری که به [[صراحت]] راه تعیین امام را منحصر به اراده و [[مشیت]] و [[جعل خداوند متعال]] میداند [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً}}<ref>«میخواهم جانشینی در زمین بگمارم» سوره بقره، آیه 30.</ref> و [[آیه]] {{متن قرآن|يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ}}<ref>«ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کردهایم» سوره ص، آیه ۲۶.</ref> است. از کاربرد واژه [[خلیفه]] در قرآن به دست میآید که خداوند انسان را خلیفه و [[جانشین]] خود در روی [[زمین]] قرار داده است، پس بین امامت و [[خلافت]] رابطه وجود دارد. از آیات فوق استفاده میشود سنت جعل [[خلیفه روی زمین]] قانونی مستمر و همیشگی بوده است و نمیتوان عصری را [[تصور]] کرد که خالی از خلیفه باشد<ref>ملا صدرا، تفسیر القرآن الکریم، ج ۲، ص۳۰۸؛ مصباح یزدی، محمد تقی، معارف قرآن، ص۳۶۷.</ref>. اگر لازم باشد در هر عصری دست کم یک نفر چنین مقامی داشته باشد، لازم است نزدیکی را به [[هدف آفرینش]]، یعنی [[عبودیت]]<ref>{{متن قرآن|مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}}«و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.</ref>، داشته، در نتیجه [[برترین انسانها]] باشد و گذشت که «برترین انسانها» همان تعبیری است که [[شیعه]] برای «[[امام]]» به کار میبرد. [[خداوند]] هم [[تعیین خلیفه]] و امام را به خودش نسبت داده و احدی در این مسئله با او [[شریک]] نیست، حتی [[پیامبران الهی]]<ref>ر.ک: [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص۱۳۶-۱۵۵.</ref>. | ||
==[[براهین]] و [[ادله امامت]]== | ==[[براهین]] و [[ادله امامت]]== |