جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان جمع شدن}} +}})
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-|تپس|بندانگشتی|right|100px|[[ + | پاسخدهنده = )) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان جمع شدن}} +}})) |
||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
:::::'''*پاسخ اول:''' اگر [[دعوت]] الهی در طول [[تاریخ]] بر اساس ایجاد [[معجزات]] برای [[یاری]] و [[پیروزی]] آن، پایهگذاری شده بود، از آغاز [[آفرینش]] بر روی کره [[زمین]] هیچگونه [[انحراف]] و ضلالتی پدیدار نمیگشت و دیگر نیازی به پیکار و [[جهاد]] [[انبیاء]] و یارانشان نبود، و بدین ترتیب روز [[موعود]] نیز نیازمند برنامهریزی برای تحقق آن نبوده به تأخیر نمیافتاد. زیرا از همان آغاز تولد [[بشریت]] تا پایان [[عمر]] [[بشر]] میتوانست موجود باشد. | :::::'''*پاسخ اول:''' اگر [[دعوت]] الهی در طول [[تاریخ]] بر اساس ایجاد [[معجزات]] برای [[یاری]] و [[پیروزی]] آن، پایهگذاری شده بود، از آغاز [[آفرینش]] بر روی کره [[زمین]] هیچگونه [[انحراف]] و ضلالتی پدیدار نمیگشت و دیگر نیازی به پیکار و [[جهاد]] [[انبیاء]] و یارانشان نبود، و بدین ترتیب روز [[موعود]] نیز نیازمند برنامهریزی برای تحقق آن نبوده به تأخیر نمیافتاد. زیرا از همان آغاز تولد [[بشریت]] تا پایان [[عمر]] [[بشر]] میتوانست موجود باشد. | ||
:::::*'''پاسخ دوم:''' [[دعوت]] الهی همواره بر پایه [[تربیت]] اختیاری فرد و [[امت]] قرار داشته است. چرا که [[خدای متعال]] به [[انسان]] [[عقل]] و [[اختیار]] عطا فرموده و راه [[حق]] و [[باطل]] را به او نشان داده و [[مسئولیت]] اعمالش را بر دوش خود وی گذارده است. و در چنین شرایطی است که تمحیص و [[امتحان]] الهی آغاز گشته و معنی مییابد. و روشن است [[ایمان]] آزموده شده، و لو در شکل بسیط و ابتدائی، گرانبهاتر و ریشهدارتر از [[ایمان]] قهری و اضطراری است. و با فرض به کار برده شدن [[معجزات]] مورد بحث، آنچه میتواند به دست آید، همین [[ایمان]] قهری است<ref>[[سید محمد صدر|صدر، سید محمد]]، [[تاریخ غیبت کبری (کتاب)|تاریخ غیبت کبری]]، ص۴۹۵-۵۰۲.</ref>. | :::::*'''پاسخ دوم:''' [[دعوت]] الهی همواره بر پایه [[تربیت]] اختیاری فرد و [[امت]] قرار داشته است. چرا که [[خدای متعال]] به [[انسان]] [[عقل]] و [[اختیار]] عطا فرموده و راه [[حق]] و [[باطل]] را به او نشان داده و [[مسئولیت]] اعمالش را بر دوش خود وی گذارده است. و در چنین شرایطی است که تمحیص و [[امتحان]] الهی آغاز گشته و معنی مییابد. و روشن است [[ایمان]] آزموده شده، و لو در شکل بسیط و ابتدائی، گرانبهاتر و ریشهدارتر از [[ایمان]] قهری و اضطراری است. و با فرض به کار برده شدن [[معجزات]] مورد بحث، آنچه میتواند به دست آید، همین [[ایمان]] قهری است<ref>[[سید محمد صدر|صدر، سید محمد]]، [[تاریخ غیبت کبری (کتاب)|تاریخ غیبت کبری]]، ص۴۹۵-۵۰۲.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
::::#'''[[یاران با وفا]]:''' یکی از شرایط مهم یک خیزش اسلامی، وجود [[یاران]] [[فداکاری]] است که با برنامهها و اهداف [[قیام]] آشنا و به آن [[اعتقاد]] داشته باشند و برای تحقق آن آماده هرگونه [[تلاش]] بوده باشند و [[رهبر]] خود را تنها نگذاشته و [[فرمان]] او را بر [[جان]] خود مقدّم بدارند. | ::::#'''[[یاران با وفا]]:''' یکی از شرایط مهم یک خیزش اسلامی، وجود [[یاران]] [[فداکاری]] است که با برنامهها و اهداف [[قیام]] آشنا و به آن [[اعتقاد]] داشته باشند و برای تحقق آن آماده هرگونه [[تلاش]] بوده باشند و [[رهبر]] خود را تنها نگذاشته و [[فرمان]] او را بر [[جان]] خود مقدّم بدارند. | ||
::::#'''[[آمادگی عمومی]] و [[آمادگی جهانی|جهانی]]:''' از جمله شرایط مهم یک جنبش اصلاحی و تحقق آن. پذیرش و قبول [[مردم]] است، وجود تودههای مردمی که در سطح کافی از [[فرهنگ]] و شعور اجتماعی و روحیه [[فداکاری]] برخوردار باشند تا در نخستین مرحله [[پیروان]] حضرت را تشکیل دهنند، زیرا آن افراد هستند که [[توانایی]] [[انقلاب جهانی]] را دارا میباشند»<ref>[[سید جعفر موسوینسب|موسوینسب، سید جعفر]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ج۲، ص۳۱، ۳۲.</ref>. | ::::#'''[[آمادگی عمومی]] و [[آمادگی جهانی|جهانی]]:''' از جمله شرایط مهم یک جنبش اصلاحی و تحقق آن. پذیرش و قبول [[مردم]] است، وجود تودههای مردمی که در سطح کافی از [[فرهنگ]] و شعور اجتماعی و روحیه [[فداکاری]] برخوردار باشند تا در نخستین مرحله [[پیروان]] حضرت را تشکیل دهنند، زیرا آن افراد هستند که [[توانایی]] [[انقلاب جهانی]] را دارا میباشند»<ref>[[سید جعفر موسوینسب|موسوینسب، سید جعفر]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ج۲، ص۳۱، ۳۲.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۲: | ||
::::::این شرط از شرایطی است که توسط [[انسانها]] باید محقق شود. اکنون جای این سؤال است که آیا [[یاوران]] حضرت فراهم شدهاند؟ آیا گروهی از [[انسانها]] با ایجاد ویژگیها و صفات [[یاران]] در [[جان]] خویش، خود را برای [[یاری]] و همراهی [[امام]] آماده کردهاند؟ | ::::::این شرط از شرایطی است که توسط [[انسانها]] باید محقق شود. اکنون جای این سؤال است که آیا [[یاوران]] حضرت فراهم شدهاند؟ آیا گروهی از [[انسانها]] با ایجاد ویژگیها و صفات [[یاران]] در [[جان]] خویش، خود را برای [[یاری]] و همراهی [[امام]] آماده کردهاند؟ | ||
:::::*'''[[آمادگی مردمی|آمادگی]] و [[پذیرش مردمی]]''': یکی دیگر از شرایط بسیار مهم برای تحقق و [[پیروزی]] یک [[قیام]] و [[انقلاب]] پذیرش مردمی است. باید [[مردم]] آن را بخواهند و بپذیرند و در غیر این صورت اگر [[بهترین]] برنامه را [[برگزیده]] و منتخب [[خداوند]] با یارانی بینظیر و از [[جان]] گذشته بخواهند در [[جامعه]] پیاده کنند ولی [[مردم]] آن را پذیرا نباشند قطعاً به انجام نخواهد رسید. فاجعه خونبار [[کربلا]] شاهدی بر این مدعی است. [[رهبر]] [[قیام]] [[سید]] و سالار [[جوانان]] [[بهشت]] [[امام حسین]] {{ع}} بود، و برنامه او مبتنی بر [[وحی]] و [[قرآن]] و [[سیره]] [[پیامبر خاتم|پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} پایهریزی شده بود و یارانی همچون [[حضرت عباس|ابوالفضل العباس]] و [[حبیب بن مظاهر]] بر گرد او جمع شده بودند، ولی چون [[مردم]] آن را نپذیرفتند به [[پیروزی]] ظاهری و [[تشکیل حکومت]] در [[جامعه]] منتهی نگشت. (هر چند [[وظیفه]] الهی [[امام حسین]] {{ع}} حرکت و [[قیام]] بود و به [[برکت]] آن [[فداکاری]]، [[حقیقت]] [[دین]] [[اسلام]] در میان [[مردم]] باقی ماند و نابود نشد). در توقیعی که به نام [[شیخ مفید]] معروف است از جانب [[امام مهدی]] {{ع}} [[نقل]] شده است: {{متن حدیث|وَ لَوْ أَنَّ أَشْياعَنا وَفَّقَهُمُ اللّه لِطاعَتِةِ عَلَى اجْتِماعٍ مِنَ القُلُوبِ فِى الوَفاءِ بِالعَهْدِ عَلَيْهِمْ، لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقائِنا}}؛آری سنّت الهی بر این قرار گرفته تا [[مردم]] خود نخواهند و حرکت نکنند و آماده [[مبارزه با ظلم]] و پذیرش [[دولت]] [[حق]] نباشند [[خدا]] نیز آن را نخواهد داد<ref>احتجاج، ج ۲، ص ۶۰۰، ش ۳۶۰؛ اگر شیعیان ما که خداوند توفیق طاعتشان دهد در راه ایفای پیمانی که بر عهده دارند همدل شوند میمنت ملاقات ما به تأخیر نمیافتد.</ref>»<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص۲۵۳-۲۵۵.</ref>. | :::::*'''[[آمادگی مردمی|آمادگی]] و [[پذیرش مردمی]]''': یکی دیگر از شرایط بسیار مهم برای تحقق و [[پیروزی]] یک [[قیام]] و [[انقلاب]] پذیرش مردمی است. باید [[مردم]] آن را بخواهند و بپذیرند و در غیر این صورت اگر [[بهترین]] برنامه را [[برگزیده]] و منتخب [[خداوند]] با یارانی بینظیر و از [[جان]] گذشته بخواهند در [[جامعه]] پیاده کنند ولی [[مردم]] آن را پذیرا نباشند قطعاً به انجام نخواهد رسید. فاجعه خونبار [[کربلا]] شاهدی بر این مدعی است. [[رهبر]] [[قیام]] [[سید]] و سالار [[جوانان]] [[بهشت]] [[امام حسین]] {{ع}} بود، و برنامه او مبتنی بر [[وحی]] و [[قرآن]] و [[سیره]] [[پیامبر خاتم|پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} پایهریزی شده بود و یارانی همچون [[حضرت عباس|ابوالفضل العباس]] و [[حبیب بن مظاهر]] بر گرد او جمع شده بودند، ولی چون [[مردم]] آن را نپذیرفتند به [[پیروزی]] ظاهری و [[تشکیل حکومت]] در [[جامعه]] منتهی نگشت. (هر چند [[وظیفه]] الهی [[امام حسین]] {{ع}} حرکت و [[قیام]] بود و به [[برکت]] آن [[فداکاری]]، [[حقیقت]] [[دین]] [[اسلام]] در میان [[مردم]] باقی ماند و نابود نشد). در توقیعی که به نام [[شیخ مفید]] معروف است از جانب [[امام مهدی]] {{ع}} [[نقل]] شده است: {{متن حدیث|وَ لَوْ أَنَّ أَشْياعَنا وَفَّقَهُمُ اللّه لِطاعَتِةِ عَلَى اجْتِماعٍ مِنَ القُلُوبِ فِى الوَفاءِ بِالعَهْدِ عَلَيْهِمْ، لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقائِنا}}؛آری سنّت الهی بر این قرار گرفته تا [[مردم]] خود نخواهند و حرکت نکنند و آماده [[مبارزه با ظلم]] و پذیرش [[دولت]] [[حق]] نباشند [[خدا]] نیز آن را نخواهد داد<ref>احتجاج، ج ۲، ص ۶۰۰، ش ۳۶۰؛ اگر شیعیان ما که خداوند توفیق طاعتشان دهد در راه ایفای پیمانی که بر عهده دارند همدل شوند میمنت ملاقات ما به تأخیر نمیافتد.</ref>»<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص۲۵۳-۲۵۵.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۵۷: | خط ۱۵۷: | ||
:::::۳. '''وجود گروهی از انسانهای [[پاکدل]] و [[فداکار]]''': با توجه به گستره [[انقلاب مهدوی]]، باید انسانهای [[توانمندی]] باشند که [[رهبر]] [[انقلاب]] را در رسیدن به [[هدف]] [[یاری]] کنند؛ آنان در اوج [[تقوا]] به سر میبرند و برای [[دفاع]] همه جانبه از برنامه [[امام]] [[آمادگی]] دارند؛ چرا که بنای [[خداوند]] بر آن است که به جز مواردی که خود [[صلاح]] میداند، امور بر مجرای طبیعی جریان یابد. به عبارت روشن تر: از [[سنتهای الهی]] است که همواره [[مردم]] را در [[یاری]] [[رهبران]] و [[پیامبران]] خود شریک و سهیم کند؛ از اینرو [[پیامبران الهی]]{{ع}} در رساندن [[پیام]] خویش به [[مردم]]، از یارانی [[کمک]] گرفتهاند. در [[آیات قرآن]] به نمونههای فراوانی از این [[یاری]] گری اشاره شده است<ref>نک: آل عمران، آیه ۵۲ و ۸۱؛ صف، آیه ۱۴؛ محمد، آیه ۷.</ref>. یکی از دلیلهایی که عموم [[پیشوایان معصوم]]، دست به [[اقدام]] جدی برای برپایی [[حکومت]] نزدند، نبود [[یاران]] کافی برای [[همراهی]] ایشان در این مسیر بود. به عنوان مثال [[امیر مؤمنان]]{{ع}} ۲۵ سال [[سکوت]] تلخ و [[طاقت]] فرسا را [[تحمل]] کرد؛ [[امام مجتبی]]{{ع}} ناگزیر تن به [[صلح]] داد؛ [[امام حسین]]{{ع}} مظلومانه در سختترین شرایط به [[شهادت]] رسید؛ [[امام سجاد]] و [[امامان]] پس از وی تا [[امام عسکری]]{{ع}}، همگی از [[حق]] [[حاکمیت]] خود بر [[جامعه]] [[محروم]] ماندند و هرگز برای بازپس گیری [[خلافت ظاهری]] و به عهده گرفتن [[حکومت]] و [[هدایت]] [[جامعه]]، [[اقدام]] [[نظامی]] و [[قیام]] آشکار انجام ندادند. در این دوران فقط به دو مرحله میتوان اشاره کرد که با حضور جمعی از [[یاران]]، [[امامان معصوم]]{{ع}} دست به اقدامی محدود زدند: نخست دوران پنج ساله [[حکومت]] [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} و دیگر [[قیام]] [[تاریخی]] [[امام حسین]]{{ع}} است. آنان خود میفرمودند: اگر یارانی [[استوار]] داشتند هرگز از [[قیام]] بر علیه [[ستم]] و [[ستمگران]] باز نمینشستند. البته منظور از [[یاران]]، همانا [[شیعیان راستین]] و [[ثابت قدم]] بود که در [[حمایت]] از [[امامان معصوم]]{{ع}} و اهداف ایشان، از هیچ تلاشی فروگذار نبودند و این گونه [[یاران]] بس اندک بودند. [[مأمون]] رقی میگوید: [[خدمت]] [[امام صادق]]{{ع}} بودم، ناگهان، سهل بن [[حسن]] [[خراسانی]] وارد شد و بر [[امام]] [[سلام]] کرد و گوشهای نشست، سپس عرض کرد: ای [[فرزند]] [[رسول خدا]]! [[رأفت]] و [[رحمت]] از آن شماست و شما [[اهل بیت]]، سزاوار [[پیشوایی]] و [[امامت]] هستید؛ چه چیز شما را در جهت [[دفاع]] از [[حق]] خود بازمیدارد. در حالی که یکصد هزار [[شمشیر]] [[زن]] دارید؟ [[حضرت]] به وی فرمود: "بنشین." سپس [[دستور]] داد تنور را روشن کنند. به او [[فرمان]] داد، تا وارد تنور شود و میان شعلههای آن بنشیند. [[خراسانی]]، عذر آورد و عرض کرد: سرورم! مرا در [[آتش]]، معذب مگردان و ببخش و از آنچه گفتم، معاف دار. [[حضرت]] او را معاف داشت. در این میان، [[هارون مکی]] یکی از [[یاران]] [[حضرت]] که کفش خود را به دست گرفته بود وارد شد و به [[حضرت]] عرض [[سلام]] کرد. [[امام]] به او فرمود: کفش خود را رها کن و وارد تنور شو و در آن بنشین. او نیز [[اطاعت]] کرده و بیدرنگ وارد تنور شد و در آن نشست. [[حضرت]]، به سخن خود با مرد [[خراسانی]] ادامه داد و اوضاع خطه [[خراسان]] را چنان برای [[خراسانی]] تشریح میکرد که گویی [[حضرت]] خود، در آنجا حضور داشته است. سپس به آن شخص فرمود: برخیز و داخل تنور را بنگر. آن شخص میگوید: وقتی به داخل تنور نگاه افکندم، [[یار]] [[امام]] را صحیح و سالم دیدم که راحت در آن نشسته است! سپس از تنور خارج شد و بر ما [[سلام]] کرد. [[امام]]، به مرد [[خراسانی]] فرمود: چند نفر همانند این شخص ([[هارون مکی]]) در [[خراسان]] یافت میشود؟ عرض کرد: به [[خدا]] [[سوگند]]! حتی یک نفر نیز وجود ندارد. فرمود: {{متن حدیث|"أَمَا إِنا لَا نَخْرُجُ فِی زَمَانٍ لَا نَجِدُ فِیهِ خَمْسَهً مُعَاضِدِینَ لَنَا نَحْنُ أَعْلَمُ بِالْوَقْتِ"}}<ref>ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۴، ص۲۳۷؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۴۷، ص ۱۲۳.</ref>؛ [[آگاه]] باشید! تا آن زمان که حتی [[پنج تن]] [[یاور]] نداشته باشیم، هرگز دست به [[قیام]] نخواهیم زد؛ ما آگاهتر از شماییم که چه زمانی [[قیام]] کنیم. در [[حکومت جهانی حضرت مهدی]]{{ع}} همچون همه حرکتهای [[اصلاح]] گرایانه، بهره مندی از [[یاران]]، امری ناگزیر خواهد بود؛ چرا که [[خداوند]] [[اراده]] فرموده آن [[قیام جهانی]] را به طور عمده در مجرای طبیعی و اسباب و [[علل]] عادی جریان دهد<ref>در بحث امدادهای غیبی اشاره خواهد شد.</ref>. این [[یاران]] و [[یاوران]] در [[روایات]] با ویژگیهایی معرفی شدهاند<ref>به دلیل اهمیت این بحث در آینده به طور مفصل به آن میپردازیم.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} نیز فرموده است: {{متن حدیث|"لا یخرج القائم{{ع}} فی أَقَلَّ مِنْ الفئه وَ لَا یکون الفئه أَقَلَّ مِنْ عُشْرَهُ آلَافٍ"}}<ref>محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر عیاشی، ج۱، ص۱۳۴، شماره ۴۴۴.</ref>؛ [[قائم]] با کمتر از "فئه" [[خروج]] نمیکند و فئه کمتر از ده هزار نیست. [[ابو بصیر]] گوید: [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|"لَا یَخْرُجُ الْقَائِمُ{{ع}} حَتی یَکُونَ تَکْمِلَهُ الْحَلْقَهِ قُلْتُ وَ کَمْ تَکْمِلَهُ الْحَلْقَهِ قَالَ عَشَرَهُ آلَافٍ"}}<ref>محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص۳۰۷، ح۲.</ref>؛ [[قائم]] [[خروج]] نخواهد کرد، مگر حلقه [[سپاه]] به کمال و تمام رسیده، عرض کردم: آنکه حلقه بدان کامل شود، چقدر است؟ فرمود: ده هزار است<ref>این روایت نگرانی کسانی که میگویند با توجه به شمار اندک ۳۱۳ بعید مینماید ما در شمار یاران خاص آن حضرت باشیم را بر طرف میکند چرا که آن حضرت پس از ۳۱۳ نفر شمار فراوانی یاور خواهد داشت.</ref>. [[عبد العظیم حسنی]] گوید: به [[امام جواد]]{{ع}}گفتم: امیدوارم شما [[قائم]] [[اهل البیت]] [[محمد]]{{ع}} باشید. کسی که [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] نماید؛ همچنان که آکنده از [[ظلم و جور]] شده باشد. فرمود: ای أبو القاسم! هیچ یک از ما نیست، جز آنکه [[قائم]] به امر [[خدای تعالی]] و [[هادی]] به [[دین الهی]] است. اما قائمی که [[خدای تعالی]] به وسیله او [[زمین]] را از اهل [[کفر]] و [[انکار]] [[پاک]] میکند و آن را پر از [[عدل و داد]] میکند؛ کسی است که ولادتش بر [[مردم]] پوشیده و شخصش از ایشان نهان… و از اصحابش [[سیصد و سیزده]] تن به تعداد [[اصحاب بدر]]، از دورترین نقاط [[زمین]] به گرد او فراهم آیند و این همان قول [[خدای تعالی]] است که فرمود: {{متن قرآن|أَيْنَ مَا تَكُونُواْ يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>بقره، آیه ۱۴۸.