ابوهاشم جعفری: تفاوت میان نسخهها
(←مقدمه) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{امامت}} | {{امامت}} | ||
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | ||
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ابوهاشم جعفری در | <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ابوهاشم جعفری در معارف و سیره رضوی]]</div> | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
ابوهاشم داود بن قاسم بن اسحاق بن عبدالله بن جعفر بن ابی طالب جعفری بغدادی. | |||
از نوادگان جعفر بن ابی طالب و اهل<ref>جامع الرواة 1/307.</ref> و ساکن بغداد<ref>تاریخ بغداد 8/369.</ref> و از اصحاب امام رضا، امام جواد، امام هادی و امام حسن عسکری(علیهم السلام) بود<ref>رجال الطوسی 375، 401، 414 و 431.</ref> و از آن امامان و از پدرش قاسم و ابوهارون عبدی روایت کرده و افرادی چون یحیی بن هاشم، اسحاق بن محمد نخعی، سهل بن زیاد و ابراهیم بن هاشم از وی روایت کرده اند.<ref>جامع الرواة 1/307.</ref> وی با امامان زمان خود ارتباط خاصی داشت و از طرف آنان نیز مورد عنایت بود<ref>اختیار معرفة الرجال 571.</ref> و به نقل شیخ طوسی، امام زمان(علیه السلام) را دیده است.<ref>الفهرست (طوسی) 67.</ref> ابوهاشم روایات زیادی در معجزات و کرامات آن امامان نقل کرده است و عده ای وی را از سفیران حضرت حجت(علیه السلام) در زمان غیبت صغری نیز به حساب آورده اند،<ref>قاموس الرجال 4/256 و 257.</ref> هر چند در منابع کهن مؤید آشکاری برای آن یافت نشده است. به هر حال نجاشی وی را ثقه، عظیم المنزله نزد امامان(علیهم السلام) و جلیل القدر معرفی کرده است.<ref>رجال النجاشی 1/362.</ref> به نوشته ابوالفرج اصفهانی، وی فردی شجاع، صریح اللهجه و باجرأت بود. زمانی که یحیی بن عمر زیدی به شهادت رسید و سر او را به بغداد آوردند، عده ای برای گفتن تبریک نزد محمد بن عبدالله بن طاهر که فرمانده سپاه بود، رفتند. ابوهاشم نیز بر وی داخل شد و گفت: ای امیر، من آمده ام که به تو تبریک بگویم به جهت عملی که انجام دادی، ولی اگر رسول خدا الان زنده بود می بایست به آن حضرت تسلیت می گفتیم.<ref>مقاتل الطالبیین 422.</ref> | |||
خطیب بغدادی می نویسد: ابوهاشم به جهت همین صراحت لهجه ای که داشت در سال 252 هـ دستگیر، و به سامرا برده شد و در آنجا مدتی زندانی بود.<ref>تاریخ بغداد 8/369.</ref> او دارای کتابی است که احمد برقی آن را روایت کرده<ref>الفهرست (طوسی) 67.</ref> و همچنین دارای دیوان شعری می باشد که احمد بن محمد جوهری آن را گردآوری کرده است.<ref>الذریعه 9/52.</ref> وی در جمادی الاولی سال 261 درگذشت.<ref>تاریخ الطبری 9/512.</ref> بنا بر نقل نجاشی، ابوعبدالله جوهری اخبار داود بن قاسم جعفری را در یک مجموعه جمع آوری کرده است.<ref>رجال النجاشی 1/225.</ref>.<ref>جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی (کتاب)|فرهنگنامه مؤلفان اسلامی]] ج1، ص 321-322.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده: | # [[پرونده: IM009687.jpg|22px]] جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۱''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
نسخهٔ ۱۲ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۰۶
مقدمه
ابوهاشم داود بن قاسم بن اسحاق بن عبدالله بن جعفر بن ابی طالب جعفری بغدادی. از نوادگان جعفر بن ابی طالب و اهل[۱] و ساکن بغداد[۲] و از اصحاب امام رضا، امام جواد، امام هادی و امام حسن عسکری(علیهم السلام) بود[۳] و از آن امامان و از پدرش قاسم و ابوهارون عبدی روایت کرده و افرادی چون یحیی بن هاشم، اسحاق بن محمد نخعی، سهل بن زیاد و ابراهیم بن هاشم از وی روایت کرده اند.[۴] وی با امامان زمان خود ارتباط خاصی داشت و از طرف آنان نیز مورد عنایت بود[۵] و به نقل شیخ طوسی، امام زمان(علیه السلام) را دیده است.[۶] ابوهاشم روایات زیادی در معجزات و کرامات آن امامان نقل کرده است و عده ای وی را از سفیران حضرت حجت(علیه السلام) در زمان غیبت صغری نیز به حساب آورده اند،[۷] هر چند در منابع کهن مؤید آشکاری برای آن یافت نشده است. به هر حال نجاشی وی را ثقه، عظیم المنزله نزد امامان(علیهم السلام) و جلیل القدر معرفی کرده است.[۸] به نوشته ابوالفرج اصفهانی، وی فردی شجاع، صریح اللهجه و باجرأت بود. زمانی که یحیی بن عمر زیدی به شهادت رسید و سر او را به بغداد آوردند، عده ای برای گفتن تبریک نزد محمد بن عبدالله بن طاهر که فرمانده سپاه بود، رفتند. ابوهاشم نیز بر وی داخل شد و گفت: ای امیر، من آمده ام که به تو تبریک بگویم به جهت عملی که انجام دادی، ولی اگر رسول خدا الان زنده بود می بایست به آن حضرت تسلیت می گفتیم.[۹] خطیب بغدادی می نویسد: ابوهاشم به جهت همین صراحت لهجه ای که داشت در سال 252 هـ دستگیر، و به سامرا برده شد و در آنجا مدتی زندانی بود.[۱۰] او دارای کتابی است که احمد برقی آن را روایت کرده[۱۱] و همچنین دارای دیوان شعری می باشد که احمد بن محمد جوهری آن را گردآوری کرده است.[۱۲] وی در جمادی الاولی سال 261 درگذشت.[۱۳] بنا بر نقل نجاشی، ابوعبدالله جوهری اخبار داود بن قاسم جعفری را در یک مجموعه جمع آوری کرده است.[۱۴].[۱۵]
منابع
- جمعی از پژوهشگران، فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۱
پانویس
- ↑ جامع الرواة 1/307.
- ↑ تاریخ بغداد 8/369.
- ↑ رجال الطوسی 375، 401، 414 و 431.
- ↑ جامع الرواة 1/307.
- ↑ اختیار معرفة الرجال 571.
- ↑ الفهرست (طوسی) 67.
- ↑ قاموس الرجال 4/256 و 257.
- ↑ رجال النجاشی 1/362.
- ↑ مقاتل الطالبیین 422.
- ↑ تاریخ بغداد 8/369.
- ↑ الفهرست (طوسی) 67.
- ↑ الذریعه 9/52.
- ↑ تاریخ الطبری 9/512.
- ↑ رجال النجاشی 1/225.
- ↑ جمعی از پژوهشگران، فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج1، ص 321-322.