ابراهیم بن ابی‌بلاد: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ابراهیم بن ابی‌بلاد در تراجم و رجال]] - [[ابراهیم بن ابی‌بلاد در معارف و سیره رضوی]]</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ابراهیم بن ابی‌بلاد در تراجم و رجال]] - [[ابراهیم بن ابی‌بلاد در معارف و سیره رضوی]]</div>


==نسب==
==مقدمه==
[[ابویحیی ابراهیم]] فرزند ابی‌بلاد، [[یحیی بن سلیم]] یا سلیمان، از موالی [[بنی‌عبدالله بن غطفان]] بود<ref>رجال النجاشی، ص۲۲؛ خلاصة الأقوال، ص۴۸.</ref>. ابی‌بلاد را با کنیه‌های ابوالحسن و ابواسماعیل نیز معرفی کرده‌اند، گرچه برخی، چنان‌که مامقانی آورده، به اشتباه ابواسماعیل را کنیه ابراهیم ذکر کرده‌اند<ref>تنقیح المقال، ج۱، ص۱۰- ۱۱.</ref>. ابراهیم ادیب، قاری و مورد اعتماد رجال شیعه<ref>رجال النجاشی، ص۲۲۰؛ نقد الرجال، ج۱، ص۵۰.</ref> و از دیار [[کوفه]] بود<ref>رجال الطوسی، ص۱۵۸.</ref>. بر اساس اخبار رجالی، ابراهیم عمری دراز کرده و به حکم جایگاه والایی که داشت، [[امام رضا]]{{ع}} نامه‌ای برای او نوشته و در آن وی را ستوده است<ref>رجال النجاشی، ص۲۲۰؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۱۰۲.</ref>. وی دو پسر به نام‌های محمد و یحیی داشت که هم از او و هم از دیگران روایات زیادی نقل کرده‌اند<ref>رجال النجاشی، ص۲۲۰.</ref>.<ref>[[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]]، [[ابراهیم بن ابی‌بلاد - اخلاقی (مقاله)|مقاله «ابراهیم بن ابی‌بلاد»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]] ص ۳۲۷؛ [[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص ۳۷.</ref>
[[ابراهیم بن ابی بلاد]]<ref>ر.ک: أ. منابع [[شیعی]]: [[رجال البرقی]]، ص۴۸، ص۵۵؛ [[رجال]] الکشی ([[اختیار]] معرفة الرجال)، ص۵۰۴، ح۹۶۹؛ رجال النجاشی، ص۲۲، ش۳۲؛ رجال الطوسی، ص۱۵۸ (ش ۱۷۵۶)، ۳۳۱ (ش ۴۹۲۶) و۳۵۲ (ش ۵۲۱۲)؛ [[الفهرست]] ([[طوسی]])، ص۲۲، ش۲۲؛ معالم العلماء، ص۴۲، ش۱۷؛ [[خلاصة الأقوال]] ([[رجال العلامة الحلی]])، ص۳، ش۴؛ ایضاح الإشتباه، ص۸۷، ش۲۱؛ [[الرجال]] ([[ابن داود]])، ص۱۲، ش۹؛ التحریر الطاووسی، ص۱۵، ش۵؛ [[نقد الرجال]]، ج۱، ص۵۰، ش۳۳؛ جامع الرواة، ج۱، ص۱۶؛ إکلیل المنهج، ص۶۸، ش۲۰؛ [[منتهی المقال]]، ج۱، ص۱۴۶، ش۲۲؛ طرائف المقال، ج۱، ص۳۹۴، ش۳۰۹۳؛ شعب المقال، ص۴۲، ش۱۰؛ رجال الخاقانی، ص۱۱۷؛ [[تنقیح المقال]]، ج۳، ص۲۱۱، ش۷۹؛ أعیان الشیعه، ج۲، ص۲۳۷، ش۴۶۸؛ مستدرکات [[علم رجال الحدیث]]، ج۱، ص۱۰۲، ش۵۷؛ معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۱۷۲، ش۷۳؛ قاموس الرجال، ج۱، ص۱۳۹، ش۴۰.
ب. منابع [[سنی]]: لسان [[المیزان]]، ج۱، ص۴۱، ش۸۲.</ref> در سند ۱۱ [[روایت]] [[تفسیر کنز الدقائق]]<ref>ر.ک: تفسیر کنز الدقائق، ج۳، ص۳۹۲، ج۵، ص۵۵۸؛ ج۶، ص۳۷۷؛ ج۷، ص۲۲۸؛ و... نیز در دو سند: عن یحیی بن إبراهیم بن أبی البلاد، عن أبیه. (تفسیر کنز الدقائق، ج۷، ص۲۲۸ و ۳۸۲).</ref> به نقل از کتب [[الکافی]]، [[تفسیر عیاشی]]، [[علل الشرائع]]، [[کمال الدین]] و... یاد شده است؛ نمونه‌اش: {{متن حدیث|و في فروعه: عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد بن عیسى، عن الحسین بن سعید، عن إبراهیم بن أبی البلاد، عن أبیه، عن أبی جعفر{{ع}} قال:  لَيْسَ مِنْ نَفْسٍ اِلاّ وَ قَدْ فَرَضَ اللّهُ لَها رِزْقَها حَلالاً يَأتيها فى عافيَةٍ وَعُرِضَ لَها بِالْحَرامِ مِنْ وَجْهٍ آخَرَ فَاِنْ هىَ تَناوَلَتْ مِنَ الْحَرامِ شَيئا قاصَّها بِهِ مِنَالْحَلالِ الَّذى فَرَضَ اللّهُ لَها وَ عِنْدَ اللّهِ سِواهُما فَضْلٌ كَبيرٌ و هو قوله - عز وجل -: {{متن قرآن|وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ}}<ref>و بخشش خداوند را درخواست کنید سوره نساء، آیه ۳۲.</ref>.<ref>تفسیر کنز الدقائق، ج۳، ص۳۹۲ به گزارش از الکافی، ج۵، ص۸۰، ح۲.</ref>.<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۱ (کتاب)|رجال تفسیری]]، ج۱ ص ۱۷۰-۱۷۱.</ref>


==اساتید و معاصر بودن با سه امام==
==شرح حال [[راوی]]==
از جزئیات زندگی ابراهیم مطالب زیادی در منابع دیده نمی‌شود، اما دسته‌ای از افراد به عنوان اساتید وی دانسته شده‌اند؛ کسانی چون [[عمر بن یزید]]<ref>الاستبصار، ج۴، ص۱۲.</ref>، [[معاویة بن عمار]]<ref>تهذیب الأحکام، ج۲، ص۳۶۲.</ref>، [[سدیر الصیرفی]]<ref>الکافی، ج۱، ص۳۹۵.</ref>، [[سعد الاسکاف]]<ref>تهذیب الأحکام، ج۶، ص۲۷۸.</ref> و پدرش<ref>تهذیب الأحکام، ج۲، ص۱۴۰.</ref>. وی در دوران زندگی طولانی خود، سه تن از امامان شیعه؛ امام صادق{{ع}}، [[امام کاظم]]{{ع}} و امام رضا{{ع}} را درک و از آنان روایت نقل کرده است<ref>خلاصة الأقوال، ص۴۸.</ref>، همان طور که با واسطه احادیثی از پیامبر{{صل}} نیز نقل کرده است<ref>تهذیب الأحکام، ج۸ ص۲۱۶.</ref>. از دسته‌ای از داده‌ها استفاده می‌شود که با پیشوایان پیش گفته، حشر و نشری ویژه داشته، چنان که در مسجد الحرام پشت سر امام رضا{{ع}} نماز گزارده<ref>تهذیب الأحکام، ج۲، ص۱۳۷؛ مسند الإمام الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۸۰.</ref> و در مقولات سیاسی عقیدتی با آن حضرت به گفت‌و‌گو نشسته است<ref>اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۷۶۱.</ref>.
[[نجاشی]]: {{عربی|إبراهیم بن أبی البلاد، و اسم أبی البلاد یحیی بن سلیم، و قیل: ابن سلیمان مولی بنی عبدالله بن غطفان، یکنی أبایحیی... و کان للرضا [{{ع}}] إلیه رسالة و أثنی علیه. له کتاب یرویه عنه جماعة}}<ref>رجال النجاشی، ص۲۲، ش۳۲.</ref>.
 
[[نجاشی]] تصریح دارد که [[کنیه]] [[ابراهیم]] بن أبی البلاد [[ابویحیی]] بوده است، ولی از عبارت [[شیخ صدوق]] فهمیده می‌شود که کنیه وی ابواسماعیل است؛ زیرا در مشیخه [[من لا یحضره الفقیه]] می‌نویسد: {{عربی|و ما کان فیه عن ابراهیم بن أبی البلاد فقد رؤیته عن أبی عن... عن ابراهیم بن أبی البلاد و یکنی أبا اسماعیل}}<ref>من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۴۶۹.</ref>.
از ابراهیم افراد زیادی حدیث نقل کرده‌اند؛ از جمله [[حسین بن سعید اهوازی]]، [[علی بن اسباط]]، [[محمد بن اسماعیل]]، [[موسی بن قاسم]]، [[یحیی بن مبارک]]، [[جعفر بن محمد]]، [[احمد بن محمد]] و پسرانش محمد و یحیی<ref>اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۱۱.</ref>.
[[شیخ طوسی]] نیز در کتاب [[رجال]] خود ابراهیم بن أبی البلاد را از [[اصحاب امام کاظم]]{{ع}} برشمرده؛ لیکن [[أبو اسماعیل]] را کنیه [[پدر]] وی دانسته است<ref>{{عربی|إبراهیم بن أبی البلاد، و کان أبوالبلاد یکنی أبا اسماعیل له کتاب}}؛ (رجال الطوسی، ص۳۳۱، ش۴۹۲۶).</ref>.
 
[[علامه]] [[شوشتری]] به نقل از مشیخه [[صدوق]] و رجال شیخ طوسی، [[ابو اسماعیل]] را کنیه ابراهیم دانسته و یادآوری کرده که [[ابن داود]] به نقل از رجال شیخ طوسی، ابواسماعیل را کنیه اَبوالبلاد قرار داده است<ref>ر.ک: قاموس الرجال، ج۱، ص۱۴۰ - ۱۴۱.</ref>.
در گزارشی آمده [[اسحاق بن عمر]]، هنگام وفات به او وصیت کرده بود تا کنیزان آوازه‌خوان او را بفروشد و مبالغ حاصل از آن را نزد امام کاظم{{ع}} ببرد. وی چنین کرد و کنیزان او را به قیمت سیصد درهم فروخت و وجه آن را نزد امام برد، اما آن حضرت وقتی متوجه چگونگی حصول آن وجه شد، آن را حرام دانست و نپذیرفت<ref>الکافی، ج۵، ص۱۲۰.</ref>. با توجه به این روایت و روایات مشابه، به وثاقت او نزد مردم و نیز رابطه نزدیک او با امام و اصحاب و وکیلان ایشان می‌توان پی برد<ref>الکافی، ج۱، ص۳۹۵؛ ج۴، ص۱۹۴.</ref>.<ref>[[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]]، [[ابراهیم بن ابی‌بلاد - اخلاقی (مقاله)|مقاله «ابراهیم بن ابی‌بلاد»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]] ص ۳۲۷.</ref>
بر این اساس، نسخه رجال شیخ طوسی متفاوت است. در بعضی نسخه‌ها اَبواسماعیل کنیه پسر (ابراهیم) و در نسخه دیگر، کنیه پدر (أبوالبلاد) معرفی شده، در نتیجه [[یحیی بن سلیم]] یا [[سلیمان]] مکنی به دو کنیه بوده: أبوالبلاد و ابواسماعیل.
 
بزرگانی مانند [[وحید]] بهبهانی و علامه شوشتری با استناد به [[روایت]] کافی، ابواسماعیل را کنیه ابراهیم بن أبی البلاد دانسته‌اند که به نظر ما درست نیست<ref>توضیح آن در بحث طبقه راوی خواهد آمد.</ref>.
==موضوع روایات منقول از ابراهیم==
ابراهیم بن أبی البلاد به تصریح نجاشی و شیخ طوسی صاحب کتاب و اصل<ref>ر.ک: رجال النجاشی، ص۲۲، ش۳۲؛ رجال الطوسی، ص۳۳۱؛ ش۴۹۲۶؛ الفهرست (طوسی)، ص۲۲، ش۲۲.</ref> بوده که شماری از [[راویان]]، آن را نقل کردند که به گونه‌ای بر اعتبار کتابش دلالت دارد.
روایات او در کتب معتبر شیعه نقل شده است. این روایات موضوعات مختلفی را شامل می‌شود؛ از جمله فضیلت دعا برای دیگران<ref>الکافی، ج۴، ص۴۶۵.</ref>، فضیلت روز جمعه<ref>الکافی، ج۳، ص۴۱۵.</ref>، فضیلت صلوات<ref>الکافی، ج۴، ص۴۰۷.</ref>، مقرر بودن رزق و روزی بندگان نزد خداوند<ref>الکافی، ج۵، ص۸۰.</ref>، روایات اخلاقی<ref>الکافی، ج۲، ص۶۴۱.</ref> و روایات بسیار فقهی. دسته اخیر در منابع فقهی شیعه مورد استفاده فراوان قرار گرفته است؛ از جمله در جواز بیع ام‌ولد<ref>نزهة الناظر، سعید حلی، ص۸۱-۸۲.</ref>، وجوب طواف نساء<ref>منتهی المطلب، ج۲، ص۸۷۹.</ref>، احکام حج<ref>روضة المتقین، ج۵، ص۸۰-۸۱؛ إیضاح الفوائد، ج۲، ص۱۵۰.</ref>، احکام نماز<ref>مدارک الأحکام، ج۲، ص۳۲۲.</ref>، عدم جواز خرید و فروش آلات موسیقی<ref>تذکرة الفقهاء، ج۱۲، ص۱۴۰؛ المکاسب المحرمة، خمینی، ج۱، ص۲۰۹.</ref>. وی یک «اصل» از خود به جا گذارده<ref>الفهرست، طوسی، ص۴۳؛ تنقیح المقال، ج۱، ص۱۱.</ref> که منابع فقهی به آن استناد کرده‌اند<ref>مجمع الفائدة و البرهان، ج۳، ص۲۹؛ مسالک الأفهام، شهید ثانی، ج۱۱، ص۴۶۶.</ref>. با این همه اطلاعات در خوری از وی در منابع تاریخی دیده نمی‌شود<ref>منابع: اختیار معرفة الرجال، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تصحیح و تعلیق: میر داماد استر آبادی، تحقیق: سیدمهدی رجایی، قم، مؤسسة آل البیت لا لإحیاء التراث، اول، ۱۳۶۳ش؛ الاستبصار فیما اختلف من الأخبار، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰قتحقیق: سید حسن موسوی خرسان، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۹۰ق؛ إیضاح الفوائد فی شرح إشکالات القواعد، محمد بن حسن حلی معروف به فخرالمحققین (۷۷۱قتحقیق: سید حسین موسوی کرمانی - علی پناه اشتهاردی - عبدالرحیم بروجردی، قم، المطبعة العلمیة، اول، ۱۳۸۸ق؛ تذکرة الفقهاء، حسن بن یوسف معروف به علامه حلی (۷۲۶قتحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت علی لإحیاء التراث، قم، اول، ۱۴۱۴ق؛ تنقیح المقال فی علم الرجال، عبدالله بن محمد حسن مامقانی (۱۳۵۱قتحقیق: محیی الدین مامقانی، قم، مؤسسة آل البیت الا لإحیاء التراث، اول، ۱۴۲۴ق؛ تهذیب الأحکام، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: سید حسن موسوی خرسان، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چهارم، ۱۴۰۷ق؛ خلاصة الأقوال فی معرفة الرجال، حسن بن یوسف معروف به علامه حلی (۷۲۶ق)، تحقیق: جواد قیومی اصفهانی، قم، مؤسسة نشر الفقاهة، اول، ۱۴۱۷ق؛ رجال الطوسی، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: جواد قیومی اصفهانی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، اول، ۱۴۱۵ق؛ رجال النجاشی، احمد بن علی معروف به نجاشی (۴۵۰ق)، قم، مکتبة الداوری، ۱۳۹۸ق؛ روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محمدتقی بن مقصودعلی مجلسی (۱۰۷۰ق)، تحقیق: حسین موسوی کرمانی - علی پناه اشتهاردی، قم، بنیاد فرهنگ اسلامی کوشانپور، اول، ۱۳۸۹ق، الفهرست، محماد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: جواد قیومی اصفهانی، قم، مؤسسة نشر الفقاهة، اول، ۱۴۱۷ق، الکافی، محمد بن یعقوب معروف به کلینی (۳۲۹ق)، تحقیق: علی اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چهارم، ۱۴۰۷ق، مجمع الفائدة و البرهان، احمد بن محمد معروف به مقدس اردبیلی (۹۹۳قتصحیح و تعلیق: مجتبی عراقی - علی پناه اشتهاردی - حسین یزدی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۰۴ق؛ مدارک الأحکام فی شرح شرائع الإسلام، سید محمد بن علی موسوی عاملی (۱۰۰۹ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت لا لإحیاء التراث، بیروت، اول، ۱۴۱۰ق؛ مسالک الأفهام إلی تنقیح شرائع الإسلام، زین الدین بن علی عاملی معروف به شهید ثانی (۹۶۵ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة المعارف الإسلامیة، قم، اول، ۱۴۱۳ق؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، علی بن محمد نمازی شاهرودی (۱۴۰۵قتهران، شفق - حیدری، اول، ۱۴۱۲ق؛ مسند الإمام الرضا عزیزالله بن محمد عطاردی قوچانی (معاصر)، مشهد، کنگره جهانی حضرت رضا، اول، ۱۴۰۶ق، المکاسب المحرمة، سیدروح الله بن مصطفی مصطفوی خمینی (۱۴۰۹ق)، تحقیق: مجتبی تهرانی، قم، اسماعیلیان، سوم، ۱۴۱۰ق؛ منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، حسن بن یوسف معروف به علامه حلی (۷۲۶ق)، تحقیق: بخش فقه مجمع پژوهش‌های اسلامی، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، اول، ۱۴۲۳ق؛ نزهة الناظر فی الجمع بین الأشباه و النظائر، یحیی بن سعید حلی (۶۸۹ق)، تحقیق: سیداحمد حسینی اشکوری - نورالدین واعظی، نجف، مطبعة الآداب، ۱۳۸۶ق، نقد الرجال، سید مصطفی بن حسین حسینی تفرشی (۱۰۱۵ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت علیا لإحیاء التراث، قم، اول، ۱۴۱۸ق.</ref>.<ref>[[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]]، [[ابراهیم بن ابی‌بلاد - اخلاقی (مقاله)|مقاله «ابراهیم بن ابی‌بلاد»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]] ص ۳۲۷.</ref>
طبقه [[راوی]]
از [[تاریخ]] ولادت و [[وفات]] راوی، اطلاعی در دست نیست؛ ولی برقی وی را از [[اصحاب امامان]] کاظم و [[رضا]]{{عم}} دانسته<ref>ر.ک: رجال البرقی، ص۴۸؛ ص۵۵.</ref> و [[شیخ طوسی]] نیز ایشان را از [[اصحاب امامان]] صادق، کاظم و رضا{{عم}}<ref>ر.ک: رجال الطوسی، ص۱۵۸ (ش ۱۷۵۶)، ۳۳۱ (ش ۴۹۲۶) و ۳۵۲ (ش۵۲۱۲).</ref> و [[نجاشی]] ایشان را از معرمان به شمار آورده و تصریح کرده که از [[امامان]] [[باقر]]، صادق، کاظم و رضا{{عم}} [[روایت]] نقل کرده است<ref>{{عربی|روی عن أبی جعفر و أبی عبد الله{{عم}}،... و روی إبراهیم عن أبی عبد الله و أبی الحسن موسی و الرضا{{عم}}؛ و عمر دهراً}}؛ (رجال النجاشی، ص۲۲، ش۳۲).</ref>.
بعضی با استناد به این روایت گفته‌اند که [[ابراهیم]] بن أبی البلاد [[امام جواد]]{{ع}} را نیز [[درک]] کرده است: {{متن حدیث|عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي الْبِلَادِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرِ بْنِ الرِّضَا{{ع}} فَقُلْتُ لَهُ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُلْصِقَ بَطْنِي بِبَطْنِكَ فَقَالَ هَاهُنَا يَا أَبَا إِسْمَاعِيلَ وَ كَشَفَ عَنْ بَطْنِهِ وَ حَسَرْتُ عَنْ بَطْنِي وَ أَلْزَقْتُ بَطْنِي بِبَطْنِهِ ثُمَّ أَجْلَسَنِي وَ دَعَا بِطَبَقٍ فِيهِ زَبِيبٌ فَأَكَلْتُ ثُمَّ أَخَذَ فِي الْحَدِيثِ فَشَكَا إِلَيَّ مَعِدَتَهُ وَ عَطِشْتُ فَاسْتَقَيْتُ مَاءً فَقَالَ يَا جَارِيَةُ اسْقِيهِ مِنْ نَبِيذِي فَجَاءَتْنِي بِنَبِيذٍ مَرِيسٍ فِي قَدَحٍ مِنْ صُفْرٍ فَشَرِبْتُهُ فَوَجَدْتُهُ أَحْلَى مِنَ الْعَسَلِ فَقُلْتُ لَهُ هَذَا الَّذِي أَفْسَدَ مَعِدَتَكَ قَالَ فَقَالَ لِي هَذَا تَمْرٌ مِنْ صَدَقَةِ النَّبِيِّ{{صل}} يُؤْخَذُ غُدْوَةً فَيُصَبُّ عَلَيْهِ الْمَاءُ فَتَمْرُسُهُ الْجَارِيَةُ وَ أَشْرَبُهُ عَلَى أَثَرِ الطَّعَامِ وَ سَائِرَ نَهَارِي فَإِذَا كَانَ اللَّيْلُ أَخَذَتْهُ الْجَارِيَةُ فَسَقَتْهُ أَهْلَ الدَّارِ فَقُلْتُ لَهُ إِنَّ أَهْلَ الْكُوفَةِ لَا يَرْضَوْنَ بِهَذَا فَقَالَ وَ مَا نَبِيذُهُمْ قَالَ قُلْتُ يُؤْخَذُ التَّمْرُ فَيُنَقَّى وَ يُلْقَى عَلَيْهِ الْقَعْوَةُ قَالَ وَ مَا الْقَعْوَةُ قُلْتُ الدَّاذِيُّ قَالَ وَ مَا الدَّاذِيُّ قُلْتُ حَبٌّ يُؤْتَى بِهِ مِنَ الْبَصْرَةِ فَيُلْقَى فِي هَذَا النَّبِيذِ حَتَّى يَغْلِيَ وَ يُسْكِرَ ثُمَّ يُشْرَبُ فَقَالَ ذَاكَ حَرَامٌ}}<ref>الکافی، ج۶، ص۴۱۶.</ref>؛
[[علامه]] [[وحید]] بهبهانی از این روایت ۳ مطلب برداشت کرده است:
١. ابراهیم بن أبی البلاد امام جواد{{ع}} را درک کرده است.
۲. دارای [[حُسن]] حال است<ref>{{عربی|و یظهر منه مضافاً إلی نباهته؛ درکه للجواد{{ع}} و تکنیته بأبی إسماعیل}}؛ (تعلیقة علی منهج المقال، ج۲، ص۲۳۷).</ref>.
٣. [[کنیه]] وی ابواسماعیل است.
[[آیت الله خویی]]<ref>{{عربی|فعدم تعرض النجاشی و غیره لروایته عن أبی جعفر الجواد{{ع}} إنما لعدم عثورهم علیها}}؛ معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۱۷۴، ش۷۳).</ref> و [[علامه]] [[شوشتری]]<ref>{{عربی|و منه یظهر درکه الجواد{{ع}} و إن لم یعده البرقی و الشیخ فی أصحابه}}؛ (قاموس الرجال، ج۱، ص۱۴۱).</ref> نیز با استناد به همین [[روایت]]، [[ابراهیم]] را از [[اصحاب امام جواد]]{{ع}} شمرده‌اند.
تحقیق
استظهار یادشده نقدپذیر است:
۱. به استناد [[روایات]] باب النبیذ کافی، که این روایت در آن باب ذکر شده، قضیه نبیذ مربوط به [[امام باقر]]{{ع}} است و [[راوی]] آن هم [[ابوالبلاد]]، [[پدر]] ابراهیم است؛ زیرا در این باب مرحوم [[کلینی]] چند روایت را نقل کرده که روایت مورد بحث، روایت پنجم است؛ ولی روایت چهارم که [[شبیه]]روایت پنجم است، با این سند نقل شده است: {{متن حدیث|مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي الْبِلَادِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ حَضَرَ مَعَهُ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ{{ع}} فَقُلْتُ يَا جَارِيَةُ اسْقِينِي مَاءً فَقَالَ لَهَا اسْقِيهِ مِنْ نَبِيذِي...}}<ref>الکافی، ج۶، ص۴۱۶، ح۴.</ref>؛
به قرینه این روایت می‌‌توان گفت اولاً مراد از اَبوجعفر در روایت مورد بحث، امام باقر{{ع}} است نه [[امام جواد]]{{ع}} و عبارت [[ابن الرضا]] در روایت یادشده از افزوده‌های نساخ به شمار می‌آید و مؤید دیگرش این است که در بعضی نسخه‌ها اَبوجعفر مطلق ضبط شده<ref>ر.ک: الکافی (ط - دارالحدیث)، ج۱۲، ص۷۳۳، ح۱۲۳۲۴.</ref> و ثانیاً راوی از اَبوجعفر{{ع}}، ابوالبلاد است؛ نه پسرش ابراهیم).
۲. از بررسی روایات به دست می‌آید که موضوع نبیذ در [[زمان امامان]] [[باقر]] و صادق{{عم}} [[مبتلا]] به بوده، از این رو از [[حکم]] نبیذ از این دو بزرگوار سؤال شده است<ref>ر.ک: الکافی، ج۶، ص۴۱۵ - ۴۱۷، باب النبیذ، ح۱ - ۷.</ref>.
نتیجه
با توجه به مطالب گذشته، ابراهیم بن أبی البلاد چهار [[امام]] [[معصوم]]{{عم}} را [[درک]] کرده، چنان که [[رجالیان]] به آن تصریح کردند. افزون بر آن، از آن بزرگواران [[حدیث]] نیز نقل کرده است:
أ. [[روایت]] از [[امام باقر]]{{ع}}: {{متن حدیث|حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي الْبِلَادِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ{{ع}} تَنْظُرُ فِي كُتُبِ أَبِيكَ فَقَالَ نَعَمْ فَقُلْتُ سَيْفُ رَسُولِ اللَّهِ وَ دِرْعُهُ فَقَالَ قَدْ كَانَ فِي مَوْضِعِ كَذَا وَ كَذَا فَأَتَى ذَلِكَ الْمَوْضِعَ مُسَافِرٌ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ سَكَتَ}}<ref>بصائر الدرجات، ج۱، ص۱۸۰، ح۱۹.</ref>؛
به روایت از [[امام صادق]]{{ع}}: {{متن حدیث|عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي الْبِلَادِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} عَنْ ذَبِيحَةِ الْخَصِيِ فَقَالَ لَا بَأْسَ}}<ref>تهذیب الأحکام، ج۹، ص۷۳، ح۳۱۲.</ref>؛
ج. روایت از [[امام کاظم]]{{ع}}: {{متن حدیث|عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي الْبِلَادِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ{{ع}} أَيُّ شَيْءٍ لِمَنْ صَلَّى صَلَاةَ جَعْفَرٍ؟...}}<ref>ثواب الأعمال، ص۴۰.</ref>؛ این روایت را [[شیخ صدوق]] در من لایحضره الفنیه نقل کرده و نوشته: {{متن حدیث|...قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ يَعْنِي مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ{{ع}}}}<ref>من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۵۵۳، ح۱۵۳۶.</ref>.
د. روایت از [[امام رضا]]{{ع}}: {{متن حدیث|عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ، عَنِ ابْنِ أَسْبَاطٍ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي الْبِلَادِ، قَالَ: صَلَّيْتُ خَلْفَ الرِّضَا{{ع}} فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ صَلَاةَ اللَّيْلِ، فَلَمَّا فَرَغَ جَعَلَ مَكَانَ الضَّجْعَةِ سَجْدَةً}}<ref>الکافی، ج۳، ص۴۴۸، ح۲۶.</ref>؛
[[آیت الله بروجردی]] ایشان را از طبقه پنجم شمرده است<ref>الموسوعة الرجالیه (طبقات رجال التهذیب) ص۱۵؛ (طبقات رجال الکافی) ص۲۶.</ref>.
استادان و [[شاگردان]] [[راوی]]
برخی [[مشایخ]] [[حدیثی]] راوی عبارت‌اند از پدرش ([[یحیی بن سلیم]])، [[معاویة بن عمار]]، [[علی بن المغیرة]]، [[سدیر]] الصیرفی<ref>تفسیر کنز الدقائق، ج۳، ص۳۹۲؛ ج۱۰، ص۴۲۸؛ ج۱۱، ص۴۱۵، ج۱۳، ص۴۷۱.</ref>، اسماعیل بن [[محمد بن عبدالله]]، أبوبلال المکی، عبدالسلام بن [[عبدالرحمن]] بن نعیم، [[عمر بن یزید]]، [[زید الشحام]]، سعد الاسکاف<ref>الکافی، ج۱، ص۳۰۵، ح۱، ج۴، ص۱۹۴ (ح۵) و۴۰۷ (ح۳)؛ ج۶، ص۱۹۳ (ح۵) و۴۳۳ (ح۱۵)؛ ج۷، ص۴۰۵، ح۱۱.</ref>، [[علی بن محمد]] بن الأعلم الأزدی<ref>الغیبه (نعمانی)، ص۲۷۷، ح۶۱.</ref>، زرارة<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۴۲۳، ح۱۲۴۹.</ref>، عبدالله بن الولید الوصافی<ref>الأمالی (صدوق)، ص۲۵۴، ح۵.</ref>.
از شاگردان حدیثی وی نیز می‌‌توان [[حسین بن سعید]]، [[محمد بن اسماعیل]]، [[محمد]] بن الحسین<ref>تفسیر کنز الدقائق، ج۳، ص۳۹۲؛ ج۱۰، ص۴۲۸؛ ج۱۳، ص۴۷۱.</ref>، [[عبدالرحمن بن محمد]]، [[محمد بن عبدالوهاب]]، [[محمد بن سهل]]، [[أبوالقاسم]] الکوفی و محمد بن اسماعیل القمی، [[محمد بن عیسی]]<ref>بصائر الدرجات، ج۱، ص۶۷ (ح۳۷۸۸ (ح۷۱۸۰ (۱۸۷۱۸۱ (۲۴) و ۲۸۲ (ح۱۸).</ref>، [[حسن بن محبوب]]، [[یحیی بن المبارک]]، علی بن أسباط، [[جعفر بن محمد]]<ref>الکافی، ج۲، ص۵۰۱ (ح۱) و ۵۷۹ (۹)؛ ج۴، ص۴۶۵، ح۹؛ ج۶، ص۴۱۶، ح۵.</ref> و ایوب<ref>تفسیر فرات الکوفی، ص۴۲۷، ح۵۶۴.</ref> را نام برد.
جایگاه [[حدیثی]] [[راوی]]
در [[وثاقت]] [[ابراهیم]] بن أبی البلاد تردیدی نیست؛ زیرا [[رجالیان]] از قدما وی را توثیق کرده‌اند:
[[نجاشی]]: {{عربی|کان ثقة، قارئاً، أدیباً... و کان للرضا [{{ع}}] إلیه رسالة و أثنی علیه}}<ref>رجال النجاشی، ص۲۲، ش۳۲. </ref>؛ و ذیل عنوان فرزندش ([[یحیی]] بن إبراهیم): یحیی بن إبراهیم بن أبی البلاد ثقة هو و أبوه<ref>رجال النجاشی، ص۴۴۵ - ۴۴۶، ش۱۲۰۵.</ref>.
[[شیخ طوسی]]: [[کوفی]]، ثقة<ref>رجال الطوسی، ص۳۵۲، ش۵۲۱۲.</ref>.
[[علامه حلی]]: {{عربی|ثقة أعمل علی روایته}}<ref>خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلیص۳، ش۴. </ref> و [[امام رضا]]{{ع}} درباره‌اش فرموده: {{عربی|إبراهیم بن أبی البلاد علی ما تحبون}}<ref>{{متن حدیث|حَدَّثَنِي الْحُسَيْنُ بْنُ الْحَسَنِ، قَالَ حَدَّثَنِي سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ، قَالَ، قَالَ لِي أَبُو الْحَسَنِ{{ع}} ابْتِدَاءً مِنْهُ: إِبْرَاهِيمُ بْنُ أَبِي الْبِلَادِ عَلَى مَا تُحِبُّونَ}}؛ ([[رجال]] الکشی ([[اختیار]] معرفة الرجالص۵۰۴، ش۹۶۹).
احتمالا مقصود نجاشی از {{عربی|و کان للرضا [{{ع}}] إلیه رسالة و أثنی علیه}} همین [[روایت]] باشد.</ref>.
افزون بر اینها سه نفر از [[اصحاب اجماع]] (ابن ابی عمیر، [[صفوان بن یحیی]]، حسن بن محبوب) از ایشان [[حدیث]] نقل کرده‌اند<ref>ر.ک: الخصال، ج۲، ص۳۹۳، ح۹۴؛ ثواب الأعمال، ص۱۸؛ کمال الدین، ج۱، ص۱۲۷، ح۱.</ref>.
[[ابن حجر عسقلانی]] از رجالیان بزرگ [[اهل سنت]]: {{عربی|إبراهیم بن أبی البلاد و اسم أبی البلاد یحیی بن سلیم الغطفانی یکنی أبا إسماعیل، ذکره الطوسی فی رجال جعفر الصادق من الشیعة و قال: کان ثقة فقیهاً قاریاً و عمر دهراً طویلاً حتی کاتبه علی بن موسی الرضا برسالة روی عنه ابناه یحیی و محمد و محمد بن سهل بن الیسع و آخرون}}<ref>لسان المیزان، ج۱، ص۴۱، ش۸۲.</ref>
.<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۱ (کتاب)|رجال تفسیری]]، ج۱ ص ۱۶۸-۱۶۹.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده: 1100514.jpg|22px]] [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]]، [[ابراهیم بن ابی‌بلاد - اخلاقی (مقاله)|مقاله «ابراهیم بن ابی‌بلاد»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه امام رضا ج۱''']]
# [[پرونده: IM009725.jpg|22px]] [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۱ (کتاب)|'''رجال تفسیری ج۱''']]
# [[پرونده:13681348.jpg|22px]] [[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|'''رضانامه''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}



نسخهٔ ‏۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۹

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

ابراهیم بن ابی بلاد[۱] در سند ۱۱ روایت تفسیر کنز الدقائق[۲] به نقل از کتب الکافی، تفسیر عیاشی، علل الشرائع، کمال الدین و... یاد شده است؛ نمونه‌اش: {{متن حدیث|و في فروعه: عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد بن عیسى، عن الحسین بن سعید، عن إبراهیم بن أبی البلاد، عن أبیه، عن أبی جعفر(ع) قال: لَيْسَ مِنْ نَفْسٍ اِلاّ وَ قَدْ فَرَضَ اللّهُ لَها رِزْقَها حَلالاً يَأتيها فى عافيَةٍ وَعُرِضَ لَها بِالْحَرامِ مِنْ وَجْهٍ آخَرَ فَاِنْ هىَ تَناوَلَتْ مِنَ الْحَرامِ شَيئا قاصَّها بِهِ مِنَالْحَلالِ الَّذى فَرَضَ اللّهُ لَها وَ عِنْدَ اللّهِ سِواهُما فَضْلٌ كَبيرٌ و هو قوله - عز وجل -: ﴿وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ[۳].[۴].[۵]

شرح حال راوی

نجاشی: إبراهیم بن أبی البلاد، و اسم أبی البلاد یحیی بن سلیم، و قیل: ابن سلیمان مولی بنی عبدالله بن غطفان، یکنی أبایحیی... و کان للرضا [(ع)] إلیه رسالة و أثنی علیه. له کتاب یرویه عنه جماعة[۶]. نجاشی تصریح دارد که کنیه ابراهیم بن أبی البلاد ابویحیی بوده است، ولی از عبارت شیخ صدوق فهمیده می‌شود که کنیه وی ابواسماعیل است؛ زیرا در مشیخه من لا یحضره الفقیه می‌نویسد: و ما کان فیه عن ابراهیم بن أبی البلاد فقد رؤیته عن أبی عن... عن ابراهیم بن أبی البلاد و یکنی أبا اسماعیل[۷]. شیخ طوسی نیز در کتاب رجال خود ابراهیم بن أبی البلاد را از اصحاب امام کاظم(ع) برشمرده؛ لیکن أبو اسماعیل را کنیه پدر وی دانسته است[۸]. علامه شوشتری به نقل از مشیخه صدوق و رجال شیخ طوسی، ابو اسماعیل را کنیه ابراهیم دانسته و یادآوری کرده که ابن داود به نقل از رجال شیخ طوسی، ابواسماعیل را کنیه اَبوالبلاد قرار داده است[۹]. بر این اساس، نسخه رجال شیخ طوسی متفاوت است. در بعضی نسخه‌ها اَبواسماعیل کنیه پسر (ابراهیم) و در نسخه دیگر، کنیه پدر (أبوالبلاد) معرفی شده، در نتیجه یحیی بن سلیم یا سلیمان مکنی به دو کنیه بوده: أبوالبلاد و ابواسماعیل. بزرگانی مانند وحید بهبهانی و علامه شوشتری با استناد به روایت کافی، ابواسماعیل را کنیه ابراهیم بن أبی البلاد دانسته‌اند که به نظر ما درست نیست[۱۰]. ابراهیم بن أبی البلاد به تصریح نجاشی و شیخ طوسی صاحب کتاب و اصل[۱۱] بوده که شماری از راویان، آن را نقل کردند که به گونه‌ای بر اعتبار کتابش دلالت دارد. طبقه راوی از تاریخ ولادت و وفات راوی، اطلاعی در دست نیست؛ ولی برقی وی را از اصحاب امامان کاظم و رضا(ع) دانسته[۱۲] و شیخ طوسی نیز ایشان را از اصحاب امامان صادق، کاظم و رضا(ع)[۱۳] و نجاشی ایشان را از معرمان به شمار آورده و تصریح کرده که از امامان باقر، صادق، کاظم و رضا(ع) روایت نقل کرده است[۱۴]. بعضی با استناد به این روایت گفته‌اند که ابراهیم بن أبی البلاد امام جواد(ع) را نیز درک کرده است: «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي الْبِلَادِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرِ بْنِ الرِّضَا(ع) فَقُلْتُ لَهُ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُلْصِقَ بَطْنِي بِبَطْنِكَ فَقَالَ هَاهُنَا يَا أَبَا إِسْمَاعِيلَ وَ كَشَفَ عَنْ بَطْنِهِ وَ حَسَرْتُ عَنْ بَطْنِي وَ أَلْزَقْتُ بَطْنِي بِبَطْنِهِ ثُمَّ أَجْلَسَنِي وَ دَعَا بِطَبَقٍ فِيهِ زَبِيبٌ فَأَكَلْتُ ثُمَّ أَخَذَ فِي الْحَدِيثِ فَشَكَا إِلَيَّ مَعِدَتَهُ وَ عَطِشْتُ فَاسْتَقَيْتُ مَاءً فَقَالَ يَا جَارِيَةُ اسْقِيهِ مِنْ نَبِيذِي فَجَاءَتْنِي بِنَبِيذٍ مَرِيسٍ فِي قَدَحٍ مِنْ صُفْرٍ فَشَرِبْتُهُ فَوَجَدْتُهُ أَحْلَى مِنَ الْعَسَلِ فَقُلْتُ لَهُ هَذَا الَّذِي أَفْسَدَ مَعِدَتَكَ قَالَ فَقَالَ لِي هَذَا تَمْرٌ مِنْ صَدَقَةِ النَّبِيِّ(ص) يُؤْخَذُ غُدْوَةً فَيُصَبُّ عَلَيْهِ الْمَاءُ فَتَمْرُسُهُ الْجَارِيَةُ وَ أَشْرَبُهُ عَلَى أَثَرِ الطَّعَامِ وَ سَائِرَ نَهَارِي فَإِذَا كَانَ اللَّيْلُ أَخَذَتْهُ الْجَارِيَةُ فَسَقَتْهُ أَهْلَ الدَّارِ فَقُلْتُ لَهُ إِنَّ أَهْلَ الْكُوفَةِ لَا يَرْضَوْنَ بِهَذَا فَقَالَ وَ مَا نَبِيذُهُمْ قَالَ قُلْتُ يُؤْخَذُ التَّمْرُ فَيُنَقَّى وَ يُلْقَى عَلَيْهِ الْقَعْوَةُ قَالَ وَ مَا الْقَعْوَةُ قُلْتُ الدَّاذِيُّ قَالَ وَ مَا الدَّاذِيُّ قُلْتُ حَبٌّ يُؤْتَى بِهِ مِنَ الْبَصْرَةِ فَيُلْقَى فِي هَذَا النَّبِيذِ حَتَّى يَغْلِيَ وَ يُسْكِرَ ثُمَّ يُشْرَبُ فَقَالَ ذَاكَ حَرَامٌ»[۱۵]؛ علامه وحید بهبهانی از این روایت ۳ مطلب برداشت کرده است: ١. ابراهیم بن أبی البلاد امام جواد(ع) را درک کرده است. ۲. دارای حُسن حال است[۱۶]. ٣. کنیه وی ابواسماعیل است. آیت الله خویی[۱۷] و علامه شوشتری[۱۸] نیز با استناد به همین روایت، ابراهیم را از اصحاب امام جواد(ع) شمرده‌اند. تحقیق استظهار یادشده نقدپذیر است: ۱. به استناد روایات باب النبیذ کافی، که این روایت در آن باب ذکر شده، قضیه نبیذ مربوط به امام باقر(ع) است و راوی آن هم ابوالبلاد، پدر ابراهیم است؛ زیرا در این باب مرحوم کلینی چند روایت را نقل کرده که روایت مورد بحث، روایت پنجم است؛ ولی روایت چهارم که شبیهروایت پنجم است، با این سند نقل شده است: «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي الْبِلَادِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ حَضَرَ مَعَهُ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) فَقُلْتُ يَا جَارِيَةُ اسْقِينِي مَاءً فَقَالَ لَهَا اسْقِيهِ مِنْ نَبِيذِي...»[۱۹]؛ به قرینه این روایت می‌‌توان گفت اولاً مراد از اَبوجعفر در روایت مورد بحث، امام باقر(ع) است نه امام جواد(ع) و عبارت ابن الرضا در روایت یادشده از افزوده‌های نساخ به شمار می‌آید و مؤید دیگرش این است که در بعضی نسخه‌ها اَبوجعفر مطلق ضبط شده[۲۰] و ثانیاً راوی از اَبوجعفر(ع)، ابوالبلاد است؛ نه پسرش ابراهیم). ۲. از بررسی روایات به دست می‌آید که موضوع نبیذ در زمان امامان باقر و صادق(ع) مبتلا به بوده، از این رو از حکم نبیذ از این دو بزرگوار سؤال شده است[۲۱]. نتیجه با توجه به مطالب گذشته، ابراهیم بن أبی البلاد چهار امام معصوم(ع) را درک کرده، چنان که رجالیان به آن تصریح کردند. افزون بر آن، از آن بزرگواران حدیث نیز نقل کرده است: أ. روایت از امام باقر(ع): «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي الْبِلَادِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ(ع) تَنْظُرُ فِي كُتُبِ أَبِيكَ فَقَالَ نَعَمْ فَقُلْتُ سَيْفُ رَسُولِ اللَّهِ وَ دِرْعُهُ فَقَالَ قَدْ كَانَ فِي مَوْضِعِ كَذَا وَ كَذَا فَأَتَى ذَلِكَ الْمَوْضِعَ مُسَافِرٌ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ سَكَتَ»[۲۲]؛ به روایت از امام صادق(ع): «عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي الْبِلَادِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنْ ذَبِيحَةِ الْخَصِيِ فَقَالَ لَا بَأْسَ»[۲۳]؛ ج. روایت از امام کاظم(ع): «عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي الْبِلَادِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ(ع) أَيُّ شَيْءٍ لِمَنْ صَلَّى صَلَاةَ جَعْفَرٍ؟...»[۲۴]؛ این روایت را شیخ صدوق در من لایحضره الفنیه نقل کرده و نوشته: «...قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ يَعْنِي مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ(ع)»[۲۵]. د. روایت از امام رضا(ع): «عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ، عَنِ ابْنِ أَسْبَاطٍ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي الْبِلَادِ، قَالَ: صَلَّيْتُ خَلْفَ الرِّضَا(ع) فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ صَلَاةَ اللَّيْلِ، فَلَمَّا فَرَغَ جَعَلَ مَكَانَ الضَّجْعَةِ سَجْدَةً»[۲۶]؛ آیت الله بروجردی ایشان را از طبقه پنجم شمرده است[۲۷]. استادان و شاگردان راوی برخی مشایخ حدیثی راوی عبارت‌اند از پدرش (یحیی بن سلیممعاویة بن عمار، علی بن المغیرة، سدیر الصیرفی[۲۸]، اسماعیل بن محمد بن عبدالله، أبوبلال المکی، عبدالسلام بن عبدالرحمن بن نعیم، عمر بن یزید، زید الشحام، سعد الاسکاف[۲۹]، علی بن محمد بن الأعلم الأزدی[۳۰]، زرارة[۳۱]، عبدالله بن الولید الوصافی[۳۲]. از شاگردان حدیثی وی نیز می‌‌توان حسین بن سعید، محمد بن اسماعیل، محمد بن الحسین[۳۳]، عبدالرحمن بن محمد، محمد بن عبدالوهاب، محمد بن سهل، أبوالقاسم الکوفی و محمد بن اسماعیل القمی، محمد بن عیسی[۳۴]، حسن بن محبوب، یحیی بن المبارک، علی بن أسباط، جعفر بن محمد[۳۵] و ایوب[۳۶] را نام برد. جایگاه حدیثی راوی در وثاقت ابراهیم بن أبی البلاد تردیدی نیست؛ زیرا رجالیان از قدما وی را توثیق کرده‌اند: نجاشی: کان ثقة، قارئاً، أدیباً... و کان للرضا [(ع)] إلیه رسالة و أثنی علیه[۳۷]؛ و ذیل عنوان فرزندش (یحیی بن إبراهیم): یحیی بن إبراهیم بن أبی البلاد ثقة هو و أبوه[۳۸]. شیخ طوسی: کوفی، ثقة[۳۹]. علامه حلی: ثقة أعمل علی روایته[۴۰] و امام رضا(ع) درباره‌اش فرموده: إبراهیم بن أبی البلاد علی ما تحبون[۴۱]. افزون بر اینها سه نفر از اصحاب اجماع (ابن ابی عمیر، صفوان بن یحیی، حسن بن محبوب) از ایشان حدیث نقل کرده‌اند[۴۲]. ابن حجر عسقلانی از رجالیان بزرگ اهل سنت: إبراهیم بن أبی البلاد و اسم أبی البلاد یحیی بن سلیم الغطفانی یکنی أبا إسماعیل، ذکره الطوسی فی رجال جعفر الصادق من الشیعة و قال: کان ثقة فقیهاً قاریاً و عمر دهراً طویلاً حتی کاتبه علی بن موسی الرضا برسالة روی عنه ابناه یحیی و محمد و محمد بن سهل بن الیسع و آخرون[۴۳] .[۴۴]

منابع

پانویس

  1. ر.ک: أ. منابع شیعی: رجال البرقی، ص۴۸، ص۵۵؛ رجال الکشی (اختیار معرفة الرجال)، ص۵۰۴، ح۹۶۹؛ رجال النجاشی، ص۲۲، ش۳۲؛ رجال الطوسی، ص۱۵۸ (ش ۱۷۵۶)، ۳۳۱ (ش ۴۹۲۶) و۳۵۲ (ش ۵۲۱۲)؛ الفهرست (طوسی)، ص۲۲، ش۲۲؛ معالم العلماء، ص۴۲، ش۱۷؛ خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۳، ش۴؛ ایضاح الإشتباه، ص۸۷، ش۲۱؛ الرجال (ابن داود)، ص۱۲، ش۹؛ التحریر الطاووسی، ص۱۵، ش۵؛ نقد الرجال، ج۱، ص۵۰، ش۳۳؛ جامع الرواة، ج۱، ص۱۶؛ إکلیل المنهج، ص۶۸، ش۲۰؛ منتهی المقال، ج۱، ص۱۴۶، ش۲۲؛ طرائف المقال، ج۱، ص۳۹۴، ش۳۰۹۳؛ شعب المقال، ص۴۲، ش۱۰؛ رجال الخاقانی، ص۱۱۷؛ تنقیح المقال، ج۳، ص۲۱۱، ش۷۹؛ أعیان الشیعه، ج۲، ص۲۳۷، ش۴۶۸؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۱۰۲، ش۵۷؛ معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۱۷۲، ش۷۳؛ قاموس الرجال، ج۱، ص۱۳۹، ش۴۰. ب. منابع سنی: لسان المیزان، ج۱، ص۴۱، ش۸۲.
  2. ر.ک: تفسیر کنز الدقائق، ج۳، ص۳۹۲، ج۵، ص۵۵۸؛ ج۶، ص۳۷۷؛ ج۷، ص۲۲۸؛ و... نیز در دو سند: عن یحیی بن إبراهیم بن أبی البلاد، عن أبیه. (تفسیر کنز الدقائق، ج۷، ص۲۲۸ و ۳۸۲).
  3. و بخشش خداوند را درخواست کنید سوره نساء، آیه ۳۲.
  4. تفسیر کنز الدقائق، ج۳، ص۳۹۲ به گزارش از الکافی، ج۵، ص۸۰، ح۲.
  5. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۱۷۰-۱۷۱.
  6. رجال النجاشی، ص۲۲، ش۳۲.
  7. من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۴۶۹.
  8. إبراهیم بن أبی البلاد، و کان أبوالبلاد یکنی أبا اسماعیل له کتاب؛ (رجال الطوسی، ص۳۳۱، ش۴۹۲۶).
  9. ر.ک: قاموس الرجال، ج۱، ص۱۴۰ - ۱۴۱.
  10. توضیح آن در بحث طبقه راوی خواهد آمد.
  11. ر.ک: رجال النجاشی، ص۲۲، ش۳۲؛ رجال الطوسی، ص۳۳۱؛ ش۴۹۲۶؛ الفهرست (طوسی)، ص۲۲، ش۲۲.
  12. ر.ک: رجال البرقی، ص۴۸؛ ص۵۵.
  13. ر.ک: رجال الطوسی، ص۱۵۸ (ش ۱۷۵۶)، ۳۳۱ (ش ۴۹۲۶) و ۳۵۲ (ش۵۲۱۲).
  14. روی عن أبی جعفر و أبی عبد الله(ع)،... و روی إبراهیم عن أبی عبد الله و أبی الحسن موسی و الرضا(ع)؛ و عمر دهراً؛ (رجال النجاشی، ص۲۲، ش۳۲).
  15. الکافی، ج۶، ص۴۱۶.
  16. و یظهر منه مضافاً إلی نباهته؛ درکه للجواد(ع) و تکنیته بأبی إسماعیل؛ (تعلیقة علی منهج المقال، ج۲، ص۲۳۷).
  17. فعدم تعرض النجاشی و غیره لروایته عن أبی جعفر الجواد(ع) إنما لعدم عثورهم علیها؛ معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۱۷۴، ش۷۳).
  18. و منه یظهر درکه الجواد(ع) و إن لم یعده البرقی و الشیخ فی أصحابه؛ (قاموس الرجال، ج۱، ص۱۴۱).
  19. الکافی، ج۶، ص۴۱۶، ح۴.
  20. ر.ک: الکافی (ط - دارالحدیث)، ج۱۲، ص۷۳۳، ح۱۲۳۲۴.
  21. ر.ک: الکافی، ج۶، ص۴۱۵ - ۴۱۷، باب النبیذ، ح۱ - ۷.
  22. بصائر الدرجات، ج۱، ص۱۸۰، ح۱۹.
  23. تهذیب الأحکام، ج۹، ص۷۳، ح۳۱۲.
  24. ثواب الأعمال، ص۴۰.
  25. من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۵۵۳، ح۱۵۳۶.
  26. الکافی، ج۳، ص۴۴۸، ح۲۶.
  27. الموسوعة الرجالیه (طبقات رجال التهذیب) ص۱۵؛ (طبقات رجال الکافی) ص۲۶.
  28. تفسیر کنز الدقائق، ج۳، ص۳۹۲؛ ج۱۰، ص۴۲۸؛ ج۱۱، ص۴۱۵، ج۱۳، ص۴۷۱.
  29. الکافی، ج۱، ص۳۰۵، ح۱، ج۴، ص۱۹۴ (ح۵) و۴۰۷ (ح۳)؛ ج۶، ص۱۹۳ (ح۵) و۴۳۳ (ح۱۵)؛ ج۷، ص۴۰۵، ح۱۱.
  30. الغیبه (نعمانی)، ص۲۷۷، ح۶۱.
  31. من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۴۲۳، ح۱۲۴۹.
  32. الأمالی (صدوق)، ص۲۵۴، ح۵.
  33. تفسیر کنز الدقائق، ج۳، ص۳۹۲؛ ج۱۰، ص۴۲۸؛ ج۱۳، ص۴۷۱.
  34. بصائر الدرجات، ج۱، ص۶۷ (ح۳۷)، ۸۸ (ح۷)، ۱۸۰ (۱۸۷)، ۱۸۱ (۲۴) و ۲۸۲ (ح۱۸).
  35. الکافی، ج۲، ص۵۰۱ (ح۱) و ۵۷۹ (۹)؛ ج۴، ص۴۶۵، ح۹؛ ج۶، ص۴۱۶، ح۵.
  36. تفسیر فرات الکوفی، ص۴۲۷، ح۵۶۴.
  37. رجال النجاشی، ص۲۲، ش۳۲.
  38. رجال النجاشی، ص۴۴۵ - ۴۴۶، ش۱۲۰۵.
  39. رجال الطوسی، ص۳۵۲، ش۵۲۱۲.
  40. خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۳، ش۴.
  41. «حَدَّثَنِي الْحُسَيْنُ بْنُ الْحَسَنِ، قَالَ حَدَّثَنِي سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ، قَالَ، قَالَ لِي أَبُو الْحَسَنِ(ع) ابْتِدَاءً مِنْهُ: إِبْرَاهِيمُ بْنُ أَبِي الْبِلَادِ عَلَى مَا تُحِبُّونَ»؛ (رجال الکشی (اختیار معرفة الرجال)، ص۵۰۴، ش۹۶۹). احتمالا مقصود نجاشی از و کان للرضا [(ع)] إلیه رسالة و أثنی علیه همین روایت باشد.
  42. ر.ک: الخصال، ج۲، ص۳۹۳، ح۹۴؛ ثواب الأعمال، ص۱۸؛ کمال الدین، ج۱، ص۱۲۷، ح۱.
  43. لسان المیزان، ج۱، ص۴۱، ش۸۲.
  44. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۱۶۸-۱۶۹.

اصحاب امام رضا (ع)

  1. آدم بن ابی‌ایاس عسقلانی
  2. اباصلت هروی
  3. ابان بن محمد بجلی
  4. ابراهیم اوسی
  5. ابراهیم بن ابی محمود خراسانی
  6. ابراهیم بن ابی‌اسرائیل
  7. ابراهیم بن ابی‌الکرام جعفری
  8. ابراهیم بن ابی‌بلاد
  9. ابراهیم بن ابی‌سمال
  10. ابراهیم بن ابی‌محمود خراسانی
  11. ابراهیم بن احمد بغدادی بزوری
  12. ابراهیم بن اسحاق نهاوندی
  13. ابراهیم بن اسماعیل بن داود
  14. ابراهیم بن بسطام
  15. ابراهیم بن بشر
  16. ابراهیم بن داود یعقوبی
  17. ابراهیم بن سفیان
  18. ابراهیم بن سلام نیشابوری
  19. ابراهیم بن شعیب عقرقوفی
  20. ابراهیم بن صالح (راوی)
  21. ابراهیم بن عباس بن محمد صولی
  22. ابراهیم بن عبدالحمید
  23. ابراهیم بن علی جعفری
  24. ابراهیم بن محمد حسنی
  25. ابراهیم بن محمد خراسانی
  26. ابراهیم بن محمد خزاز
  27. ابراهیم بن محمد مولی خراسانی
  28. ابراهیم بن محمد همدانی
  29. ابراهیم بن موسی قزاز
  30. ابراهیم بن هاشم عباسی
  31. ابراهیم بن هاشم قمی
  32. ابراهیم بن هاشم
  33. ابن سراج
  34. ابن سکیت
  35. ابن طیفور متطبب
  36. ابن غیلان مدائنی
  37. ابن‌خانبه
  38. ابو احمد غازی
  39. ابو یحیی زکریا بن یحیی واسطی
  40. ابو یزید قسمی
  41. ابواسحاق خراسانی
  42. ابوالحسن خراسانی
  43. ابوالحسین رازی
  44. ابوالعباس حمیری
  45. ابوالفضل خراسانی
  46. ابوالقاسم فارسی
  47. ابوجریر قمی
  48. ابوحارث
  49. ابوحبیب نباجی
  50. ابوحریر قمی
  51. ابوحمزة مولاه
  52. ابوحیون
  53. ابوخالد سجستانی
  54. ابوخالد کوفی
  55. ابوزید مکی
  56. ابوسجاح انصاری
  57. ابوسعید خراسانی
  58. ابوعاصم
  59. ابوعلی قطان
  60. ابوقره
  61. ابومحمد تفلیسی
  62. ابومحمد جزائری
  63. ابومحمد جعفر بن بشیر بجلی
  64. ابومحمد ذریری دینوری
  65. ابومحمد رقی
  66. ابومحمد غفاری
  67. ابومحمد قزوینی
  68. ابومحمد مصری
  69. ابومحمد کوفی
  70. ابومسروق عبدالله نهدی کوفی
  71. ابویحیی موصلی
  72. ابویزید مکی
  73. احمد بن ابی‌خلف
  74. احمد بن ابی‌عبدالله برقی
  75. احمد بن ابی‌عبدالله
  76. احمد بن اشیم
  77. احمد بن حرب
  78. احمد بن حسن میثمی
  79. احمد بن حماد محمودی مروزی
  80. احمد بن حمزة بن بزیع
  81. احمد بن حنبل
  82. احمد بن زکریا
  83. احمد بن سلیمان
  84. احمد بن عامر طایی
  85. احمد بن عباس صنعانی
  86. احمد بن عبدالله بن حارثه کرخی
  87. احمد بن عبدالله جویباری
  88. احمد بن عمر بن ابی‌شعبه حلبی
  89. احمد بن عمر حلال کوفی
  90. احمد بن عمر مرهبی
  91. احمد بن عمره کوفی
  92. احمد بن عیسی بن اسباط
  93. احمد بن عیسی بن زید
  94. احمد بن عیسی بن علی
  95. احمد بن فیض
  96. احمد بن محمد بن ابی‌نصر بزنطی
  97. احمد بن محمد بن حنبل بن هلال شیبانی
  98. احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمی
  99. احمد بن محمد زیدی
  100. احمد بن محمد سیاری
  101. احمد بن معافی
  102. احمد بن موسی الکاظم
  103. احمد بن موسی بن سعد
  104. احمد بن یوسف مولی بنی تیم الله کوفی
  105. احکم بن بشار مروزی کلثومی
  106. ادریس بن عیسی اشعری قمی
  107. ادریس بن یقطین
  108. اسحاق بن ابراهیم حنظلی
  109. اسحاق بن محمد حضینی
  110. اسحاق بن موسی بن جعفر
  111. اسماعیل بن سعد احوص اشعری قمی
  112. اسماعیل بن عباد قصری
  113. اسماعیل بن قتیبة
  114. اسماعیل بن محمد بن اسحاق بن جعفر
  115. اسماعیل بن مهران
  116. اسماعیل بن همام
  117. اضرم بن مطر
  118. افلح بن یزید
  119. ایوب بن نوح بن دراج کوفی
  120. بائس مولی حمزة بن یسع اشعری
  121. بکر بن صالح ضبی رازی
  122. بکر بن محمد ازدی
  123. ثلج بن ابی ثلج یعقوبی
  124. جعفر بن اسماعیل حضرمی
  125. جعفر بن بشیر بجلی
  126. جعفر بن عیسی بن عبید
  127. جعفر بن مثنی خطیب
  128. حسن بن ابراهیم کوفی
  129. حسن بن اسباط کندی
  130. حسن بن اسد بصری
  131. حسن بن بشیر
  132. حسن بن جهم رازی
  133. حسن بن حسین علوی
  134. حسن بن راشد
  135. حسن بن زیاد
  136. حسن بن سعید بن حماد
  137. حسن بن سعید کوفی
  138. حسن بن سهل
  139. حسن بن شعیب مداینی
  140. حسن بن عباد
  141. حسن بن عدیس
  142. حسن بن علی بن فضال کوفی
  143. حسن بن علی بن یقطین
  144. حسن بن علی خزاز
  145. حسن بن علی ربعی
  146. حسن بن عمر بن یزید
  147. حسن بن قاسم
  148. حسن بن محبوب سراد کوفی
  149. حسن بن محمد بن ابی طلحة
  150. حسن بن یونس
  151. حسن تفلیسی (ابومحمد تفلیسی)
  152. حسن رواندی دینوری
  153. حسین بن ابراهیم بن موسی بن جعفر
  154. حسین بن ابی‌سعید مکاری
  155. حسین بن بشار مداینی
  156. حسین بن جهم رازی
  157. حسین بن خالد صیرفی
  158. حسین بن زیاد
  159. حسین بن سعید بن حماد مولی علی بن الحسین
  160. حسین بن شعیب مداینی
  161. حسین بن صالح خثعمی
  162. حسین بن علی بن یقطین
  163. حسین بن عمر بن یزید
  164. حسین بن محمد بن ابی طلحة
  165. حسین بن مهران
  166. حسین بن موسی
  167. حسین بن یزید نخعی
  168. حسین رواندی دینوری
  169. حسین مولی رئاب
  170. حماد بن عثمان
  171. حمدان بن ابراهیم اهوازی کوفی
  172. حمدان بن سلمان نیشابوری
  173. حمزة بن بزیع
  174. خلف بن سلمة بصری
  175. داود بن سلیمان بن یوسف
  176. داود بن علی عبدی
  177. داود بن علی یعقوبی
  178. داود بن قاسم جعفری
  179. داود بن نعمان
  180. دعبل بن علی خزاعی
  181. ریان بن صلت بغدادی
  182. زکریا بن آدم قمی
  183. زکریا بن ادریس بن عبدالله اشعری قمی
  184. زکریا بن عبدالصمد قمی
  185. زکریا بن محمد ازدی مؤمن
  186. سعد بن حماد
  187. سعد بن سعد احوص بن سعد بن مالک اشعری قمی
  188. سعید بن أخت صفوان بن یحیی اخو فارس
  189. سعید بن سعید قمی
  190. سلیمان بن جعفر جعفری
  191. سلیمان بن داود خفاف
  192. سلیمان بن رشید
  193. سلیمان مروزی
  194. سندی بن ربیع کوفی
  195. سهل بن یسع بن عبدالله اشعری قمی
  196. شعیب بن حماد
  197. صالح بن عبدالله خثعمی
  198. صالح بن علی بن عطیة بغدادی
  199. صالح خباز کوفی
  200. صدقة خراسانی
  201. صفوان بن یحیی بجلی بیاع السابری مولی
  202. طاهر بن حاتم
  203. عباد بن محمد بن سلیمان نوفلی
  204. عباد بن یزید
  205. عباس بن محمد وراق یونسی
  206. عباس بن معروف قمی مولی جعفر بن عمران بن عبدالله اشعری
  207. عباس بن موسی نخاس کوف
  208. عباس بن هلال شامی
  209. عباس نجاشی کوفی
  210. عبدالجبار بن مبارک نهاوندی
  211. عبدالحمید بن سالم عطار
  212. عبدالحمید بن سعید
  213. عبدالرحمان بن ابی نجران تمیمی
  214. عبدالسلام بن صالح هروی ابوالصلت
  215. عبدالسلام بن صالح
  216. عبدالعزیز بن المهتدی اشعری قمی
  217. عبدالعزیز بن مسلم
  218. عبدالله بن ابان
  219. عبدالله بن ابراهیم
  220. عبدالله بن جندب بجلی کوفی
  221. عبدالله بن صلت مولی بنی تیم الله بن ثعلبة
  222. عبدالله بن طاووس
  223. عبدالله بن علی
  224. عبدالله بن محمد حجال
  225. عبدالله بن محمد حصینی عبدی
  226. عبدالله بن مغیرة مولی بنی نوفل بن حرث بن عبدالمطلب خزاز کوفی
  227. عبدالله بن موسی بن جعفر بن محمد
  228. عبدالله، ملقب به رأس المذری
  229. عبدالوهاب بن ابی‌کثیر
  230. عبید الله بن علی بن سوار
  231. عبید نصری
  232. عبیس بن هشام ناشری
  233. عثمان بن رشید
  234. عثمان بن عیسی کلابی رواسی کوفی
  235. عطیة بن رستم
  236. عقبة بن رستم
  237. علی بن ابی ثور کوفی
  238. علی بن احمد بن اشیم
  239. علی بن اسباط
  240. علی بن اسماعیل میثمی
  241. علی بن بلال
  242. علی بن جعفر بن محمد
  243. علی بن حدید بن حکیم کوفی
  244. علی بن حسین بن یحیی
  245. علی بن حکم بن زبیر مولی نخع کوفی
  246. علی بن رباط
  247. علی بن سعید مداینی
  248. علی بن سوید سائی
  249. علی بن سیف بن عمیرة عربی کوفی نخعی
  250. علی بن عبدالله بن مهران
  251. علی بن عثمان بن رزین
  252. علی بن علی بن رزین خزاعی
  253. علی بن فضیل واسطی
  254. علی بن مسیب عربی
  255. علی بن مهدی بن صدقة رقی ابوالحسن
  256. علی بن مهدی بن صدقه
  257. علی بن مهزیار اهوازی
  258. علی بن نعمان
  259. علی بن هلال
  260. علی بن یحیی بن حسن مولی علی بن الحسین
  261. علی بن یحیی
  262. علی بن یونس بن بهمن
  263. عمار بن یزید
  264. عمر بن زهیر جزری
  265. عمر بن فرات کاتب بغدادی
  266. عمران بن محمد بن عمران بن عبدالله اشعری
  267. عیسی بن عثمان
  268. عیسی بن عیسی کلابی
  269. فضالة بن ایوب عربی ازدی
  270. فضل بن سنان نیشابوری
  271. فضل بن سهل ذو الریاستین
  272. قاسم بن اسباط
  273. قاسم بن یحیی بن الحسن
  274. محسن بن احمد بجلی
  275. محمد بن آدم مداینی
  276. محمد بن ابی عمیر مولی الازد
  277. محمد بن ابی‌عباد
  278. محمد بن احمد بن قیس بن غیلان
  279. محمد بن اسحاق شعر
  280. محمد بن اسحق بن عمار صیرفی کوفی
  281. محمد بن اسلم جبلی طبری
  282. محمد بن اسلم طوسی
  283. محمد بن اسماعیل بن بزیع
  284. محمد بن اورمة قمی
  285. محمد بن اورمه قمی
  286. محمد بن بحر اخوه مغلس
  287. محمد بن جذاعة فارسی
  288. محمد بن جعفر خزاز
  289. محمد بن جعفر عتبی
  290. محمد بن جعفر مقنائی
  291. محمد بن جمهور عمی
  292. محمد بن حسن بن ابی خالد قمی اشعری
  293. محمد بن حمزة بن قاسم
  294. محمد بن خالد برقی
  295. محمد بن خالد بلخی
  296. محمد بن خصیب اهوازی
  297. محمد بن زید طبری
  298. محمد بن سالم قمی
  299. محمد بن سلیمان دیلمی بصری
  300. محمد بن سلیمان کاتب
  301. محمد بن سماعة کوفی
  302. محمد بن سنان
  303. محمد بن سهل بجلی ازدی
  304. محمد بن سهل بن یسع اشعری قمی
  305. محمد بن شعیب
  306. محمد بن صدقة بصری
  307. محمد بن عبدالحمید عطار
  308. محمد بن عبدالله اشعری
  309. محمد بن عبدالله بن عیسی اشعری قمی
  310. محمد بن عبدالله طاهری
  311. محمد بن عبدالله طهوری
  312. محمد بن عبدالله مداینی
  313. محمد بن عرفة
  314. محمد بن علی بن جعفر بن محمد
  315. محمد بن علی بن جعفر
  316. محمد بن علی قرشی
  317. محمد بن عمار بن اشعث نهدی
  318. محمد بن عمار بن اشعث
  319. محمد بن عمر بن یزید
  320. محمد بن عمرو کناسی
  321. محمد بن عیسی بن عبید بغدادی
  322. محمد بن فرج رخجی
  323. محمد بن فضل ازدی کوفی
  324. محمد بن فضل بن عمر
  325. محمد بن فضیل ازدی صیرفی
  326. محمد بن فضیل مدائنی
  327. محمد بن فیض بن مالک مداینی
  328. محمد بن قاسم بن فضیل
  329. محمد بن قاسم بوشنجی
  330. محمد بن قاسم نوشجانی
  331. محمد بن مالک بن ابرد نخعی
  332. محمد بن محمد ابوالمنذر بن محمد
  333. محمد بن منصور اشعثی
  334. محمد بن منصور اشعری
  335. محمد بن منصور بن نصر خزاعی
  336. محمد بن کلیب اشعری
  337. محمد بن یونس بن عبدالرحمان
  338. محمد مولی رضا
  339. مرزبان بن عمران اشعری قمی
  340. مروان بن یحیی
  341. مسافر ابا مسلم
  342. معاویة بن سعید کندی
  343. معاویة بن یحیی
  344. معمر بن خلاد
  345. معن بن خالد
  346. مفضل بن صالح
  347. مقاتل بن مقاتل
  348. موسی بن جنید قمی
  349. موسی بن رنجویة
  350. موسی بن قاسم بن معاویة بن وهب عربی بجلی کوفی
  351. موسی بن معمر
  352. موسی بن مهران
  353. موسی بن یقطین
  354. موفق بن هارون
  355. نصر بن مغلس
  356. هشام بن ابراهیم احمر
  357. ولید بن ابان ضبی رازی
  358. یاسر مولی یسع اشعری قمی
  359. یحیی بن ابراهیم بن ابی بلاد
  360. یحیی بن احمد بن قیس غیلان
  361. یحیی بن حبیب زیات
  362. یحیی بن سلیمان کاتب
  363. یحیی بن عباس وراق
  364. یحیی بن عمران همدانی
  365. یحیی بن عمرو
  366. یحیی بن مبارک
  367. یحیی بن یحیی تمیمی عامی
  368. یحیی بن یزید ابوخالد کوفی
  369. یزید بن عمر بن بنت عثمان
  370. یعقوب بن سعید کندی
  371. یعقوب بن عبدالله بن جندب
  372. یعقوب بن یزید کاتب
  373. یعقوب بن یقطین
  374. یونس بن عبدالرحمان
  375. یونس بن یعقوب