مقام دریافت دین به چه معناست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۵ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۵۷
، ۲۵ نوامبر ۲۰۲۱ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پرسشهای وابسته== {{پرسشهای وابسته}} {{ستون-شروع|2}} +== پرسشهای وابسته == {{پرسشهای وابسته}})
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== {{یادآوری پانویس}} {{پانویس}} +== پانویس == {{پانویس}})) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پرسشهای وابسته== {{پرسشهای وابسته}} {{ستون-شروع|2}} +== پرسشهای وابسته == {{پرسشهای وابسته}})) |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
::::::بنابر این، حق آن است که امام{{ع}} امور مربوط به اصل دین را از پیامبر یا امام پیشین دریافت میکند، نه از خداوند متعال. ازاینروست که در روایتی، امام صادق{{ع}} بر این نکته تأکید میکند که خداوند، دین را تمام و کمال بر رسول خود نازل کرده و امام نسبت به امر حلال و حرام چیزی دریافت نمیکند. ایشان به این مسئله تصریح دارند که آنچه به امام افزوده میشود، اموری جز حلال و حرام است.<ref>{{عربی|"سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، سَمِعْتُكَ وَ أَنْتَ تَقُولُ غَيْرَ مَرَّةٍ: لَوْ لَا أَنَّا نُزَادُ لَأَنْفَدْنَا. قَالَ: أَمَّا الْحَلَالُ وَ الْحَرَامُ فَقَدْ وَ اللَّهِ أَنْزَلَهُ اللَّهُ عَلَى نَبِيِّهِ بِكَمَالِهِ وَ لَا يُزَادُ الْإِمَامُ فِي حَلَالٍ وَ لَا حَرَامٍ. قَالَ: فَقُلْتُ: فَمَا هَذِهِ الزِّيَادَةُ؟ قَالَ: فِي سَائِرِ الْأَشْيَاءِ سِوَى الْحَلَالِ وَ الْحَرَام..."}} (محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۳۹۳).</ref> همچنین در بسیاری از روایات گفته شده که امامان{{عم}} چند گونه علم دارند:<ref>در اینجا بنای بحث تفصیلی درباره علم امامان{{عم}} را نداریم و تنها به قدر ضرورت از آن استفاده کردهایم.</ref> یک گونه آن، علمی است که از پیامبر و [[امام علی]]{{عم}} به ارث میبرند که همان علم به حلال و حرام است. برای نمونه، آنگاه که از [[امام صادق]]{{ع}} پرسیده شد که علم خود به حلال و حرام را چگونه به دست آورده است، فرمودند: {{عربی|"وِرَاثَةٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} وَ مِنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ"}}. راوی میپرسد: {{عربی|"أَ حِكْمَةٌ تُلْقَى فِي صَدْرِهِ أَوْ شَيْءٌ يُنْقَرُ فِي أُذُنِهِ؟ قَالَ: أَوْ ذَاك"}}؛<ref>همان، ص۳۲۷-۳۲۸. برای دیدن دیگر روایات، ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۶۴.</ref> آیا حکمتی نیز در سینه القا، یا چیزی در گوش نواخته میشود؟ فرمود: این هم نوعی از علم است. با توجه به آنچه گذشت، پاسخ برخی اندیشمندان مانند سروش نیز روشن میشود. وی با اشاره به اصل خاتمیت و احادیث لا نبی بعدی میگوید: این تأكيدات، یک سؤال را برجسته میکند و آن، نقش و منزلت امامان شیعه در حوزه تبلیغ و تشریع احکام دین و معارف اسلامی است. اگر اعتبار و حجیت تجربی و کلام آنان را نخواهیم در رتبهای بنشانیم که ناقض خاتمیت شود، در آن صورت، چه جایگاه حقوقی (صرفنظر از شخصیت حقیقی و ولایت باطنیشان) باید به آنها بدهیم؟ جایگاه یک مجتهد معصوم؟ یک متفکر؟ یک عارف؟ یک زعيم؟ یک وارث علم نبی؟<ref>عبدالکریم سروش، بسط تجربه نبوی، ص۱۴۲ و ۱۴۳.</ref> در پاسخ به این سخن میتوان گفت که امام{{ع}} دو وظیفه مهم دارد: یکی آنکه ناقل سخنان پیامبر{{صل}} است که اصل شریعت را دریافت داشته و در اینجا وارث علم نبی است و دیگری تبیین و تفسیر و تاویل همان شریعتی که از پیامبر{{صل}} بدو رسیده است. او در دریافت اصل شریعت، ارتباط مستقیمی با خداوند ندارد؛ اما در تبیین و تفسير و تأويل آن ممکن است با خداوند متعال ارتباط داشته باشد. او همچون پیامبر که در دریافت وحی، معصوم است، در گرفتن اصل شریعت از پیامبر و امام پیش از خود، معصوم است؛ چیزی که دیگران از آن بیبهرهاند. ازاینروست که کلام او حجت، اما سخن دیگران لاحجت است. اگرچه هم امام و هم اصحاب میتوانند ناقل سخن پیامبر باشند؛ اما (صرفنظر از تفاوت در گستره آگاهی این دو از سخنان پیامبر) آنچه نقل امام را بر کرسی حجیت مینشاند، ویژگی عصمت اوست. همچنین است شأن تفسیری آنها که اگر دراینباره مستقیماً نیز با خدای سبحان در ارتباط باشند، با خدای سبحان در ارتباط باشند، با آموزه خاتمیت تعارضی نخواهد داشت<ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص ۲۱۲ تا ۲۲۲.