جارود عبدی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱: خط ۱:
{{نبوت}}
{{امامت}}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[جارود عبدی در قرآن]] - [[جارود عبدی در تاریخ اسلامی]]</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[جارود عبدی در تاریخ اسلامی]] - [[جارود عبدی در قرآن]]</div>
الجارود، بشر بن عمرو بن حنش بن المعلی


== مقدمه ==
== مقدمه ==
بیشتر منابع نام وی را [[بشر بن عمرو بن حنش قیسی]] از [[قبیله]] [[عدنانی]] [[عبدالقیس]] [[ثبت]] کرده‌اند که در [[بحرین]] می‌‌زیستند.<ref>المعارف، ص ۳۳۸؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۸۵؛ الفتوح، ج ۱، ص ۳۹؛ اسدالغابه، ج ۱، ص ۳۹۱.</ref> برخی نیز نام جدش را به [[اختلاف]] «مُعَلَّی»،<ref> الانساب، ج ۴، ص ۱۳۵؛ التاریخ الکبیر، ج ۱، ص ۲۳۶؛ رجال الطوسی، ص ۳۴.</ref> «حَنَش» <ref> المعارف، ص ۳۳۸؛ التاریخ الکبیر، ج ۱، ص ۲۳۶؛ قاموس الرجال، ج ۲، ص ۵۵۲.</ref> و «عَلاء»<ref> الاستیعاب، ج ۱، ص ۳۲۹؛ معرفة الصحابه، ج ۲، ص ۶۰۱.</ref> و کنیه‌اش را به اختلاف «ابومنذر»،<ref> الطبقات، ج ۶، ص ۸۳؛ الاستیعاب، ج ۱، ص ۳۲۹؛ اسد الغابه، ج۱، ص ۴۹۸.</ref> «ابوغیّاث» یا «ابوعتّاب» دانسته‌اند که احتمالاً تصحیف هم باشند.<ref>اسدالغابه، ج ۱، ص ۴۹۸؛ الاستیعاب، ج ۱، ص ۳۲۹.</ref> وی از بزرگان عبدالقیس است <ref>دلائل النبوه، ج ۲، ص ۱۰۵؛ الثقات، ج ۳، ص ۵۹؛ قاموس الرجال، ج ۲، ص ۵۵۳.</ref> از او با القابی چون [[جارود]] (شوم)<ref>الصحاح، ج ۲، ص ۴۵۵؛ لسان العرب، ج ۲، ۲۳۵، «جَرد».</ref> و «ظِئر العَناق» (گردن کوتاه) کنایه از کوتاهی قد <ref>تهذیب الکمال، ج ۳۵، ص ۵۰؛ المعارف، ص ۳۳۸.</ref> یاد شده است؛ گویا از این جهت به جارود [[لقب]] یافت که روزی با شتر مریض خود نزد دایی‌هایش "[[بنی‌شیبان]]" رفت و موجب [[مرگ]] شتران آنان گردید.<ref> المعارف، ص ۳۳۸؛ الطبقات، ج ۶، ص ۸۱؛ الصحاح، ج ۲، ص ۴۵۵.</ref> نام [[مادر]] جارود را «دُرَیْمَکه»<ref> اسدالغابه، ج ۱، ص ۳۹۸؛ الاستیعاب، ج ۱، ص ۳۳۰.</ref> یا «دَرْ [[مکه]]»<ref> الطبقات، ج ۷، ص ۵۹.</ref> دختر رَوَیْم <ref>اسدالغابه، ج ۱، ص ۳۹۸؛ الاستیعاب، ج ۱، ص ۳۳۰.</ref> یا رؤیم <ref>الطبقات، ج ۷، ص ۵۹.</ref> یاد کرده‌اند.
نامش؛ [[بشر بن عمرو]] است و درباره نام [[پدر]] وی [[اختلاف]] است و بعضی نام پدرش را «معلی» و برخی «علاء» و عده‌ای «عمر» و می‌دانند. کنیه‌اش «ابوغیاث» یا «ابوعتاب» و به نقلی «ابومنذر» است. مادرش، در یکه، دختر رویم از [[طایفه بنی شیبان]] است و به این [[دلیل]]، به او جارود گفته‌اند، که در [[زمان]] [[جاهلیت]] به [[قبیله بکر بن وائل]] حمله کرد و هر چه داشتند، از ایشان گرفت. [[مفضل عبدی]] درباره او این گونه سروده است: با [[لشکر]]، از هر طرف به ایشان حمله کردیم؛ آنگونه که جارود [[اموال]] [[بکر بن وائل]] را [[غارت]] کرد<ref>{{عربی| ودسناهم بالخیل من کل جانب کما جد الجارود بکر بن وائل}}؛الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۲۶۲-۲۶۴؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۱۲-۳۱۴.</ref>.


جارود تا [[سال دهم هجری]] [[مسیحی]] <ref> السیره النبویه، ج ۴، ص ۵۷۵؛ الاستیعاب، ج ۱، ص ۳۲۹؛ اسدالغابه، ج ۱، ص ۴۹۸.</ref> ماند. در این سال همراه [[هیئت]] [[قبیله عبدالقیس]] از [[بحرین]] نزد [[پیامبر]]{{صل}} آمد. در این [[ملاقات]] آن [[حضرت]] ضمن گله‌مندی از تأخیر [[جارود]] در [[پذیرش اسلام]]، از وی خواست [[شهادتین]] بگوید. جارود پس از طرح پرسش‌هایی و ضمانت پیامبر درباره [[عذاب]] نشدنش در [[آخرت]]، به اتفاق همراهانش، [[اسلام]] آورد و با آن حضرت [[بیعت]] کرد و سپس در [[عظمت]] [[رسول خدا]] اشعاری سرود. وی همچنین مدتی برای فراگیری [[تعالیم]] [[اسلام در مدینه]] ماند.<ref> الاغانی، ج ۱۵، ص ۲۴۷.</ref> به [[روایت]] [[قتاده]] [[آیات]] {{متن قرآن|الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِهِ هُمْ بِهِ يُؤْمِنُونَ وَإِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ قَالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنَا إِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمِينَ أُولَئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ بِمَا صَبَرُوا وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَقَالُوا لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ لَا نَبْتَغِي الْجَاهِلِينَ}}<ref>«کسانی که پیش از آن به آنان کتاب (آسمانی) داده بودیم به آن ایمان می‌آورند و چون (قرآن) برای آنان خوانده شود می‌گویند: ما بدان باور داریم که راستین است، از سوی پروردگار ماست، ما پیش از آن (هم) گردن نهاده بودیم آنانند که پاداششان برای شکیبی که ورزیده‌اند دو بار به آنان داده می‌شود و بدی را با نیکی دور می‌سازند و از آنچه روزیشان کرده‌ایم می‌بخشند و چون (سخن) یاوه بشنوند از آن دوری می‌گزینند و می‌گویند: کردارهای ما، از آن ما و کردارهای شما از آن شما، (ما را به خیر و) شما را به سلامت!  ما را با نادانان کاری نیست» سوره قصص، آیه ۵۲-۵۳.</ref> درباره جمعی از [[اهل کتاب]] (مانند جارود) نازل شده است که به اسلام درآمدند؛<ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۹، ص ۲۹۸۹؛ تفسیر ماوردی، ج ۴، ص ۲۵۷؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۴۰۳.</ref> اما با توجه به مکی بودن این [[سوره]] به نظر می‌‌رسد که این آیات را [[مفسران]] بر جارود [[تطبیق]] داده‌اند. در این آیات به آن عده از اهل کتاب اشاره شده که [[وحی]] را پذیرفته، در برابر آن تسلیم‌اند و در نتیجه از [[اجر مضاعف]] برخوردار خواهند بود.
عده‌ای نیز او را با نام [[جارود بن منذر عبدی]]<ref>کنز الفوائد، ابو الفتوح کراجکی، ص۲۵۶؛ مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج۱، ص۲۴۶؛ الدر التنظیم، ابن ابی حاتم عاملی، ص۷۹۳.</ref> و یا [[جارود بن عمرو بن حنش]] می‌شناسند<ref>تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۵، ص۵۲۹؛ البدایه و النهایه، ابن کثیر، ج۵، ص۵۸.</ref>. او [[اهل]] [[بحرین]] و از طایفه [[عبد قیس]] و قبل از [[اسلام]] مردی [[نصرانی]] بود. او کتاب‌های [[انبیای گذشته]] را خوانده و به [[تفسیر]] و [[تاویل]] آنها [[دانا]] بود و درباره [[فلسفه]] و طب نیز اطلاعات فراوانی داشت. هم چنین او بسیار [[زیبا]] و خوشرو، و تیزبین و دوراندیش بود<ref>کنز الفوائد، ابوالفتوح کراجکی، ص۲۵۶.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[جارود بن المعلی (مقاله)|مقاله «جارود بن المعلی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۲۳۴-۲۳۵.</ref>


