آیا امام مهدی معجزه‌ای دارد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#)
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ')
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#))
خط ۲۰: خط ۲۰:


«قبل از پاسخ به این سؤال، لازم است که اشاره‌ای هرچند مختصر، به معنا و تعریف [[معجزه]] داشته باشیم. [[محقق خویی]]، در تعریف [[معجزه]] می‌نویسد: "[[معجزه]]، در اصطلاح، این است که مدعی منصبی از [[مناصب]] الهی، برای اثبات صحت ادعایش، کاری را انجام دهد که خارق [[قوانین طبیعی]] است و دیگران از انجام دادن آن عاجزند<ref>آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، ص ۳، (به نقل از: إیضاح المراد فی شرح کشف المراد، ربانی گلپایگانی، ص ۳۴۵).</ref>. چون [[خداوند]]، بعد از [[خاتم انبیا]] [[پیامبر خاتم|حضرت محمد]]{{صل}} [[امامان]]{{عم}} را مجریان [[شریعت]] و [[جانشینان]] طریقت آن [[حضرت]] و [[حجت]] خویش در روی [[زمین]] قرار داده تا راه [[هدایت]] را بر [[مردم]] هموار کنند و از آن‌جا که همواره در طول [[تاریخ]]، [[مدعیان دروغین]] [[نبوت]] و [[امامت]]، واقعیت را بر [[مردم]] مشتبه می‌کردند و [[مردم]] را به [[گمراهی]] و [[ضلالت]] می‌کشاندند، لازم است که راهی برای [[شناخت]] [[امام]] و [[حجت]]، قرار داده شود. این راه و علامت، همان است که در اصطلاح [[متکلمان]]، "[[معجزه]]" و در اصطلاح [[قرآن]]، "[[بینه]]" و "[[آیه]]" نامیده می‌شود. [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ...}}<ref>ما، رسولان خود را با دلائل روشن (معجزه) فرستادیم و با آنان، کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند؛ سوره الحدید: ۲۵.</ref>. در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} درباره علت اعطای [[معجزه]] از سوی [[خداوند]]، سؤال شد. [[حضرت]]، در جواب فرمودند: [[معجزه]]، علامتی است از طرف [[خداوند]] که آن‌را فقط به [[انبیا]] و رسل و [[امامان]] اعطا می‌کند تا [[صدق]] آنان از [[دروغ]] [[دروغگو]] شناخته شود<ref>بحار الأنوار، ج ۱۱، ص ۷۱.</ref>. حال، با توجه به این‌که جمیع [[مسلمانان]]، به جواز [[کرامت]] [[اولیای خدا]] [[عقیده]] دارند - چنان‌که [[تفتازانی]] می‌گوید: "جمهور [[مسلمانان]]، به جواز [[کرامت]] [[اولیای خدا]] [[معتقد]] هستند<ref>الإلهیات من شرح المواقف، تحقیق علی ربانی گلپایگانی، ص ۱۳۲.</ref>" - پس انجام دادن [[معجزات]] و [[کرامات]] از سوی [[امامان]]{{عم}} - و از جمله [[امام زمان]]{{ع}} - که [[حجت‌های خداوند]] بر روی [[زمین]] و [[وارثان زمین]] هستند، امر عجیبی نیست. با مراجعه به کتاب‌های تاریخی و روایی و ورق‌زدن صفحات آن، مشاهده می‌کنیم که [[معجزات]] و [[کرامات]] فراوانی از سوی آنان به وقوع پیوسته است. بعد از این مقدمه باید گفت، [[معجزات]] آن [[حضرت]]، دو دسته است:
«قبل از پاسخ به این سؤال، لازم است که اشاره‌ای هرچند مختصر، به معنا و تعریف [[معجزه]] داشته باشیم. [[محقق خویی]]، در تعریف [[معجزه]] می‌نویسد: "[[معجزه]]، در اصطلاح، این است که مدعی منصبی از [[مناصب]] الهی، برای اثبات صحت ادعایش، کاری را انجام دهد که خارق [[قوانین طبیعی]] است و دیگران از انجام دادن آن عاجزند<ref>آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، ص ۳، (به نقل از: إیضاح المراد فی شرح کشف المراد، ربانی گلپایگانی، ص ۳۴۵).</ref>. چون [[خداوند]]، بعد از [[خاتم انبیا]] [[پیامبر خاتم|حضرت محمد]]{{صل}} [[امامان]]{{عم}} را مجریان [[شریعت]] و [[جانشینان]] طریقت آن [[حضرت]] و [[حجت]] خویش در روی [[زمین]] قرار داده تا راه [[هدایت]] را بر [[مردم]] هموار کنند و از آن‌جا که همواره در طول [[تاریخ]]، [[مدعیان دروغین]] [[نبوت]] و [[امامت]]، واقعیت را بر [[مردم]] مشتبه می‌کردند و [[مردم]] را به [[گمراهی]] و [[ضلالت]] می‌کشاندند، لازم است که راهی برای [[شناخت]] [[امام]] و [[حجت]]، قرار داده شود. این راه و علامت، همان است که در اصطلاح [[متکلمان]]، "[[معجزه]]" و در اصطلاح [[قرآن]]، "[[بینه]]" و "[[آیه]]" نامیده می‌شود. [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ...}}<ref>ما، رسولان خود را با دلائل روشن (معجزه) فرستادیم و با آنان، کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند؛ سوره الحدید: ۲۵.</ref>. در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} درباره علت اعطای [[معجزه]] از سوی [[خداوند]]، سؤال شد. [[حضرت]]، در جواب فرمودند: [[معجزه]]، علامتی است از طرف [[خداوند]] که آن‌را فقط به [[انبیا]] و رسل و [[امامان]] اعطا می‌کند تا [[صدق]] آنان از [[دروغ]] [[دروغگو]] شناخته شود<ref>بحار الأنوار، ج ۱۱، ص ۷۱.</ref>. حال، با توجه به این‌که جمیع [[مسلمانان]]، به جواز [[کرامت]] [[اولیای خدا]] [[عقیده]] دارند - چنان‌که [[تفتازانی]] می‌گوید: "جمهور [[مسلمانان]]، به جواز [[کرامت]] [[اولیای خدا]] [[معتقد]] هستند<ref>الإلهیات من شرح المواقف، تحقیق علی ربانی گلپایگانی، ص ۱۳۲.</ref>" - پس انجام دادن [[معجزات]] و [[کرامات]] از سوی [[امامان]]{{عم}} - و از جمله [[امام زمان]]{{ع}} - که [[حجت‌های خداوند]] بر روی [[زمین]] و [[وارثان زمین]] هستند، امر عجیبی نیست. با مراجعه به کتاب‌های تاریخی و روایی و ورق‌زدن صفحات آن، مشاهده می‌کنیم که [[معجزات]] و [[کرامات]] فراوانی از سوی آنان به وقوع پیوسته است. بعد از این مقدمه باید گفت، [[معجزات]] آن [[حضرت]]، دو دسته است:
:::::#معجزاتی که آن [[حضرت]] در دوران تولد و کودکی و [[غیبت]]، انجام داده‌اند:
#معجزاتی که آن [[حضرت]] در دوران تولد و کودکی و [[غیبت]]، انجام داده‌اند:
:::::##'''تولد بدون ظاهر شدن آثار حمل‌:''' از [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} [[نقل]] شده که به [[حکیمه]] (دختر [[امام جواد]]{{ع}}) فرمود: "امشب، به خانه ما بیا؛ زیرا، امر مهمی رخ خواهد داد. [[حکیمه]] پرسید: چه اتفاقی؟. [[امام]]{{ع}} فرمود: [[قائم]] [[آل محمد]] امشب به [[دنیا]] خواهد آمد. [[حکیمه]] پرسید: از چه کسی؟. [[امام]] {{ع}} فرمود: از [[نرجس]]. [[حکیمه]] می‌گوید: به نزد [[نرجس]] رفتم و به او، [[فرزند]] [[بزرگواری]] را [[بشارت]] دادم، درحالی‌ که هیچ اثر حملی در او مشاهده نکردم"<ref>سید هاشم بحرانی، مدینة المعاجز، ج ۸، ص ۱۰ و ۲۶.</ref>. چنین معجزه‌ای، در مورد [[حضرت موسی]]{{ع}} هم بیان شده است. در مادر او، یوکابد، هیچ آثار حملی ظاهر نبود<ref>هاشم رسولی محلاتی، قصص قرآن یا تاریخ انبیاء، ج ۲، ص ۴۶.</ref> و تا روزی که [[حضرت موسی]]{{ع}} به [[دنیا]] آمد، کسی نفهمید که او حامله است.
##'''تولد بدون ظاهر شدن آثار حمل‌:''' از [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} [[نقل]] شده که به [[حکیمه]] (دختر [[امام جواد]]{{ع}}) فرمود: "امشب، به خانه ما بیا؛ زیرا، امر مهمی رخ خواهد داد. [[حکیمه]] پرسید: چه اتفاقی؟. [[امام]]{{ع}} فرمود: [[قائم]] [[آل محمد]] امشب به [[دنیا]] خواهد آمد. [[حکیمه]] پرسید: از چه کسی؟. [[امام]] {{ع}} فرمود: از [[نرجس]]. [[حکیمه]] می‌گوید: به نزد [[نرجس]] رفتم و به او، [[فرزند]] [[بزرگواری]] را [[بشارت]] دادم، درحالی‌ که هیچ اثر حملی در او مشاهده نکردم"<ref>سید هاشم بحرانی، مدینة المعاجز، ج ۸، ص ۱۰ و ۲۶.</ref>. چنین معجزه‌ای، در مورد [[حضرت موسی]]{{ع}} هم بیان شده است. در مادر او، یوکابد، هیچ آثار حملی ظاهر نبود<ref>هاشم رسولی محلاتی، قصص قرآن یا تاریخ انبیاء، ج ۲، ص ۴۶.</ref> و تا روزی که [[حضرت موسی]]{{ع}} به [[دنیا]] آمد، کسی نفهمید که او حامله است.
:::::##'''[[قرآن]] خواندن در بدو تولد:''' هنگامی که [[امام مهدی]] {{ع}} از مادر متولد شد، ایشان را به [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} دادند. آن [[حضرت]]، وی را در آغوش گرفت و فرمود: "[[قرآن]] بخوان". [[امام مهدی]] {{ع}} شروع به [[قرآن]] خواندن کرد<ref>سید هاشم بحرانی، تبصرة الولی، ج ۱۸.</ref>.
##'''[[قرآن]] خواندن در بدو تولد:''' هنگامی که [[امام مهدی]] {{ع}} از مادر متولد شد، ایشان را به [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} دادند. آن [[حضرت]]، وی را در آغوش گرفت و فرمود: "[[قرآن]] بخوان". [[امام مهدی]] {{ع}} شروع به [[قرآن]] خواندن کرد<ref>سید هاشم بحرانی، تبصرة الولی، ج ۱۸.</ref>.
:::::##'''شفای مریض لاعلاج‌:''' [[محمد بن یوسف]] [[نقل]] می‌کند، به [[مرضی]] دچار شدم که پزشکان از علاج آن [[ناامید]] شدند. نامه‌ای به [[حضرت]] [[امام مهدی]] {{ع}} نوشتم و از آن [[حضرت]]، طلب شفا کردم. ایشان در جواب نوشتند: [[خداوند]]، بر تو [[لباس]] عافیت بپوشاند. مدتی نگذشت که شفا پیدا کردم و وقتی پزشکان از این ماجرا مطلع شدند، گفتند: این شفا و عافیت، به [[یقین]]، از جانب‌ [[خداوند]] بوده است"<ref>بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۲۹۷؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۵۱۹.</ref>.
##'''شفای مریض لاعلاج‌:''' [[محمد بن یوسف]] [[نقل]] می‌کند، به [[مرضی]] دچار شدم که پزشکان از علاج آن [[ناامید]] شدند. نامه‌ای به [[حضرت]] [[امام مهدی]] {{ع}} نوشتم و از آن [[حضرت]]، طلب شفا کردم. ایشان در جواب نوشتند: [[خداوند]]، بر تو [[لباس]] عافیت بپوشاند. مدتی نگذشت که شفا پیدا کردم و وقتی پزشکان از این ماجرا مطلع شدند، گفتند: این شفا و عافیت، به [[یقین]]، از جانب‌ [[خداوند]] بوده است"<ref>بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۲۹۷؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۵۱۹.</ref>.
:::::##'''طلا شدن سنگ‌ریزه‌:''' یکی از اهالی [[مدائن]] می‌گوید: به همراه رفیقم، به [[حج]] می‌رفتیم. در نزدیکی موقف، فقیری به سوی ما آمد. ما به او جواب رد دادیم. سپس به سوی [[جوانی]] خوش‌سیما که ردایی پوشیده بود رفت. او، سنگی از روی [[زمین]] برداشت و به [[فقیر]] داد. شخص [[فقیر]]، مدت زیادی در [[حق]] او [[دعا]] می‌کرد. در این هنگام، آن [[جوان]] [[غائب]] شد. ما به نزد مرد [[فقیر]] رفتیم و گفتیم: "وای بر تو! آیا برای گرفتن یک سنگ، این‌قدر [[دعا]] می‌کنی؟" که ناگهان در دست او سنگی از طلا دیدیم که در [[حدود]] بیست مثقال می‌شد. وقتی در مورد آن [[جوان]] از [[اهل مکه]] و [[مدینه]] سؤال کردیم، گفتند: "چنین شخصی از [[علویان]] است و هرسال با پای پیاده به [[حج]] می‌آید"<ref>اصول کافی، ج ۱، ص ۳۳۲؛ مدینة المعاجز، ج ۸، ص ۷۱.</ref>.
##'''طلا شدن سنگ‌ریزه‌:''' یکی از اهالی [[مدائن]] می‌گوید: به همراه رفیقم، به [[حج]] می‌رفتیم. در نزدیکی موقف، فقیری به سوی ما آمد. ما به او جواب رد دادیم. سپس به سوی [[جوانی]] خوش‌سیما که ردایی پوشیده بود رفت. او، سنگی از روی [[زمین]] برداشت و به [[فقیر]] داد. شخص [[فقیر]]، مدت زیادی در [[حق]] او [[دعا]] می‌کرد. در این هنگام، آن [[جوان]] [[غائب]] شد. ما به نزد مرد [[فقیر]] رفتیم و گفتیم: "وای بر تو! آیا برای گرفتن یک سنگ، این‌قدر [[دعا]] می‌کنی؟" که ناگهان در دست او سنگی از طلا دیدیم که در [[حدود]] بیست مثقال می‌شد. وقتی در مورد آن [[جوان]] از [[اهل مکه]] و [[مدینه]] سؤال کردیم، گفتند: "چنین شخصی از [[علویان]] است و هرسال با پای پیاده به [[حج]] می‌آید"<ref>اصول کافی، ج ۱، ص ۳۳۲؛ مدینة المعاجز، ج ۸، ص ۷۱.</ref>.
:::::##'''خبر دادن از غیب‌''' از پسر [[مهزیار]] [[نقل]] شده که در سفری با کشتی همراه پدرم بودم و [[مال]] زیادی به همراه او بود. پدرم، دچار بیماری [[سختی]] شد و گفت: "من، در حال مردن هستم.". و در مورد آن [[اموال]]، [[وصیت]] کرد که آنها را به [[امام زمان]]{{ع}} بدهم. از این [[وصیت]] تعجب کردم، ولی مطمئن بودم که پدرم بی‌هوده سخن نمی‌گوید. با خود گفتم: "اگر امر برایم روشن شد، مانند دوران [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} به [[وصیت]] عمل می‌کنم و الا آن‌را [[صدقه]] می‌دهم". مدتی در [[عراق]] بودم تا این‌که فرستاده‌ای از جانب [[امام زمان]]{{ع}} آمد و مشخصات [[مال]] و محل مخفی کردن آن‌را گفت و حتی بعضی از مشخصاتی را که خودم هم نمی‌دانستم، بیان کرد و من هم [[مال]] را به او دادم<ref>شیخ طوسی، الغیبة، ص ۲۸۲.</ref>.
##'''خبر دادن از غیب‌''' از پسر [[مهزیار]] [[نقل]] شده که در سفری با کشتی همراه پدرم بودم و [[مال]] زیادی به همراه او بود. پدرم، دچار بیماری [[سختی]] شد و گفت: "من، در حال مردن هستم.". و در مورد آن [[اموال]]، [[وصیت]] کرد که آنها را به [[امام زمان]]{{ع}} بدهم. از این [[وصیت]] تعجب کردم، ولی مطمئن بودم که پدرم بی‌هوده سخن نمی‌گوید. با خود گفتم: "اگر امر برایم روشن شد، مانند دوران [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} به [[وصیت]] عمل می‌کنم و الا آن‌را [[صدقه]] می‌دهم". مدتی در [[عراق]] بودم تا این‌که فرستاده‌ای از جانب [[امام زمان]]{{ع}} آمد و مشخصات [[مال]] و محل مخفی کردن آن‌را گفت و حتی بعضی از مشخصاتی را که خودم هم نمی‌دانستم، بیان کرد و من هم [[مال]] را به او دادم<ref>شیخ طوسی، الغیبة، ص ۲۸۲.</ref>.
:::::#معجزاتی که [[امام مهدی]] {{ع}} به هنگام [[ظهور]] انجام خواهد داد. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: "هیچ معجزه‌ای از [[معجزات]] [[انبیا]] نیست مگر این‌که [[خداوند]] آن‌را به دست [[حضرت قائم]]{{ع}} برای [[اتمام حجت]]، بر [[دشمنان]] ظاهر خواهد کرد<ref>لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الأثر فی الإمام الثانی عشر، ص ۳۱۲.</ref>.
#معجزاتی که [[امام مهدی]] {{ع}} به هنگام [[ظهور]] انجام خواهد داد. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: "هیچ معجزه‌ای از [[معجزات]] [[انبیا]] نیست مگر این‌که [[خداوند]] آن‌را به دست [[حضرت قائم]]{{ع}} برای [[اتمام حجت]]، بر [[دشمنان]] ظاهر خواهد کرد<ref>لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الأثر فی الإمام الثانی عشر، ص ۳۱۲.</ref>.


بنابراین، [[معجزات]] آن [[حضرت]] به دوره [[غیبت]] و قبل از آن، ختم نمی‌شود و به هنگام [[ظهور]] نیز آن [[حضرت]] برای معرفی [[حقانیت]] خویش و [[اتمام حجت]] بر [[دشمنان]] و منکران، معجزاتی را انجام خواهند داد»<ref>[[رسول رضوی|رضوی، رسول]]، [[امام مهدی (کتاب)|امام مهدی]]، ص ۵۱-۵۵.</ref>.
بنابراین، [[معجزات]] آن [[حضرت]] به دوره [[غیبت]] و قبل از آن، ختم نمی‌شود و به هنگام [[ظهور]] نیز آن [[حضرت]] برای معرفی [[حقانیت]] خویش و [[اتمام حجت]] بر [[دشمنان]] و منکران، معجزاتی را انجام خواهند داد»<ref>[[رسول رضوی|رضوی، رسول]]، [[امام مهدی (کتاب)|امام مهدی]]، ص ۵۱-۵۵.</ref>.
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش