ابوذر غفاری در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'عمرة القضاء' به 'عمرة القضاء'
جز (جایگزینی متن - 'امامت جماعت' به 'امامت جماعت')
جز (جایگزینی متن - 'عمرة القضاء' به 'عمرة القضاء')
خط ۳۴: خط ۳۴:
از [[زندگی]] پیش از [[اسلام]] او اطلاع زیادی در دست نیست. براساس روایتی، در [[جاهلیت]] شبانی می‌کرد <ref>الطبقات، ج ۲، ص ۱۰۲؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۱۵۵.</ref> و با شجاعتی که داشت، گاه یک تنه در مقابل کاروانی می‌ایستاد<ref>سیره ابن هشام، ج ۴، ص ۳۹۶ و ۳۹۷؛ الارشاد، ج ۱، ص ۱۳۲ و ۱۳۳.</ref>. او از سه سال پیش از پذیرش [[اسلام]]، خدای یگانه را می‌پرستید و [[نماز]] می‌گزارد و از [[بت‌ها]] دوری می‌جست<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۱۰۲ و ۱۰۳؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۵۸.</ref>. [[ابوذر]]، از نخستین [[اسلام]] آورندگان است. به [[نقل]] از خود او، پنجمین فردی بود که [[اسلام]] آورد<ref>اخبار مکه، ج۲، ص۲۳۵؛ الاستیعاب، ج۴، ص۲۴۰.</ref>. [[یعقوبی]]، [[اسلام]] او را پس از [[علی بن ابی طالب]]، [[خدیجه]] و زیدبن حارثه دانسته؛ گرچه قول به پذیرش [[اسلام]] او پس از [[ابوبکر]] را نیز ذکر کرده است<ref>الاستیعاب، ج ۴، ص ۲۴۱.</ref>. قضیه [[اسلام آوردن]] او را گوناگون و حتی [[خارق العاده]]<ref>قاموس الرجال، ج ۵، ص ۴۸۷.</ref> ذکر کرده‌اند. درست‌تر و مشهور آن است که چون [[بعثت]] [[پیامبر]] {{صل}} را شنید، برادرش را برای کسب اطلاع، به [[مکه]] فرستاد و پس از استماع سخن او، خود به [[دیدار]] [[پیامبر]] آمد و [[اسلام]] آورد<ref>الاصابه، ج ۳، ص ۳۳۳.</ref>؛ بنابر این، آن چه در چگونگی آشنایی او با [[حضرت]]، به تفصیل آمده<ref>سیره ابن هشام، ج ۴، ص ۴۴۳.</ref>، چندان به جا نمی‌نماید<ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ابوذر غفاری - واسعی (مقاله)|مقاله «ابوذر غفاری»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 664.</ref>.
از [[زندگی]] پیش از [[اسلام]] او اطلاع زیادی در دست نیست. براساس روایتی، در [[جاهلیت]] شبانی می‌کرد <ref>الطبقات، ج ۲، ص ۱۰۲؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۱۵۵.</ref> و با شجاعتی که داشت، گاه یک تنه در مقابل کاروانی می‌ایستاد<ref>سیره ابن هشام، ج ۴، ص ۳۹۶ و ۳۹۷؛ الارشاد، ج ۱، ص ۱۳۲ و ۱۳۳.</ref>. او از سه سال پیش از پذیرش [[اسلام]]، خدای یگانه را می‌پرستید و [[نماز]] می‌گزارد و از [[بت‌ها]] دوری می‌جست<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۱۰۲ و ۱۰۳؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۵۸.</ref>. [[ابوذر]]، از نخستین [[اسلام]] آورندگان است. به [[نقل]] از خود او، پنجمین فردی بود که [[اسلام]] آورد<ref>اخبار مکه، ج۲، ص۲۳۵؛ الاستیعاب، ج۴، ص۲۴۰.</ref>. [[یعقوبی]]، [[اسلام]] او را پس از [[علی بن ابی طالب]]، [[خدیجه]] و زیدبن حارثه دانسته؛ گرچه قول به پذیرش [[اسلام]] او پس از [[ابوبکر]] را نیز ذکر کرده است<ref>الاستیعاب، ج ۴، ص ۲۴۱.</ref>. قضیه [[اسلام آوردن]] او را گوناگون و حتی [[خارق العاده]]<ref>قاموس الرجال، ج ۵، ص ۴۸۷.</ref> ذکر کرده‌اند. درست‌تر و مشهور آن است که چون [[بعثت]] [[پیامبر]] {{صل}} را شنید، برادرش را برای کسب اطلاع، به [[مکه]] فرستاد و پس از استماع سخن او، خود به [[دیدار]] [[پیامبر]] آمد و [[اسلام]] آورد<ref>الاصابه، ج ۳، ص ۳۳۳.</ref>؛ بنابر این، آن چه در چگونگی آشنایی او با [[حضرت]]، به تفصیل آمده<ref>سیره ابن هشام، ج ۴، ص ۴۴۳.</ref>، چندان به جا نمی‌نماید<ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ابوذر غفاری - واسعی (مقاله)|مقاله «ابوذر غفاری»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 664.</ref>.