در پی [[رحلت پیامبر]] و [[ارتداد]] [[قبایل]] بحرین از جمله قبیله عبدالقیس، جارود بر اسلام خود پا برجا ماند و ضمن برحذر داشتن قبیله خود از ارتداد و تضمین برگشت [[اموال]] از دست رفته آنان، موجب بازگشت آنان به اسلام شد.<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۸۵؛ شرح نهج البلاغه، ج ۱۷، ص ۳۳۶.</ref> در [[خلافت ابوبکر]]، میان [[طائفه]] عبدالقیس به [[رهبری]] جارود و قبیله [[بکر بن وائل]] که از [[پشتیبانی]] [[ایرانیان]] برخوردار بودند [[جنگی]] سخت و طولانی درگرفت که به [[شکست]] قبیله عبدالقیس انجامید، به گونه‌ای که ایشان از [[دولت]] [[مدینه]] کمک خواستند؛<ref>الفتوح، ج ۱، ص ۳۹.</ref> اما اینکه به آنان کمکی رسید یا نه اطلاعی در دست نیست.
==جارود و [[پذیرش اسلام]]==


[[شهادت]] [[جارود]] بر شراب‌خواری [[قدامة بن مظعون]] [[والی]] [[عمر]] بر [[بحرین]] موجب اجرای حدّ بر وی گردید.<ref>الطبقات، ج ۶، ص ۸۳.</ref> با گسترش [[فتوحات]] و جابه جایی [[قبایل]]، جارود در [[بصره]] ساکن گشت <ref>معرفة الصحابه، ج ۲، ص ۶۰۱؛ الاستیعاب، ج ۱، ص ۳۲۹؛ رجال الطوسی، ص ۳۴.</ref> و سرانجام در سال ۲۰ <ref>الطبقات، ج ۶، ص ۸۳.</ref> یا ۲۱ [[هجری]] در [[عقبه]] الطین (در ساحل خلیج [[فارس]]) یا در [[فتح]] [[نهاوند]] در همان سال کشته شد.<ref> الاصابه، ج ۱، ص ۵۵۳؛ الاستیعاب، ج ۱، ص ۳۳۰.</ref> برخی نیز [[مرگ]] او را در [[زمان]] [[خلافت عثمان]] دانسته‌اند.<ref> الاصابه، ج ۱، ص ۵۵۳؛ شرح نهج البلاغه، ج ۱۷، ص ۲۳۴؛ قاموس الرجال، ج ۲، ص ۵۵۳.</ref> در زمان [[خلافت]] [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} آن [[حضرت]] طی [[نامه]] ای به [[منذر]] فرزند جارود ([[کارگزار]] ناحیه‌ای)، ضمن [[ستایش]] از پدرش، منذر را به جهت [[خیانت به بیت المال]] [[سرزنش]] کرد.<ref> شرح نهج البلاغه، ج ۱۷، ص ۲۳۳.</ref>از جارود به عنوان [[راوی حدیث]] [[پیامبر]]{{صل}} <ref>الانساب، ج ۲، ص ۳۴؛ الاستیعاب، ج ۱، ص ۳۳۰؛ قاموس الرجال، ج ۲، ص ۵۵۵.</ref> و همچنین آشنا به [[علوم]] مختلف یاد شده است <ref>البدایة والنهایه، ج ۱، ص ۱۸۴.</ref>.<ref>[[مصطفی محقق راد|محقق راد، مصطفی]]، [[جارود عبدی (مقاله)|مقاله «جارود عبدی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>
==جارود در محضر رسول خدا {{صل}} ==
 
==جارود در دومین [[هجرت]]==
 
==[[ارتداد]] [[مردم]] و سخن حکیمانه جارود==
 
==جارود و [[نقل روایت]]==
 
==سرانجام جارود==
 
== پرسش‌های وابسته ==
 
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[منذر بن جارود عبدی]] (فرزند)
{{پایان مدخل وابسته}}


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
#[[پرونده:000060.jpg|22px]] [[مصطفی محقق راد|محقق راد، مصطفی]]، [[جارود عبدی (مقاله)|مقاله «جارود عبدی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۹''']]
#[[پرونده:1100353.jpg|22px]] [[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[جارود بن المعلی (مقاله)|مقاله «جارود بن المعلی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۲۰: خط ۳۶:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:جارود عبدی]]
[[رده:جارود بن المعلی]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:صحابه]]
{{صحابه}}

نسخهٔ ‏۲۳ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۵۳

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

الجارود، بشر بن عمرو بن حنش بن المعلی

مقدمه

نامش؛ بشر بن عمرو است و درباره نام پدر وی اختلاف است و بعضی نام پدرش را «معلی» و برخی «علاء» و عده‌ای «عمر» و می‌دانند. کنیه‌اش «ابوغیاث» یا «ابوعتاب» و به نقلی «ابومنذر» است. مادرش، در یکه، دختر رویم از طایفه بنی شیبان است و به این دلیل، به او جارود گفته‌اند، که در زمان جاهلیت به قبیله بکر بن وائل حمله کرد و هر چه داشتند، از ایشان گرفت. مفضل عبدی درباره او این گونه سروده است: با لشکر، از هر طرف به ایشان حمله کردیم؛ آنگونه که جارود اموال بکر بن وائل را غارت کرد[۱].

عده‌ای نیز او را با نام جارود بن منذر عبدی[۲] و یا جارود بن عمرو بن حنش می‌شناسند[۳]. او اهل بحرین و از طایفه عبد قیس و قبل از اسلام مردی نصرانی بود. او کتاب‌های انبیای گذشته را خوانده و به تفسیر و تاویل آنها دانا بود و درباره فلسفه و طب نیز اطلاعات فراوانی داشت. هم چنین او بسیار زیبا و خوشرو، و تیزبین و دوراندیش بود[۴].[۵]

جارود و پذیرش اسلام

جارود در محضر رسول خدا (ص)

جارود در دومین هجرت

ارتداد مردم و سخن حکیمانه جارود

جارود و نقل روایت

سرانجام جارود

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ودسناهم بالخیل من کل جانب کما جد الجارود بکر بن وائل؛الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۲۶۲-۲۶۴؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۱۲-۳۱۴.
  2. کنز الفوائد، ابو الفتوح کراجکی، ص۲۵۶؛ مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج۱، ص۲۴۶؛ الدر التنظیم، ابن ابی حاتم عاملی، ص۷۹۳.
  3. تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۵، ص۵۲۹؛ البدایه و النهایه، ابن کثیر، ج۵، ص۵۸.
  4. کنز الفوائد، ابوالفتوح کراجکی، ص۲۵۶.
  5. عسکری، عبدالرضا، مقاله «جارود بن المعلی»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۲۳۴-۲۳۵.