بعجة بن زید جذامی: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== +== پانویس ==)) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-== پانویس == {{پانویس}} {{ +== پانویس == {{پانویس}} {{)) |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
{{صحابه}} | {{صحابه}} | ||
نسخهٔ ۱۸ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۰۱
مقدمه
«جذام» تیرهای از قحطانیها هستند که در شام در ناحیه «حسمی»[۱] ساکن بودند[۲]. بعجه برادر «رفاعه» و «سوید» و «برذع» است که به همراه چند تن دیگر که جمعاً دوازده نفر از بنو جذام بودند، سال ششم [۳] نزد رسول خدا(ص) آمدند و اسلام آوردند و با نامهای که حضرت به رفاعه داده بود، نزد قوم خود بازگشتند و آنان نیز اسلام آوردند. این روایت را رومان بن بعجه نقل کرده و ذیل نام هر سه نفر یاد شده بیان شده است.
در برخی از نقلهای این روایت آمده است که وقتی این گروه نزد قوم خود بازگشتند، از آنان پرسیدند که پیامبر چه دستوری به شما دادند؟ گفتند: رسول خدا(ص) فرمود: «هنگامی که میخواهید گوسفندی را ذبح کنید، آن را بر پهلوی چپ و رو به قبله بخوابانید و با گفتن بسم الله ذبح کنید»[۴]. در برخی نقلها به دلیل تصحیف «بن» به «عن» [۵] این روایت از عمیر بن معبد جذامی از پدرش معبد نقل شده است که بر این اساس، طبرانی معبد را در شمار صحابه آورده که اشتباه است.
اسلام بعجه و هیئت دوازده نفره، همزمان بود با حمله گروهی شرور از بنوجذام به دحیه کلبی که به همراه هدایای قیصر روم به مدینه باز میگشت. رسول خدا(ص) پس از اطلاع از این موضوع، زید بن حارثه را برای سرکوبی آنان فرستاد و او پس از کشته و اسیر کردن آنان به مدینه بازگشت. ولی پیش از رسیدن زید، «رفاعه» و «بعجه» و برادران دیگرش به مدینه آمدند و خواهان آزادی اسیران جذام شدند. پیامبر، علی(ع) را همراه این گروه فرستاد تا اسیران را آزاد کنند[۶].[۷]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ سرزمینی در صحرای شام که در غرب تبوک واقع است و میان جسمی و وادی القری دو شب راه است، ر.ک: یاقوت حموی، ج۲، ص۱۴ و ۳۵۸.
- ↑ واقدی، ج۲، ص۵۵۵؛ سمعانی، ج۲، ص۳۳.
- ↑ مقایسه کنید با: سربه زید بن حارثه به حسمی.
- ↑ ابونعیم، ج۱، ص۴۴۳؛ ابن اثیر، ج۱، ص۴۰۸؛ ابن حجر، ج۱، ص۲۱۷.
- ↑ بعجة بن زید عن - تصحیف بن عمیر بن معبد جذامی.
- ↑ واقدی، ج۲، ص۵۵۵-۵۶۰.
- ↑ هدایتپناه، محمد رضا، مقاله «بعجة بن زید جذامی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص:۲۵۶.