[[ابوذر]]، نخستین کسی بود که [[پیامبر]] را به تحیت [[اسلامی]] [[سلام]] گفت<ref>المغازی، ج ۳، ص ۹۴۴ و ۹۴۵.</ref>. وی پس از پذیرش [[اسلام]]، از طرف [[حضرت]] به اخفای [[دین]] و بازگشت به دیار خویش تا هنگام رسیدنِ فرمانِ [[هجرت]]، [[مأمور]] شد؛ اما [[شوق]] او به [[اسلام]] و [[پیامبر]]، وی را به اظهار [[عقیده]] در میان [[مشرکان]]<ref>الارشاد، ج ۱، ص ۱۴۵.</ref> و [[اعتراض]] آنان<ref>المغازی، ج۳، ص ۹۴۵؛ الاستیعاب، ج ۲، ص۲۷۰.</ref> کشاند؛ از این رو مشکلاتی را متحمل شد<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۱۴؛ الاصابه، ج۳، ص۳۳۴.</ref>. اوسپس به دیار خویش رفت و پس از [[جنگ]] اُحُد (یا [[خندق]]<ref>المحبر، ص ۳۱۵.</ref>) به [[مدینه]] آمد و تا پایان حیات [[پیامبر]] {{صل}} با [[حضرت]] بود<ref>سیره ابن هشام، ج ۱، ص ۸۶.</ref>. در [[فتح مکه]]، گویا [[پرچم]] بنی [[غفار]] را به دست داشت<ref>انساب الاشراف، ج ۵، ص ۱۸.</ref> و در [[حنین]]، [[پرچم]] دار آنان بود<ref>العقدالفرید، ج ۴، ص ۲۴۰.</ref>؛ گرچه بعضی او را در این [[جنگ]]، [[جانشین پیامبر]] درمدینه دانسته‌اند<ref>انساب الاشراف، ج ۵، ص ۱۸.</ref>. وی در «عمرة القضاء»<ref>العقدالفرید، ج ۲، ص ۲۷۱.</ref> و [[غزوه]] "ذات الرقاع" نیز [[امامت جماعت]] [[مدینه]] به جای [[پیامبر]] و [[جانشینی]] [[حضرت]] را برعهده داشت<ref>الفتوح، ج ۲، ص ۵۵۹.</ref>. در [[جنگ تبوک]]، به سبب [[ضعف]] مرکب، با تأخیر و پیاده به حضور [[حضرت]] رسید<ref>الفتوح، ج ۲، ص ۵۵۹؛ انساب الاشراف، ج ۲، ص ۲۷۱.</ref>. [[پیامبر]] {{صل}} در همین واقعه که [[ابوذر]] به تنهایی از دوردست می‌آمد، فرمود: او تنها [[زندگی]] می‌کند؛ تنها می‌میرد و تنها وارد [[بهشت]] خواهد شد<ref>العقدالفرید، ج ۴، ص ۲۴۰.</ref>. از [[امام علی]] {{ع}} [[نقل]] است که پیامبردرباره [[ابوذر]] فرمود: [[آسمان]] بر کسی راست گوتر از [[ابوذر]] سایه نیفکنده، و [[زمین]]، مثل او را حمل نکرده است<ref>العقدالفرید، ج ۴، ص ۱۴.</ref>. [[صداقت]] [[ابوذر]] در بین [[عرب]] ضرب المثل شد<ref>العقدالفرید، ج ۲، ص ۲۷۲.</ref>. [[پیامبر]] بدو علاقه داشت و وی را یکی از چهارده رفیق خود می‌شمرد<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۳۳۶؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۲۴۰.</ref> و حتی او را بر مرکب خود، پشت سرش سوار می‌کرد<ref>الاستیعاب، ج ۲، ص ۲۷۰.</ref>؛ اما با این حال، گویا از طرف حضرتش، مسؤولیتی [[سیاسی]] بدو واگذار نشد<ref>قاموس الرجال، ج ۵، ص ۴۸۷ و ۴۸۸.</ref>. خود او نیز از آنان که در برخی از ادوار بعدی [[مقام]] [[سیاسی]] را می‌پذیرفتند، دوری می‌گزید؛ ازاین رو به [[ابوموسی اشعری]] که وی را [[برادر]] خطاب کرده بود، گفت: من پیش از آن که به [[خدمت]] در [[خلافت عثمان]] درآیی، برادرت بوده‌ام<ref>انساب الاشراف، ج ۵، ص ۱۹؛ قاموس الرجال، ج ۵، ص ۴۸۸.</ref><ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ابوذر غفاری - واسعی (مقاله)|مقاله «ابوذر غفاری»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 665.</ref>.
