اصحاب لواء: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-\n{{امامت}} +{{امامت}}))
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== # +==منابع== {{منابع}} # ))
خط ۱۶: خط ۱۶:


==منابع==
==منابع==
{{منابع}}
# [[پرونده:000054.jpg|22px]] [[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[اصحاب لواء (مقاله)|مقاله «اصحاب لواء»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۳''']]
# [[پرونده:000054.jpg|22px]] [[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[اصحاب لواء (مقاله)|مقاله «اصحاب لواء»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۳''']]



نسخهٔ ‏۱۶ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۱۴

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اصحاب لواء (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

برخی از مفسران در ذیل آیه إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ[۱] از اصحاب لواء یاد کرده‌اند[۲] که در جنگ‌های بزرگ زمان پیامبر(ص) پرچمداری مشرکان را برعهده داشته‌اند. اینان از تیره بنی عبدالدّار بن قصی بن کلاب بودند که مانند دیگر تیره‌های قریش در مخالفت و دشمنی با پیامبر(ص) و اسلام می‌کوشیدند، ازاین‌رو در قرآن بدترین جنبندگان خوانده شده‌اند.

از بنی‌عبدالدار، گروهی اندک با پیامبر(ص) همراه شده ۵ تن در هجرت به حبشه شرکت جستند [۳] و مصعب ‌بن ‌عمیر و سویبط بن حرمله نیز از بدریون به شمار آمدند.[۴] چند تن دیگر، پس از فتح مکه مسلمان شدند و پیامبر اکرم کلید کعبه را که پیش از این در اختیار آنان بود، به ایشان بازگرداند و آنان را از غنایم حنین برخوردار کرد.[۵] بنی‌عبدالدار پس از هجرت پیامبر(ص) به مدینه، پرچمدار سپاه مشرکان بودند. در جنگ بدر، قریشیان سه پرچم داشتند که هر سه به دست افرادی از بنی‌عبدالدار بود.[۶] در این نبرد، نضر بن حارث که خود از مُطْعِمین (کسانی که در جنگ بدر، مشرکان را اطعام می‌کردند) نیز بود،[۷] اسیر و به دست امیر مؤمنان علی(ع) کشته شد [۸] و ابوعَزیز بن عمیر، برادر مصعب، به اسارت مسلمانان درآمد و مصعب از مُحرِز، اسیرکننده او خواست تا وی را محکم نگه دارد، چون مادرش از سرمایه‌داران مکه است و برای آزادی او اقدام خواهد کرد. گفته‌اند: مادرش ۴۰۰۰ درهم که گویا همه دارایی وی بود، به وسیله طلحه فرستاد، تا آزادش کند.[۹] بنی‌عبدالدار در جنگ احد نیز پرچمدار بودند. بر پایه اخبار، قریشیان در این نبرد سه پرچم در دارالندوه بستند؛ امّا خود همگی بر گِرد یک پرچم جمع شدند که در دست طلحة بن ابی‌طلحه بود.[۱۰] در این نبرد، ابوسفیان با احساس خطر از روند جنگ، برای تحریکِ بنی‌عبدالدار از آنان خواست که اگر از عهده نگهداری پرچم برنمی‌آیند، به آنان واگذارند. بنی‌عبدالدار از این سخن خشمگین شده و بر همت خویش افزودند.[۱۱] طلحه، پرچمدار مشرکان به میدان آمد و مبارز‌طلبید که امیرمؤمنان، امام علی(ع) پیش آمد و در نبردی تن به تن سرش را شکافت و او را از پای درآورد.[۱۲] پس از او، ابوشیبه عثمان بن ابی‌طلحه که پیشاپیش زنان بود، پرچم را به دست گرفت و درحالی‌که از طرف آنان تشویق می‌شد، میدان‌دار شد و به دست حمزه کشته شد. سپس ابوسعد بن‌ طلحه (ابوطلحه) پرچم را به دست گرفت و او نیز به وسیله سعد بن‌ ابی‌وقاص کشته شد. مسافع بن طلحه، دیگر کسی بود که به میدان آمد و عاصم بن ثابت بن ابی‌اقلح وی را کشت.

با قتل مسافع، کلاب بن طلحه پرچم را گرفت که زبیر بن عوام او را کشت. سپس جُلاس (خلاس) بن طلحه به صحنه آمد، و طلحة بن عبیدالله او را کشت. پس از آن، ارطاة بن شُرحْبیل به میدان آمد و به دست امیرمؤمنان، علی(ع) کشته شد. پس از او شریح بن قارظ (فارظ) پرچمدار شد و از پای درآمد. سپس غلام او صوأب پرچم را گرفت و گویا به دست قُزمان کشته شد، هرچند درباره قاتل او افراد دیگری نیز ذکر شده‌اند.[۱۳] بدین طریق پرچمداران بنی‌عبدالدار که ۹ تن بودند، همگی در این جنگ کشته شدند.[۱۴]

اصحاب لوا در شان نزول

جستارهای وابسته

منابع

  1. واسعی، سید علی رضا، مقاله «اصحاب لواء»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۳

پانویس

  1. «بدترین جنبندگان نزد خداوند ناشنوایانی گنگند که خرد نمی‌ورزند» سوره انفال، آیه ۲۲.
  2. جامع‌البیان، مج ۶، ج ۹، ص ۲۷۹؛ کشف‌الاسرار، ج ۴، ص ۲۲.
  3. السیره‌النبویه، ج ۱، ص ۳۲۵.
  4. المغازی، ج ۱، ص ۱۵۵؛ جمهرة انساب العرب، ص ۱۲۶.
  5. السیره‌النبویه، ج۴،ص۴۹۵؛ المغازی، ج۳، ص۱۴۵.
  6. المغازی، ج ۱، ص ۵۸.
  7. السیرة النبویه، ج ۲، ص ۶۶۵.
  8. المغازی، ج ۱، ص ۱۴۹.
  9. المغازی، ج ۱، ص ۱۴۰.
  10. المغازی، ج ۱، ص ۲۰۳.
  11. المغازی، ج ۱، ص ۲۲۱؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص ۶۷.
  12. المغازی، ج ۱، ص ۲۲۵ ـ ۲۲۶.
  13. المغازی، ج ۱، ص ۲۲۶ ـ ۲۲۹.
  14. جامع‌البیان، مج ۶، ج ۹، ص ۲۷۹؛ الارشاد، ص ۸۱.