زیارت آل یاسین: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==)) |
جز (جایگزینی متن - '== پانویس == {{پانویس}} {{امام مهدی}}' به '== پانویس == {{پانویس}} ') |
||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:زیارت آل یاسین]] | [[رده:زیارت آل یاسین]] | ||
[[رده:زیارتنامههای منسوب به امام مهدی]] | [[رده:زیارتنامههای منسوب به امام مهدی]] | ||
[[رده:مدخل]] | [[رده:مدخل]] |
نسخهٔ ۱۹ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۲:۲۹
مقدمه
- محمد بن عبدالله بن جعفر حمیری میگوید: نامهای از ناحیه مقدسه که خداوند آن را محفوظ بدارد، صادر شد که پس از بیان مسائلی نوشته بود: ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾ نه درباره امر خدا تعقل میکنید و نه از اولیائش میپذیرید. حکمت رسای الهی است؛ اما انذارها مردمی را که ایمان نمیآورند، فایده نمیبخشد، سلام بر ما و بر بندگان صالح خدا هنگامی که خواستید به وسیله ما به خدا و خود ما توجه نمایید، بگویید آنگونه که خدای متعال فرموده است: «سَلَامٌ عَلَى آلِ يس.... آمِينَ يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين »[۱][۲].
نکات
- تفاوت نقل احتجاج با نقل المزار: دو نقل که تفاوت عمدهای با هم دارند، برای این توقیع بیان شده است. یکی، نقل احتجاج است که نسبتاً مختصر و با اتقان بیشتر است؛ ولی متأسفانه اسناد در این کتاب حذف شده است. از سوی دیگر متن مزار، مفصلتر و با سند جامع است؛ ولی در متن آن کمی اضطراب وجود دارد. شایان ذکر است که هر دو نقل از طریق محمد بن عبد الله بن جعفر حمیری رسیده است. مرحوم علامه مجلسی در جلد ۵۳ بحارالانوار، صفحه ۱۷۳ نقل احتجاج را و در جلد ۹۱، صفحه ۳۶ نقل مزار را و در جلد ۹۹، صفحه ۹۲ نقلی شبیه به نقل مزار بیان کرده است[۳].
- حرکت در راه قرآن: قرائت این زیارت در واقع عمل به سفارش قرآن است، بر اساس آنچه که در مقدمه کتاب توضیح آن گذشت، خداوند متعال در آیاتی مانند ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَاؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا﴾[۴]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾[۵] و ﴿وَلِلَّهِ الأَسْمَاء الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُواْ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ﴾[۶] راه و روش ارتباط با خود را بیان کرده است. امام زمان باب الله و سبیل الله است که از راه او میتوان به توحید راه پیدا کرد[۷].
- مراد از آل یس: مراد از "یس" بر اساس روایات متعدد، رسول گرامی اسلام(ص) است، چنانچه "طه" نیز به همین معناست و منظور از "آل یس و آل طه" نیز قطعاً اهل بیت ایشان(ع) میباشند[۸]. اما نکتهای که در این توقیع وجود دارد، این است که میفرماید: "بگویید همان گونه که خداوند فرموده است: ﴿سَلَامٌ عَلَى آلِ يس... ﴾". تعبیر ﴿سَلامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ﴾ که در قرآن آمده است[۹]، ظاهر آیه با توجه به شواهد و قرائن موجود در آیاتِ قبل از آن، حضرت الیاس(ع) است؛ ولی روایتهای وارد شده در ذیل آن نشان میدهد که مراد اهل بیت پیامبر(ص) میباشند. دلیل این شیوه بیان که ظاهر آیه حضرت الیاس یا خانواده او و حقیقت آن اهل بیت رسول اکرم(ص) باشند را شاید بتوان در بیان نورانی امام علی(ع) یافت که صیانت قرآن از تحریف بوده است[۱۰]. یعنی همان دلیلی که اقتضا میکرد آیه اکمال دین در بین آیه ۳ مائده و آیه تطهیر در بین آیات مربوط به همسران پیامبر قرار داده شود، اینجا نیز اقتضا میکند که فضیلت اهل بیت(ع) به این صورت بیان گردد. از بیان امام رضا(ع) استفاده میشود که تعبیر سلام بر اهل بیت در قرآن منحصراً درباره اهل بیت پیامبر خدا(ص) آمده است و لاغیر[۱۱].
زیارت آل یس در یک نگاه (نقل احتجاج)
بخش اول: تقدیم سلام
- در ابتدای این دعا در مجموع حدود چهل سلام (با تفکیک سلام ها) بیان شده که در بیش از نیمی از آن به لقبهای حضرت و در نیم دیگر به حالتهای گوناگون ایشان اشاره شده است:
لقبها
- « دَاعِيَ اللَّهِ »: دعوت کننده به خداوند. کار امام و هدف اصلی ظهور دعوت به عبودیت خالصانه خداست ﴿ يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا﴾[۱۲]
- «رَبَّانِيَّ آيَاتِه»: عارف و آگاه به آیات الهی[۱۳].
- «بَابَ اللَّهِ »: راه رسیدن به خداوند، واسطه فیض الهی.
- «دَيَّانَ دِينِه»: قاضی و داور دین خدا. صاحب لسان العرب میگوید: از برخی از گذشتگان از حضرت علی سؤال شد گفت: او بعد از پیامبر خدا، دیان این امت بود[۱۴]؛ مقصود این است که دین خدا به دست اوست.
- «خَلِيفَةَ اللَّهِ»: جانشین خدا، کسی که از سوی خداوند امر هدایت و امور عالم به او سپرده شده است.
- «نَاصِرَ حَقِّه»: یاری کننده حق خداوند. حق خداوند عبودیت محض و خالصانه او و شناخت اوست، همچنانکه شایسته است تا شناخته شود.
- «حُجَّةَ اللَّه»: حجت و دلیل و برهان الهی، کسی که خداوند به وسیله او بر خلق احتجاج میکند که با در اختیار قرار دادن چنین امام معصوم و نعمت عظیم و بینظیرش چه کردهاند؟[۱۵]
- «دَلِيلَ إِرَادَتِه»: راهنمای خواست الهی. با توجه به مقام والای عصمت، امام معیار حق و راه شناخت خواست خداست[۱۶]
- «تَالِيَ كِتَابِ اللَّه»: تلاوت کننده قرآن، یا عدل و همتای قرآن[۱۷]، یا پیروی کننده از کتاب خدا[۱۸][۱۹].
- «تَرْجُمَانَه»: تفسیرکننده و تبیین کننده قرآن. در توقیعی که از ناحیه مقدسه صادر شده، تعبیر «تَرَاجِمَةِ وَحْيِك» آمده است. «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ الْأَئِمَّةِ الْهَادِينَ الْمَهْدِيِّينَ،...وَ تَرَاجِمَةِ وَحْيِك...»[۲۰]. واژه «تَرْجُمَانَه» جمع "ترجمان" است. به تعبیر دیگر، امام نسخه عینی قرآن و تجسم حقیقت آن و در یک کلمه قرآن ناطق است[۲۱].
- «بَقِيَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ»: حجت باقی مانده از سوی خدا بر زمین، حجت حیّ الهی: ﴿بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ﴾[۲۲]
- «مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَه»: پیمان خدا که آن را گرفته و محکم کرده است. به کار رفتن تعبیر « میثاق الله » درباره امام نهایت اهمیت پیمانی را نشان میدهدکه خداوند از مردم، درباره ولایت و امامت گرفته است، همان گونه که در قرآن کریم از امامت به "عهد" تعبیر شده است: ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴾[۲۳]
- « وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه»: وعده خدا که خود آن را ضمانت نموده است[۲۴].
- « الْعَلَمُ الْمَنْصُوب»: پرچم برافراشته. در زیارت جامعه کبیره تعبیر « اعلام الهدی » آمده؛ یعنی ستونها و نشانههای هدایت.
- «َ الْعِلْمُ الْمَصْبُوب»: دانش ریزان. کنایه از فراوانی علم امام است که چون متصل به علم الهی است، بینهایت و پایان ناپذیر است[۲۵].
- «الْغَوْثُ »: فریادرس. امام مغیث و فریادرس مظلومان است؛ اما به کار رفتن مصدر به جای وصف برای نشان دادن تأکید و مبالغه است.
- «الرَّحْمَةُ الْوَاسِعَةُ »: رحمت گسترده. در حدیث قدسی لوح سبز، از امام زمان با عبارت « رَحْمَةً لِلْعالَمِين» یاد شده است[۲۶].
- « الْإِمَامُ الْمَأْمُون»: امامی که امین اسرار الهی است. در توقیع صادر شده از ناحیه مقدسه در اعمال ماه رجب، تعبیر «الْمَأْمُونُونَ عَلَى سِرِّك» در وصف اهل بیت(ع) آمده است[۲۷].
- «الْمُقَدَّمُ الْمَأْمُولُ»: پیشوایی که مورد آرزوست. همه مستضعفان عالم آرزوی دیدن و ظهورش را دارند[۲۸].
سلامها
- سلام به حالتهای گوناگون حضرت یا در زمانهای گوناگون:
- سلام بر تو، آن گاه که به پا میایستی. یعنی آن زمانی که قیام میکنی و حق را به تمام معنا به پای میداری.
- سلام بر تو، آن گاه که مینشینی. کنایه از زمان غیبت امام است که در پس پرده مأموریتهای الهی خود را انجام میدهی.
- سلام بر تو، آن گاه که قرآن را قرائت میکنی. و به تبیین و تفسیرش میپردازی[۲۹].
- سلام بر تو، آن گاه که به نماز میایستی و [دست به] قنوت میگیری.
- سلام بر تو، آن گاه که به رکوع و سجده میروی.
- سلام بر تو، آن گاه که «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» و «اللَّهُ أَكْبَر» میگویی.
- سلام بر تو، آن گاه که خدا را حمد و ستایش مینمایی و طلب مغفرت میکنی.
- سلام بر تو، آن گاه که صبح و شام میکنی.
- سلام بر تو، در شب آن گاه که تاریکیاش همه جا را فرا میگیرد.
- سلام بر تو، در روز آن گاه که روشناییاش فراگیر میشود. آیه ﴿وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى﴾[۳۰]. به دوره قیام حضرت تأویل شده است[۳۱]
- و سرانجام میگوییم: سلام بر تو، به همه سلامها؛ یعنی سلامی به همه فضائل و ویژگیها و حالتهای ایشان[۳۲].
بخش دوم: عرضه اعتقادات و گواه گرفتن حضرت نسبت به آن
- اعتقاد به یکتائی خداوند و نفی هر گونه شریک برای او.
- اعتقاد به رسالت حضرت محمد(ص) و اینکه هیچ محبوبی برای خدا جز ایشان و اهل بیت طاهرش(ع) نیست. به همین دلیل ما نیز باید مودت و محبت این خاندان را با همه وجود با خود داشته باشیم.
- اعتقاد به ولایت و امامت دوازده امام که اولین امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع) و آخرینشان خاتم اوصیا، حضرت مهدی (ع) است؛ گواهی میدهیم که اول و آخر خلقت ایشان هستند.
- همان گونه که در زیارت جامعه کبیره میگوییم: خداوند خلقت را با شما آغاز نمود و با شما پایان میدهد.
- اعتقاد به رجعت اهل بیت(ع) و اینکه هیچ شکی در تحقق آن وجود ندارد، در این دوره رجعت افرادی که بیایمان از دنیا رفتهاند، یا در حیات خود عمل صالحی انجام ندادهاند، دیگر برای آنها سودی نخواهد داشت.
- اعتقاد به اینکه مردن، سؤال نکیر و منکر در قبر، زنده شدن و بر انگیخته شدن پس از مرگ، صراط، مرصاد و کمینگاه، میزانِ [[[عدالت]]]، محشور شدن، محاسبه اعمال، بهشت و جهنم و وعده و وعید به آن، همه و همه، حق و باور من است[۳۳].
بخش سوم: اقرار به نوع رابطه خود به عنوان ماموم با امام زمان (ع)
- خطاب به ایشان میگوییم: مولا جان! کسی که به مخالفت با شما برخیزد شقی و بدبخت و کسی که از شما پیروی نماید، سعادتمند خواهد شد.
- مولا جان! نسبت به آنچه که شما را به آن گواه گرفتم، گواهی دهید که من دوست شما و بیزار از دشمنانتان هستم.
- حق آن چیزی است که شما آن را پسندیده باشید و باطل آن چیزی است که مورد خشم شما باشد.
- کار نیک آن کاری است که شما به آن امر نمایید و منکر و ناپسند آن چیزی است که شما از آن نهی کنید.
- سپس اعتقاداتی که پیش از این به آن اقرار کردیم به طور خلاصه تکرار میکنیم و سرانجام میگوییم برای یاریتان آمادهام و دوستیم خالصانه از آن شماست.
- شاید بتوان گفت مهمترین بخش این زیارت، این فراز باشد: «فَالْحَقُّ مَا رَضِيتُمُوهُ وَ الْبَاطِلُ مَا سَخِطْتُمُوهُ وَ الْمَعْرُوفُ مَا أَمَرْتُمْ بِهِ وَ الْمُنْكَرُ مَا نَهَيْتُمْ عَنْه».
- قرار گرفتن افرادی مانند طلحه و زبیر و عایشه به عنوان همسر حضرت رسول(ص) و همچنین افرادی که پیشانی آنها از فرط سجدههای طولانی پینه بسته بود در برابر امیرالمؤمنین(ع)، سبب شد تا عدهای درباره حضرت به شک و تردید دچار شوند. اصبغ بن نباته میگوید: حارث همدانی با تعدادی از شیعیان به محضر امیرالمؤمنین(ع) آمد و عرضه داشت: عدهای از یارانتان درباره شما به شک و تردید دچار شدهاند، پدر و مادرم فدایتان باد! این شک را از ما بر طرف نمایید و حقیقت را برایمان روشن سازید.
- حضرت فرمودند: "کافی است. تو حقیقت را اشتباه گرفتهای! دین خدا را با قدر و منزلت شخصیتها (مثل زبیر و طلحه و..) نمیتوان شناخت، بلکه دین خدا را باید با نشانه حق شناخت. حق را بشناس تا بتوانی اهل آن را بشناسی". سپس مسائلی را بیان نمودند که نتیجه آن این است که امام، معیار تشخیص حق از باطل است[۳۴].
- به بیان دیگر، نه فقط امام بر حق است، بلکه مهمتر این است که امام معیار و میزان حق است و به نقل فریقین این کلام حضرت رسول(ص) است که فرمود: «الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ »[۳۵].
- هرگز کار امام را با آنچه که خود از حق میدانیم، نسنجیم. همان خطایی که بنی اسرائیل مرتکب شدند[۳۶]. یکی از مشکلات بزرگ هنگام ظهور امام زمان (ع) همین است که عدهای که از معرفت لازم برخوردار نیسنتد، از گرد امام جدا شده و با قرآن به جنگ با حضرت میروند[۳۷]؛ زیرا به گمان خود کار امام را با قرآن و حق مخالف میبینند و آنچه را که امام میداند، نمیدانند.
- همان گونه که از نگاه حضرت موسی(ع) با توجه به آنچه که او میدانست، کار حضرت خضر(ع) یعنی سوراخ کردن کشتی، قبض روح پسر بچه و تعمیر دیوار، باطل و خلاف حق بود؛ اما وقتی که حضرت خضر(ع) بیان نمود که آنچه را که انجام داد، از پیش خود نبوده بلکه به فرمان خدای حکیم و رحیم بوده و از اسرار پشت پرده آن سخن گفت، حضرت موسی(ع) دریافت که این کارها نه تنها خلاف حق نبود، بلکه عین حق و لطف و کمک به آنان بود[۳۸].
- رسیدن به قله معرفتِ امام که "حق آن چیزی است که شما آن را پسندیده باشید و باطل آن چیزی است که مورد خشمتان باشد و کار نیک آن کاری است که شما به آن امر نمایید و منکر و ناپسند آن چیزی است که شما از آن نهی نمایید" از بزرگترین نعمتهای الهی و مهمترین ویژگی یاران امام است.
- یکی از مهمترین آثار و برکات این تسلیم در بیان امام باقر(ع) این است که در پی تسلیم اهل بیت بودن، خداوند قلب انسان را طیب و طاهر خواهد کرد و در پی آن ولایت و محبت حقیقیِ آنان، دل را فرا خواهد گرفت، اینجاست که نور امام بر سر زمین دل طلوع خواهد نمود و فضای دل را روشن و نورانی خواهد نمود و این نعمت نصیب هر کسی نخواهد شد[۳۹][۴۰].
بخش چهارم: درخواست نور
- پس از درود و صلوات بر حضرت محمد(ص) پیامبر رحمت و کلمه نور خدا، از خداوند درخواست میکنیم:
- قلب ما را از نور یقین،
- سینه ما را از نور ایمان،
- فکر ما را از نور نیتها،
- عزم و اراده ما را از نور علم،
- توان ما را از نور عمل،
- زبانمان را از نور صداقت و راستی،
- دینمان را از نور بصیرتها از سوی خودت،
- چشممان را از نور روشنی،
- گوشمان را از نور حکمت،
- و دوستیمان را از نور ولایت محمد(ص) و آل محمد(ع) لبریز نما تا آن گاه که تو را ملاقات کنیم، درحالی که به عهد و پیمان خود وفا نموده و رحمتت ما را در برگیرد«يَا وَلِيُّ يَا حَمِيد»!
- حقیقت این نور چیست؟ ما نمیدانیم؛ ولی این قدر میتوان گفت که هویت، سعادت و نجات ما در گرو این نور است. هرکس بهره بیشتری از این نور داشته باشد، مقام و منزلت او نزد حق تعالی بالاتر است.
- این همان نوری است که در روایت بالا از کتاب کافی بیان شد که همه از آن بهرهمند نخواهد شد « َوَ يَحْجُبُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نُورَهُمْ عَمَّنْ يَشَاءُ فَتُظْلِمُ قُلُوبُهُمْ» بلکه کسانی که تسلیم در برابر اهل بیت(ع) باشند، قلبشان به وسیله خداوند تطهیر شده، آنگاه شایستگی پذیرش محبت و ولایت محمد(ص) و آل محمد(ع) را مییابند. در نتیجه، نور خورشید فروزان اهل بیت(ع) در قلب آنها پدیدار میشود و این انسان خاکی را آن چنان ارزشمند و قیمتی خواهد کرد که فرشتگان افتخار خدمت گزاری آنان را خواهند یافت و بهشت بیتاب حضور آنها خواهد شد.
- آری، این همان نوری است که در قیامت، منافقان و کسانی که ولایت و محبت اهل بیت(ع) را نداشتند[۴۱]، از مؤمنان درخواست میکنند؛ زیرا نجاتشان در گرو این نور است، اما آنها در پاسخ میگویند که این نور را باید در دنیا به دست میآوردید﴿يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ﴾[۴۲][۴۳].
بخش پنجم: درخواست درود و صلوات بر ایشان از سوی خداوند
- نام خاتم اوصیا که هم نام خاتم انبیاست، در این زیارت به صراحت بیان شده است. از سوی دیگر، روایتهای زیادی بر این اساس وجود دارد که تصریح با نام ایشان جایز نیست[۴۴].
- شاید بتوان گفت که تصریح به نام حضرت مهدی(ص) نزد دیگران به دلیل رعایت نکات امنیتی برای حفظ جان امام لازم و واجب بوده است؛ اما آنگاه که خداوند متعال را مخاطب قرار میدهیم و از حجت او را یاد میکنیم و برایش دعا مینماییم و با این کار ارادت و محبت خود را نشان میدهیم، قضیه متفاوت خواهد بود.
- سپس این لقبها را برمی شماریم: خدایا درود فرست بر "محمد" (حضرت مهدی (ع)): حجّت تو در روی زمینت، جانشین تو در شهرهایت، دعوت کننده به راهت، به پای دارنده عدل و دادت، انقلاب کننده به فرمانت، سرپرست مؤمنان، هلاک و نابودی کافران، بر طرف کننده تاریکی، روشنکننده حق، گوینده حکمت و راستی، کلمه کامل تو بر زمینت، در حال انتظار و هراس، سرپرست خیرخواه، کشتی نجات، پرچم هدایت، نور دیدگان مخلوقات، بهترین کسی که لباس و ردا بر تن نمود، از بین برنده کوردلی، کسی که زمین را از عدل و داد لبریز مینماید، همانگونه که از ظلم و ستم لبریز شده است. ﴿إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِير﴾.
- مراد از تعبیر «الْمُرْتَقِبِ الْخَائِف» به معنای کسی که در حال انتظار و ترس است، چیست؟
- این تعبیر در قرآن درباره حضرت موسی(ع) به کار رفته است که تحت تعقیب ماموران فرعون بود. خداوند میفرماید: ﴿فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا يَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴾[۴۵]
- امام حسین(ع) نیز که تحت تعقیب مأموران فرعون زمانش، یزید، بود با ترنم همین آیه از مدینه به سوی مکه خارج شد[۴۶]. حضرت مهدی (ع) نیز که تحت تعقیب فرعون زمان سفیانی است، از مدینه خارج شده و به سوی مکه میرود؛ در حالی که این آیه را بر لب دارد[۴۷].
- قطعاً این ترس، ترس از جان نیست، زیرا آنان شیفته شهادت در راه خدا هستند، و از آنجا که مأموریت بزرگی از سوی خداوند بر عهده دارند و جانشان در خطر است، از سوی خداوند مأموریت دارند که نهایت مراقبت را از خود بنمایند تا وقت موعود و عملی ساختن فرمان الهی فرا رسد[۴۸].
بخش ششم: دعا برای حضرت مهدی (ع)
- پس از صلوات بر حضرت مهدی (ع) به عنوان ولیّ خدا و فرزند اولیای الهی که خداوند پیروی از آنان و حقشان را بر ما واجب کرده و آنان را از هرگونه رجس طیب و طاهر نموده است (یعنی معصوم از هر گناه، سهو، نسیان و هرگونه امر ناپسند)، میگوییم:
- خدایا! او را یاری و به وسیله او دینت را یاری نما، و به واسطهاش اولیای خودت و اولیای او وپیروان و یارانش را یاری نما و ما را از آنان قرار ده.
- خدایا! او را از شرّ هر تجاوزگر و طغیانگر و از شرّ همه مخلوقاتت پناه ده و از مقابل و پشت سر و سمت راست و سمت چپ او را محافظت فرما، و نگهبانش باش و از اینکه به او آسیب و گزندی برسد، نگه دار و رسولت و خاندان رسولت را در وجودش حفظ نما (یعنی همچنان زنده و سالم نگه دار تا راه رسول خدا(ص) و اهل بیت طاهرش(ع) به وسیله وی ادامه یابد).
- عدالت را به وسیله او آشکار گردان و با یاریت او را کمک کن، و یارانش را یاری نما و خوارکنندگانش را خوار و شکنندهاش را در هم شکن، و ستمگران کفر را به دست او نابود نما و به وسیله او کفار و منافقین و ملحدین را در هر کجای عالم که باشند، در خشکی یا دریا، همه، را به قتل برسان و به واسطه او زمین را پر از عدالت نما و دین پیامبرت که درود و سلام تو بر او و خاندانش باد، آشکار گردان[۴۹].
بخش چهارم: دعا در حق خود
- خدایا! مرا از یاران و کمککاران و پیروان و شیعیانش قرا ده و آنچه را که آرزوی خاندان حضرت محمد(ص) بود و آنچه را که دشمنانشان از آن میترسیدند (نابودیشان)، به من نشان ده. «إِلَهَ الْحَقِّ آمِينَ يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ»[۵۰].
منابع
پانویس
- ↑ طبرسی، احتجاح، ج۲، ص۴۹۳ و ابن مشهدی، مزار کبیر، ص۵۶۷.
- ↑ اباذری، محمود، ادعیه و زیارات مهدوی، ص ۶۸.
- ↑ اباذری، محمود، ادعیه و زیارات مهدوی، ص ۶۹.
- ↑ و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو میآمدند و از خداوند آمرزش میخواستند و پیامبر برای آنان آمرزش میخواست خداوند را توبهپذیر بخشاینده مییافتند؛ سوره نساء، آیه: ۶۴.
- ↑ ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به سوی او راه جویید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار گردید؛ سوره مائده، آیه: ۳۵.
- ↑ و خداوند را نامهای نیکوتر است، او را بدانها بخوانید! و آنان را که در نامهای خداوند کژاندیشی میکنند وانهید، به زودی بدانچه میکردهاند کیفر میبینند؛ سوره اعراف، آیه: ۱۸۰.
- ↑ برای تحقیق بیشتر ر.ک: کلینی، کافی، ج۱، ص۱۹۶؛ صدوق، توحید، ص۲۵؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۳، ص۲۷۷.
- ↑ عروسی حویزی، نور الثقلین، ج۴، ص۴۳۱.
- ↑ سوره صافات: ۱۳۰.
- ↑ عروسی حویزی، نور الثقلین، ج۴، ص۴۳۱.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ج۲۳، ص۱۶۷.
- ↑ (آنان) مرا میپرستند و چیزی را شریک من نمیگردانند؛ سوره نور، آیه: ۵۵.
- ↑ الرَّبَّانیُّ المُتَأَلِّه، العارِفُ باللّه تعالی، الرَّبَّانِی العالم الرَّاسِخُ فی العِلم و الدین ؛ (ابن منظور، لسان العرب، ج۱، ص۴۰۴).
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ج۳، ص۱۶۶.
- ↑ نک: نساء: ۱۶۵ وصافات: ۲۴ و تکاثر: ۸.
- ↑ نعمانی، الغیبه، ص۷۲.
- ↑ تِلْوُ الشی ء: الذی یَتلُوه؛ نعمانی، الغیبه، ۱۴، ۱۰۲.
- ↑ تَلا إذا اتَّبع، فهو تالٍ أَی تابع ؛ نعمانی، الغیبه، ۱۴، ۱۰۲.
- ↑ اباذری، محمود، ادعیه و زیارات مهدوی، ص ۷۱.
- ↑ ابن مشهدی، مزار کبیر، ص۶۶۸.
- ↑ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۳۴.
- ↑ برنهاده خداوند برای شما بهتر است اگر مؤمن باشید و من بر شما نگهبان نیستم؛ سوره هود، آیه: ۸۶.
- ↑ و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد؛ سوره بقره، آیه: ۱۲۴.
- ↑ نور: ۵۵ و فتح: ۲۸.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۲۲.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۵۲۸.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ج۹۵، ص۳۹۳.
- ↑ اباذری، محمود، ادعیه و زیارات مهدوی، ص ۷۱-۷۲.
- ↑ نحل: ۴۴ و مزمل: ۲۰.
- ↑ لیل: ۲.
- ↑ عروسی حویزی، نور الثقلین، ج۵، ص۵۸۸.
- ↑ اباذری، محمود، ادعیه و زیارات مهدوی، ص ۷۳-۷۴.
- ↑ اباذری، محمود، ادعیه و زیارات مهدوی، ص ۷۴.
- ↑ مفید، امالی، ص۵.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۹۴ و فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱، ص۱۸۰.
- ↑ سوره بقره: ۶۷.
- ↑ نعمانی، الغییه، ص۲۹۷ و ۳۱۷.
- ↑ کهف: ۶۵ تا ۸۲.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۱۹۴.
- ↑ اباذری، محمود، ادعیه و زیارات مهدوی، ص ۷۵-۷۷.
- ↑ عروسی حویزی، نور الثقلین، ج۵، ص۲۴۱.
- ↑ روزی که مردان و زنان منافق به مؤمنان میگویند: چشم به راه ما بمانید تا از فروغتان (بهرهای) بگیریم، (به آنان) گفته میشود: به پس پشت خود باز گردید و فروغی بجویید؛ آنگاه میان آنان (و مؤمنان) بارویی میکشند که دری دارد، درون آن بخشایش و بیرون آن روی به عذاب دارد؛ سوره حدید، آیه: ۱۳.
- ↑ اباذری، محمود، ادعیه و زیارات مهدوی، ص ۷۷-۷۸.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص۳۳۲.
- ↑ آنگاه (موسی) از آن (شهر) هراسان در حالی که (هر سو را) پاس میداشت، بیرون رفت، گفت: پروردگارا! مرا از گروه ستمکاران رهایی بخش، سوره قصص، آیه: ۲۱.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۳۲.
- ↑ نعمانی، الغیبه، ص۲۸۰.
- ↑ اباذری، محمود، ادعیه و زیارات مهدوی، ص ۷۸-۸۰.
- ↑ اباذری، محمود، ادعیه و زیارات مهدوی، ص ۸۰.
- ↑ اباذری، محمود، ادعیه و زیارات مهدوی، ص ۸۱.