</ref>.»<ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص ۲۱۲ تا ۲۲۲.</ref>. | ::::::بنابر این، حق آن است که امام{{ع}} امور مربوط به اصل دین را از پیامبر یا امام پیشین دریافت میکند، نه از خداوند متعال. ازاینروست که در روایتی، امام صادق{{ع}} بر این نکته تأکید میکند که خداوند، دین را تمام و کمال بر رسول خود نازل کرده و امام نسبت به امر حلال و حرام چیزی دریافت نمیکند. ایشان به این مسئله تصریح دارند که آنچه به امام افزوده میشود، اموری جز حلال و حرام است.<ref>{{عربی|"سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، سَمِعْتُكَ وَ أَنْتَ تَقُولُ غَيْرَ مَرَّةٍ: لَوْ لَا أَنَّا نُزَادُ لَأَنْفَدْنَا. قَالَ: أَمَّا الْحَلَالُ وَ الْحَرَامُ فَقَدْ وَ اللَّهِ أَنْزَلَهُ اللَّهُ عَلَى نَبِيِّهِ بِكَمَالِهِ وَ لَا يُزَادُ الْإِمَامُ فِي حَلَالٍ وَ لَا حَرَامٍ. قَالَ: فَقُلْتُ: فَمَا هَذِهِ الزِّيَادَةُ؟ قَالَ: فِي سَائِرِ الْأَشْيَاءِ سِوَى الْحَلَالِ وَ الْحَرَام..."}} (محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۳۹۳).</ref> همچنین در بسیاری از روایات گفته شده که امامان{{عم}} چند گونه علم دارند:<ref>در اینجا بنای بحث تفصیلی درباره علم امامان{{عم}} را نداریم و تنها به قدر ضرورت از آن استفاده کردهایم.</ref> یک گونه آن، علمی است که از پیامبر و [[امام علی]]{{عم}} به ارث میبرند که همان علم به حلال و حرام است. برای نمونه، آنگاه که از [[امام صادق]]{{ع}} پرسیده شد که علم خود به حلال و حرام را چگونه به دست آورده است، فرمودند: {{عربی|"وِرَاثَةٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} وَ مِنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ"}}. راوی میپرسد: {{عربی|"أَ حِكْمَةٌ تُلْقَى فِي صَدْرِهِ أَوْ شَيْءٌ يُنْقَرُ فِي أُذُنِهِ؟ قَالَ: أَوْ ذَاك"}}؛<ref>همان، ص۳۲۷-۳۲۸. برای دیدن دیگر روایات، ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۶۴.</ref> آیا حکمتی نیز در سینه القا، یا چیزی در گوش نواخته میشود؟ فرمود: این هم نوعی از علم است. با توجه به آنچه گذشت، پاسخ برخی اندیشمندان مانند سروش نیز روشن میشود. وی با اشاره به اصل خاتمیت و احادیث لا نبی بعدی میگوید: این تأكيدات، یک سؤال را برجسته میکند و آن، نقش و منزلت امامان شیعه در حوزه تبلیغ و تشریع احکام دین و معارف اسلامی است. اگر اعتبار و حجیت تجربی و کلام آنان را نخواهیم در رتبهای بنشانیم که ناقض خاتمیت شود، در آن صورت، چه جایگاه حقوقی (صرفنظر از شخصیت حقیقی و ولایت باطنیشان) باید به آنها بدهیم؟ جایگاه یک مجتهد معصوم؟ یک متفکر؟ یک عارف؟ یک زعيم؟ یک وارث علم نبی؟<ref>عبدالکریم سروش، بسط تجربه نبوی، ص۱۴۲ و ۱۴۳.</ref> در پاسخ به این سخن میتوان گفت که امام{{ع}} دو وظیفه مهم دارد: یکی آنکه ناقل سخنان پیامبر{{صل}} است که اصل شریعت را دریافت داشته و در اینجا وارث علم نبی است و دیگری تبیین و تفسیر و تاویل همان شریعتی که از پیامبر{{صل}} بدو رسیده است. او در دریافت اصل شریعت، ارتباط مستقیمی با خداوند ندارد؛ اما در تبیین و تفسير و تأويل آن ممکن است با خداوند متعال ارتباط داشته باشد. او همچون پیامبر که در دریافت وحی، معصوم است، در گرفتن اصل شریعت از پیامبر و امام پیش از خود، معصوم است؛ چیزی که دیگران از آن بیبهرهاند. ازاینروست که کلام او حجت، اما سخن دیگران لاحجت است. اگرچه هم امام و هم اصحاب میتوانند ناقل سخن پیامبر باشند؛ اما (صرفنظر از تفاوت در گستره آگاهی این دو از سخنان پیامبر) آنچه نقل امام را بر کرسی حجیت مینشاند، ویژگی عصمت اوست. همچنین است شأن تفسیری آنها که اگر دراینباره مستقیماً نیز با خدای سبحان در ارتباط باشند، با خدای سبحان در ارتباط باشند، با آموزه خاتمیت تعارضی نخواهد داشت<ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص ۲۱۲ تا ۲۲۲.</ref>.»<ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص ۲۱۲ تا ۲۲۲.</ref>. | ||
==پرسشهای وابسته== | == پرسشهای وابسته == | ||
{{پرسشهای وابسته}} | {{پرسشهای وابسته}} | ||
# [[مقام احاطه به ما سوی الله به چه معناست؟ (پرسش)]] | # [[مقام احاطه به ما سوی الله به چه معناست؟ (پرسش)]] | ||
## <sub>[[مقام علم اکمل به چه معناست؟ (پرسش)]]</sub> | ## <sub>[[مقام علم اکمل به چه معناست؟ (پرسش)]]</sub> |