</ref>؛ و چون این تعداد از اهل [[اخلاص]] به گرد او فراهم آیند، [[خدای تعالی]] امرش را ظاهر سازد و چون "[[عقد]]" که عبارت از ده هزار مرد باشد کامل شد، به [[اذن]] [[خدای تعالی]] [[قیام]] کند و [[دشمنان]] [[خدا]] را بکشد تا [[خدای تعالی]] [[خشنود]] گردد<ref>صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۳۷۷.</ref>. بر این اساس تعداد ۳۱۳ تن شاید اشاره به [[شرط ظهور]] باشد و پس از آنکه [[ظهور]] اتفاق افتاد، فراهم آمدن [[یاوران]]، سرآغازی بر [[قیام جهانی]] آن [[حضرت]] خواهد بود. | :::::۳. '''وجود گروهی از انسانهای [[پاکدل]] و [[فداکار]]''': با توجه به گستره [[انقلاب مهدوی]]، باید انسانهای [[توانمندی]] باشند که [[رهبر]] [[انقلاب]] را در رسیدن به [[هدف]] [[یاری]] کنند؛ آنان در اوج [[تقوا]] به سر میبرند و برای [[دفاع]] همه جانبه از برنامه [[امام]] [[آمادگی]] دارند؛ چرا که بنای [[خداوند]] بر آن است که به جز مواردی که خود [[صلاح]] میداند، امور بر مجرای طبیعی جریان یابد. به عبارت روشن تر: از [[سنتهای الهی]] است که همواره [[مردم]] را در [[یاری]] [[رهبران]] و [[پیامبران]] خود شریک و سهیم کند؛ از اینرو [[پیامبران الهی]]{{ع}} در رساندن [[پیام]] خویش به [[مردم]]، از یارانی [[کمک]] گرفتهاند. در [[آیات قرآن]] به نمونههای فراوانی از این [[یاری]] گری اشاره شده است<ref>نک: آل عمران، آیه ۵۲ و ۸۱؛ صف، آیه ۱۴؛ محمد، آیه ۷.</ref>. یکی از دلیلهایی که عموم [[پیشوایان معصوم]]، دست به [[اقدام]] جدی برای برپایی [[حکومت]] نزدند، نبود [[یاران]] کافی برای [[همراهی]] ایشان در این مسیر بود. به عنوان مثال [[امیر مؤمنان]]{{ع}} ۲۵ سال [[سکوت]] تلخ و [[طاقت]] فرسا را [[تحمل]] کرد؛ [[امام مجتبی]]{{ع}} ناگزیر تن به [[صلح]] داد؛ [[امام حسین]]{{ع}} مظلومانه در سختترین شرایط به [[شهادت]] رسید؛ [[امام سجاد]] و [[امامان]] پس از وی تا [[امام عسکری]]{{ع}}، همگی از [[حق]] [[حاکمیت]] خود بر [[جامعه]] [[محروم]] ماندند و هرگز برای بازپس گیری [[خلافت ظاهری]] و به عهده گرفتن [[حکومت]] و [[هدایت]] [[جامعه]]، [[اقدام]] [[نظامی]] و [[قیام]] آشکار انجام ندادند. در این دوران فقط به دو مرحله میتوان اشاره کرد که با حضور جمعی از [[یاران]]، [[امامان معصوم]]{{ع}} دست به اقدامی محدود زدند: نخست دوران پنج ساله [[حکومت]] [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} و دیگر [[قیام]] [[تاریخی]] [[امام حسین]]{{ع}} است. آنان خود میفرمودند: اگر یارانی [[استوار]] داشتند هرگز از [[قیام]] بر علیه [[ستم]] و [[ستمگران]] باز نمینشستند. البته منظور از [[یاران]]، همانا [[شیعیان راستین]] و [[ثابت قدم]] بود که در [[حمایت]] از [[امامان معصوم]]{{ع}} و اهداف ایشان، از هیچ تلاشی فروگذار نبودند و این گونه [[یاران]] بس اندک بودند. [[مأمون]] رقی میگوید: [[خدمت]] [[امام صادق]]{{ع}} بودم، ناگهان، سهل بن [[حسن]] [[خراسانی]] وارد شد و بر [[امام]] [[سلام]] کرد و گوشهای نشست، سپس عرض کرد: ای [[فرزند]] [[رسول خدا]]! [[رأفت]] و [[رحمت]] از آن شماست و شما [[اهل بیت]]، سزاوار [[پیشوایی]] و [[امامت]] هستید؛ چه چیز شما را در جهت [[دفاع]] از [[حق]] خود بازمیدارد. در حالی که یکصد هزار [[شمشیر]] [[زن]] دارید؟ [[حضرت]] به وی فرمود: "بنشین." سپس [[دستور]] داد تنور را روشن کنند. به او [[فرمان]] داد، تا وارد تنور شود و میان شعلههای آن بنشیند. [[خراسانی]]، عذر آورد و عرض کرد: سرورم! مرا در [[آتش]]، معذب مگردان و ببخش و از آنچه گفتم، معاف دار. [[حضرت]] او را معاف داشت. در این میان، [[هارون مکی]] یکی از [[یاران]] [[حضرت]] که کفش خود را به دست گرفته بود وارد شد و به [[حضرت]] عرض [[سلام]] کرد. [[امام]] به او فرمود: کفش خود را رها کن و وارد تنور شو و در آن بنشین. او نیز [[اطاعت]] کرده و بیدرنگ وارد تنور شد و در آن نشست. [[حضرت]]، به سخن خود با مرد [[خراسانی]] ادامه داد و اوضاع خطه [[خراسان]] را چنان برای [[خراسانی]] تشریح میکرد که گویی [[حضرت]] خود، در آنجا حضور داشته است. سپس به آن شخص فرمود: برخیز و داخل تنور را بنگر. آن شخص میگوید: وقتی به داخل تنور نگاه افکندم، [[یار]] [[امام]] را صحیح و سالم دیدم که راحت در آن نشسته است! سپس از تنور خارج شد و بر ما [[سلام]] کرد. [[امام]]، به مرد [[خراسانی]] فرمود: چند نفر همانند این شخص ([[هارون مکی]]) در [[خراسان]] یافت میشود؟ عرض کرد: به [[خدا]] [[سوگند]]! حتی یک نفر نیز وجود ندارد. فرمود: {{متن حدیث|"أَمَا إِنا لَا نَخْرُجُ فِی زَمَانٍ لَا نَجِدُ فِیهِ خَمْسَهً مُعَاضِدِینَ لَنَا نَحْنُ أَعْلَمُ بِالْوَقْتِ"}}<ref>ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۴، ص۲۳۷؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۴۷، ص ۱۲۳.</ref>؛ [[آگاه]] باشید! تا آن زمان که حتی [[پنج تن]] [[یاور]] نداشته باشیم، هرگز دست به [[قیام]] نخواهیم زد؛ ما آگاهتر از شماییم که چه زمانی [[قیام]] کنیم. در [[حکومت جهانی حضرت مهدی]]{{ع}} همچون همه حرکتهای [[اصلاح]] گرایانه، بهره مندی از [[یاران]]، امری ناگزیر خواهد بود؛ چرا که [[خداوند]] [[اراده]] فرموده آن [[قیام جهانی]] را به طور عمده در مجرای طبیعی و اسباب و [[علل]] عادی جریان دهد<ref>در بحث امدادهای غیبی اشاره خواهد شد.</ref>. این [[یاران]] و [[یاوران]] در [[روایات]] با ویژگیهایی معرفی شدهاند<ref>به دلیل اهمیت این بحث در آینده به طور مفصل به آن میپردازیم.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} نیز فرموده است: {{متن حدیث|"لا یخرج القائم{{ع}} فی أَقَلَّ مِنْ الفئه وَ لَا یکون الفئه أَقَلَّ مِنْ عُشْرَهُ آلَافٍ"}}<ref>محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر عیاشی، ج۱، ص۱۳۴، شماره ۴۴۴.</ref>؛ [[قائم]] با کمتر از "فئه" [[خروج]] نمیکند و فئه کمتر از ده هزار نیست. [[ابو بصیر]] گوید: [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|"لَا یَخْرُجُ الْقَائِمُ{{ع}} حَتی یَکُونَ تَکْمِلَهُ الْحَلْقَهِ قُلْتُ وَ کَمْ تَکْمِلَهُ الْحَلْقَهِ قَالَ عَشَرَهُ آلَافٍ"}}<ref>محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص۳۰۷، ح۲.</ref>؛ [[قائم]] [[خروج]] نخواهد کرد، مگر حلقه [[سپاه]] به کمال و تمام رسیده، عرض کردم: آنکه حلقه بدان کامل شود، چقدر است؟ فرمود: ده هزار است<ref>این روایت نگرانی کسانی که میگویند با توجه به شمار اندک ۳۱۳ بعید مینماید ما در شمار یاران خاص آن حضرت باشیم را بر طرف میکند چرا که آن حضرت پس از ۳۱۳ نفر شمار فراوانی یاور خواهد داشت.</ref>. [[عبد العظیم حسنی]] گوید: به [[امام جواد]]{{ع}}گفتم: امیدوارم شما [[قائم]] [[اهل البیت]] [[محمد]]{{ع}} باشید. کسی که [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] نماید؛ همچنان که آکنده از [[ظلم و جور]] شده باشد. فرمود: ای أبو القاسم! هیچ یک از ما نیست، جز آنکه [[قائم]] به امر [[خدای تعالی]] و [[هادی]] به [[دین الهی]] است. اما قائمی که [[خدای تعالی]] به وسیله او [[زمین]] را از اهل [[کفر]] و [[انکار]] [[پاک]] میکند و آن را پر از [[عدل و داد]] میکند؛ کسی است که ولادتش بر [[مردم]] پوشیده و شخصش از ایشان نهان… و از اصحابش [[سیصد و سیزده]] تن به تعداد [[اصحاب بدر]]، از دورترین نقاط [[زمین]] به گرد او فراهم آیند و این همان قول [[خدای تعالی]] است که فرمود: {{متن قرآن|أَيْنَ مَا تَكُونُواْ يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>بقره، آیه ۱۴۸.</ref>؛ و چون این تعداد از اهل [[اخلاص]] به گرد او فراهم آیند، [[خدای تعالی]] امرش را ظاهر سازد و چون "[[عقد]]" که عبارت از ده هزار مرد باشد کامل شد، به [[اذن]] [[خدای تعالی]] [[قیام]] کند و [[دشمنان]] [[خدا]] را بکشد تا [[خدای تعالی]] [[خشنود]] گردد<ref>صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۳۷۷.</ref>. بر این اساس تعداد ۳۱۳ تن شاید اشاره به [[شرط ظهور]] باشد و پس از آنکه [[ظهور]] اتفاق افتاد، فراهم آمدن [[یاوران]]، سرآغازی بر [[قیام جهانی]] آن [[حضرت]] خواهد بود. | ||
::::::۴.'''احساس [[نیاز]] در [[جامعه جهانی]]''': از آنجایی که [[حضرت مهدی]]{{ع}} برای همه [[مردم]] [[دنیا]] است، باید با [[نیاز]] و پذیرش عمومی آنان همراه باشد. پس تا آن گاه که عموم [[جامعه جهانی]] احساس [[نیاز]] نکنند، [[حضرت]] [[ظهور]] نخواهد کرد. به عبارت دیگر [[مردم]] [[جهان]]، باید به [[قدر]] کافی تلخی این وضع نابسامان و [[بیعدالتیها]] را بچشند و نارسایی و [[ضعف]] [[قوانین]] بشری را برای اجرای [[عدالت اجتماعی]] [[درک]] کنند و این [[حقیقت]] را بیابند که فقط در سایه اصول و پیوندهای مادی و ضمانت اجرایی موجود و مقررات خود ساخته [[انسانها]]، مشکل [[جهان]] حل نمیشود؛ بلکه باید انسانی [[الهی]] باشد که همه نابسامانیها را برطرف کند. برای رسیدن به این [[هدف]] بزرگ، اصول و نظاماتی تازه لازم است که متکی به ارزشهای انسانی و [[ایمان]] و عواطف بشری و [[اخلاق]] باشد؛ نه فقط اصول خشک و بیروح و نارسای مادی. به تعبیر دیگر، تا در [[مردم]] [[جهان]] تقاضایی نباشد، عرضه هر نوع برنامه اصلاحی، مفید و مؤثر نخواهد بود که [[قانون]] "عرضه و تقاضا"، بیش از آنچه در مسائل [[اقتصادی]] مورد توجه است، در مسائل [[اجتماعی]] باید مورد توجه قرار گیرد. [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} این [[حقیقت]] را به برخی از [[مردم]] سرافکنده و پشیمان از [[جهالت]] خود که بعد از ۲۵ سال [[خانه نشینی]]، به خانه وی [[هجوم]] میبرند و از وی میخواهند تا زمام امور را به دست گیرد این گونه بیان فرمود: {{متن حدیث|"أَمَا وَ الذِی فَلَقَ الْحَبهَ وَ بَرَأَ النسَمَهَ لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجهِ بِوُجُودِ الناصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللهُ عَلَی الْعُلَمَاءِ أَلا یُقَاروا عَلَی کِظهِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَی غَارِبِهَا وَ لَسَقَیْتُ آخِرَهَا بِکَأْسِ أَولِهَا و…"}}<ref>سید رضی، نهج البلاغه، خطبه سوم (شقشقیه)، ص۴۹.</ref>؛ [[آگاه]] باشید! به خدایی که دانه را شکافت و [[انسان]] را آفرید، اگر نه این بود که جمعیت بسیاری گِرداگِردم را گرفته و به [[یاری]] ام [[قیام]] کردهاند و از این جهت [[حجت]] تمام شده است و اگر نبود [[عهد]] و مسئولیتی که [[خداوند]] از [[علما]] و [[دانشمندان]] هر [[جامعه]] گرفته که در برابر شکم خوارگی [[ستمگران]] و [[گرسنگی]] ستمدیدگان [[سکوت]] نکنند؛ من مهار شتر [[خلافت]] را رها میساختم و از آن صرف نظر مینمودم و آخر آن را با جام آغازش سیراب میکردم. این بیان میرساند که [[حضرت]] آن گاه حاضر شد به دنبال [[خلافت]] رود و آن را بپذیرد که [[مردم]] دور او را گرفتند و [[حضرت]] را [[یاری]] رساندند. [[تاریخ]] نیز به روشنی [[گواه]] است هرگاه شرط سوم و چهارم برای [[پیشوایان معصوم]]{{ع}} فراهم میشد، از هیچ گونه تلاشی برای برپایی [[عدالت]] فروگذار نبودند. حال این سؤال پیش میآید که این حالت عطش و تقاضا را چه عاملی باید ایجاد کند؟ در پاسخ میگوییم: بخشی از آن را گذشت زمان، پدید میآورد و بدون آن ممکن نیست؛ اما بخش دیگری بستگی به پرورش و [[آموزش]] بر اساس [[آموزههای دینی]] دارد. باید با [[رستاخیز]] [[فکری]] که از طرف [[اندیشمندان]] با [[ایمان]] و آگاهان [[مسئول]] [[جامعه]] به وجود میآید، [[یاران]] و [[یاوران]] آن [[حضرت]] فراهم شده و [[جامعه جهانی]] در درون خود به [[موعود]] [[منجی]] احساس [[نیاز]] کند»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۳ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۳]]، ص۳۸-۴۸.</ref>. | ::::::۴.'''احساس [[نیاز]] در [[جامعه جهانی]]''': از آنجایی که [[حضرت مهدی]]{{ع}} برای همه [[مردم]] [[دنیا]] است، باید با [[نیاز]] و پذیرش عمومی آنان همراه باشد. پس تا آن گاه که عموم [[جامعه جهانی]] احساس [[نیاز]] نکنند، [[حضرت]] [[ظهور]] نخواهد کرد. به عبارت دیگر [[مردم]] [[جهان]]، باید به [[قدر]] کافی تلخی این وضع نابسامان و [[بیعدالتیها]] را بچشند و نارسایی و [[ضعف]] [[قوانین]] بشری را برای اجرای [[عدالت اجتماعی]] [[درک]] کنند و این [[حقیقت]] را بیابند که فقط در سایه اصول و پیوندهای مادی و ضمانت اجرایی موجود و مقررات خود ساخته [[انسانها]]، مشکل [[جهان]] حل نمیشود؛ بلکه باید انسانی [[الهی]] باشد که همه نابسامانیها را برطرف کند. برای رسیدن به این [[هدف]] بزرگ، اصول و نظاماتی تازه لازم است که متکی به ارزشهای انسانی و [[ایمان]] و عواطف بشری و [[اخلاق]] باشد؛ نه فقط اصول خشک و بیروح و نارسای مادی. به تعبیر دیگر، تا در [[مردم]] [[جهان]] تقاضایی نباشد، عرضه هر نوع برنامه اصلاحی، مفید و مؤثر نخواهد بود که [[قانون]] "عرضه و تقاضا"، بیش از آنچه در مسائل [[اقتصادی]] مورد توجه است، در مسائل [[اجتماعی]] باید مورد توجه قرار گیرد. [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} این [[حقیقت]] را به برخی از [[مردم]] سرافکنده و پشیمان از [[جهالت]] خود که بعد از ۲۵ سال [[خانه نشینی]]، به خانه وی [[هجوم]] میبرند و از وی میخواهند تا زمام امور را به دست گیرد این گونه بیان فرمود: {{متن حدیث|"أَمَا وَ الذِی فَلَقَ الْحَبهَ وَ بَرَأَ النسَمَهَ لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجهِ بِوُجُودِ الناصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللهُ عَلَی الْعُلَمَاءِ أَلا یُقَاروا عَلَی کِظهِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَی غَارِبِهَا وَ لَسَقَیْتُ آخِرَهَا بِکَأْسِ أَولِهَا و…"}}<ref>سید رضی، نهج البلاغه، خطبه سوم (شقشقیه)، ص۴۹.</ref>؛ [[آگاه]] باشید! به خدایی که دانه را شکافت و [[انسان]] را آفرید، اگر نه این بود که جمعیت بسیاری گِرداگِردم را گرفته و به [[یاری]] ام [[قیام]] کردهاند و از این جهت [[حجت]] تمام شده است و اگر نبود [[عهد]] و مسئولیتی که [[خداوند]] از [[علما]] و [[دانشمندان]] هر [[جامعه]] گرفته که در برابر شکم خوارگی [[ستمگران]] و [[گرسنگی]] ستمدیدگان [[سکوت]] نکنند؛ من مهار شتر [[خلافت]] را رها میساختم و از آن صرف نظر مینمودم و آخر آن را با جام آغازش سیراب میکردم. این بیان میرساند که [[حضرت]] آن گاه حاضر شد به دنبال [[خلافت]] رود و آن را بپذیرد که [[مردم]] دور او را گرفتند و [[حضرت]] را [[یاری]] رساندند. [[تاریخ]] نیز به روشنی [[گواه]] است هرگاه شرط سوم و چهارم برای [[پیشوایان معصوم]]{{ع}} فراهم میشد، از هیچ گونه تلاشی برای برپایی [[عدالت]] فروگذار نبودند. حال این سؤال پیش میآید که این حالت عطش و تقاضا را چه عاملی باید ایجاد کند؟ در پاسخ میگوییم: بخشی از آن را گذشت زمان، پدید میآورد و بدون آن ممکن نیست؛ اما بخش دیگری بستگی به پرورش و [[آموزش]] بر اساس [[آموزههای دینی]] دارد. باید با [[رستاخیز]] [[فکری]] که از طرف [[اندیشمندان]] با [[ایمان]] و آگاهان [[مسئول]] [[جامعه]] به وجود میآید، [[یاران]] و [[یاوران]] آن [[حضرت]] فراهم شده و [[جامعه جهانی]] در درون خود به [[موعود]] [[منجی]] احساس [[نیاز]] کند»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۳ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۳]]، ص۳۸-۴۸.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۷۶: | خط ۱۷۶: | ||
:::::*'''تفاوت چهارم''' اینکه، تمامی علامات، پیش از [[ظهور]] پدید آمده و از بین میرود؛ لکن شرایط به طور [[کامل]] به وجود نمیآیند مگر نزدیک [[ظهور]] و یا به هنگام وقوع آن و ممکن نیست که از بین بروند. | :::::*'''تفاوت چهارم''' اینکه، تمامی علامات، پیش از [[ظهور]] پدید آمده و از بین میرود؛ لکن شرایط به طور [[کامل]] به وجود نمیآیند مگر نزدیک [[ظهور]] و یا به هنگام وقوع آن و ممکن نیست که از بین بروند. | ||
:::::*'''تفاوت پنجم''' اینکه، [[علایم ظهور]] را میتوان شناسایی کرد، و میتوانیم بفهمیم که کدام یک از آنها تاکنون موجود شده، و کدامیک هنوز موجود نگشته است. امّا به شرایط نمیتوان کاملا و در یک زمان پیش از [[ظهور]]، دست یافت، و یا آنها را حاصل کرد. زیرا برخی از آن شرایط، وجود تعداد کافی از افراد آزموده و بااخلاص، در سطح [[جهان]] بوده، و بررسی درست و شناسایی آنها برای اشخاص عادی امکانپذیر نیست<ref> برای آگاهی بیشتر به کتاب تاریخ غیبت کبری تألیف سید محمد صدر، ص ۴۸۹ به بعد مراجعه شود.</ref>»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۱۶۸.</ref>. | :::::*'''تفاوت پنجم''' اینکه، [[علایم ظهور]] را میتوان شناسایی کرد، و میتوانیم بفهمیم که کدام یک از آنها تاکنون موجود شده، و کدامیک هنوز موجود نگشته است. امّا به شرایط نمیتوان کاملا و در یک زمان پیش از [[ظهور]]، دست یافت، و یا آنها را حاصل کرد. زیرا برخی از آن شرایط، وجود تعداد کافی از افراد آزموده و بااخلاص، در سطح [[جهان]] بوده، و بررسی درست و شناسایی آنها برای اشخاص عادی امکانپذیر نیست<ref> برای آگاهی بیشتر به کتاب تاریخ غیبت کبری تألیف سید محمد صدر، ص ۴۸۹ به بعد مراجعه شود.</ref>»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۱۶۸.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۸۹: | خط ۱۸۹: | ||
:::::*بی [[تردید]]، برای پدید آمدن [[ظهور]] باید این شرایط محقق شوند. [[وحی]] و [[روایات]] [[متواتر]] و قطعی، بر تحقق یافتن شرطهای اول و دوم گواهی میدهند. شرط نخست با [[بعثت]] [[پیامبر خاتم]]{{صل}} محقق شد. شرط دوم نیز با تولد [[فرزند]] [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} در سال ۲۵۵هجری قمری تحقق یافت. آنچه اکنون رخ نداده، شرط سوم است. برای تحقق این شرط باید در جهت [[تربیت]] [[نفوس]] خویش و دیگران کوشید. البته افزون بر شرطهای یاد شده، احتمال وجود پارهای شرایط نامشخص دیگر نیز قوی مینماید. بیتردید، باید همه آن شرایط واقع شود تا [[زمینه ظهور]] به طور [[کامل]] فراهم آید. برای تصریح در تحقق این شرایط و رخ نمودن روزگار آرمانی [[ظهور]]، [[دعا]] و تضرع در درگاه احدیت بسیار سودمند مینماید. [[معصومان]]{{ع}} و [[مؤمنان]] را به [[دعا]] در این باره [[فرمان]] دادهاند. | :::::*بی [[تردید]]، برای پدید آمدن [[ظهور]] باید این شرایط محقق شوند. [[وحی]] و [[روایات]] [[متواتر]] و قطعی، بر تحقق یافتن شرطهای اول و دوم گواهی میدهند. شرط نخست با [[بعثت]] [[پیامبر خاتم]]{{صل}} محقق شد. شرط دوم نیز با تولد [[فرزند]] [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} در سال ۲۵۵هجری قمری تحقق یافت. آنچه اکنون رخ نداده، شرط سوم است. برای تحقق این شرط باید در جهت [[تربیت]] [[نفوس]] خویش و دیگران کوشید. البته افزون بر شرطهای یاد شده، احتمال وجود پارهای شرایط نامشخص دیگر نیز قوی مینماید. بیتردید، باید همه آن شرایط واقع شود تا [[زمینه ظهور]] به طور [[کامل]] فراهم آید. برای تصریح در تحقق این شرایط و رخ نمودن روزگار آرمانی [[ظهور]]، [[دعا]] و تضرع در درگاه احدیت بسیار سودمند مینماید. [[معصومان]]{{ع}} و [[مؤمنان]] را به [[دعا]] در این باره [[فرمان]] دادهاند. | ||
:::::*گاه اموری چون وضعیت اسفبار و آکنده از [[ستم]] [[جهان]] نیز از [[شرایط ظهور]] شمرده میشود. ممکن است گروهی چنان پندارند که باید در جهت تحقق این شرط کوشید و به ترویج [[فساد]] دست یازید، تا پردههای [[غیبت]] سریعتر کنار رود و [[ظهور]] [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} واقع شود. در نادرستی این پندار [[تردید]] نیست، زیرا بسیاری از این پدیده هایی که ممکن است از شرایط تلقی شوند، در شمار نشانه های [[ظهور]] جای دارند و [[ظهور]] بر آنها متوقف نیست؛ به عبارت دیگر، شرط بودن [[ستم]] فراگیر برای [[ظهور]] قابل تأمل مینماید و میتوان این پدیده را از [[نشانههای ظهور]] به شمار آورد. حتی اگر آن از [[شرایط ظهور]] باشد، میتوان ادعا کرد که در شمار شرایط به معنای مصطلح نمیگنجد، زیرا ارتباط آن با [[ظهور]] از نوع ارتباط سبب و مسبب نیست. افزون بر این، حتی اگر [[ستم]] فراگیر شرط اصطلاحی [[ظهور]] به شمار آید، در هم گونی آن با دیگر شرطها و [[لزوم]] [[تلاش]] برای تحقق آن [[تردید]]. هست، زیرا به نظر میرسد شرط قهری و تکوینی است؛ یعنی [[جهان]] به رغم [[تلاش]] [[مؤمنان]] دلسوز به سمت [[ستم]] فراگیر پیش میرود. [[مؤمنان]] باید [[وظیفه]] خویش را انجام دهند و [[تکلیف]] الهی اهل [[ایمان]] را بیآنکه در نتیجه بیندیشند به جای آورند، زیرا نتیجه ندادن و توفيق نیافتن، سبب سقوط [[تکلیف]] نمیشود»<ref>[[مهدی علیپور|علیپور، مهدی]]، [[ظهور (مقاله)|ظهور]]، ص ۲۳۸-۲۴۰.</ref>. | :::::*گاه اموری چون وضعیت اسفبار و آکنده از [[ستم]] [[جهان]] نیز از [[شرایط ظهور]] شمرده میشود. ممکن است گروهی چنان پندارند که باید در جهت تحقق این شرط کوشید و به ترویج [[فساد]] دست یازید، تا پردههای [[غیبت]] سریعتر کنار رود و [[ظهور]] [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} واقع شود. در نادرستی این پندار [[تردید]] نیست، زیرا بسیاری از این پدیده هایی که ممکن است از شرایط تلقی شوند، در شمار نشانه های [[ظهور]] جای دارند و [[ظهور]] بر آنها متوقف نیست؛ به عبارت دیگر، شرط بودن [[ستم]] فراگیر برای [[ظهور]] قابل تأمل مینماید و میتوان این پدیده را از [[نشانههای ظهور]] به شمار آورد. حتی اگر آن از [[شرایط ظهور]] باشد، میتوان ادعا کرد که در شمار شرایط به معنای مصطلح نمیگنجد، زیرا ارتباط آن با [[ظهور]] از نوع ارتباط سبب و مسبب نیست. افزون بر این، حتی اگر [[ستم]] فراگیر شرط اصطلاحی [[ظهور]] به شمار آید، در هم گونی آن با دیگر شرطها و [[لزوم]] [[تلاش]] برای تحقق آن [[تردید]]. هست، زیرا به نظر میرسد شرط قهری و تکوینی است؛ یعنی [[جهان]] به رغم [[تلاش]] [[مؤمنان]] دلسوز به سمت [[ستم]] فراگیر پیش میرود. [[مؤمنان]] باید [[وظیفه]] خویش را انجام دهند و [[تکلیف]] الهی اهل [[ایمان]] را بیآنکه در نتیجه بیندیشند به جای آورند، زیرا نتیجه ندادن و توفيق نیافتن، سبب سقوط [[تکلیف]] نمیشود»<ref>[[مهدی علیپور|علیپور، مهدی]]، [[ظهور (مقاله)|ظهور]]، ص ۲۳۸-۲۴۰.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۲۴: | خط ۲۲۴: | ||
::::#اجحاف و [[تجاوز]] بیش از حد و روزافزون دولتهای استکباری به کشورهای [[فقیر]] به شکلهای گوناگون از یک سو و لجام گسیختگی [[فرهنگی]] و [[فکری]] و علمی؛ مانند بحران هویت، بحران [[مشروعیت]]، بحران مدنیت از سوی دیگر، باعث هرجومرج در زندگی [[بشر]] شده است. اینگونه مسائل و مباحث این واقعیت را اثبات میکند که آینده روشن فقط در سایه [[حاکمیت]] فردی آسمانی است که احتمالا ظهورش نزدیک است. | ::::#اجحاف و [[تجاوز]] بیش از حد و روزافزون دولتهای استکباری به کشورهای [[فقیر]] به شکلهای گوناگون از یک سو و لجام گسیختگی [[فرهنگی]] و [[فکری]] و علمی؛ مانند بحران هویت، بحران [[مشروعیت]]، بحران مدنیت از سوی دیگر، باعث هرجومرج در زندگی [[بشر]] شده است. اینگونه مسائل و مباحث این واقعیت را اثبات میکند که آینده روشن فقط در سایه [[حاکمیت]] فردی آسمانی است که احتمالا ظهورش نزدیک است. | ||
::::#گاهی خبرهایی مبتنی بر [[نزدیکی ظهور]] به برخی از شخصیتهای نسبت داده میشود که نیاز به تامل و بررسی دارد. باید دانست که امر مشخص نمودن [[زمان ظهور]] را فقط در [[اختیار]] [[خداوند]] است و هیچکس نمیتواند برای آن زمانی معین کند، ولی متأسفانه گاهی شایعاتی مطرح میشود که به هیچ عنوان اساس درستی ندارد»<ref>[[رحیم کارگر|کارگر، رحیم]]؛ [[مهدویت دوران ظهور (کتاب)|مهدویت دوران ظهور]]، صص۲۳-۲۶، ۳۳ - ۳۷.</ref>. | ::::#گاهی خبرهایی مبتنی بر [[نزدیکی ظهور]] به برخی از شخصیتهای نسبت داده میشود که نیاز به تامل و بررسی دارد. باید دانست که امر مشخص نمودن [[زمان ظهور]] را فقط در [[اختیار]] [[خداوند]] است و هیچکس نمیتواند برای آن زمانی معین کند، ولی متأسفانه گاهی شایعاتی مطرح میشود که به هیچ عنوان اساس درستی ندارد»<ref>[[رحیم کارگر|کارگر، رحیم]]؛ [[مهدویت دوران ظهور (کتاب)|مهدویت دوران ظهور]]، صص۲۳-۲۶، ۳۳ - ۳۷.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۳۵: | خط ۲۳۵: | ||
::::#[[یاوران]] [[جان]] برکف و مجریان توانا به تعداد کافی. | ::::#[[یاوران]] [[جان]] برکف و مجریان توانا به تعداد کافی. | ||
::::#بالا رفتن سطح رشد و [[فهم]] عمومی و فراهم بودن شرایط جهانی»<ref>[[سید مجتبی السادة|الساده، مجتبی]]، [[شش ماه پایانی (کتاب)|شش ماه پایانی]]، ص ۲۰۹ - ۲۱۰.</ref>. | ::::#بالا رفتن سطح رشد و [[فهم]] عمومی و فراهم بودن شرایط جهانی»<ref>[[سید مجتبی السادة|الساده، مجتبی]]، [[شش ماه پایانی (کتاب)|شش ماه پایانی]]، ص ۲۰۹ - ۲۱۰.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۴۵: | خط ۲۴۵: | ||
:::::#'''امکانات روز:''' غرض این است که وضع به گونهای باشد که در آن محیط برای [[ظهور]] مساعد گردد و وسایل برای [[فتح]] و [[ظفر]] و [[سازندگی]] فراهم شود. وقوع چنین امکانی در عین حال به هنگامی خواهد بود که [[فسادها]] در [[جامعه]] عملی گردد، ناسازگاریها به اوج رسد، [[مردم]] از وضع نابسامان در [[رنج]] و [[عذاب]] باشند و بالاخره زمینه برای انفجار فراهم شود. [[مردم]] باید دریابند که جنبشهای اصلاحی [[قادر]] به [[اصلاح]] وضع نیست و روز به روز بر شدت اوضاع و وخامت آن افزونتر، [[بدعتها]] فراوانتر و [[شرور]] مقاومتر میگردند. | :::::#'''امکانات روز:''' غرض این است که وضع به گونهای باشد که در آن محیط برای [[ظهور]] مساعد گردد و وسایل برای [[فتح]] و [[ظفر]] و [[سازندگی]] فراهم شود. وقوع چنین امکانی در عین حال به هنگامی خواهد بود که [[فسادها]] در [[جامعه]] عملی گردد، ناسازگاریها به اوج رسد، [[مردم]] از وضع نابسامان در [[رنج]] و [[عذاب]] باشند و بالاخره زمینه برای انفجار فراهم شود. [[مردم]] باید دریابند که جنبشهای اصلاحی [[قادر]] به [[اصلاح]] وضع نیست و روز به روز بر شدت اوضاع و وخامت آن افزونتر، [[بدعتها]] فراوانتر و [[شرور]] مقاومتر میگردند. | ||
:::::#'''[[آمادگی مردم]]:''' برای [[ظهور]] [[مردم]] نیز باید [[آمادگی]] یابند. هم به صورت فردی و هم به صورت جمعی. [[آمادگی]] فردی بدین معنی که در افراد زمینهای پیدا شود که [[مصلح]] را بپذیرند، با او همگام شوند و هم [[هدف]] گردند. حاضر باشند در راه [[هدف]] او که [[هدف]] همه [[انبیاء]] و [[مصلحان]] [[جهان]] است [[جان]] قربان کنند. در جنبه جمعی غرض این است که این طرز [[فکر]] همهگیر و پردامنه شود. شعاع نفوذش در همه [[دلها]] گسترده گردد. همه حاضر گردند در زیر [[علم]] [[توحید]] گرد هم آیند. [[جهانبینی]] [[مردم]] تغییر کند. بینششان عوض شود. همه خود را اعضای یک [[جامعه]] و یک پیکر بدانند و برای انجام [[رسالت]] عظیمی که بر عهده دارند مهیا گردند. [[جان]] و تن را برای شرکتی فعال در نهضتی [[عظیم]] که زمینه آن را خود فراهم کردهاند [[سرمایه]] بگذارند و [[رهبری]] و بهرهبرداری از آن را به دست [[امام]] بسپارند... در چنین صورتی شرایط مهیاست و زمینه برای [[ظهور]] فراهم»<ref>[[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، ص99-100.</ref>. | :::::#'''[[آمادگی مردم]]:''' برای [[ظهور]] [[مردم]] نیز باید [[آمادگی]] یابند. هم به صورت فردی و هم به صورت جمعی. [[آمادگی]] فردی بدین معنی که در افراد زمینهای پیدا شود که [[مصلح]] را بپذیرند، با او همگام شوند و هم [[هدف]] گردند. حاضر باشند در راه [[هدف]] او که [[هدف]] همه [[انبیاء]] و [[مصلحان]] [[جهان]] است [[جان]] قربان کنند. در جنبه جمعی غرض این است که این طرز [[فکر]] همهگیر و پردامنه شود. شعاع نفوذش در همه [[دلها]] گسترده گردد. همه حاضر گردند در زیر [[علم]] [[توحید]] گرد هم آیند. [[جهانبینی]] [[مردم]] تغییر کند. بینششان عوض شود. همه خود را اعضای یک [[جامعه]] و یک پیکر بدانند و برای انجام [[رسالت]] عظیمی که بر عهده دارند مهیا گردند. [[جان]] و تن را برای شرکتی فعال در نهضتی [[عظیم]] که زمینه آن را خود فراهم کردهاند [[سرمایه]] بگذارند و [[رهبری]] و بهرهبرداری از آن را به دست [[امام]] بسپارند... در چنین صورتی شرایط مهیاست و زمینه برای [[ظهور]] فراهم»<ref>[[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، ص99-100.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۵۶: | خط ۲۵۶: | ||
:::::#[[آمادگی مردم]] [[جهان]] برای رهایی از [[ستم]] و [[فساد]]. در بسیاری از [[روایات]] آمده است که [[حضرت مهدی]] {{ع}} [[جهان]] را پر از داد میکند پس از آنکه پر از [[ستم]] میشود<ref>کمال الدین، ۲- ۱/ ۲۸۷، ۲۸۹ و ۳۱۸.</ref>. [[امامان معصوم]] {{عم}} پارهای حوادث مهم را که [[قبل از ظهور]] تحقق مییابند در [[روایات]] بیان کردهاند. علمای [[شیعه]] نیز کتبی در این باره نوشتهاند؛ همانند کتاب الملاحم والفتن تألیف [[علی بن طاووس]]. "[[ملاحم]]" جمع "مَلْحَمَه" به معنای [[کشتار]] بزرگ در [[جنگ]] است<ref>خورشید مغرب، ۳۰۱.</ref>. برخی [[شیعیان]] میپندارند که برای نزدیک ساختن [[ظهور]] باید در تحقق این شرط کوشید و [[فساد]] را رواج داد یا دست کم راه [[سکوت]] و سکون در پیش گرفت و از [[امر به معروف و نهی از منکر]] و [[مبارزه]] با [[فساد]] دست کشید<ref>مجموعه آثار شهید مطهری، ۱۸/ ۱۸۷؛ خورشید مغرب، ۳۳۱.</ref>. علمای [[شیعه]] در برابر این دیدگاه نادرست معتقدند که مراد [[روایات]] از رواج [[فساد]] در [[عصر ظهور]] آن نیست که باید دست به [[گناه]] و [[زشتی]] و [[فساد]] زد و از [[وظایف دینی]] شانه خالی کرد. مراد این است که وضعیت [[ناهنجار]] [[جامعه انسانی]] در آن عصر، به گونه قهری [[جهان]] را بدین سو خواهد کشاند و اینکه رواج [[فساد]] در [[جهان]]، [[شرط ظهور]] است بدین معنا نیست که باید به دست خود این شرط را فراهم آوریم. در [[عصر غیبت]] هیچ یک از [[تکالیف]] و [[واجبات]] ساقط نمیشوند. [[مؤمنین]] به رغم فسادی که روز به روز [[جهان]] را در خود میگیرد، باید خویشتن و [[جامعه انسانی]] را برای [[یاری امام]] {{ع}} آماده سازند. | :::::#[[آمادگی مردم]] [[جهان]] برای رهایی از [[ستم]] و [[فساد]]. در بسیاری از [[روایات]] آمده است که [[حضرت مهدی]] {{ع}} [[جهان]] را پر از داد میکند پس از آنکه پر از [[ستم]] میشود<ref>کمال الدین، ۲- ۱/ ۲۸۷، ۲۸۹ و ۳۱۸.</ref>. [[امامان معصوم]] {{عم}} پارهای حوادث مهم را که [[قبل از ظهور]] تحقق مییابند در [[روایات]] بیان کردهاند. علمای [[شیعه]] نیز کتبی در این باره نوشتهاند؛ همانند کتاب الملاحم والفتن تألیف [[علی بن طاووس]]. "[[ملاحم]]" جمع "مَلْحَمَه" به معنای [[کشتار]] بزرگ در [[جنگ]] است<ref>خورشید مغرب، ۳۰۱.</ref>. برخی [[شیعیان]] میپندارند که برای نزدیک ساختن [[ظهور]] باید در تحقق این شرط کوشید و [[فساد]] را رواج داد یا دست کم راه [[سکوت]] و سکون در پیش گرفت و از [[امر به معروف و نهی از منکر]] و [[مبارزه]] با [[فساد]] دست کشید<ref>مجموعه آثار شهید مطهری، ۱۸/ ۱۸۷؛ خورشید مغرب، ۳۳۱.</ref>. علمای [[شیعه]] در برابر این دیدگاه نادرست معتقدند که مراد [[روایات]] از رواج [[فساد]] در [[عصر ظهور]] آن نیست که باید دست به [[گناه]] و [[زشتی]] و [[فساد]] زد و از [[وظایف دینی]] شانه خالی کرد. مراد این است که وضعیت [[ناهنجار]] [[جامعه انسانی]] در آن عصر، به گونه قهری [[جهان]] را بدین سو خواهد کشاند و اینکه رواج [[فساد]] در [[جهان]]، [[شرط ظهور]] است بدین معنا نیست که باید به دست خود این شرط را فراهم آوریم. در [[عصر غیبت]] هیچ یک از [[تکالیف]] و [[واجبات]] ساقط نمیشوند. [[مؤمنین]] به رغم فسادی که روز به روز [[جهان]] را در خود میگیرد، باید خویشتن و [[جامعه انسانی]] را برای [[یاری امام]] {{ع}} آماده سازند. | ||
:::::#[[ظهور]] [[قیامها]] و انقلابهایی که زمینه [[قیام جهانی حضرت مهدی]] {{ع}} را پیش میآورند. [[روایات]] فراوانی از بزرگان [[معصوم]] {{ع}}، از بروز قیامهای مردمی [[در آستانه ظهور]] خبر میدهند. در برخی از این [[روایات]] آمده است که [[حکومتی]] به دست [[رهبری]] [[صالح]] در [[شرق]] [[جهان]] پای میگیرد که تا [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} دوام مییابد<ref>بحارالانوار، ج ۵۲/ ۲۴۳ و ج ۵۱/ ۸۴؛ الملاحم و الفتن، ابن طاووس/ ۶۶.</ref>. برخی از علمای روزگار معاصر، معتقدند که این [[حکومت]]، همان است که پس از [[انقلاب اسلامی]] در [[کشور]] [[ایران]] بنیان نهاده شد. هر چند نخستین بار نیست که علمای [[شیعه]] قیامی را مصداق [[قیام]] مذکور در [[روایات]] دانستهاند، اما هیچ قیامی در [[تاریخ شیعه]] دارای وسعت و [[عظمت]] [[انقلاب اسلامی]] نبوده است. از این رو، احتمال اینکه مراد از [[دولت]] زمینهساز، [[انقلاب اسلامی ایران]] باشد بسیار است<ref>فرهنگ نامه مهدویت، ۲۰۷.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۲۹۹.</ref>. | :::::#[[ظهور]] [[قیامها]] و انقلابهایی که زمینه [[قیام جهانی حضرت مهدی]] {{ع}} را پیش میآورند. [[روایات]] فراوانی از بزرگان [[معصوم]] {{ع}}، از بروز قیامهای مردمی [[در آستانه ظهور]] خبر میدهند. در برخی از این [[روایات]] آمده است که [[حکومتی]] به دست [[رهبری]] [[صالح]] در [[شرق]] [[جهان]] پای میگیرد که تا [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} دوام مییابد<ref>بحارالانوار، ج ۵۲/ ۲۴۳ و ج ۵۱/ ۸۴؛ الملاحم و الفتن، ابن طاووس/ ۶۶.</ref>. برخی از علمای روزگار معاصر، معتقدند که این [[حکومت]]، همان است که پس از [[انقلاب اسلامی]] در [[کشور]] [[ایران]] بنیان نهاده شد. هر چند نخستین بار نیست که علمای [[شیعه]] قیامی را مصداق [[قیام]] مذکور در [[روایات]] دانستهاند، اما هیچ قیامی در [[تاریخ شیعه]] دارای وسعت و [[عظمت]] [[انقلاب اسلامی]] نبوده است. از این رو، احتمال اینکه مراد از [[دولت]] زمینهساز، [[انقلاب اسلامی ایران]] باشد بسیار است<ref>فرهنگ نامه مهدویت، ۲۰۷.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۲۹۹.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۷۸: | خط ۲۷۸: | ||
::::#به علت عدم ارتباط وجودی بین علایم با [[ظهور]]، امکان دارد یک علامت یا برخی از علایم اتفاق نیفتند یا در یک زمان حادث شوند و پایان پذیرند و بعد از آن [[ظهور]] واقع شود؛ ولی برای تحقق [[ظهور]]، باید همه شرایط "با هم" موجود باشند؛ لذا در صورت نبودن حتی یک شرط، [[ظهور]] [[امام مهدی]]{{ع}} محقق نمیشود. این، به علت رابطه وجودی بین شرط و مشروط "[[ظهور]]" است. | ::::#به علت عدم ارتباط وجودی بین علایم با [[ظهور]]، امکان دارد یک علامت یا برخی از علایم اتفاق نیفتند یا در یک زمان حادث شوند و پایان پذیرند و بعد از آن [[ظهور]] واقع شود؛ ولی برای تحقق [[ظهور]]، باید همه شرایط "با هم" موجود باشند؛ لذا در صورت نبودن حتی یک شرط، [[ظهور]] [[امام مهدی]]{{ع}} محقق نمیشود. این، به علت رابطه وجودی بین شرط و مشروط "[[ظهور]]" است. | ||
::::#علایم، چون حالت نشانه بودن را دارند، لذا ممکن است یک علامت، بعد از [[ظهور]] "مثلاً روز بعد" اتفاق بیفتد؛ ولی شرایط، باید پیش از [[ظهور]] موجود باشند. البته تفاوتهای دیگری نیز وجود دارد»<ref>[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ج۱، ص ۱۸۷-۱۹۱.</ref>. | ::::#علایم، چون حالت نشانه بودن را دارند، لذا ممکن است یک علامت، بعد از [[ظهور]] "مثلاً روز بعد" اتفاق بیفتد؛ ولی شرایط، باید پیش از [[ظهور]] موجود باشند. البته تفاوتهای دیگری نیز وجود دارد»<ref>[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ج۱، ص ۱۸۷-۱۹۱.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۳۰۰: | خط ۳۰۰: | ||
::::::جهانیان برای تحقق شرایط [[حکومت جهانی]]، باید برای پذیرش حاکمیت [[معصوم]] {{ع}} آماده گردند و از آن استقبال کنند. در آن زمان، مردم جهان همه مکاتب بشری و حکومتها را تجربه کرده و ناکامی آنها را در تحقق بخشیدن به آرزوهای بزرگ بشر، در عمل دیدهاند و همه امیدشان به سوی حاکمیت [[منجی]] آسمانی است. همه وظیفه داریم که در جهت تقویت جبهه یاوران [[امام مهدی]] {{ع}} بکوشیم و با فرهنگسازی، جامعه خود و جامعه جهانی را برای پذیرش حکومت الهی و [[عدالت]] [[قرآن]]ی آماده کنیم»<ref>[[مهدویت پرسشها و پاسخها (کتاب)|مهدویت پرسشها و پاسخها]]، ص ۱۶۸.</ref>. | ::::::جهانیان برای تحقق شرایط [[حکومت جهانی]]، باید برای پذیرش حاکمیت [[معصوم]] {{ع}} آماده گردند و از آن استقبال کنند. در آن زمان، مردم جهان همه مکاتب بشری و حکومتها را تجربه کرده و ناکامی آنها را در تحقق بخشیدن به آرزوهای بزرگ بشر، در عمل دیدهاند و همه امیدشان به سوی حاکمیت [[منجی]] آسمانی است. همه وظیفه داریم که در جهت تقویت جبهه یاوران [[امام مهدی]] {{ع}} بکوشیم و با فرهنگسازی، جامعه خود و جامعه جهانی را برای پذیرش حکومت الهی و [[عدالت]] [[قرآن]]ی آماده کنیم»<ref>[[مهدویت پرسشها و پاسخها (کتاب)|مهدویت پرسشها و پاسخها]]، ص ۱۶۸.</ref>. | ||
:::::*«در اینکه ما در دوره [[آخرالزمان]] به سر میبریم [[تردید]] نداریم؛ اما در چه مقطعی از [[آخرالزمان]]، معلوم نیست و تحقق نشانههای عمومی [[ظهور]]، [[دلیل]] بر تحقق شرایط [[ظهور]] نیست، زیرا در نشانههای عمومی، چون [[علائم غیرحتمی]] و دارای مراتباند، احتمالهای دیگری هم وجود دارد. امیدواریم کهان شاء اللّه [[ظهور]] [[حضرت]] نزدیک باشد»<ref>[[مهدویت پرسشها و پاسخها (کتاب)|مهدویت پرسشها و پاسخها]]، ص ۱۶۰.</ref>. | :::::*«در اینکه ما در دوره [[آخرالزمان]] به سر میبریم [[تردید]] نداریم؛ اما در چه مقطعی از [[آخرالزمان]]، معلوم نیست و تحقق نشانههای عمومی [[ظهور]]، [[دلیل]] بر تحقق شرایط [[ظهور]] نیست، زیرا در نشانههای عمومی، چون [[علائم غیرحتمی]] و دارای مراتباند، احتمالهای دیگری هم وجود دارد. امیدواریم کهان شاء اللّه [[ظهور]] [[حضرت]] نزدیک باشد»<ref>[[مهدویت پرسشها و پاسخها (کتاب)|مهدویت پرسشها و پاسخها]]، ص ۱۶۰.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۳۱۵: | خط ۳۱۵: | ||
::::#'''[[یاران]]:''' یکی دیگر از زمینهها و شرایط لازم برای تحقق [[ظهور]]، وجود یاورانی [[شایسته]] و لایق برای پشتیبانی از [[قیام]] و انجام کارهای [[حکومت جهانی]] است. بدیهی است وقتی انقلابی جهانی به وسیله [[رهبری]] آسمانی روی میدهد، یاورانی متناسب با آن میخواهد و این گونه نیست که هر کس ادّعای یاوری کند، بتواند در آن میدان، حضور یابد. در این باره به جریان زیر توجه کنید: "یکی از [[شیعیان]] [[امام صادق]]{{ع}} به نام [[سهل بن حسن خراسانی]] به آن حضرت میگوید: "چه چیز شما را بازداشته است از اینکه [[حق]] مسلّم خود [[حکومت]] را به دست بگیرید؛ در حالی که صدهزار [[شیعه]] پا در رکاب و [[شمشیر]] [[زن]] در [[اختیار]] شماست؟ [[امام]] [[دستور]] میدهند تا تنور آتشی فراهم شود و چون شعلههای [[آتش]] بالا میگیرد، به سهل میفرمایند: ای [[خراسانی]]! برخیز و در تنور بنشین سهل که گمان کرده است [[امام]] از او خشمگین شده است، شروع به عذر خواهی میکند و میگوید: آقا! مرا ببخشید و به [[آتش]] شکنجهام نکنید. [[امام]] میفرماید: از تو گذشتم. در این حال، [[هارون مکّی]] از [[شیعیان راستین]] حضرت وارد میشود و [[سلام]] میکند. [[امام صادق]]{{ع}} به او پاسخ میدهد و بدون هیچ مقدمهای به او میفرماید: در درون تنور بنشین. [[هارون]] مکّی بیدرنگ و بدون هیچ پرسشی، این کار را انجام میدهد. [[امام صادق]]{{ع}} در همان حال با مرد [[خراسانی]] [[گفتوگو]] میکند و درباره [[خراسان]] خبرهایی میدهد؛ چنانکه گویی خود [[شاهد]] آن بوده است. پس از مدّتی به سهل میفرماید: برخیز ای [[خراسانی]]! و داخل تنور را نگاه کن. سهل برخاسته و داخل تنور را نگاه میکند. [[هارون]] را میبیند که در میان شعلههای [[آتش]]، چهار زانو نشسته است. آنگاه [[امام]]{{ع}} از او میپرسد: در [[خراسان]]، چند نفر مثل [[هارون]] میشناسی؟ [[خراسانی]] میگویود: به [[خدا]] قسم! یک نفر هم این گونه سراغ ندارم. حضرت میفرماید: [[آگاه]] باش! ما در زمانی که پنج نفر یاور و پشتیبان پیدا نکنیم، [[قیام]] نمیکنیم. ما بهتر میدانیم که کدام زمان، زمان [[قیام]] است".<ref>بحار الانوار، ج ۴۷، ح ۱۷۲، ص ۱۲۳.</ref> | ::::#'''[[یاران]]:''' یکی دیگر از زمینهها و شرایط لازم برای تحقق [[ظهور]]، وجود یاورانی [[شایسته]] و لایق برای پشتیبانی از [[قیام]] و انجام کارهای [[حکومت جهانی]] است. بدیهی است وقتی انقلابی جهانی به وسیله [[رهبری]] آسمانی روی میدهد، یاورانی متناسب با آن میخواهد و این گونه نیست که هر کس ادّعای یاوری کند، بتواند در آن میدان، حضور یابد. در این باره به جریان زیر توجه کنید: "یکی از [[شیعیان]] [[امام صادق]]{{ع}} به نام [[سهل بن حسن خراسانی]] به آن حضرت میگوید: "چه چیز شما را بازداشته است از اینکه [[حق]] مسلّم خود [[حکومت]] را به دست بگیرید؛ در حالی که صدهزار [[شیعه]] پا در رکاب و [[شمشیر]] [[زن]] در [[اختیار]] شماست؟ [[امام]] [[دستور]] میدهند تا تنور آتشی فراهم شود و چون شعلههای [[آتش]] بالا میگیرد، به سهل میفرمایند: ای [[خراسانی]]! برخیز و در تنور بنشین سهل که گمان کرده است [[امام]] از او خشمگین شده است، شروع به عذر خواهی میکند و میگوید: آقا! مرا ببخشید و به [[آتش]] شکنجهام نکنید. [[امام]] میفرماید: از تو گذشتم. در این حال، [[هارون مکّی]] از [[شیعیان راستین]] حضرت وارد میشود و [[سلام]] میکند. [[امام صادق]]{{ع}} به او پاسخ میدهد و بدون هیچ مقدمهای به او میفرماید: در درون تنور بنشین. [[هارون]] مکّی بیدرنگ و بدون هیچ پرسشی، این کار را انجام میدهد. [[امام صادق]]{{ع}} در همان حال با مرد [[خراسانی]] [[گفتوگو]] میکند و درباره [[خراسان]] خبرهایی میدهد؛ چنانکه گویی خود [[شاهد]] آن بوده است. پس از مدّتی به سهل میفرماید: برخیز ای [[خراسانی]]! و داخل تنور را نگاه کن. سهل برخاسته و داخل تنور را نگاه میکند. [[هارون]] را میبیند که در میان شعلههای [[آتش]]، چهار زانو نشسته است. آنگاه [[امام]]{{ع}} از او میپرسد: در [[خراسان]]، چند نفر مثل [[هارون]] میشناسی؟ [[خراسانی]] میگویود: به [[خدا]] قسم! یک نفر هم این گونه سراغ ندارم. حضرت میفرماید: [[آگاه]] باش! ما در زمانی که پنج نفر یاور و پشتیبان پیدا نکنیم، [[قیام]] نمیکنیم. ما بهتر میدانیم که کدام زمان، زمان [[قیام]] است".<ref>بحار الانوار، ج ۴۷، ح ۱۷۲، ص ۱۲۳.</ref> | ||
::::#'''[[آمادگی عمومی]]:''' در مقاطع مختلف [[تاریخ]] [[امامان]]{{عم}}، این [[حقیقت]] مشاهده میشود که [[مردم]]، [[آمادگی]] لازم برای استفاده بهتر از حضور [[امام]] را نداشتند. آنان در زمانهای گوناگون [[فیض]] محضر [[معصوم]] را [[قدر]] ندانستند و از زمزم جاری هدایتهای او آن چنان که بایسته بوده بهره نبردند. [[خداوند متعال]] آخرین [[حجّت]] [[حق]] را پنهان کرد تا هر زمان که [[آمادگی عمومی]] برای پذیرش او فراهم شد، ظاهر و همگان را از سرچشمه [[معارف الهی]] سیراب سازد. بنابراین وجود [[آمادگی]] از شرایط بسیار مهمّ برای [[ظهور]] [[مصلح]] [[موعود]] است و به وسیله آن، حرکت اصلاحی آن حضرت به نتیجه مطلوب خواهد رسید. در [[قرآن کریم]] آمده است گروهی از [[بنی اسرائیل]] که از [[ظلم]] و [[ستم]] جالوت به ستوه آمده بودند از [[پیامبر]] زمان خود خواستند که برای آنها [[فرماندهی]] را برگزیند تا تحت [[فرمان]] او به [[نبرد]] جالوت بپردازند. خواستن [[فرمانده]] برای [[جنگ]]، نوعی [[آمادگی]] را در آنها نشان میداد؛ اگر چه تعداد فراوانی در بین راه سست شدند و عدّه کمی تا پایان [[مبارزه]] ماندند.<ref>ر.ک: سوره بقره: آیه:۲۴۶ – ۲۵۱.</ref> پس امر [[ظهور]]، زمانی است که همه از عمق [[جان]] خواهان [[عدالت اجتماعی]]، امنیّت [[اخلاقی]] و روانی و رشد و شکوفایی معنوی باشند. وقتی [[مردم]] از [[بیعدالتیها]] و تبعیضها خسته شوند و ببینند که آشکارا [[حقوق]] ضعیفان به وسیله [[صاحبان قدرت]] و [[ثروت]] پایمال میگردد و امکانات مادی در انحصار عدهای معدود است، عطش [[عدالت]] خواهی به اوج میرسد. زمانی که [[فساد]] [[اخلاقی]] در انواع مختلف رواج پیدا کند و افراد در انجام کارهای ضد [[اخلاقی]] بر یکدیگر سبقت بگیرند، اشتیاق به [[ظهور]] [[پیشوایی]] ک [[حاکمیت]] او، امنیّت و [[سلامتی]] [[اخلاقی]] و روانی را به [[بشریت]] هدیه خواهد کرد، فراوان میشود. آنگاه که [[مردم]] همه لذّتهای مادی را تجربه کنند، ولی از زندگی و حیات خود [[راضی]] نباشند و در پی جهانی برخوردار از [[معنویت]] باشند، تشنه آبشارِ [[لطف]] [[امام]] {{ع}} میشوند. بدیهی است که [[شوق]] [[درک]] حضور [[امام]]، زمانی به اوج میرسد که [[بشریت]] با تجربه کردن [[دولتها]] و نظامهای مختلف بشری به این [[حقیقت]] برسد که تنها [[نجات]] دهنده عالم از [[فساد]] و [[تباهی]]، [[خلیفه]] و [[جانشین]] [[خدا]] در [[زمین]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} است و یگانه برنامهای که حیات [[پاک]] و [[طیبه]] را برای [[انسانها]] و ارمغان میآورد، [[قوانین]] الهی است؛ بنابراین با همه وجود نیاز به [[امام]] را [[درک]] میکنند و به دنبال این [[درک]]، برای فراهم شدن [[زمینههای ظهور]] او میکوشند و موانع را از سر راه او بر میدارند. در این زمان است که [[فرج]] و [[گشایش]] فرا میرسد. [[پیامبر خاتم|پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} در توصیف [[آخر الزمان]] و دوران پیش از [[ظهور]] فرمود: "زمانی میرسد که [[انسان]] [[مؤمن]] هیچ پناهگاهی نمییابد که از شرّ [[ظلم]] و [[تباهی]] به آن پناه برد، در آن زمان [[خداوند]] عزوجل مردی از [[خاندان]] مرا بر میانگیزد.<ref>معجم احادیث الامام المهدی، ج ۱، ح ۱۳۲، ص ۴۲۰.</ref>»<ref>[[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائریپور|حائریپور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]؛ [[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائریپور|حائریپور، محمد مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ج۱، ص ۱۵۶ - ۱۶۵.</ref>. | ::::#'''[[آمادگی عمومی]]:''' در مقاطع مختلف [[تاریخ]] [[امامان]]{{عم}}، این [[حقیقت]] مشاهده میشود که [[مردم]]، [[آمادگی]] لازم برای استفاده بهتر از حضور [[امام]] را نداشتند. آنان در زمانهای گوناگون [[فیض]] محضر [[معصوم]] را [[قدر]] ندانستند و از زمزم جاری هدایتهای او آن چنان که بایسته بوده بهره نبردند. [[خداوند متعال]] آخرین [[حجّت]] [[حق]] را پنهان کرد تا هر زمان که [[آمادگی عمومی]] برای پذیرش او فراهم شد، ظاهر و همگان را از سرچشمه [[معارف الهی]] سیراب سازد. بنابراین وجود [[آمادگی]] از شرایط بسیار مهمّ برای [[ظهور]] [[مصلح]] [[موعود]] است و به وسیله آن، حرکت اصلاحی آن حضرت به نتیجه مطلوب خواهد رسید. در [[قرآن کریم]] آمده است گروهی از [[بنی اسرائیل]] که از [[ظلم]] و [[ستم]] جالوت به ستوه آمده بودند از [[پیامبر]] زمان خود خواستند که برای آنها [[فرماندهی]] را برگزیند تا تحت [[فرمان]] او به [[نبرد]] جالوت بپردازند. خواستن [[فرمانده]] برای [[جنگ]]، نوعی [[آمادگی]] را در آنها نشان میداد؛ اگر چه تعداد فراوانی در بین راه سست شدند و عدّه کمی تا پایان [[مبارزه]] ماندند.<ref>ر.ک: سوره بقره: آیه:۲۴۶ – ۲۵۱.</ref> پس امر [[ظهور]]، زمانی است که همه از عمق [[جان]] خواهان [[عدالت اجتماعی]]، امنیّت [[اخلاقی]] و روانی و رشد و شکوفایی معنوی باشند. وقتی [[مردم]] از [[بیعدالتیها]] و تبعیضها خسته شوند و ببینند که آشکارا [[حقوق]] ضعیفان به وسیله [[صاحبان قدرت]] و [[ثروت]] پایمال میگردد و امکانات مادی در انحصار عدهای معدود است، عطش [[عدالت]] خواهی به اوج میرسد. زمانی که [[فساد]] [[اخلاقی]] در انواع مختلف رواج پیدا کند و افراد در انجام کارهای ضد [[اخلاقی]] بر یکدیگر سبقت بگیرند، اشتیاق به [[ظهور]] [[پیشوایی]] ک [[حاکمیت]] او، امنیّت و [[سلامتی]] [[اخلاقی]] و روانی را به [[بشریت]] هدیه خواهد کرد، فراوان میشود. آنگاه که [[مردم]] همه لذّتهای مادی را تجربه کنند، ولی از زندگی و حیات خود [[راضی]] نباشند و در پی جهانی برخوردار از [[معنویت]] باشند، تشنه آبشارِ [[لطف]] [[امام]] {{ع}} میشوند. بدیهی است که [[شوق]] [[درک]] حضور [[امام]]، زمانی به اوج میرسد که [[بشریت]] با تجربه کردن [[دولتها]] و نظامهای مختلف بشری به این [[حقیقت]] برسد که تنها [[نجات]] دهنده عالم از [[فساد]] و [[تباهی]]، [[خلیفه]] و [[جانشین]] [[خدا]] در [[زمین]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} است و یگانه برنامهای که حیات [[پاک]] و [[طیبه]] را برای [[انسانها]] و ارمغان میآورد، [[قوانین]] الهی است؛ بنابراین با همه وجود نیاز به [[امام]] را [[درک]] میکنند و به دنبال این [[درک]]، برای فراهم شدن [[زمینههای ظهور]] او میکوشند و موانع را از سر راه او بر میدارند. در این زمان است که [[فرج]] و [[گشایش]] فرا میرسد. [[پیامبر خاتم|پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} در توصیف [[آخر الزمان]] و دوران پیش از [[ظهور]] فرمود: "زمانی میرسد که [[انسان]] [[مؤمن]] هیچ پناهگاهی نمییابد که از شرّ [[ظلم]] و [[تباهی]] به آن پناه برد، در آن زمان [[خداوند]] عزوجل مردی از [[خاندان]] مرا بر میانگیزد.<ref>معجم احادیث الامام المهدی، ج ۱، ح ۱۳۲، ص ۴۲۰.</ref>»<ref>[[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائریپور|حائریپور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]؛ [[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائریپور|حائریپور، محمد مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ج۱، ص ۱۵۶ - ۱۶۵.</ref>. | ||
}} | |||
{{پرسمان شرایط ظهور امام مهدی}} | {{پرسمان شرایط ظهور امام مهدی}} |