عصمت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۶: خط ۶:
==مقدمه==
==مقدمه==
[[خداوند]] [[اهل بیت]]{{عم}} را [[برگزیده]] و به [[اراده]] [[ازلی]] خود، عصمت را به ایشان بخشیده و از هرگونه [[رجس]] و [[شرک]] و [[شک]] دورشان کرده است تا [[هدایت]] [[بشر]] به خیر و [[صلاح]] را بر عهده بگیرند و همچون [[ستارگان]]، [[راهنمایان]] [[بشریت]] باشند<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۴، ص۷۷۴؛ آیت الله خامنه‌ای، ۲۶/۱۲/۱۳۷۹.</ref>. البته [[مقام عصمت]] مطلقه بالإصاله مخصوص [[پیامبر اسلام]]{{صل}} است و اهل بیت{{عم}} به [[تبعیت]] از ایشان صاحب این مقامند<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۶۰.</ref>.<ref>[[مصطفی فرخی|فرخی، مصطفی]]، [[اهل بیت - فرخی (مقاله)| مقاله «اهل بیت»]]، [[مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی (کتاب)|مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی‌]]، ص ۲۲۴.</ref>.
[[خداوند]] [[اهل بیت]]{{عم}} را [[برگزیده]] و به [[اراده]] [[ازلی]] خود، عصمت را به ایشان بخشیده و از هرگونه [[رجس]] و [[شرک]] و [[شک]] دورشان کرده است تا [[هدایت]] [[بشر]] به خیر و [[صلاح]] را بر عهده بگیرند و همچون [[ستارگان]]، [[راهنمایان]] [[بشریت]] باشند<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۴، ص۷۷۴؛ آیت الله خامنه‌ای، ۲۶/۱۲/۱۳۷۹.</ref>. البته [[مقام عصمت]] مطلقه بالإصاله مخصوص [[پیامبر اسلام]]{{صل}} است و اهل بیت{{عم}} به [[تبعیت]] از ایشان صاحب این مقامند<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۶۰.</ref>.<ref>[[مصطفی فرخی|فرخی، مصطفی]]، [[اهل بیت - فرخی (مقاله)| مقاله «اهل بیت»]]، [[مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی (کتاب)|مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی‌]]، ص ۲۲۴.</ref>.
==[[عصمت]]==
عصمت به معنی [[حفاظت]] از [[ارتکاب گناه]] و بی‌گناهی است. در [[ماهیت عصمت]]، [[اختلاف]] است. [[اشاعره]] گویند: عصمت شخص به این است که خدای آن گناهی در شخصی نیافریده باشد<ref>کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج۲، ص۱۱۸۴: {{عربی|العصمة: بالکسر و سکون الصاد هی عند الأشاعرة أن لا یخلق الله فی العبد ذنبا بناء علی ما ذهبوا إلیه من استناد الأشیاء کلها إلی الفاعل المختار ابتداء. و قیل العصمة عند الأشاعرة هی خلق قدرة الطاعة و یجیئ فی لفظ اللافی أیضا}}.</ref> و [[حکما]] گویند: ملکه‌ای است صاحب آن را از [[فجور]] باز دارد<ref>تهانوی، [[کشاف]] الصطلاحات الفنون، ص۱۱۸۴: {{عربی|و عند الحکماء ملکة نفسانیة تمنع صاحبها من الفجور أی المعاصی بناء علی ما ذهبوا الیه من القوم بالایجاب و اعتبار استعداد القوابل، و تتوقف علی العلم بمعائب المعاصی و مناقب الطاعات فإنه الزاجر عن المعصیة و الداعی الی الطاعة، لأن الهیئة المانعة من الفجور اذا تحققت فی النفس و علم صاحبها ما یترتب علی المعاصی من المضار و علی الطاعات من المنافع تصیر راسخة، فیطیع و لا یعصی، و تتأکد هذه الملکة فی الانبیا بتتابع الوحی الیهم بالأوامر و النواهی}}.
[[خواجه نصیرالدین طوسی]] در تلخیص المحصل، ص۳۶۸ آورده است: {{عربی|القائلون بالعصمة، منهم من زعم أن المعصوم هو الذی لا یمکنه الاتیان بالمعاصی، و منهم من زعم انه یکون متمکنا منه. و الاولون: منهم من زعم انه یکون مختصا فی بدنه او فی نفسه بخاصیة تقتضی امتناع اقدامه علی المعاصی، و منهم من ساعد علی کونه مساویا لغیره فی الخواص البدنیة، لکن فسّر العصمة، بالقدرة علی الطاعة و بعدم القدرة علی المعصیة و هو قول أبی الحسن الاشعری. و الذین لم یسلبوا الاختیار فسروها بانه الامر الذی یفعله الله تعالی بالعبد و علم انه لا یقدم مع ذلک الامر علی المعصیة بشرط أن لا ینتهی فعل ذلک الامر الی حد الالجاء}}.</ref>. برخی عصمت را [[ملکه]] اجتناب از [[معاصی]] با تمکن از آن، تعریف کرده‌اند<ref>جرجانی، التعریفات، ص۶۵.</ref>. [[حکیم]] [[سبزواری]] درباره چیستی [[عصمت]] گوید: خویی است و که صاحبش را از [[خطا]] منع کند، از آن جهت که [[علم]] دارد به معایب [[معاصی]] و [[مناقب]] [[طاعات]]، پس امکان دارد که [[معصیت]] کند و [[طاعت]] نکند، لیکن چون به معایب معاصی و مضارّ آنها، علم دارد، آنها را مرتکب نمی‌شود، و چون به [[محاسن]] و [[منافع]] طاعات، علم دارد، آنها را به جا می‌آورد، و آن هیئت نوریّه، در او [[راسخ]] و مؤکّد می‌شود<ref>سبزواری، اسرار الحکم، ص۴۷۶.</ref>. [[امامیه]] گویند: [[امام]] باید [[معصوم]] باشد و دلیل آن را چند وجه دانسته‌اند. اول: اینکه امام اگر معصوم نباشد، [[تسلسل]]، لازم می‌آید، و [[تالی]] که تسلسل باشد، [[باطل]] است؛ پس مقدم که معصوم نبودن است، مثل آن، باطل است. بیان شرطیت عصمت، این است که مقتضی [[وجوب نصب امام]]، امکان خطا در مورد [[رعیت]] است. اگر این مقتضی در [[حق امام]] هم ثابت باشد، [[واجب]] است برای او امام دیگری باشد و این [[سلسله]] تا بی‌نهایت ادامه پیدا کند یا به امامی که معصوم و [[مصون از خطا]] باشد، منتهی شود که او امام اصلی خواهد بود.
دوّم: اینکه امام، [[حافظ شرع]] است. پس واجب است که معصوم باشد. اگر جایز الخطا باشد، وثوقی به آنچه که [[خدای تعالی]] ما را به آن [[متعبد]] و [[مکلف]] کرده است باقی نمی‌ماند و این، با [[هدف]] از [[تکلیف]] که [[انقیاد]] به مراد خدای تعالی است، ناسازگار است.
سوم: اینکه اگر از او خطا سر زند، [[انکار]] بر [[ضد]] او، واجب خواهد بود و این با امر به [[اطاعت]] که در قول [[خدای متعال]]: {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> آمده است متناقض است.
چهارم: اگر از امام معصیت صادر شود، [[نقض غرض]] از [[نصب امام]] لازم می‌آید. تالی، باطل است پس مقدم هم مثل آن است<ref>علامه حلی، کشف المراد، ص۳۶۴-۳۶۵.</ref>.
[[امام]] بر این [[باور]] است که [[پیامبر اعظم]]{{صل}} [[بالاصاله]] دارای [[مقام عصمت]] کبری است و دیگر [[معصومین]] به [[تبعیّت]] از آن ذات [[مقدّس]] دارای آن مقام‌اند. و چون اوصیای او از [[طینت]] اویند و با [[فطرت]] او اتّصال دارند، صاحب [[عصمت]] مطلقه به تبعیّت از او هستند که تبعیّت کامل است. و [[ابلیس]] هرگز در آنان تصرّفی نکرده است و آنان انسان‌هایی [[الهی]] و لاهوتی‌اند و سر تا پایشان [[نور]] و [[طهارت]] و [[سعادت]] است، و قلبشان از نور [[حق]] آکنده است و جز به حق توجّه نمی‌کنند و جز حق در آنان [[تصرف]] نمی‌کند<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۵۹-۶۱.</ref>.
ایشان «عصمت» را غیر از [[ایمان کامل]] نمی‌دانند. به نظر ایشان معنای [[عصمت انبیاء]] و [[اولیاء]] این نیست که مثلاً [[جبرئیل]] دست آنان را بگیرد و آنان را از [[ارتکاب گناه]] باز دارد، که اگر جبرئیل دست هر کسی را بگیرد، هرگز [[مرتکب گناه]] نمی‌شود؛ بلکه عصمت زاییده [[ایمان]] است. اگر [[انسان]] به [[حق تعالی]] ایمان داشته باشد و با چشم [[قلب]]، [[خداوند متعال]] را مانند [[خورشید]] ببیند، امکان ندارد که [[مرتکب معصیت]] شود<ref>امام خمینی، جهاد اکبر، ص۴۹.</ref>.
[[امام خمینی]]، عصمت را امری بر خلاف [[اختیار]] و از قبیل امور طبیعی و جبلّی قلمداد نمی‌کنند، بلکه آن را حالتی [[نفسانی]] و نوری [[باطنی]] می‌دانند که از نور کامل [[یقین]] و [[اطمینان]] تامّ حاصل می‌شود. به باور ایشان خطیئات و معاصیی که از [[بنی‌آدم]] صادر می‌شود، از نقصان یقین و ایمان است. یقین کامل و اطمینان تامّ [[انبیاء]] که از [[مشاهده]] حضوری حاصل شده است، آنها را [[معصوم]] از خطیئات کرده است. یقین [[علی بن أبی طالب]]{{ع}}، او را به آنجا رسانده است که اگر عالم را به او بدهند، حاضر نیست دانه‌ای را از مورچه‌ای به [[ظلم]] بگیرد<ref>{{عربی|و الله لو اعطيت الأقاليم السبعة بما تحت أفلاكها على أن أعصى الله في نملة أسلبها جلب شعيرة ما فعلته}} (صدوق، الأمالی، ص۶۲۲، مجلس نود؛ سید رضی، نهج البلاغه، خطبه ۲۱۵).</ref>.<ref>[[حسین روحانی‌نژاد|روحانی‌نژاد، حسین]]، [[ولایت‌شناسی (مقاله)| مقاله «ولایت‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۶۴.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۷۳٬۳۴۳

ویرایش