جز
جایگزینی متن - ']]]] ::::::' به ']]]] '
جز (جایگزینی متن - '</ref>. {{پایان جمع شدن}}' به '</ref>. }}') |
جز (جایگزینی متن - ']]]] ::::::' به ']]]] ') |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
==پاسخ به این پرسش== | ==پاسخ به این پرسش== | ||
[[پرونده:11046759983.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری]]]] | [[پرونده:11046759983.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری]]]] | ||
آیتالله '''[[محمد محمدی ریشهری]]''' در کتاب ''«[[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]{{ع}}»'' در این باره گفته است: | |||
«[[عبد مناف بن عبد المطلب]]، مشهور به [[ابوطالب]]، یکی از ده [[فرزند]] [[عبدالمطلب]] است. [[عبد المطلب]]، چهره برجسته [[قریش]] است. او در میان [[قریش]] از جایگاهی والا و منزلتی عظیم برخوردار بود. [[ابوطالب]]، پس از [[پدر]]، این [[جایگاه]] والا و مکانت ارجمند [[اجتماعی]] را از آنِ خود ساخت. [[خانواده]] [[ابوطالب]]، نخستین خانوادهای است که در آن، هردو زوج، [[هاشمی]] هستند. [[ابوطالب]]، [[سرپرستی]] [[پیامبر]] {{صل}} را- که در خردسالی [[پدر]] و [[مادر]] و سپس جدش را از دست داده بود-، برعهده گرفت و چون [[امین]] [[قریش]] به [[رسالت]] [[مبعوث]] گشت، [[ابوطالب]] با تمام [[توان]] از آن بزرگوار، [[حمایت]] کرد و در این راه دشوار از هیچ کوششی دریغ نورزید. [[ابوطالب]] به [[رسالت پیامبر]] [[خدا]] {{صل}}، باوری [[استوار]] داشت و این [[باور]] را در اشعارش نشان میداد. [[جایگاه]] بلند [[اجتماعی]] [[ابوطالب]] در میان [[قریش]] و [[مردم]] [[مکه]]، و [[حمایت]] بیدریغ او از [[پیامبر خدا]] {{صل}}، مانع اصلی [[آزار]] رساندن [[قریش]] به آن بزرگوار بود. در محاصره شعب [[ابوطالب]]، آن بزرگوار، همراه [[پیامبر]] {{صل}} و [[مؤمنان]] بود و دشواریهای محاصره [[اقتصادی]] را در [[کهنسالی]] به [[جان]] خرید و از [[حمایت]] [[پیامبر خدا]] تن نزد. [[ابوطالب]]، حقی بس بزرگ بر [[اسلام]] و [[مسلمانان]] در آن روزگار [[غربت]] [[دین]] دارد. آن بزرگوار، پس از [[خروج]] از شِعب [[ابوطالب]]، [[زندگی]] را بدرود گفت. با [[مرگ]] او و [[خدیجه]] {{س}}، [[پیامبر خدا]] {{صل}}، دو تن از حامیان [[استوار]]، [[صدیق]] و فداکارش را از دست داد و پس از آن، [[شکنجه]] و [[آزار]] [[مؤمنان]] به دست [[قریش]]، فزونی یافت. | «[[عبد مناف بن عبد المطلب]]، مشهور به [[ابوطالب]]، یکی از ده [[فرزند]] [[عبدالمطلب]] است. [[عبد المطلب]]، چهره برجسته [[قریش]] است. او در میان [[قریش]] از جایگاهی والا و منزلتی عظیم برخوردار بود. [[ابوطالب]]، پس از [[پدر]]، این [[جایگاه]] والا و مکانت ارجمند [[اجتماعی]] را از آنِ خود ساخت. [[خانواده]] [[ابوطالب]]، نخستین خانوادهای است که در آن، هردو زوج، [[هاشمی]] هستند. [[ابوطالب]]، [[سرپرستی]] [[پیامبر]] {{صل}} را- که در خردسالی [[پدر]] و [[مادر]] و سپس جدش را از دست داده بود-، برعهده گرفت و چون [[امین]] [[قریش]] به [[رسالت]] [[مبعوث]] گشت، [[ابوطالب]] با تمام [[توان]] از آن بزرگوار، [[حمایت]] کرد و در این راه دشوار از هیچ کوششی دریغ نورزید. [[ابوطالب]] به [[رسالت پیامبر]] [[خدا]] {{صل}}، باوری [[استوار]] داشت و این [[باور]] را در اشعارش نشان میداد. [[جایگاه]] بلند [[اجتماعی]] [[ابوطالب]] در میان [[قریش]] و [[مردم]] [[مکه]]، و [[حمایت]] بیدریغ او از [[پیامبر خدا]] {{صل}}، مانع اصلی [[آزار]] رساندن [[قریش]] به آن بزرگوار بود. در محاصره شعب [[ابوطالب]]، آن بزرگوار، همراه [[پیامبر]] {{صل}} و [[مؤمنان]] بود و دشواریهای محاصره [[اقتصادی]] را در [[کهنسالی]] به [[جان]] خرید و از [[حمایت]] [[پیامبر خدا]] تن نزد. [[ابوطالب]]، حقی بس بزرگ بر [[اسلام]] و [[مسلمانان]] در آن روزگار [[غربت]] [[دین]] دارد. آن بزرگوار، پس از [[خروج]] از شِعب [[ابوطالب]]، [[زندگی]] را بدرود گفت. با [[مرگ]] او و [[خدیجه]] {{س}}، [[پیامبر خدا]] {{صل}}، دو تن از حامیان [[استوار]]، [[صدیق]] و فداکارش را از دست داد و پس از آن، [[شکنجه]] و [[آزار]] [[مؤمنان]] به دست [[قریش]]، فزونی یافت. | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین محدثی؛}} | | عنوان پاسخدهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین محدثی؛}} | ||
[[پرونده:11282.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[جواد محدثی]]]] | [[پرونده:11282.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[جواد محدثی]]]] | ||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[جواد محدثی]]'''، در کتاب ''«[[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«پس از فوت [[عبدالمطلب]]، حامی و [[سرپرست]] برادرزادهاش [[پیامبر خاتم|حضرت محمّد]]{{صل}} شد و در سفرهای تجاری او را با خود همراه میبرد و از وی مواظبت کامل میکرد، چون هم [[مقام]] والای برادرزاده را میدانست، هم از [[دشمنی]] [[دشمنان]] نسبت به آن [[حضرت]] باخبر بود. وقتی [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} به [[نبوت]] [[مبعوث]] شد، [[حمایت]] [[ابوطالب]] یکی از قویترین پشتوانههای وی بود و همۀ [[توان]] او در راه [[پیامبر خاتم|محمد]]{{صل}} و [[دین]] او صرف شد، هرچند [[صلاح]] نمیدید گرایش خود را به [[اسلام]]، علنی و اظهار کند، ولی در [[باطن]] به [[اسلام]] [[ایمان]] آورده بود و این از اشعار،<ref>اشعار او در «دیوان ابی طالب بن عبد المطلب» ، تحقیق شیخ محمّد حسن آل یاسین گرد آمده و چاپ شده است</ref> عملکرد، مواضع و [[زندگی]] او [[آشکار]] است. [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}}، سال از دست دادن او را به عنوان فقدان قویترین [[پشتیبان]]، سال [[حزن]] و [[اندوه]] نامید و پس از آن نتوانست در [[مکّه]] بماند و مقدّمات [[هجرت]] به [[مدینه]] را فراهم آورد. [[علامه امینی]] در [[الغدیر]]،<ref>الغدیر، ج ۷ ص ۳۳۰</ref> [[ایمان]] [[ابوطالب]] را مسلم میداند و مینویسد: مغرضان چون نتوانستند دربارۀ فرزندش [[امام علی|علی]]{{ع}} نقطۀ [[ضعف]] و عیبی بیابند، به [[پدر]] او پرداختند و از طریق تشکیک در [[ایمان]] او خواستند [[امام علی|علی]]{{ع}} را بیالایند، در حالی که [[روحیات]] و [[باطن]] هرکس را از سخنان و [[سیره]] و زندگیش و نیز آنچه [[نزدیکان]] و بستگانش دربارۀ او میگویند بهتر میتوان [[شناخت]]. آنگاه به [[نقل]] انبوهی از اشعار و کلمات [[ابوطالب]] و سخن دیگران دربارۀ وی و احادیثی که دربارۀ اوست میپردازد تا چهرۀ [[نورانی]] سیّد ابطح و بزرگ [[قریش]] را بنمایاند و به برشمردن تألیفاتی میپردازد که دربارۀ اثبات [[ایمان]] او نگاشته شده است و به [[نقل]] سخنانی از بزرگان [[دین]] اشاره میکند که "[[ایمان]] [[ابوطالب]]" را از مسلّمات [[اعتقادی]] [[شیعه]] و [[اهل بیت]] دانستهاند.<ref>الغدیر، ج ۷ ص ۳۸۴</ref> [[امام باقر]]{{ع}} فرموده است: {{عربی|مات أبو طالب بن عبد المطّلب مسلما مؤمنا...}}<ref>«[[ابوطالب]] مسلمان و باایمان از دنیا رفت.» الغدیر، ج ۷ ص ۳۹۰</ref>. از آنجا که مغرضان با ایجاد [[شک]] در [[ایمان]] وی یا در نسبت [[کفر]] دادن به او، قصد [[سست]] کردن پایههای اوّلیۀ [[اسلام]] یا ایجاد وهن و [[عیب]] دربارۀ [[امام علی|حضرت امیر]]{{ع}} داشتهاند، [[عالمان دین]] به [[دفاع]] از کیان [[مذهب]] و اثبات [[پاک]] و [[مؤمن]] بودن دودمان و اجداد [[امام علی|علی]]{{ع}} پرداخته و در این موضوع، کتابهایی تألیف کردهاند. در مقدمۀ کتاب "[[ایمان]] ابی طالب"<ref>از مجموعه آثار شیخ مفید، چاپ کنگرۀ هزارۀ شیخ مفید)</ref> نام ۳۷ کتاب از کهنترین زمانها تا عصر حاضر آورده شده که به این موضوع پرداخته است و همۀ اینها نوعی [[دفاع]] از ساحت [[امیر]] [[ولایت]]، [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} است»<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۸.</ref>. | «پس از فوت [[عبدالمطلب]]، حامی و [[سرپرست]] برادرزادهاش [[پیامبر خاتم|حضرت محمّد]]{{صل}} شد و در سفرهای تجاری او را با خود همراه میبرد و از وی مواظبت کامل میکرد، چون هم [[مقام]] والای برادرزاده را میدانست، هم از [[دشمنی]] [[دشمنان]] نسبت به آن [[حضرت]] باخبر بود. وقتی [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} به [[نبوت]] [[مبعوث]] شد، [[حمایت]] [[ابوطالب]] یکی از قویترین پشتوانههای وی بود و همۀ [[توان]] او در راه [[پیامبر خاتم|محمد]]{{صل}} و [[دین]] او صرف شد، هرچند [[صلاح]] نمیدید گرایش خود را به [[اسلام]]، علنی و اظهار کند، ولی در [[باطن]] به [[اسلام]] [[ایمان]] آورده بود و این از اشعار،<ref>اشعار او در «دیوان ابی طالب بن عبد المطلب» ، تحقیق شیخ محمّد حسن آل یاسین گرد آمده و چاپ شده است</ref> عملکرد، مواضع و [[زندگی]] او [[آشکار]] است. [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}}، سال از دست دادن او را به عنوان فقدان قویترین [[پشتیبان]]، سال [[حزن]] و [[اندوه]] نامید و پس از آن نتوانست در [[مکّه]] بماند و مقدّمات [[هجرت]] به [[مدینه]] را فراهم آورد. [[علامه امینی]] در [[الغدیر]]،<ref>الغدیر، ج ۷ ص ۳۳۰</ref> [[ایمان]] [[ابوطالب]] را مسلم میداند و مینویسد: مغرضان چون نتوانستند دربارۀ فرزندش [[امام علی|علی]]{{ع}} نقطۀ [[ضعف]] و عیبی بیابند، به [[پدر]] او پرداختند و از طریق تشکیک در [[ایمان]] او خواستند [[امام علی|علی]]{{ع}} را بیالایند، در حالی که [[روحیات]] و [[باطن]] هرکس را از سخنان و [[سیره]] و زندگیش و نیز آنچه [[نزدیکان]] و بستگانش دربارۀ او میگویند بهتر میتوان [[شناخت]]. آنگاه به [[نقل]] انبوهی از اشعار و کلمات [[ابوطالب]] و سخن دیگران دربارۀ وی و احادیثی که دربارۀ اوست میپردازد تا چهرۀ [[نورانی]] سیّد ابطح و بزرگ [[قریش]] را بنمایاند و به برشمردن تألیفاتی میپردازد که دربارۀ اثبات [[ایمان]] او نگاشته شده است و به [[نقل]] سخنانی از بزرگان [[دین]] اشاره میکند که "[[ایمان]] [[ابوطالب]]" را از مسلّمات [[اعتقادی]] [[شیعه]] و [[اهل بیت]] دانستهاند.<ref>الغدیر، ج ۷ ص ۳۸۴</ref> [[امام باقر]]{{ع}} فرموده است: {{عربی|مات أبو طالب بن عبد المطّلب مسلما مؤمنا...}}<ref>«[[ابوطالب]] مسلمان و باایمان از دنیا رفت.» الغدیر، ج ۷ ص ۳۹۰</ref>. از آنجا که مغرضان با ایجاد [[شک]] در [[ایمان]] وی یا در نسبت [[کفر]] دادن به او، قصد [[سست]] کردن پایههای اوّلیۀ [[اسلام]] یا ایجاد وهن و [[عیب]] دربارۀ [[امام علی|حضرت امیر]]{{ع}} داشتهاند، [[عالمان دین]] به [[دفاع]] از کیان [[مذهب]] و اثبات [[پاک]] و [[مؤمن]] بودن دودمان و اجداد [[امام علی|علی]]{{ع}} پرداخته و در این موضوع، کتابهایی تألیف کردهاند. در مقدمۀ کتاب "[[ایمان]] ابی طالب"<ref>از مجموعه آثار شیخ مفید، چاپ کنگرۀ هزارۀ شیخ مفید)</ref> نام ۳۷ کتاب از کهنترین زمانها تا عصر حاضر آورده شده که به این موضوع پرداخته است و همۀ اینها نوعی [[دفاع]] از ساحت [[امیر]] [[ولایت]]، [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} است»<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۸.</ref>. |