[[ابوذر]]، نخستین کسی بود که [[پیامبر]] را به تحیت [[اسلامی]] [[سلام]] گفت<ref>المغازی، ج ۳، ص ۹۴۴ و ۹۴۵.</ref>. وی پس از پذیرش [[اسلام]]، از طرف [[حضرت]] به اخفای [[دین]] و بازگشت به دیار خویش تا هنگام رسیدنِ فرمانِ [[هجرت]]، [[مأمور]] شد؛ اما [[شوق]] او به [[اسلام]] و [[پیامبر]]، وی را به اظهار [[عقیده]] در میان [[مشرکان]]<ref>الارشاد، ج ۱، ص ۱۴۵.</ref> و [[اعتراض]] آنان<ref>المغازی، ج۳، ص ۹۴۵؛ الاستیعاب، ج ۲، ص۲۷۰.</ref> کشاند؛ از این رو مشکلاتی را متحمل شد<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۱۴؛ الاصابه، ج۳، ص۳۳۴.</ref>. اوسپس به دیار خویش رفت و پس از [[جنگ]] اُحُد (یا [[خندق]]<ref>المحبر، ص ۳۱۵.</ref>) به [[مدینه]] آمد و تا پایان حیات [[پیامبر]] {{صل}} با [[حضرت]] بود<ref>سیره ابن هشام، ج ۱، ص ۸۶.</ref>. در [[فتح مکه]]، گویا [[پرچم]] بنی [[غفار]] را به دست داشت<ref>انساب الاشراف، ج ۵، ص ۱۸.</ref> و در [[حنین]]، [[پرچم]] دار آنان بود<ref>العقدالفرید، ج ۴، ص ۲۴۰.</ref>؛ گرچه بعضی او را در این [[جنگ]]، [[جانشین پیامبر]] درمدینه دانسته‌اند<ref>انساب الاشراف، ج ۵، ص ۱۸.</ref>. وی در «[[عمرة القضاء]]»<ref>العقدالفرید، ج ۲، ص ۲۷۱.</ref> و [[غزوه]] "ذات الرقاع" نیز [[امامت جماعت]] [[مدینه]] به جای [[پیامبر]] و [[جانشینی]] [[حضرت]] را برعهده داشت<ref>الفتوح، ج ۲، ص ۵۵۹.</ref>. در [[جنگ تبوک]]، به سبب [[ضعف]] مرکب، با تأخیر و پیاده به حضور [[حضرت]] رسید<ref>الفتوح، ج ۲، ص ۵۵۹؛ انساب الاشراف، ج ۲، ص ۲۷۱.</ref>. [[پیامبر]] {{صل}} در همین واقعه که [[ابوذر]] به تنهایی از دوردست می‌آمد، فرمود: او تنها [[زندگی]] می‌کند؛ تنها می‌میرد و تنها وارد [[بهشت]] خواهد شد<ref>العقدالفرید، ج ۴، ص ۲۴۰.</ref>. از [[امام علی]] {{ع}} [[نقل]] است که پیامبردرباره [[ابوذر]] فرمود: [[آسمان]] بر کسی راست گوتر از [[ابوذر]] سایه نیفکنده، و [[زمین]]، مثل او را حمل نکرده است<ref>العقدالفرید، ج ۴، ص ۱۴.</ref>. [[صداقت]] [[ابوذر]] در بین [[عرب]] ضرب المثل شد<ref>العقدالفرید، ج ۲، ص ۲۷۲.</ref>. [[پیامبر]] بدو علاقه داشت و وی را یکی از چهارده رفیق خود می‌شمرد<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۳۳۶؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۲۴۰.</ref> و حتی او را بر مرکب خود، پشت سرش سوار می‌کرد<ref>الاستیعاب، ج ۲، ص ۲۷۰.</ref>؛ اما با این حال، گویا از طرف حضرتش، مسؤولیتی [[سیاسی]] بدو واگذار نشد<ref>قاموس الرجال، ج ۵، ص ۴۸۷ و ۴۸۸.</ref>. خود او نیز از آنان که در برخی از ادوار بعدی [[مقام]] [[سیاسی]] را می‌پذیرفتند، دوری می‌گزید؛ ازاین رو به [[ابوموسی اشعری]] که وی را [[برادر]] خطاب کرده بود، گفت: من پیش از آن که به [[خدمت]] در [[خلافت عثمان]] درآیی، برادرت بوده‌ام<ref>انساب الاشراف، ج ۵، ص ۱۹؛ قاموس الرجال، ج ۵، ص ۴۸۸.</ref><ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ابوذر غفاری - واسعی (مقاله)|مقاله «ابوذر غفاری»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 665.</ref>.


در این که [[ابوذر]] در ماجرای [[پیمان]] [[مؤاخات]]، با چه کسی [[برادر]] شده، [[اختلاف]] است. [[ابن سعد]] در طبقات، اصل آن را درباره [[ابوذر]] [[انکار]] می‌کند؛ چراکه آن [[پیمان]]، پیش از [[بدر]] با [[نزول]] [[آیه]] [[ارث]] قطع شده و [[ابوذر]] تا این هنگام، هنوز به [[مدینه]] [[هجرت]] نکرده بود<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۱۹؛ الاصابه، ج۳، ص۳۳۵.</ref>؛ بر همین اساس، [[برادری]] او با "منذربن [[عمر]]" را که در جریان بئر معونه در سال سوم [[هجرت]] به [[شهادت]] رسید نیز رد می‌کند<ref>الخصال، ج ۱، ص ۱۹۱.</ref>. بعضی، [[برادری]] او را با [[ابن مسعود]]<ref>انساب الاشراف، ج ۵، ص ۱۸.</ref>، برخی با بلال<ref>الدرالمنثور، ج ۸، ص ۵۳۶.</ref>، عده‌ای با [[سلمان]] و هم چنین با [[ابودردا]] ذکرکرده‌اند. یکی از معاصران، با استناد به [[حدیثی]] از [[امام سجاد]] {{ع}} و ذکر دو [[دلیل]] دیگر، [[برادری]] او را با [[سلمان]] درست می‌داند و بر آن است که [[ابوذر]] از همان ابتدای [[هجرت]] در [[مدینه]] بود<ref>مبهمات القرآن، ج ۲، ص ۷۲۳.</ref> با [[رحلت پیامبر]] {{صل}} [[ابوذر]] بر [[امامت علی]] {{ع}} پای فشرد و به تعبیر [[امام صادق]] {{ع}} یکی از سه تنی بود که بر [[فرمان]] [[رسول خدا]] [[استوار]] ماند<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۸۳۴.</ref> و تا پایان [[عمر]]، دیگران را بدان سفارش می‌کرد<ref>مبهمات القرآن، ج ۲، ص ۴۲۳.</ref>؛ به همین جهت، [[خلافت ابوبکر]] را [[انکار]] کرد<ref>سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۴۱۷ و ۴۱۸.</ref> و با برخی دیگر از بزرگان [[صحابه]]، از [[علی]] {{ع}} می‌خواست تا برای گرفتن [[حق]] خود به پاخیزد و در برخوردی که با [[عمر]] داشت، در [[حقانیت]] [[علی]] خطبه‌ای خواند<ref>جامع البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۲۰۴ - ۲۰۷؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۶۷۸.</ref>. خود با افتخار به این [[استواری]]، در جمعی می‌گوید: من در [[روز قیامت]] از همه شما به [[پیامبر]] {{صل}} نزدیک‌تر خواهم بود؛ زیرا از [[حضرت]] شنیده‌ام که می‌فرمود: نزدیک‌ترین شما در [[قیامت]] به من، کسی است که از این [[دنیا]] به همان صورتی که من او را ترک گفته‌ام، خارج شود. به [[خدا]] [[سوگند]]! جز من، هیچ یک از شما نیست که به چیزی از [[دنیا]] دست نینداخته باشد<ref>کشف الاسرار، ج ۳، ص ۳۲۶.</ref>. همین رابطه با [[خاندان پیامبر]] و [[علی]]، او را در جمع محدود و خلوت تشییع کنندگان [[حضرت فاطمه ]]{{س}} که حتی بسیاری از [[زنان پیامبر]] حضور نداشتند، قرار داد<ref>قرطبی، ج ۱۴، ص ۱۶۷؛ غررالتبیان، ص ۴۲۵.</ref><ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ابوذر غفاری - واسعی (مقاله)|مقاله «ابوذر غفاری»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 665-666.</ref>.
در این که [[ابوذر]] در ماجرای [[پیمان]] [[مؤاخات]]، با چه کسی [[برادر]] شده، [[اختلاف]] است. [[ابن سعد]] در طبقات، اصل آن را درباره [[ابوذر]] [[انکار]] می‌کند؛ چراکه آن [[پیمان]]، پیش از [[بدر]] با [[نزول]] [[آیه]] [[ارث]] قطع شده و [[ابوذر]] تا این هنگام، هنوز به [[مدینه]] [[هجرت]] نکرده بود<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۱۹؛ الاصابه، ج۳، ص۳۳۵.</ref>؛ بر همین اساس، [[برادری]] او با "منذربن [[عمر]]" را که در جریان بئر معونه در سال سوم [[هجرت]] به [[شهادت]] رسید نیز رد می‌کند<ref>الخصال، ج ۱، ص ۱۹۱.</ref>. بعضی، [[برادری]] او را با [[ابن مسعود]]<ref>انساب الاشراف، ج ۵، ص ۱۸.</ref>، برخی با بلال<ref>الدرالمنثور، ج ۸، ص ۵۳۶.</ref>، عده‌ای با [[سلمان]] و هم چنین با [[ابودردا]] ذکرکرده‌اند. یکی از معاصران، با استناد به [[حدیثی]] از [[امام سجاد]] {{ع}} و ذکر دو [[دلیل]] دیگر، [[برادری]] او را با [[سلمان]] درست می‌داند و بر آن است که [[ابوذر]] از همان ابتدای [[هجرت]] در [[مدینه]] بود<ref>مبهمات القرآن، ج ۲، ص ۷۲۳.</ref> با [[رحلت پیامبر]] {{صل}} [[ابوذر]] بر [[امامت علی]] {{ع}} پای فشرد و به تعبیر [[امام صادق]] {{ع}} یکی از سه تنی بود که بر [[فرمان]] [[رسول خدا]] [[استوار]] ماند<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۸۳۴.</ref> و تا پایان [[عمر]]، دیگران را بدان سفارش می‌کرد<ref>مبهمات القرآن، ج ۲، ص ۴۲۳.</ref>؛ به همین جهت، [[خلافت ابوبکر]] را [[انکار]] کرد<ref>سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۴۱۷ و ۴۱۸.</ref> و با برخی دیگر از بزرگان [[صحابه]]، از [[علی]] {{ع}} می‌خواست تا برای گرفتن [[حق]] خود به پاخیزد و در برخوردی که با [[عمر]] داشت، در [[حقانیت]] [[علی]] خطبه‌ای خواند<ref>جامع البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۲۰۴ - ۲۰۷؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۶۷۸.</ref>. خود با افتخار به این [[استواری]]، در جمعی می‌گوید: من در [[روز قیامت]] از همه شما به [[پیامبر]] {{صل}} نزدیک‌تر خواهم بود؛ زیرا از [[حضرت]] شنیده‌ام که می‌فرمود: نزدیک‌ترین شما در [[قیامت]] به من، کسی است که از این [[دنیا]] به همان صورتی که من او را ترک گفته‌ام، خارج شود. به [[خدا]] [[سوگند]]! جز من، هیچ یک از شما نیست که به چیزی از [[دنیا]] دست نینداخته باشد<ref>کشف الاسرار، ج ۳، ص ۳۲۶.</ref>. همین رابطه با [[خاندان پیامبر]] و [[علی]]، او را در جمع محدود و خلوت تشییع کنندگان [[حضرت فاطمه ]]{{س}} که حتی بسیاری از [[زنان پیامبر]] حضور نداشتند، قرار داد<ref>قرطبی، ج ۱۴، ص ۱۶۷؛ غررالتبیان، ص ۴۲۵.</ref><ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ابوذر غفاری - واسعی (مقاله)|مقاله «ابوذر غفاری»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 665-666.</ref>.
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش