اذن خیر در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==))
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== +== پانویس ==))
خط ۳۵: خط ۳۵:
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}



نسخهٔ ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۲۶

این مدخل از زیرشاخه‌های بحث اذن خیر است. "اذن خیر" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

اُذُنْ به‌معنای گوش و ﴿أُذُنُ خَيْرٍ به شخصی گویند که راستگوست و فقط سخن نیک را می‌شنود. این صفت یکی از صفات نیکوی پیامبر اکرم(ص) به عنوان رهبر جامعه اسلامی بود که قرآن کریم ایشان را بدان می‌ستاید: ﴿وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ[۱].

معناشناسی اُذن خیر

اُذُنْ به‌معنای گوش (عضو شنوایی)[۲] است و به صورت استعاره به فردی که به هر سخنی گوش فرا می‌دهد و هر سخنگویی نزد او از سخن خود در امان است گوش گفته می‌شود[۳]، به‌عبارت دیگر به چنین کسی، زود باور[۴] عذر پذیر و درگذرنده می‌گویند[۵] و ﴿أُذُنُ خَيْرٍ به شخصی گویند که راستگوست و فقط سخن نیک را می‌شنود[۶].[۷]

اذن خیر در قرآن

از صفات نیکویی که قرآن کریم برای پیامبر اکرم(ص)، رهبر جامعه اسلامی ذکر می‌کند و او را بدان می‌ستاید، شنوندگی بسیار و ضریب تحمل بالا در سخن پذیری از افراد مختلف است: ﴿وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ[۸].

شأن نزول آیه

درباره شأن نزول این آیه گفته شده گروهی از منافقان که قصد آزار پیامبر را داشتند، در خلوت خود سخنانی ناشایست در حق وی به زبان جاری ساختند؛ یکی از ایشان گفت "این سخنان را مگویید، زیرا می‌ترسیم که به گوش محمد برسد و بر ما برآشوبد"، لاس بن سُوید و به قولی دیگر، شخصی بدچهره به نام نَبتل بن حرث گفت: "هرچه بخواهیم می‌گوییم و سپس وقتی به نزد وی رفتیم خلافش را بیان می‌کنیم و سوگند می‌خوریم، او هم می‌پذیرد، زیرا محمد شخصی خوش باور (گوش شنوا)، ساده و دهن بین است و هرکس هرچه بگوید باور می‌کند"؛ در این هنگام برای رد سخن ایشان آیه اُذن نازل گردید[۹]. کاربرد لفظ ﴿مِنْهُمُ و فعل مضارع ﴿يُؤْذُونَ در آیه، گویای آن است که برخی منافقان به طور پیوسته رسول خدا(ص) را مورد آزار و اذیت قرار داده و مایه رنجش وی می‌شدند و همین مطلب از دلایل و آثار روشن نفاق ایشان است. البته آزار دادن یا با عمل است یا با گفتار که در اینجا با گفتار ﴿ يَقُولُونَ آن حضرت را می‌آزردند[۱۰].

تفسیر آیه

از جمله آزارهای منافقان این بود که از عطوفت و سعه صدر پیامبر خدا سوء استفاده کرده و علیه وی جوسازی و تبلیغات نمودند که: هو اُذن (محمد مردی ساده و دهن‌بین و زودباور است). البته از خصلت‌های نیک پیامبر این بود که به سخنان افراد گوش می‌داد و مطالب خوب و مفید را می‌شنید و تصدیق می‌کرد، اما چنانچه سخنی بیهوده و نادرست برای او نقل می‌کردند با آنکه با زیرکی تشخیص می‌داد که آن سخن نادرست است، اما پرده‌دری نمی‌فرمود و آبروی مخاطب را حفظ کرده و فقط گوش فرا می‌داد تا احساسات گوینده جریحه‌دار نشود؛ زیرا گوش فرا دادن به سخنان مردم با شکیبایی و سعه صدر کامل از خصوصیات رهبر خردمند و دوراندیشی چون پیامبر اسلام(ص) بود. لذا به جای آنکه بگوید: "هو يسمع"، فرموده: ﴿هو اُذن یعنی چنان دقیق گوش می‌دهد که گویی تمام وجودش گوش است. پس آنها در حقیقت یکی از نقاط قوت پیامبر را به عنوان نقطه ضعف وی نشان می‌دادند! لذا قرآن بلافاصله اضافه می‌کند که به آنها بگو: اگر پیامبر به سخنان شما گوش فرا می‌دهد و عذرتان را می‌پذیرد و به گمان شما فقط یک گوش شنواست، این به نفع شماست: ﴿قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ یعنی گوشی است که شنوای سخنان خیر و حق است نه هر سخنی (هرچند باطل) و این به صلاح و نفع جامعه ایمانی شماست، پس چگونه آن را عیب او می‌شمارید.

عبارت ﴿يُؤْمِنُ بِاللَّهِ نیز برای بیان جمله پیشین است؛ یعنی پیامبر از آن جهت گوش خوبی برای شماست که خبر صادق و درستی را که از خداوند دریافت می‌کند باور دارد، زیرا آن سخنان به سود شماست. ﴿وَيُؤْمِنُ یعنی سخنان همگی را می‌شود، اما تنها سخن و خبر مؤمنان را می‌پذیرد و باور دارد نه سخن کافران و منافقان را و این بیان تکذیب منافقان از سوی خداوند است. سپس فرموده: ﴿وَرَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ. این جمله عطف به ﴿قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ است؛ یعنی هم گوش خوبی برای شنیدن سخنان نیک شماست و هم در عین حال، رحمتی است از جانب خدا برای کسانی از شما که از او پیروی نموده به هدایت او راه یافته و به آنچه که از نزد خدا آورده است از صمیم دل ایمان و باور دارند، نه کسانی که دچار نفاق و تردید و دودلی هستند.

علامه طباطبایی می‌گوید: مراد از رحمت در این آیه رحمت فعلی است، یعنی مؤمنان عملاً از رحمت وجود پیامبر(ص) برخوردارند، اما در آیه که می‌فرماید: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ[۱۱] مراد، رحمتی شأنی است، یعنی وجود پیامبر چنان است که همه عالم می‌توانند از رحمت وجودش برخوردار شوند.

طبری معتقد است پیامبر از آن جهت برای مؤمنان رحمت محسوب می‌شود که خداوند به واسطه او ایشان را از گمراهی نجات بخشیده و با پیروی از وی، بهشت را به آنان ارزانی می‌دارد. در پایان آیه، خداوند تهدید فرموده کسانی که رسولش را به هر نحو و بهانه‌ای بیازارند یا تکذیب کرده و به او تهمت زنند به عذابی دردناک گرفتار خواهند شد[۱۲].[۱۳]

دو معنای اُذُن خیر

برای ﴿أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ دو معنای نزدیک و مختلف ذکر شده است:

  1. در صورتی که اضافه ﴿أُذُنُ به ﴿خَيْرٍ اضافه حقیقی باشد، مفهوم کلام این است که "او شنوای چیزهایی است که در آنها خیر برای مؤمنان است"؛ مانند وحی الهی و نصیحت مؤمنان؛
  2. امّا اگر ﴿أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ از قبیل اضافه موصوف به صفت باشد، بدین معناست که "او بهترین شنونده برای شماست"؛ یعنی شنوندگی او به خیر و منفعت شما خواهد بود[۱۴].[۱۵]

منابع

پانویس

  1. «و می‌گویند او خوش‌باور است؛ بگو سخن نیوش خوبی برای شماست که به خداوند ایمان و مؤمنان را باور دارد» سوره توبه، آیه ۶۱.
  2. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۱۴.
  3. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۸، ص۱۹۹.
  4. بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۷۰۴.
  5. احمد بن یوسف سمین حلبی، عمدة الحفاظ، ج۱، ص۸۸.
  6. کلمات القرآن، ص۱۳۲؛ الکشاف، ج۱، ص۵۵۸.
  7. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۶۵-۶۶؛ سرمدی، محمود، مقاله «آیه اذن»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۶۴-۶۵.
  8. «و می‌گویند او خوش‌باور است؛ بگو سخن نیوش خوبی برای شماست که به خداوند ایمان و مؤمنان را باور دارد» سوره توبه، آیه ۶۱.
  9. اسباب النزول، ص۱۴۱؛ مجمع البیان، ج۵، ص۴۴.
  10. سرمدی، محمود، مقاله «آیه اذن»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۶۴-۶۵.
  11. «و تو را جز رحمتی برای جهانیان، نفرستاده‌ایم» سوره انبیاء، آیه ۱۰۷.
  12. جامع البیان، ج۱۰، ص۱۶۹؛ الکشاف، ج۱، ص۵۵۹؛ مجمع البیان، ج۵، ص۴۴؛ المیزان، ج۹، ص۲۳۱؛ تفسیر نمونه، ج۸، ص۱۵-۱۷؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن‌کثیر، ج۲، ص۳۶۶؛ المنار، ج۱۰، ص۶۰۳.
  13. سرمدی، محمود، مقاله «آیه اذن»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۶۴-۶۵.
  14. سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۹، ص۳۱۴.
  15. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۶۵-۶۶.