امام مهدی در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مقطع' به 'مقطع'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== +== پانویس ==))
جز (جایگزینی متن - 'مقطع' به 'مقطع')
خط ۲۷: خط ۲۷:
[[امام دوازدهم]] [[شیعه]] [[اثناعشریه]]. [[حضرت مهدی]]{{ع}}، از ابناء [[الرضا]]{{ع}} و پیشوای دوازدهم شیعه، فرزند [[امام حسن عسکری]]{{ع}}<ref>الإرشاد، ج۲، ص۳۳۹؛ الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۲۷۴.</ref> معروف به «[[امام]] المنتظر» و «[[موعود]]» است. برابر داده‌های [[شیعی]]، ایشان همان کسی است که به عنوان «[[منجی آخرالزمان]]» و «[[عدالت‌گستر]] [[جهان]]» [[ظهور]] خواهد کرد و بر همین اساس او را مصداق روایت‌هایی می‌دانند که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} آمدنش را [[بشارت]] داده بود<ref>کشف الغمة، ج۲، ص۴۳۷.</ref>.
[[امام دوازدهم]] [[شیعه]] [[اثناعشریه]]. [[حضرت مهدی]]{{ع}}، از ابناء [[الرضا]]{{ع}} و پیشوای دوازدهم شیعه، فرزند [[امام حسن عسکری]]{{ع}}<ref>الإرشاد، ج۲، ص۳۳۹؛ الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۲۷۴.</ref> معروف به «[[امام]] المنتظر» و «[[موعود]]» است. برابر داده‌های [[شیعی]]، ایشان همان کسی است که به عنوان «[[منجی آخرالزمان]]» و «[[عدالت‌گستر]] [[جهان]]» [[ظهور]] خواهد کرد و بر همین اساس او را مصداق روایت‌هایی می‌دانند که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} آمدنش را [[بشارت]] داده بود<ref>کشف الغمة، ج۲، ص۴۳۷.</ref>.


بر اساس برخی از داده‌ها ذکر نام آن [[حضرت]] که هم‌نام [[رسول خدا]]{{صل}} است، [[شایسته]] نیست<ref>الکافی، ج۱، ص۳۳۲؛ الهدایة الکبری، ص۳۶۴.</ref>، از این‌رو نام وی را یا به صورت حروف [[مقطع]]؛ یعنی «م حم د» یاد می‌کنند<ref>الکافی، ج۱، ص۵۱۴.</ref> و یا با ذکر [[القاب]]، از ایشان سخن به میان می‌آورند. القاب آن حضرت البته زیاد است، چون: [[منصور]]<ref>تفسیر فرات الکوفی، ص۲۴۰.</ref>، [[منتظر]]<ref>کشف الغمة، ج۲، ص۴۳۷.</ref>، [[صاحب‌الامر]]<ref>الإمامة و التبصرة، ص۱۱۵.</ref>، [[حجت]]، [[قائم]]، [[خلف صالح]]، صاحب‌الزمان<ref>إعلام الوری، ص۴۱۸.</ref>، بقیة‌الله<ref>إثبات الوصیة، ص۲۵۷.</ref> و [[مهدی]]<ref>إعلام الوری، ص۴۱۸.</ref> که همگی ناظر به زنده و منجی‌بودن ایشان است. دوره [[حیات]] آن حضرت به دو بخش پیش از [[امامت]] که حدود پنج‌سال بوده و [[عهد امامت]] که در خفا سپری شده طبقه‌بندی می‌شود. برابر داده‌های متقن [[تاریخی]]، آن حضرت در نیمه دهه ششم [[قرن سوم]] به [[دنیا]] آمده است و به رغم انتظاری که [[جامعه]] شیعی به آمدنش داشت، [[تاریخ]] دقیق ولادت ایشان در [[اختیار]] نیست و بیشترین [[اختلاف]] در سال ولادت آن امام به چشم می‌خورد. مشهور آن است که وی در [[نیمه شعبان]] [[سال ۲۵۵ق]] به دنیا آمد<ref>الکافی، ج۱، ص۵۱۴؛ الإرشاد، ج۲، ص۳۳۹؛ کمال الدین و تمام النعمة، ص۴۷۴؛ کتاب الغیبة، طوسی، ص۲۳۴؛ وفیات الأعیان. ج۴، ص۱۷۶.</ref>. ولی برخی [[روایت‌ها]] ولادت ایشان را هشتم [[شعبان]] ۲۵۶ق<ref>کتاب الغیبة، طوسی، ص۳۹۳.</ref> و برخی هشتم شعبان ۲۵۷ق<ref>دلائل الإمامة، ص۵۰۱.</ref> و برخی بدون اشاره به [[روز]] و ماه، آن را ۲۵۶ق<ref>الکافی، ج۱، ص۳۲۹، ۵۱۴.</ref> و ۲۵۸ق<ref>تاریخ أهل البیت{{عم}}، ص۸۸.</ref> ذکر کرده‌اند. در خصوص نام [[مادر]] ایشان نظر‌های گوناگونی دیده می‌شود؛ [[نرجس]]<ref>تاریخ أهل البیت{{عم}}، ص۱۲۵؛ کتاب الغیبة، طوسی، ص۲۳۸.</ref>، [[صقیل]]<ref>الهدایة الکبری، ص۳۲۸.</ref>، [[سوسن]]<ref>کتاب الغیبة، طوسی، ص۲۳۵.</ref> و [[ریحانه]]<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ص۴۳۲.</ref> که البته این [[اختلاف]]، بیشتر زاده [[فرهنگ زمانه]] بوده که برای افراد نام‌ها و [[القاب]] متعددی بر می‌گزیدند، چنان‌که در [[روایت]] [[فضل بن شاذان]] آمده که وقتی از [[امام حسن]]{{ع}}، نام مادر [[امام غایب]] پرسیده شد، فرمود [[ملیکه]] است که در بعضی زمان‌ها به او سوسن و گاه ریحانه می‌گفتند و صقیل و نرجس نیز از اسامی اوست<ref>النجم الثاقب، ج۱، ص۱۳۵.</ref>، در این میان نام نرجس امروزه [[مقبولیت]] یا [[شهرت]] بیشتری یافته است. اما اینکه ایشان از چه تبار و پیشینه‌ای برخوردار بود چندان روشن نیست؛ [[مسعودی]] ایشان را [[کنیز]] می‌داند<ref>إثبات الوصیة، ص۲۵۷.</ref> و [[خصیبی]] می‌گوید وی بنا بر قولی [[مریم]] دختر [[زید]] علویه است<ref>الهدایة الکبری، ص۳۲۸.</ref>، برخی او را کنیزی از نوبه دانسته‌اند<ref>الکافی، ج۱، ص۳۴۳.</ref>. به گفته [[شیخ طوسی]] وی از [[کنیزان]] [[خانه]] [[حکیمه]]، [[خواهر]] [[امام هادی]]{{ع}} و عمه [[امام حسن عسکری]]{{ع}} بود که [[امام]] با دیدن وی [[پیش‌بینی]] کرد که با [[عنایت ویژه]] خداوندی [[فرزندی]] از وی به [[دنیا]] خواهد آمد، بدین سبب با وی [[ازدواج]] کرد<ref>کتاب الغیبة، طوسی، ص۲۴۴.</ref>. اما آنچه بیشتر شهرت دارد روایتی است که در آن [[بشر بن سلیمان]] فرستاده امام هادی{{ع}} برای خریدن کنیزی به [[بغداد]] می‌رود. آن کنیز از [[روم]] آمده و طی نامه‌ای که امام هادی{{ع}} برای او به زبان رومی نگاشته و فرستاده بود، به خانه آن [[حضرت]] راه می‌یابد. [[بشر]] از زبان خود وی نقل می‌کند که نامش ملیکه است، دختر یشوع از [[نسل]] [[شمعون]]، یکی از [[حواریون مسیح]] که دوبار قصد ازدواج داشته، اما با فرو افتادن [[بت‌ها]] و... [[کشیشان]] از برگزاری ازدواج سر باز زدند. وی در ادامه از خوابی می‌گوید که در آن [[ائمه]]{{عم}} همراه [[مسیح]]، او را به [[اسلام]] [[دعوت]] کردند، وی نیز با گفتن [[شهادتین]] [[مسلمان]] شده و بعد به [[ازدواج]] [[امام حسن عسکری]]{{ع}} در آمد. بعدها در [[جنگی]] که میان [[مسلمانان]] و [[سپاه]] [[روم]] رخ داد شرکت کرد و پس از [[شکست]] [[مسیحیان]] به [[اسارت]] مسلمانان در آمد و به [[سرزمین اسلامی]] راه یافت<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ص۴۱۹.</ref>. به هر حال او آن‌چنان اهمیت پیدا کرد و سرآمد [[زنان]] گردید که [[شایستگی]] [[مادر]] [[آخرین امام]] را یافت تا جایی که [[ائمه]]{{عم}} از ابتدا وی را [[بهترین]] [[کنیزان]] و [[سرور]] آنان خوانده‌اند<ref>الکافی، ج۱، ص۳۲۳؛ کتاب الغیبة، طوسی، ص۴۷۰.</ref> و [[حکیمه]]، عمه امام حسن عسکری{{ع}} او را بانوی [[خانواده]] خویش و خود را خدمت‌گزار او خوانده است<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ص۴۲۴-۴۲۷.</ref>.
بر اساس برخی از داده‌ها ذکر نام آن [[حضرت]] که هم‌نام [[رسول خدا]]{{صل}} است، [[شایسته]] نیست<ref>الکافی، ج۱، ص۳۳۲؛ الهدایة الکبری، ص۳۶۴.</ref>، از این‌رو نام وی را یا به صورت حروف مقطع؛ یعنی «م حم د» یاد می‌کنند<ref>الکافی، ج۱، ص۵۱۴.</ref> و یا با ذکر [[القاب]]، از ایشان سخن به میان می‌آورند. القاب آن حضرت البته زیاد است، چون: [[منصور]]<ref>تفسیر فرات الکوفی، ص۲۴۰.</ref>، [[منتظر]]<ref>کشف الغمة، ج۲، ص۴۳۷.</ref>، [[صاحب‌الامر]]<ref>الإمامة و التبصرة، ص۱۱۵.</ref>، [[حجت]]، [[قائم]]، [[خلف صالح]]، صاحب‌الزمان<ref>إعلام الوری، ص۴۱۸.</ref>، بقیة‌الله<ref>إثبات الوصیة، ص۲۵۷.</ref> و [[مهدی]]<ref>إعلام الوری، ص۴۱۸.</ref> که همگی ناظر به زنده و منجی‌بودن ایشان است. دوره [[حیات]] آن حضرت به دو بخش پیش از [[امامت]] که حدود پنج‌سال بوده و [[عهد امامت]] که در خفا سپری شده طبقه‌بندی می‌شود. برابر داده‌های متقن [[تاریخی]]، آن حضرت در نیمه دهه ششم [[قرن سوم]] به [[دنیا]] آمده است و به رغم انتظاری که [[جامعه]] شیعی به آمدنش داشت، [[تاریخ]] دقیق ولادت ایشان در [[اختیار]] نیست و بیشترین [[اختلاف]] در سال ولادت آن امام به چشم می‌خورد. مشهور آن است که وی در [[نیمه شعبان]] [[سال ۲۵۵ق]] به دنیا آمد<ref>الکافی، ج۱، ص۵۱۴؛ الإرشاد، ج۲، ص۳۳۹؛ کمال الدین و تمام النعمة، ص۴۷۴؛ کتاب الغیبة، طوسی، ص۲۳۴؛ وفیات الأعیان. ج۴، ص۱۷۶.</ref>. ولی برخی [[روایت‌ها]] ولادت ایشان را هشتم [[شعبان]] ۲۵۶ق<ref>کتاب الغیبة، طوسی، ص۳۹۳.</ref> و برخی هشتم شعبان ۲۵۷ق<ref>دلائل الإمامة، ص۵۰۱.</ref> و برخی بدون اشاره به [[روز]] و ماه، آن را ۲۵۶ق<ref>الکافی، ج۱، ص۳۲۹، ۵۱۴.</ref> و ۲۵۸ق<ref>تاریخ أهل البیت{{عم}}، ص۸۸.</ref> ذکر کرده‌اند. در خصوص نام [[مادر]] ایشان نظر‌های گوناگونی دیده می‌شود؛ [[نرجس]]<ref>تاریخ أهل البیت{{عم}}، ص۱۲۵؛ کتاب الغیبة، طوسی، ص۲۳۸.</ref>، [[صقیل]]<ref>الهدایة الکبری، ص۳۲۸.</ref>، [[سوسن]]<ref>کتاب الغیبة، طوسی، ص۲۳۵.</ref> و [[ریحانه]]<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ص۴۳۲.</ref> که البته این [[اختلاف]]، بیشتر زاده [[فرهنگ زمانه]] بوده که برای افراد نام‌ها و [[القاب]] متعددی بر می‌گزیدند، چنان‌که در [[روایت]] [[فضل بن شاذان]] آمده که وقتی از [[امام حسن]]{{ع}}، نام مادر [[امام غایب]] پرسیده شد، فرمود [[ملیکه]] است که در بعضی زمان‌ها به او سوسن و گاه ریحانه می‌گفتند و صقیل و نرجس نیز از اسامی اوست<ref>النجم الثاقب، ج۱، ص۱۳۵.</ref>، در این میان نام نرجس امروزه [[مقبولیت]] یا [[شهرت]] بیشتری یافته است. اما اینکه ایشان از چه تبار و پیشینه‌ای برخوردار بود چندان روشن نیست؛ [[مسعودی]] ایشان را [[کنیز]] می‌داند<ref>إثبات الوصیة، ص۲۵۷.</ref> و [[خصیبی]] می‌گوید وی بنا بر قولی [[مریم]] دختر [[زید]] علویه است<ref>الهدایة الکبری، ص۳۲۸.</ref>، برخی او را کنیزی از نوبه دانسته‌اند<ref>الکافی، ج۱، ص۳۴۳.</ref>. به گفته [[شیخ طوسی]] وی از [[کنیزان]] [[خانه]] [[حکیمه]]، [[خواهر]] [[امام هادی]]{{ع}} و عمه [[امام حسن عسکری]]{{ع}} بود که [[امام]] با دیدن وی [[پیش‌بینی]] کرد که با [[عنایت ویژه]] خداوندی [[فرزندی]] از وی به [[دنیا]] خواهد آمد، بدین سبب با وی [[ازدواج]] کرد<ref>کتاب الغیبة، طوسی، ص۲۴۴.</ref>. اما آنچه بیشتر شهرت دارد روایتی است که در آن [[بشر بن سلیمان]] فرستاده امام هادی{{ع}} برای خریدن کنیزی به [[بغداد]] می‌رود. آن کنیز از [[روم]] آمده و طی نامه‌ای که امام هادی{{ع}} برای او به زبان رومی نگاشته و فرستاده بود، به خانه آن [[حضرت]] راه می‌یابد. [[بشر]] از زبان خود وی نقل می‌کند که نامش ملیکه است، دختر یشوع از [[نسل]] [[شمعون]]، یکی از [[حواریون مسیح]] که دوبار قصد ازدواج داشته، اما با فرو افتادن [[بت‌ها]] و... [[کشیشان]] از برگزاری ازدواج سر باز زدند. وی در ادامه از خوابی می‌گوید که در آن [[ائمه]]{{عم}} همراه [[مسیح]]، او را به [[اسلام]] [[دعوت]] کردند، وی نیز با گفتن [[شهادتین]] [[مسلمان]] شده و بعد به [[ازدواج]] [[امام حسن عسکری]]{{ع}} در آمد. بعدها در [[جنگی]] که میان [[مسلمانان]] و [[سپاه]] [[روم]] رخ داد شرکت کرد و پس از [[شکست]] [[مسیحیان]] به [[اسارت]] مسلمانان در آمد و به [[سرزمین اسلامی]] راه یافت<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ص۴۱۹.</ref>. به هر حال او آن‌چنان اهمیت پیدا کرد و سرآمد [[زنان]] گردید که [[شایستگی]] [[مادر]] [[آخرین امام]] را یافت تا جایی که [[ائمه]]{{عم}} از ابتدا وی را [[بهترین]] [[کنیزان]] و [[سرور]] آنان خوانده‌اند<ref>الکافی، ج۱، ص۳۲۳؛ کتاب الغیبة، طوسی، ص۴۷۰.</ref> و [[حکیمه]]، عمه امام حسن عسکری{{ع}} او را بانوی [[خانواده]] خویش و خود را خدمت‌گزار او خوانده است<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ص۴۲۴-۴۲۷.</ref>.


ازدواج امام حسن عسکری{{عم}} با [[نرجس]] بانو، منجر به ولادت [[فرزندی]] شد که از همان [[کودکی]] عهده‌دار [[مسئولیت]] [[امامت]] [[جامعه]] [[شیعی]] گردید. از حکیمه نقل است، در شبی که این [[کودک]] به [[دنیا]] آمد، او از طرف امام حسن عسکری{{ع}} به [[افطار]] [[دعوت]] شد؛ [[امام]] از او می‌خواهد تا شب را در آنجا بماند، با این [[استدلال]] که [[حجت خدا]] و [[خلیفه]] ایشان در این شب متولد خواهد شد. حکیمه می‌گوید: «من هیچ اثری از بارداری در [[همسر]] امام ندیدم، از این‌رو از آن [[حضرت]] پرسیدم مادر [[قائم]]{{ع}} چه کسی است؟ امام به نرجس بانو اشاره کرد در حالی‌که نشانی از زایمان در او دیده نمی‌شد»، همین امر مایه [[شگفتی]] او گردید. اما [[سحرگاهان]]، پس از [[نماز شب]]، امام حسن عسکری{{ع}} حکیمه را فراخواند تا در وضع حمل، نرجس را [[یاری]] کند و به دنبال آن، کودک متولد شد<ref>کتاب الغیبة، طوسی، ص۲۳۴.</ref>. برابر [[باور شیعی]] [[زندگی]] این کودک از همان آغاز متمایز از دیگران و همراه با امور غیرعادی بود.
ازدواج امام حسن عسکری{{عم}} با [[نرجس]] بانو، منجر به ولادت [[فرزندی]] شد که از همان [[کودکی]] عهده‌دار [[مسئولیت]] [[امامت]] [[جامعه]] [[شیعی]] گردید. از حکیمه نقل است، در شبی که این [[کودک]] به [[دنیا]] آمد، او از طرف امام حسن عسکری{{ع}} به [[افطار]] [[دعوت]] شد؛ [[امام]] از او می‌خواهد تا شب را در آنجا بماند، با این [[استدلال]] که [[حجت خدا]] و [[خلیفه]] ایشان در این شب متولد خواهد شد. حکیمه می‌گوید: «من هیچ اثری از بارداری در [[همسر]] امام ندیدم، از این‌رو از آن [[حضرت]] پرسیدم مادر [[قائم]]{{ع}} چه کسی است؟ امام به نرجس بانو اشاره کرد در حالی‌که نشانی از زایمان در او دیده نمی‌شد»، همین امر مایه [[شگفتی]] او گردید. اما [[سحرگاهان]]، پس از [[نماز شب]]، امام حسن عسکری{{ع}} حکیمه را فراخواند تا در وضع حمل، نرجس را [[یاری]] کند و به دنبال آن، کودک متولد شد<ref>کتاب الغیبة، طوسی، ص۲۳۴.</ref>. برابر [[باور شیعی]] [[زندگی]] این کودک از همان آغاز متمایز از دیگران و همراه با امور غیرعادی بود.
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش