حوادث جنگ صفین: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-== پانویس == {{پانویس}} {{ +== پانویس == {{پانویس}} {{))
خط ۱۱: خط ۱۱:
*[[تاریخ دمشق‌ (کتاب)|تاریخ دمشق‌]]- به [[نقل]] از [[ابن عباس]]-: [[زنان]] ناتوان‌اند که فرزندی همچون [[امیر]] مؤمنان‌ [[علی بن ابی طالب]] بیاورند. خدای را [[سوگند]]، هیچ امیری را همسنگِ او ندیده‌ام و نشنیده‌ام. همانا او را در [[جنگ]] صِفین دیدم که بر سرش دستاری بود در دو سویش آویخته، چشمانش گویی خورشیدی بود بس پرفروغ! [و دیدم که‌] بر سرِ گروهی [[ایستاده]]، ایشان را [به جنگ‌] بر می‌انگیخت تا آن‌گاه که به من رسید که در سویی از [[سپاه]] بودم. پس گفت: "ای گروه‌های [[مسلمان]]! [[پروا]] [ی [[خدا]]] را جامه خود سازید، آواهاتان را فرو آورید، [[لباس]] [[وقار]] بر تن بپوشید، سرنیزه‌ها را در کار بگیرید، شمشیرها را پیش از بیرون کشیدن [از نیام‌] بجنبانید، از [[چپ و راست]] نیزه بزنید، با لبه تیز [[شمشیر]] بجنگید، شمشیرها را به گام‌ها و تیرها را به نیزه‌ها برسانید، که شما در محضر [[خدا]] و همراه پسر عموی پیامبرش هستید. پیاپی [[هجوم]] بَرید و از گریختن شرم کنید، که [[گریز]] از [[جنگ]]، ننگ است برای بازماندگان و در عهده [ی آنان‌] و [نیز] [[آتش]] است در روزی که حساب به میان آید. با میل و رغبت جانفشانی کنید و سبُکبارانه به سوی [[مرگ]] روید. بر شما باد [تاختن‌] به این سیاهی انبوه ([[سپاه]] [[شامیان]]) و سراپرده افراشته با ریسمان‌ها ([[خیمه]] [[معاویه]])! پس بلندای آن را ضربه زنید، که [[شیطان]] بر [مَرکب‌] نا رامِ آن سوار شده و بازوانش را گسترده و برای بَرجَستن دست پیش آورده و برای گریختن پا پَس نهاده است. پس سخت آهنگِ [[جنگ]] [با او و یارانش‌] کنید تا ستون [[دین]] برای شما جلوه‌گر شود، "که شما برترید و [[خداوند]] با شماست و هرگز [پاداشِ‌] کردارتان را نمی‌کاهد"<ref>تاریخ دمشق، ج ۴۲، ص ۴۶۰.</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۴۳۳.</ref>.
*[[تاریخ دمشق‌ (کتاب)|تاریخ دمشق‌]]- به [[نقل]] از [[ابن عباس]]-: [[زنان]] ناتوان‌اند که فرزندی همچون [[امیر]] مؤمنان‌ [[علی بن ابی طالب]] بیاورند. خدای را [[سوگند]]، هیچ امیری را همسنگِ او ندیده‌ام و نشنیده‌ام. همانا او را در [[جنگ]] صِفین دیدم که بر سرش دستاری بود در دو سویش آویخته، چشمانش گویی خورشیدی بود بس پرفروغ! [و دیدم که‌] بر سرِ گروهی [[ایستاده]]، ایشان را [به جنگ‌] بر می‌انگیخت تا آن‌گاه که به من رسید که در سویی از [[سپاه]] بودم. پس گفت: "ای گروه‌های [[مسلمان]]! [[پروا]] [ی [[خدا]]] را جامه خود سازید، آواهاتان را فرو آورید، [[لباس]] [[وقار]] بر تن بپوشید، سرنیزه‌ها را در کار بگیرید، شمشیرها را پیش از بیرون کشیدن [از نیام‌] بجنبانید، از [[چپ و راست]] نیزه بزنید، با لبه تیز [[شمشیر]] بجنگید، شمشیرها را به گام‌ها و تیرها را به نیزه‌ها برسانید، که شما در محضر [[خدا]] و همراه پسر عموی پیامبرش هستید. پیاپی [[هجوم]] بَرید و از گریختن شرم کنید، که [[گریز]] از [[جنگ]]، ننگ است برای بازماندگان و در عهده [ی آنان‌] و [نیز] [[آتش]] است در روزی که حساب به میان آید. با میل و رغبت جانفشانی کنید و سبُکبارانه به سوی [[مرگ]] روید. بر شما باد [تاختن‌] به این سیاهی انبوه ([[سپاه]] [[شامیان]]) و سراپرده افراشته با ریسمان‌ها ([[خیمه]] [[معاویه]])! پس بلندای آن را ضربه زنید، که [[شیطان]] بر [مَرکب‌] نا رامِ آن سوار شده و بازوانش را گسترده و برای بَرجَستن دست پیش آورده و برای گریختن پا پَس نهاده است. پس سخت آهنگِ [[جنگ]] [با او و یارانش‌] کنید تا ستون [[دین]] برای شما جلوه‌گر شود، "که شما برترید و [[خداوند]] با شماست و هرگز [پاداشِ‌] کردارتان را نمی‌کاهد"<ref>تاریخ دمشق، ج ۴۲، ص ۴۶۰.</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۴۳۳.</ref>.
==روزِ نخست [[نبرد]]==
==روزِ نخست [[نبرد]]==
*[[مروج الذهب (کتاب)|مروج الذهب]]: روز چهارشنبه، نخستین روز از ماه صفر، [[علی]]{{ع}}، روز را با آراستنِ [[لشکر]] آغاز کرد و اشتر را پیشاپیش [[سپاه]] به حرکت درآورد. [[معاویه]] [نیز] [[حبیب بن مسلمه]] فِهری را به میدان او فرستاد. [[شامیان]] و عراقیان، صف به صف گشتند و میانشان نبردی سخت در سراسر آن روز در گرفت. هر دو [[سپاه]] کشتگان بسیار دادند و آن‌گاه، بازگشتند<ref>[[مروج الذهب (کتاب)|مروج الذهب]]، ج ۲، ص ۳۸۷.</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۴۳۳.</ref>.
*[[مروج الذهب (کتاب)|مروج الذهب]]: روز چهارشنبه، نخستین روز از ماه صفر، [[علی]]{{ع}}، روز را با آراستنِ [[لشکر]] آغاز کرد و اشتر را پیشاپیش [[سپاه]] به حرکت درآورد. [[معاویه]] [نیز] [[حبیب بن مسلمه فهری]] را به میدان او فرستاد. [[شامیان]] و عراقیان، صف به صف گشتند و میانشان نبردی سخت در سراسر آن روز در گرفت. هر دو [[سپاه]] کشتگان بسیار دادند و آن‌گاه، بازگشتند<ref>[[مروج الذهب (کتاب)|مروج الذهب]]، ج ۲، ص ۳۸۷.</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۴۳۳.</ref>.
 
==روز دوم [[نبرد]]==
==روز دوم [[نبرد]]==
*[[مروج الذهب (کتاب)|مروج الذهب]]: در دومین روز [[نبرد]] که [[پنج‌شنبه]] بود، [[علی]]{{ع}}، هاشم بن عُتْبة بن ابی وقاص زُهْری مِرقال را به میدان فرستاد؛ همو که برادرزاده [[سعد بن ابی وقاص]] بود و از آن روی "مرقال" خوانده می‌شد که در [[جنگ]]، تیزتَک بود. وی که از [[شیعیان]] [[علی]] به شمار می‌رفت، یک چشم خویش را در [[جنگ یرموک]] از دست داده بود... آن‌گاه، [[معاویه]]، ابو [[اعور]] سُلَمی را به میدان وی فرستاد؛ یعنی سفیان بن عوف را که از [[پیروان]] [[معاویه]] و جداشدگان از [[علی]]{{ع}} بود. پس میان ایشان [[جنگی]] سخت درگرفت و در فرجامِ روز، با کشتگانی بسیار باز گشتند<ref>[[مروج الذهب (کتاب)|مروج الذهب]]، ج ۲، ص ۳۸۷.</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۴۳۳.</ref>.
*[[مروج الذهب (کتاب)|مروج الذهب]]: در دومین روز [[نبرد]] که [[پنج‌شنبه]] بود، [[علی]]{{ع}}، هاشم بن عُتْبة بن ابی وقاص زُهْری مِرقال را به میدان فرستاد؛ همو که برادرزاده [[سعد بن ابی وقاص]] بود و از آن روی "مرقال" خوانده می‌شد که در [[جنگ]]، تیزتَک بود. وی که از [[شیعیان]] [[علی]] به شمار می‌رفت، یک چشم خویش را در [[جنگ یرموک]] از دست داده بود... آن‌گاه، [[معاویه]]، ابو [[اعور]] سُلَمی را به میدان وی فرستاد؛ یعنی سفیان بن عوف را که از [[پیروان]] [[معاویه]] و جداشدگان از [[علی]]{{ع}} بود. پس میان ایشان [[جنگی]] سخت درگرفت و در فرجامِ روز، با کشتگانی بسیار باز گشتند<ref>[[مروج الذهب (کتاب)|مروج الذهب]]، ج ۲، ص ۳۸۷.</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۴۳۳.</ref>.
۲۱۷٬۶۰۳

ویرایش