←مظلومیت پیامبر در اعتراف یهود به حقانیت حضرت
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
شیطان به صورت عالمی از علمای یهود سر راهش را گرفته گفت: مرحب کجا فرار میکنی؟ مرحب گفت: این شخص که به میدان من آمده است، خودش را «حیدره» نامید! شیطان پرسید: حیدره چیست؟ مرحب گفت: فلان [[زن]] دایه من از همان ابتدا به من هشدار داده است که از [[مبارزه]] نمودن با شخصی که نامش حیدره است [[پرهیز]] کنم و میگفت که حیدره [[قاتل]] تو خواهد بود. شیطان گفت: [[رؤیت]] سیاه باد، اگر در تمام روی [[زمین]] غیر این مرد کسی نامش حیدره نمیبود مثل تو [[قهرمانی]] نباید از میدانش فرار کنی! سخن [[زنان]] را [[باور]] کردهای؟ با اینکه زنان بیشتر به [[خطا]] میروند؟ چه رسد به آنکه نام حیدره در [[دنیا]] بسیار است، به میدان برگرد که چه بسا تو او را کشتی که اگر بر او دست یافت و او را کشتی در میان [[قوم]] آقایی و [[سیادت]] از آن تو خواهد بود. برو من پشت سر تو هستم و برایت [[یهودیان]] را به کمک فرامیخوانم.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت پیامبر (کتاب)|مظلومیت پیامبر]] ص ۲۳۳.</ref>. | شیطان به صورت عالمی از علمای یهود سر راهش را گرفته گفت: مرحب کجا فرار میکنی؟ مرحب گفت: این شخص که به میدان من آمده است، خودش را «حیدره» نامید! شیطان پرسید: حیدره چیست؟ مرحب گفت: فلان [[زن]] دایه من از همان ابتدا به من هشدار داده است که از [[مبارزه]] نمودن با شخصی که نامش حیدره است [[پرهیز]] کنم و میگفت که حیدره [[قاتل]] تو خواهد بود. شیطان گفت: [[رؤیت]] سیاه باد، اگر در تمام روی [[زمین]] غیر این مرد کسی نامش حیدره نمیبود مثل تو [[قهرمانی]] نباید از میدانش فرار کنی! سخن [[زنان]] را [[باور]] کردهای؟ با اینکه زنان بیشتر به [[خطا]] میروند؟ چه رسد به آنکه نام حیدره در [[دنیا]] بسیار است، به میدان برگرد که چه بسا تو او را کشتی که اگر بر او دست یافت و او را کشتی در میان [[قوم]] آقایی و [[سیادت]] از آن تو خواهد بود. برو من پشت سر تو هستم و برایت [[یهودیان]] را به کمک فرامیخوانم.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت پیامبر (کتاب)|مظلومیت پیامبر]] ص ۲۳۳.</ref>. | ||
== | ===مظلومیت پیامبر در اعتراف [[یهود]] به حقانیت حضرت=== | ||
[[یهودیان]] که اکثراً در مناطق [[شامات]] ساکن بودند و به دلیل داشتن [[دین الهی]] و آسمانی، خود را بر [[حق]] میدانستند، در [[کتب آسمانی]] خود سیمای [[پیامبر آخرالزمان]] و [[ظهور]] تا بسط [[دعوت]] او را مطالعه کرده بودند و حقانیت [[دین]] او را به عنوان [[نص]] محکم آسمانی دریافته بودند. علاوه بر [[پیامبر اکرم]]، اجداد حضرت را هم با علائم [[نورانی]] که در چهره آنها بود [[شناسایی]] کرده بودند و [[کفار]] [[قریش]] که در زمستان و تابستان به [[سفر تجاری]] خود به منطقه شامات میرفتند، [[اخبار]] ظهور [[پیغمبر]] [[آخرالزمان]] را در [[مکه]] از بیان و [[کلام]] علمای یهود میشنیدند و در مکه در محافل خود نقل میکردند. آنقدر این ظهور پیغمبر آخرالزمان با مشخصات دقیق مطرح میشد که در سالهای بعد از [[تولد]] [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} یهودیان [[شام]] به کاروانهای [[تجاری]] میگفتند: این سالها باید پیغمبر شما در مکه ظهور کند آیا تا به حال خبری شده است؟ | [[یهودیان]] که اکثراً در مناطق [[شامات]] ساکن بودند و به دلیل داشتن [[دین الهی]] و آسمانی، خود را بر [[حق]] میدانستند، در [[کتب آسمانی]] خود سیمای [[پیامبر آخرالزمان]] و [[ظهور]] تا بسط [[دعوت]] او را مطالعه کرده بودند و حقانیت [[دین]] او را به عنوان [[نص]] محکم آسمانی دریافته بودند. علاوه بر [[پیامبر اکرم]]، اجداد حضرت را هم با علائم [[نورانی]] که در چهره آنها بود [[شناسایی]] کرده بودند و [[کفار]] [[قریش]] که در زمستان و تابستان به [[سفر تجاری]] خود به منطقه شامات میرفتند، [[اخبار]] ظهور [[پیغمبر]] [[آخرالزمان]] را در [[مکه]] از بیان و [[کلام]] علمای یهود میشنیدند و در مکه در محافل خود نقل میکردند. آنقدر این ظهور پیغمبر آخرالزمان با مشخصات دقیق مطرح میشد که در سالهای بعد از [[تولد]] [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} یهودیان [[شام]] به کاروانهای [[تجاری]] میگفتند: این سالها باید پیغمبر شما در مکه ظهور کند آیا تا به حال خبری شده است؟ | ||