مشاغل: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== {{یادآوری پانویس}} {{پانویس}} +== پانویس == {{پانویس}}))
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-\n{{امامت}} +{{امامت}}))
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{امامت}}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">مدخل‌های وابسته به این بحث:</div>
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">مدخل‌های وابسته به این بحث:</div>

نسخهٔ ‏۲۵ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۵۸

مدخل‌های وابسته به این بحث:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل مشاغل (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

کشاورزی

دام‌داری

صنعت

  • اعراب از صنعت دوری گزیده بودند و آن را فعالیتی بی‌ارزش قلمداد می‌کردند. آن‌ها معتقد بودند تنها اقشار فرودست جامعه به صنعت می‌پردازند، زیرا آن‌ها در بایه‌نشینی ریشه‌دارتر و از اجتماع و تمدن که انسان را به صنایع و دیگر لوازم شهرنشینی جلب می‌کند، دورتر بودند. ولی با ظهور اسلام و شروع فعالیت‌های جدید اقتصادی، شیوه زندگی در جزیرةالعرب دگرگون شد. رسول اکرم (ص) مردم را به پیروی از این شیوه فراخواند. درگیری‌های نظامی با قریش، ساختن شمشیر، نیزه و دیگر ابزارهای دفاعی را بر مسلمانان تحمیل کرد. این کار موجب شد دغدغه روحی که مانع از پرداختن مسلمانان به چنین فعالیت‌هایی می‌شد، از بین برود. از روش‌هایی که برای تشویق مردم به‌کار می‌رفت تا به شغل‌های صنعتی روی آورند، ذکر داستان‌هایی از زندگی پیامبران و کارهایشان بود. امام علی (ع) نیز برای یارانش زندگی حضرت داوود (ع) را نقل می‌کرد که به هنگام جنگ زره می‌ساخت و به هنگام صلح، حصیر و زنبیل‌هایی از لیف خرما که برای حمل خرما از جایی به‌جایی دیگر استفاده می‌شد[۷]. در ابتدا صنعت تنها محدود به رفع نیازهای ضروری بود و رونق کشاورزی و دام‌داری را نداشت[۸].
  • در نامه امام (ع) به مالک‌اشتر در خصوص صنعتگران آمده است: درباره بازرگان و صنعتگران سفارش مرا بپذیر و به دیگران بسپار که با آنان به نیکی رفتار کنند. این گروه مردم، چه آنان که مقیم‌اند و چه آنان که کالایشان را می‌گردانند و دست‌فروشند و بعضی که کارگرند و با تلاش بدن کسب روزی می‌کنند، مایه‌های سودند و ابزارهای راحتی و آسایش زندگی را فراهم می‌آورند[۹]. دیری نپایید که صنعت، جلودار فعالیت‌های اقتصادی شد، تا آن‌جا که پیشرفت یا عقب‌ماندگی یک کشور را با حجم درآمدهای صنعتی آن می‌سنجند. صنعت توانست با کمک ابزارهای ماشین، جای خود را در کشاورزی باز کند و آن را از حالت سنتی به کشاورزی پیشرفته و مدرن (از نظر حجم و کیفیت تولید) درآورد[۱۰].

تجارت

  1. بهره‌برداری مناسب از ثروت‌ها و جلوگیری از انباشت، رکود و بی‌مصرف ماندن اموال؛
  2. تجارت به‌عنوان عاملی برای صدور اسلام به سرزمین‌هایی که با اسلام آشنایی نداشتند.

خدمات اجتماعی

  • در جامعه اسلامی فعالیت‌هایی جریان دارد که نسبت به فعالیت‌های اقتصادی مذکور فعالیت ثانوی به‌شمار می‌آیند، مانند بافندگی، دوزندگی، جمع‌آوری هیزم و نظایر آن‌ها این کارها تا زمانی که به حرام آلوده نشوند و خدماتی را به مردم ارائه دهند، جزء اعمال صالح‌اند؛ چنان که در احادیث وارد شده، امام علی (ع) این کارها را در خانه خود انجام می‌دادند به‌خصوص جارو زدن. با این همه برای جمع‌آوری هیزم (خواه برای استفاده شخصی یا فروش آن) به صحرا می‌رفتند[۱۷].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 692.
  2. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 693.
  3. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 693.
  4. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 694.
  5. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 694.
  6. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 695.
  7. نک خطبه ۱۸۱
  8. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 694.
  9. «ثُمَّ اسْتَوْصِ بِالتُّجَّارِ وَ ذَوِي الصِّنَاعَاتِ، وَأَوْصِ بِهِمْ خَيْراً الْمُقِيمِ مِنْهُمْ وَالْمُضْطَرِبِ بِمَالِهِ، وَالْمُتَرَفِّقِ بِبَدَنِهِ، فَإِنَّهُمْ مَوَادُّ الْمَنَافِعِ، وَأَسْبَابُ الْمَرَافِقِ وَجُلاَّبُهَا»؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳
  10. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 694.
  11. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 695.
  12. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 695.
  13. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 695.
  14. «فَإِنَّهُمْ مَوَادُّ الْمَنَافِعِ وَأَسْبَابُ الْمَرَافِقِ وَجُلّابُهَا مِنَ الْمَبَاعِدِ وَالْمَطَارِحِ، فِي بَرِّکَ وَبَحْرِکَ وَسَهْلِکَ وَجَبَلِکَ، وَحَيْثُ لاَ يَلْتَئِمُ النَّاسُ لِمَوَاضِعِهَا وَلاَ يَجْتَرِءُونَ عَلَيْهَا»؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳
  15. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 694.
  16. نهج البلاغه، نامه ۵۳
  17. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 695.