حوادث مصر در دوران ظهور چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-رده:پرسش‌ +رده:پرسش)؛ زیباسازی
جز (جایگزینی متن - '.</ref> ::::::' به '.</ref> ')
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-رده:پرسش‌ +رده:پرسش)؛ زیباسازی)
خط ۱۲: خط ۱۲:
}}
}}
'''حوادث مصر در دوران ظهور چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.
'''حوادث مصر در دوران ظهور چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.
==عبارت‌های دیگری از این پرسش==


== پاسخ نخست ==
== پاسخ نخست ==
[[پرونده:151956.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[علی کورانی]]]]
[[پرونده:151956.jpg|بندانگشتی|100px|راست|[[علی کورانی]]]]
حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی کورانی]]'''، در کتاب ''«[[عصر ظهور ۱ (کتاب)|عصر ظهور]]»'' در این‌باره گفته است:
حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی کورانی]]'''، در کتاب ''«[[عصر ظهور ۱ (کتاب)|عصر ظهور]]»'' در این‌باره گفته است:


خط ۳۳: خط ۳۱:
و از [[روایات]] مربوط به حوادث و پیشامدها، [[غلبه]] قبطیان بر اطراف و نواحی [[مصر]] است، چنانکه از [[امیر مؤمنان]] {{ع}} درباره [[نشانه‌های ظهور]] [[مهدی]] {{ع}} [[روایت]] شده است که فرمود: "[[استیلا]] یافتن قبطیان بر اطراف [[مصر]]"<ref>بشارة الاسلام، ص ۴۲ بنقل از مناقب ابن شهر آشوب.</ref>
و از [[روایات]] مربوط به حوادث و پیشامدها، [[غلبه]] قبطیان بر اطراف و نواحی [[مصر]] است، چنانکه از [[امیر مؤمنان]] {{ع}} درباره [[نشانه‌های ظهور]] [[مهدی]] {{ع}} [[روایت]] شده است که فرمود: "[[استیلا]] یافتن قبطیان بر اطراف [[مصر]]"<ref>بشارة الاسلام، ص ۴۲ بنقل از مناقب ابن شهر آشوب.</ref>


و ممکن است منظور از آن، این باشد که [[ابن حماد]] آن را در نسخه خطی خود از ابو ذر [[روایت]] می‌کند: "[[امنیت]] از [[مصر]] رخت برمی‌بندد. خارجه می‌گوید به ابو ذر گفتم: در آن هنگام که [[امنیت]] از دست می‌رود، [[پیشوایی]] نیست که آن را فراهم آورد. گفت: خیر، بلکه [[نظام]] آن از هم پاشیده می‌شود"<ref>نسخه خطی ابن حماد، ص ۷۸.</ref> و آنچه را از کعب نیز [[روایت]] کرده این است که‌ "[[مصر]] چون سرگین شتر از هم می‌پاشد".
و ممکن است منظور از آن، این باشد که [[ابن حماد]] آن را در نسخه خطی خود از ابو ذر [[روایت]] می‌کند: "[[امنیت]] از [[مصر]] رخت برمی‌بندد. خارجه می‌گوید به ابو ذر گفتم: در آن هنگام که [[امنیت]] از دست می‌رود، [[پیشوایی]] نیست که آن را فراهم آورد. گفت: خیر، بلکه [[نظام]] آن از هم پاشیده می‌شود"<ref>نسخه خطی ابن حماد، ص ۷۸.</ref> و آنچه را از کعب نیز [[روایت]] کرده این است که‌ "[[مصر]] چون سرگین شتر از هم می‌پاشد".


خلاصه اینکه، قبطی‌های [[مصر]] دست به [[شورش]] و [[آشوب]] در آن شهر می‌زنند و از [[حکومت]] آن [[سرپیچی]] می‌کنند و بر برخی نواحی [[سلطه]] می‌یابند، همین امر سبب پیدایش ضعف در [[امنیت]] و [[اقتصاد]] [[مصر]] می‌گردد .. و به‌طور طبیعی این [[طغیان]] و سرکشی بتحریک [[دشمنان]] [[مسلمانان]] از خارج طراحی می‌شود. چرا که سابقه ندارد که قبطیان در [[تاریخ]] خود دست به تحرک مهمی علیه [[مسلمانان]] زده باشند مگر اینکه بیاری قدرتی خارجی بوده چنانکه در [[جنگ‌های صلیبی]] و در عصر کنونی نیز اتفاق افتاده است.
خلاصه اینکه، قبطی‌های [[مصر]] دست به [[شورش]] و [[آشوب]] در آن شهر می‌زنند و از [[حکومت]] آن [[سرپیچی]] می‌کنند و بر برخی نواحی [[سلطه]] می‌یابند، همین امر سبب پیدایش ضعف در [[امنیت]] و [[اقتصاد]] [[مصر]] می‌گردد .. و به‌طور طبیعی این [[طغیان]] و سرکشی بتحریک [[دشمنان]] [[مسلمانان]] از خارج طراحی می‌شود. چرا که سابقه ندارد که قبطیان در [[تاریخ]] خود دست به تحرک مهمی علیه [[مسلمانان]] زده باشند مگر اینکه بیاری قدرتی خارجی بوده چنانکه در [[جنگ‌های صلیبی]] و در عصر کنونی نیز اتفاق افتاده است.
خط ۴۱: خط ۳۹:
از جمله [[روایات]]، [[حدیث]] ورود نیروهای [[مغربی]] به [[مصر]] است که نویسندگان، معمولا این نشانه را از علامت‌های [[ظهور]] [[مهدی]] {{ع}} شمرده‌اند و مراد از [[مغرب]] در این [[روایت]] و [[روایات]] دیگر، [[مغرب]] [[سرزمین‌های اسلامی]] است که شامل [[حکومت]] [[مغرب]] و الجزائر و لیبی و تونس می‌گردد. ولی تا آنجا که من، [[روایات]] مربوطه را بررسی و دقت نمودم روایتی نیافتم که به‌طور روشن بر آن دلالت کند، بلکه تعدادی از آنها را بر ورود نیروهای مغربی‌ها بهنگام [[انقلاب]] فاطمی‌ها به [[مصر]] منطبق دیده‌ام. اما به روایتی در [[غیبت]] [[طوسی]] ص ۲۷۸ برخوردم که از قدیمیترین و معتبرترین منابع است. در آنجا اهل غرب یاد شده است نه اهل [[مغرب]] و [[صاحب]] [[بحار الانوار]] و بشارة الاسلام از او [[نقل]] نموده‌اند. اما غیر این دو نفر، دیگران، به اشتباه "[[مغرب]]" [[نقل]] کرده‌اند.
از جمله [[روایات]]، [[حدیث]] ورود نیروهای [[مغربی]] به [[مصر]] است که نویسندگان، معمولا این نشانه را از علامت‌های [[ظهور]] [[مهدی]] {{ع}} شمرده‌اند و مراد از [[مغرب]] در این [[روایت]] و [[روایات]] دیگر، [[مغرب]] [[سرزمین‌های اسلامی]] است که شامل [[حکومت]] [[مغرب]] و الجزائر و لیبی و تونس می‌گردد. ولی تا آنجا که من، [[روایات]] مربوطه را بررسی و دقت نمودم روایتی نیافتم که به‌طور روشن بر آن دلالت کند، بلکه تعدادی از آنها را بر ورود نیروهای مغربی‌ها بهنگام [[انقلاب]] فاطمی‌ها به [[مصر]] منطبق دیده‌ام. اما به روایتی در [[غیبت]] [[طوسی]] ص ۲۷۸ برخوردم که از قدیمیترین و معتبرترین منابع است. در آنجا اهل غرب یاد شده است نه اهل [[مغرب]] و [[صاحب]] [[بحار الانوار]] و بشارة الاسلام از او [[نقل]] نموده‌اند. اما غیر این دو نفر، دیگران، به اشتباه "[[مغرب]]" [[نقل]] کرده‌اند.


و این [[روایت]]، هنگام ورود اهل غرب را به [[مصر]] اندکی قبل از [[خروج سفیانی]] در [[دمشق]] مشخص می‌کند و آن یک فقره از روایتی طولانی از [[عمار یاسر]] است که می‌گوید: "[[دولت اهل بیت]] پیامبرتان در [[آخر الزمان]] برقرار می‌شود که دارای نشانه‌هایی است ... اهل غرب به سوی [[مصر]] [[خروج]] می‌کنند و همین‌که داخل [[مصر]] می‌شوند [[حکومت]] [[سفیانی]] برقرار می‌گردد" بعید نیست که [[روایت]] [[طوسی]] (متوفای سال ۴۶۰) اصل و منبع روایتی باشد که [[راویان]] بعد از او [[نقل]] کرده‌اند و کلمه غرب به [[مغرب]] اشتباه شده باشد.
و این [[روایت]]، هنگام ورود اهل غرب را به [[مصر]] اندکی قبل از [[خروج سفیانی]] در [[دمشق]] مشخص می‌کند و آن یک فقره از روایتی طولانی از [[عمار یاسر]] است که می‌گوید: "[[دولت اهل بیت]] پیامبرتان در [[آخر الزمان]] برقرار می‌شود که دارای نشانه‌هایی است ... اهل غرب به سوی [[مصر]] [[خروج]] می‌کنند و همین‌که داخل [[مصر]] می‌شوند [[حکومت]] [[سفیانی]] برقرار می‌گردد" بعید نیست که [[روایت]] [[طوسی]] (متوفای سال ۴۶۰) اصل و منبع روایتی باشد که [[راویان]] بعد از او [[نقل]] کرده‌اند و کلمه غرب به [[مغرب]] اشتباه شده باشد.


البته ما ترجیح می‌دهیم که ورود نیروهای غربی یا [[مغربی]]، در پی حادثه‌ای است که در [[مصر]] رخ می‌دهد و موجب تحرک آن می‌گردد و بنظر می‌رسد که آن نیروها ضد [[اسلام]] و مخالف مصریها هستند که سعی می‌کنند داخل [[مصر]] شوند و چنانچه موفق شوند به [[مصر]] وارد گردند نشانه [[خروج سفیانی]] در [[دمشق]] و تسلط او بر سرزمین [[شام]] خواهد بود. با توجه به اینکه [[سفیانی]] چند ماه قبل از [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} [[خروج]] می‌کند، آمدن این نیروها در [[سال ظهور]] و یا نزدیک به آن می‌باشد.
البته ما ترجیح می‌دهیم که ورود نیروهای غربی یا [[مغربی]]، در پی حادثه‌ای است که در [[مصر]] رخ می‌دهد و موجب تحرک آن می‌گردد و بنظر می‌رسد که آن نیروها ضد [[اسلام]] و مخالف مصریها هستند که سعی می‌کنند داخل [[مصر]] شوند و چنانچه موفق شوند به [[مصر]] وارد گردند نشانه [[خروج سفیانی]] در [[دمشق]] و تسلط او بر سرزمین [[شام]] خواهد بود. با توجه به اینکه [[سفیانی]] چند ماه قبل از [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} [[خروج]] می‌کند، آمدن این نیروها در [[سال ظهور]] و یا نزدیک به آن می‌باشد.
خط ۵۳: خط ۵۱:
ازاین‌دو [[روایت]] چنین استفاده می‌شود که [[مصر]] در [[حکومت جهانی]] [[اسلام]]، به‌دست [[حضرت مهدی]] {{ع}} پایگاه علمی و تبلیغی شناخته شده‌ای در [[جهان]] خواهد شد .. به‌ویژه با توجه به عبارت "در [[مصر]] منبری بنا خواهم کرد" و "آنگاه به‌سوی [[مصر]] روانه می‌شوند و او بر [[منبر]] آنجا بالا می‌رود" یعنی [[حضرت مهدی]] {{ع}} و یارانش راهی [[مصر]] می‌شوند اما نه برای [[فتح]] آنجا یا تثبیت [[حکومت]] [[حضرت]] در آنجا، بلکه بدین‌جهت که [[مصر]] از [[امام]] و یارانش ({{ع}}م) استقبال می‌کند ازاین‌رو آنجا را به‌عنوان [[منبر]] و کرسی [[خطابه]] خویش [[انتخاب]] نموده، چنانکه جد بزرگوارش [[امیر مؤمنان]] {{ع}} بدان [[وعده]] داده است و نیز برای اینکه [[پیام]] خود را از آنجا به [[اهل مصر]] و [[جهان]] متوجه نماید. و اینکه [[مصر]] کرسی [[علم]] و پایگاه ارسال [[پیام]] آن [[حضرت]] به [[جهان]] می‌باشد، هیچگونه منافاتی با سطح علمی [[مسلمانان]] ندارد که در آن زمان بدان دست می‌یابند و این [[روایت]] بر آن دلالت دارد، زیرا [[دانش]] امری نسبی است.
ازاین‌دو [[روایت]] چنین استفاده می‌شود که [[مصر]] در [[حکومت جهانی]] [[اسلام]]، به‌دست [[حضرت مهدی]] {{ع}} پایگاه علمی و تبلیغی شناخته شده‌ای در [[جهان]] خواهد شد .. به‌ویژه با توجه به عبارت "در [[مصر]] منبری بنا خواهم کرد" و "آنگاه به‌سوی [[مصر]] روانه می‌شوند و او بر [[منبر]] آنجا بالا می‌رود" یعنی [[حضرت مهدی]] {{ع}} و یارانش راهی [[مصر]] می‌شوند اما نه برای [[فتح]] آنجا یا تثبیت [[حکومت]] [[حضرت]] در آنجا، بلکه بدین‌جهت که [[مصر]] از [[امام]] و یارانش ({{ع}}م) استقبال می‌کند ازاین‌رو آنجا را به‌عنوان [[منبر]] و کرسی [[خطابه]] خویش [[انتخاب]] نموده، چنانکه جد بزرگوارش [[امیر مؤمنان]] {{ع}} بدان [[وعده]] داده است و نیز برای اینکه [[پیام]] خود را از آنجا به [[اهل مصر]] و [[جهان]] متوجه نماید. و اینکه [[مصر]] کرسی [[علم]] و پایگاه ارسال [[پیام]] آن [[حضرت]] به [[جهان]] می‌باشد، هیچگونه منافاتی با سطح علمی [[مسلمانان]] ندارد که در آن زمان بدان دست می‌یابند و این [[روایت]] بر آن دلالت دارد، زیرا [[دانش]] امری نسبی است.


از زمره این [[روایات]]، این خبر است که [[حضرت مهدی]] {{ع}} در دو هرم از اهرام [[مصر]] گنجینه‌ها و ذخائری از [[دانش]] و غیر آن دارد، که [[روایت]] مربوط به آن، در منابع درجه اول، مانند کتاب [[کمال الدین]] [[صدوق]] ص ۵- ۵۶۴ آمده است. در روایتی از [[احمد]] بن [[محمد]] شعرانی که از [[فرزندان]] [[عمار یاسر]] می‌باشد از [[محمد]] بن قاسم [[مصری]] آمده است که پسر [[احمد]] بن طولون، هزار کارگر را یکسال به‌کار گماشت تا کاوش نموده و در هرم را بیابند، سرانجام آنان به سنگی مرمرین برخوردند که در پشت آن عمارتی بود که نتوانستند آن را خراب کنند، لکن کشیشی [[مسیحی]] از [[حبشه]]، نوشته سنگ را که بزبان یکی از فراعنه [[مصر]] بود خواند: "من اهرام و برانی را ساختم و این دو هرم را بنا کردم و گنج‌ها و ذخائر خود را در آن به ودیعت نهادم" ابن طولون گفت: "این چیزی است که هیچ‌کس جز قائم‌ [[آل محمد]] {{صل}} راه و چاره آن را نمی‌داند، سپس آن تخته‌سنگ به جای اول آن گذارده شد" در این [[روایت]] نقاط ضعفی وجود دارد که شاید افزوده برخی [[راویان]] باشد اما در عین حال، نقاط قوت قابل توجهی نیز در آن بچشم می‌خورد. و [[الله]] العالم.
از زمره این [[روایات]]، این خبر است که [[حضرت مهدی]] {{ع}} در دو هرم از اهرام [[مصر]] گنجینه‌ها و ذخائری از [[دانش]] و غیر آن دارد، که [[روایت]] مربوط به آن، در منابع درجه اول، مانند کتاب [[کمال الدین]] [[صدوق]] ص ۵- ۵۶۴ آمده است. در روایتی از [[احمد]] بن [[محمد]] شعرانی که از [[فرزندان]] [[عمار یاسر]] می‌باشد از [[محمد]] بن قاسم [[مصری]] آمده است که پسر [[احمد]] بن طولون، هزار کارگر را یکسال به‌کار گماشت تا کاوش نموده و در هرم را بیابند، سرانجام آنان به سنگی مرمرین برخوردند که در پشت آن عمارتی بود که نتوانستند آن را خراب کنند، لکن کشیشی [[مسیحی]] از [[حبشه]]، نوشته سنگ را که بزبان یکی از فراعنه [[مصر]] بود خواند: "من اهرام و برانی را ساختم و این دو هرم را بنا کردم و گنج‌ها و ذخائر خود را در آن به ودیعت نهادم" ابن طولون گفت: "این چیزی است که هیچ‌کس جز قائم‌ [[آل محمد]] {{صل}} راه و چاره آن را نمی‌داند، سپس آن تخته‌سنگ به جای اول آن گذارده شد" در این [[روایت]] نقاط ضعفی وجود دارد که شاید افزوده برخی [[راویان]] باشد اما در عین حال، نقاط قوت قابل توجهی نیز در آن بچشم می‌خورد. و [[الله]] العالم.


و از آن جمله، [[روایت]] "أخنس [[مصر]]" است که نویسنده کنز العمال آن را در کتاب [[برهان]] (ص ۲۰۰ به [[نقل]] از [[تاریخ]] ابن عساکر) از [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} [[روایت]] کرده است که فرمود: "مردی از [[قریش]] بنام أخنس (و در کتاب [[فیض]] القدیر مناوی ج ۴ ص ۱۳۱: از [[بنی امیه]]) در [[مصر]] وجود دارد که به [[قدرت]] می‌رسد، آنگاه بر او پیروز می‌شوند و یا [[قدرت]] از او گرفته می‌شود و به [[روم]] می‌گریزد و [[رومیان]] را به اسکندریه می‌آورد و در آنجا با [[مسلمانان]] به [[نبرد]] می‌پردازد و این نخستین حادثه است" و منظور از حادثه‌ها، حوادث [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} و مراد از [[بنی امیه]]، خط و مشی آنها می‌باشد»<ref>[[علی کورانی|کورانی، علی]]، [[عصر ظهور ۱ (کتاب)|عصر ظهور]]، ص۱۶۳.</ref>.
و از آن جمله، [[روایت]] "أخنس [[مصر]]" است که نویسنده کنز العمال آن را در کتاب [[برهان]] (ص ۲۰۰ به [[نقل]] از [[تاریخ]] ابن عساکر) از [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} [[روایت]] کرده است که فرمود: "مردی از [[قریش]] بنام أخنس (و در کتاب [[فیض]] القدیر مناوی ج ۴ ص ۱۳۱: از [[بنی امیه]]) در [[مصر]] وجود دارد که به [[قدرت]] می‌رسد، آنگاه بر او پیروز می‌شوند و یا [[قدرت]] از او گرفته می‌شود و به [[روم]] می‌گریزد و [[رومیان]] را به اسکندریه می‌آورد و در آنجا با [[مسلمانان]] به [[نبرد]] می‌پردازد و این نخستین حادثه است" و منظور از حادثه‌ها، حوادث [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} و مراد از [[بنی امیه]]، خط و مشی آنها می‌باشد»<ref>[[علی کورانی|کورانی، علی]]، [[عصر ظهور ۱ (کتاب)|عصر ظهور]]، ص۱۶۳.</ref>.
خط ۸۰: خط ۷۸:
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های مهدویت|کتاب‌شناسی مهدویت]]؛
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های مهدویت|کتاب‌شناسی مهدویت]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های مهدویت|مقاله‌شناسی مهدویت]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های مهدویت|مقاله‌شناسی مهدویت]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های مهدویت|پایان‌نامه‌شناسی مهدویت]].  
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های مهدویت|پایان‌نامه‌شناسی مهدویت]].
{{پایان منبع جامع}}
{{پایان منبع جامع}}


خط ۸۶: خط ۸۴:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:پرسش‌]]
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسمان مهدویت]]
[[رده:پرسمان مهدویت]]
[[رده:(اب): پرسش‌هایی با ۲ پاسخ]]
[[رده:(اب): پرسش‌هایی با ۲ پاسخ]]
[[رده:(اب): پرسش‌های مهدویت با ۲ پاسخ]]
[[رده:(اب): پرسش‌های مهدویت با ۲ پاسخ]]
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش