معصیت در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==جستارهای وابسته== {{فهرست اثر}} {{ستون-شروع|7}} +== جستارهای وابسته == {{مدخلهای وابسته}})) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== * +==منابع== {{منابع}} * )) |
||
خط ۲۱۹: | خط ۲۱۹: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{منابع}} | |||
* [[پرونده:1379779.jpg|22px]] [[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم''']] | * [[پرونده:1379779.jpg|22px]] [[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم''']] | ||
نسخهٔ ۱۶ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۱:۲۳
معناشناسی
عصیان و معصیت به معنای سرکشی کردن، سرپیچی کردن و نافرمانی[۱] است در مقابل اطاعت[۲] و تبعیت کردن[۳]؛ قَالَ نُوحٌ رَبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِي[۴].
عصیان به معنای زیر پا گذاشتن فرمان کسی است که اطاعت از او عقلاً یا شرعاً واجب است. اثر عصیان، سرکشی، شرارت و فساد (غَیّ) در مقابل "رشد" است: وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى[۵].[۶].[۷]
عصیان در قرآن
در قرآن کریم عصیان مراتب مختلفی از نافرمانی را شامل میشود: از تکذیب آیات و انبیای الهی: فَأَرَاهُ الآيَةَ الْكُبْرَى فَكَذَّبَ وَعَصَى[۸] تا قتل انبیای الهی: وَيَقْتُلُونَ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ[۹].
از سنن قطعی الهی سرکوبی عصیان در امم سابق با نزول عذابهای مختلف بوده است؛ نظیر سیل، بارش سنگ، زلزله و....: فَعَصَوْا رَسُولَ رَبِّهِمْ فَأَخَذَهُمْ أَخْذَةً رَابِيَةً[۱۰].[۱۱]
واژههای هم معنای معصیت
حادّ
این واژه به معنای عصیان کردن[۱۲]، مخالفت کردن[۱۳] و تجاوز از حد و شقاق است. مترادف مباعدت، مجانبت و معادات[۱۴]. اصل آن "حدّ" به معنای منع و مانع بین دو چیز[۱۵]: لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ[۱۶].
از سیاستهای عمومی دشمنان اسلام (مشرکان و منافقان) دشمنی کردن با خدا و رسول و مخالفت با احکام دین و آیات الهی بوده است که در قرآن کریم این سیاست افشاء و تخطئه شده است[۱۷].
ذنب
به معنای اثم، معصیت[۱۸]، جُرم[۱۹] و هر عملی است که نتیجه بدی را به دنبال دارد[۲۰] (به اعتبار کلمه ذَنَب که به معنای دُم و دنباله چیزی است): وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخَافُ أَنْ يَقْتُلُونِ[۲۱].
کلمه ذَنْبٌ به اقتضای موارد و موضوعات، هم به مسائل دنیوی اطلاق میشود که معنای جُرم و بزه دارد: وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخَافُ أَنْ يَقْتُلُونِ[۲۲] و هم به گناه و معصیت اللّه که در امور معنوی است: يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ[۲۳].[۲۴]
در قرآن کریم، الفاظ متعددی برای گناه و بدی وارد شده است، مانند: اثم، معصیة، خطیئه، جُرم، سیئه و ذنب که تأثیر آنان در ابعاد اجتماعی بر فرد و جامعه پوشیده نیست و جوامعی از ملل گذشته به دلیل ارتکاب معاصی و بدی دچار عذابهای دردناک الهی شدهاند؛ همچنین در تقسیمبندی دولتها و جوامع نزد اندیشمندان مسلمان، گناه و فسق محور تقسیم واقع شده است (مدینه فاسقه)[۲۵].
اثم
اثم به معنای گناه، بزه، جرم، معصیت، ناشایست[۲۶]، عمل زشت و ناپسند است که تأخیر در رسیدن به حیات سعیده را به دنبال دارد[۲۷] و آنچه حلال نیست[۲۸]: وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ[۲۹]
"اثم" نوعی کنش است که دارای دو بُعد فردی و اجتماعی است. در آیه شریفه وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ تأکید بر جنبه اجتماعی "اثم" است. در حوزه فرهنگ عمومی "اثم" از قبیل امور ضد ارزشی، غیر هنجاری و ضد اخلاقی به شمار میرود و در بسیاری از متون اسلامی به آثار اجتماعی گناه اشاره شده است[۳۰].
در طبقهبندی برخی دانشمندان اسلامی از جوامع و دولتها، مدینه فاسقه مدینهای است که سعادت را میشناسد، اما کنش اهل آن بر اساس بدی، فسق، اثم و ضد ارزشها بنا شده و در مقابل مدینه فاضله قرار گرفته است[۳۱].[۳۲]
جستارهای وابسته
- اثر ذاتی گناه
- اثر وضعی گناه
- اخفای گناه
- اذیت همسایه
- اراده معصیت
- ازلال
- اسباب تعزیرات
- اسباب حدود
- اسباب گناه
- استحقاق عقاب
- استحلال معصیت
- استماع غیبت
- استهزا
- اسراف
- اسقاط گناه
- اسلام مذنب
- اشاعه فحشا
- اشهار سلاح در ملأ عام
- اصرار بر صغایر
- اصرار بر گناه
- اضلال از سبیل الله
- اطاعت
- اظهار گناه
- اعانت بر گناه
- اعتراف به گناه
- اعتراف معصومین به گناه
- اعتماد به ظالم
- اِعراض از ذکر خدا
- اقرار به گناه
- امن از مکر خدا
- انفاق در معصیت الهی
- انکار گناه
- آرزوی فجور
- آمرزش گناه
- بدترین گناه
- بدعت
- بهتان
- بهتان به خدا
- بیماری
- پشیمانی از گناه
- تبرج
- تجسس از گناه
- تحذیر از گناه
- تحریک بر گناه
- تحمل وزر
- تخذیل مجاهد
- تخلف از جهاد
- ترک حج
- ترک نماز
- ترک واجبات
- ترویج کالای اسرائیلی
- تشریح برای تشخیص جرم
- تعرّب بعد هجرت
- توبه قبل از اثبات جرم
- تهمت
- جرایم سازمان یافته
- حبس حق
- حجاب عالم طبیعت
- حضور در مجلس گناه
- حِنث
- خالق معاصی
- خروج از ذلت معصیت
- خلف وعده
- خلق معاصی
- خوردن مال یتیم
- خوف از گناه
- درمان گناه
- دروغ
- دروغ بر خدا
- دشمنی با مؤمن
- دعای آمرزش گناهان
- دیاثت
- ذنب
- ذنب امت پیامبر
- ذنب غیر مغفور
- ذنب متوب عنه
- ذنب مغفور
- ذنب مؤمنات
- ذنب مؤمنین
- ذنوب انبیا
- ذنوب متأخر
- ذنوب متقدم
- ربا
- ربا خواری
- رضایت به ظلم
- رفاه زندگی با گناه
- ریزش گناه
- ساخت محرمات
- سخن چینی
- سرزنش مسلمان
- سفر گناه
- سیئه موجب خلود
- شرارت
- شکنجه
- شیاع گناه
- صداع
- طلب مغفرت از ذنوب
- ظلم
- عاق والدین
- عدم وقف بر گناه
- عصیان
- عصیان الهی
- عصیان دائم
- عقاب معصیت
- علم به مثالب معاصی
- عواقب معاصی
- غش
- غناء
- غیبت
- فتنه
- فرار از جهاد بدون عذر
- فراموشی استغفار
- فسق
- فکر گناه
- قبح معاصی
- قتل عمد
- قذف محصن
- قسم بر گناه
- قطع رحم
- قمار
- کتمان شهادت
- کتمان گناه
- کراهت آگاهی مردم از گناه
- کشف جرم
- کفاره گناه
- کفر
- کم فروشی
- کوچک شمردن گناه
- کهانت
- گناه ابلیس
- گناه اثنای سفر
- گناه اعتقادی
- گناه آشکار
- گناه بدنی
- گناه پنهانی
- گناه توبه شده
- گناه ذاتی
- گناه شنونده غیبت
- گناه صغیره
- گناه عارضی
- گناه عملی
- گناه غش
- گناه غنا
- گناه غیبت
- گناه غیر مغفور
- گناه قلبی
- گناه کبیره
- گناه مستور
- گناه مغفور
- گناهان غیر مسلمانان
- گناهان مسلمانان
- گناهکار
- مجالست اهل گناه
- محبت ظالم
- محقرات
- مدیون در غیر گناه
- مراتب گناه
- مرگ به سبب گناه
- معصیت از انبیا
- معصیت امام
- معصیت انسان
- معصیت جوارح
- معصیت قلوب
- معصیت کافر
- مفاسد گناه
- مکر
- منع از مساجد
- منع زکات
- نابودی گناه
- ندامت
- ندامت از گناه
- ندامت از معصیت
- نذر حرام
- نذر گناه
- نشوز
- نقض عهد
- نهی از محرمات
- وقت معصیت
- یأس از رحمت الهی
منابع
پانویس
- ↑ بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۷۷۷.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ج۱۵، ص۶۷.
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۱۵۸.
- ↑ «نوح گفت: پروردگارا! آنان از من فرمان نبردند و از کسی پیروی کردند که دارایی و فرزندش جز به زیان وی نیفزود» سوره نوح، آیه ۲۱.
- ↑ «آدم با پروردگارش نافرمانی کرد و بیراه شد» سوره طه، آیه ۱۲۱.
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۱۵۸.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۴۱۹.
- ↑ «پس به او آن بزرگترین معجزه را نشان داد، اما او دروغ انگاشت و سرپیچی کرد» سوره نازعات، آیه ۲۰-۲۱.
- ↑ «و پیامبران را ناحقّ میکشتند، آن، از این رو بود که نافرمانی ورزیدند و تجاوز میکرد» سوره آل عمران، آیه ۱۱۲.
- ↑ «با پیامبر پروردگارشان نافرمانی کردند آنگاه (خداوند) آنان را با کیفری بسیار سخت فرو گرفت» سوره حاقه، آیه ۱۰.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۴۱۹.
- ↑ خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۳، ص۲۰.
- ↑ بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۱۹۷.
- ↑ وهبة بن مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر، ج۱۰، ص۲۸۶.
- ↑ ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۴.
- ↑ «گروهی را نمییابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیدهاند دوستی ورزند» سوره مجادله، آیه ۲۲.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۴۶۳-۴۶۴.
- ↑ خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۸، ص۱۹۰.
- ↑ ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۳۶۱.
- ↑ حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۳۳۱.
- ↑ «و در چشم آنان به گردن من گناهی است که میهراسم مرا بکشند» سوره شعراء، آیه ۱۴.
- ↑ «و در چشم آنان به گردن من گناهی است که میهراسم مرا بکشند» سوره شعراء، آیه ۱۴.
- ↑ «تا کردارهایتان را شایسته گرداند و گناهانتان را بیامرزد و هر که از خداوند و فرستاده او فرمان برد بیگمان به رستگاری سترگی رسیده است» سوره احزاب، آیه ۷۱.
- ↑ سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۱۵، ص۲۵۹.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۲۹۲.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۵؛ علیاکبر دهخدا، لغتنامه، ج۱، ص۸۶۱.
- ↑ حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۶۳.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۵. لوئیس معلوف، المنجد، ص۳؛ ر.ک: بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۶۹۹؛ محمود سرمدی، «اثم»، دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ج۱، ص۱۴۸.
- ↑ «و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید» سوره مائده، آیه ۲.
- ↑ برای نمونه ر.ک: عبدالواحد بن محمد آمدی، غرر الحکم، ص۱۸۵-۱۸۶.
- ↑ محمد بن محمد فارابی، آراء اهل المدینة الفاضله، ص۱۳۳.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۴۴-۴۵.