۶۴٬۶۴۲
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== پرسشهای وابسته == ==' به '==') |
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == ==' به '==') |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
برپایه [[روایت]] [[سدی]]، [[خدا]] در این [[زمان]] هراسی درون آنان انداخت تا از تصمیم خود برگردند که در [[آیه]] {{متن قرآن|سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَبِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ}}<ref>«به زودی در دل کافران بیم خواهیم افکند زیرا برای خداوند چیزی را شریک قرار میدهند که (خداوند) حجّتی بر آن فرو نفرستاده است و سرای آنان دوزخ است و سرای ستمکاران، بد (جایگاهی) است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۱.</ref> به آن اشاره شده است<ref>جامع البیان، ج ۴، ص ۸۱؛ التبیان، ج ۳، ص ۱۶؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۸۵۷.</ref> از سوی دیگر، [[قریش]] نیز در پی [[تضعیف]] روحیه مسلمانان برآمده و به ترفندهای [[تبلیغی]] دست زدند و چون گروهی از [[قبیله]] عبدقیس به قصد رفتن به [[مدینه]] با [[سپاه قریش]] روبهرو شدند، [[ابوسفیان]] از آنها خواست تا خبر حرکت [[لشکر]] خویش را به سوی [[پیامبر]]{{صل}} برای نابودی دیگر [[یاران]] [[حضرت]] به آنها اعلام کنند <ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۹ - ۳۴۰؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۳؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۳.</ref> و آنان در حمراء الاسد این خبر را به [[رسول خدا]]{{صل}} رساندند و ایشان نیز جمله "[[خدا]] برای ما کافی است" را تکرار کردند.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۴۰؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۳؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۳.</ref> این پاسخ بیانگر [[ایمان راسخ]] حضرت به [[امداد الهی]] بود. تاکتیک ایشان و [[ایستادگی]] و [[وفاداری]] یارانشان [[سپاهیان]] [[قریش]] را از [[تصمیم]] خود بازداشت و به سوی [[مکه]] بازگشتند.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۳۹؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹.</ref> در ادامه، [[آیه]] {{متن قرآن|فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُوا رِضْوَانَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ}}<ref>«پس با نعمت و بخششی از خداوند بازگشتند؛ (هیچ) بدی به آنان نرسید و در پی خشنودی خداوند بودند و خداوند دارای بخششی سترگ است» سوره آل عمران، آیه ۱۷۴.</ref> اشاره میکند، با آنکه برخی [[سپاه]] را از [[قدرت]] [[قریش]] میترساندند، هیچ گزندی به آنان نرسید. اینان در پی [[خرسندی]] خدا بودند و با [[نعمت]] و [[بخشش خدا]] بازگشتند<ref>جامعالبیان، ج ۴، ص ۱۲۰ - ۱۲۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۲۷۸؛ التبیان، ج ۳، ص ۵۴.</ref> و خدا در آیه {{متن قرآن|إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«جز این نیست که آن شیطان است که دوستانش را میترساند؛ از آنان نترسید و اگر مؤمنید از من بترسید» سوره آل عمران، آیه ۱۷۵.</ref> بیان میدارد که این وحشتها را [[شیطان]] میافکند و از [[مؤمنان]] میخواهد تنها از او بترسند و از [[دوستان شیطان]] ([[کافران]]) نهراسند.<ref>جامع البیان، ج ۴، ص ۱۲۲؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۸۹۰.</ref> پیامبر{{صل}} که از [[دوشنبه]] تا چهارشنبه در [[حمراءالاسد]] مانده بودند،<ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۱۰۲؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۳.</ref> به مدینه بازگشتند.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۴۰؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۲، ۱۰۴.</ref> این [[لشکرکشی]] را ۵ [[روز]]، دانستهاند <ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۳۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹.</ref> که با [[محاسبه]] سه روز اقامت، دو روز به جابهجاییها اختصاص یافته است. در این [[زمان]]، [[سعد بن عباده]] تأمین تدارکات [[سپاه]] را به عهده داشت و ۳۰ شتر و شماری گوسفند با خود آورده بود که در این چند روز [[ذبح]] شدند.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۸.</ref> در [[راه]] بازگشت به [[مدینه]] [[لشکر اسلام]] یکی از [[مشرکان]] [[مکه]] را ـ [[ابوعزه جمحی]] ـ دستگیر کرد که در [[جنگ بدر]] [[اسیر]] شده بود و [[پیامبر اکرم]]{{صل}} وی را که عائلهمند بود، بیگرفتن فدیه [[آزاد]] کرد، به شرط اینکه دیگر مشرکان را [[یاری]] نکند؛ اما به [[اصرار]] [[قریش]] در [[جنگ احد]] دیگران را ضد [[حضرت]] میشوراند، بنابراین به [[دستور پیامبر]]{{صل}} کشته شد.<ref> السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۴؛ الکامل، ج ۲، ص ۱۶۵؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۳.</ref><ref>[[یدالله حاجیزاده |حاجیزاده، یدالله]]، [[حمراءالاسد / غزوه (مقاله)|مقاله «حمراءالاسد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>. | برپایه [[روایت]] [[سدی]]، [[خدا]] در این [[زمان]] هراسی درون آنان انداخت تا از تصمیم خود برگردند که در [[آیه]] {{متن قرآن|سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَبِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ}}<ref>«به زودی در دل کافران بیم خواهیم افکند زیرا برای خداوند چیزی را شریک قرار میدهند که (خداوند) حجّتی بر آن فرو نفرستاده است و سرای آنان دوزخ است و سرای ستمکاران، بد (جایگاهی) است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۱.</ref> به آن اشاره شده است<ref>جامع البیان، ج ۴، ص ۸۱؛ التبیان، ج ۳، ص ۱۶؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۸۵۷.</ref> از سوی دیگر، [[قریش]] نیز در پی [[تضعیف]] روحیه مسلمانان برآمده و به ترفندهای [[تبلیغی]] دست زدند و چون گروهی از [[قبیله]] عبدقیس به قصد رفتن به [[مدینه]] با [[سپاه قریش]] روبهرو شدند، [[ابوسفیان]] از آنها خواست تا خبر حرکت [[لشکر]] خویش را به سوی [[پیامبر]]{{صل}} برای نابودی دیگر [[یاران]] [[حضرت]] به آنها اعلام کنند <ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۹ - ۳۴۰؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۳؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۳.</ref> و آنان در حمراء الاسد این خبر را به [[رسول خدا]]{{صل}} رساندند و ایشان نیز جمله "[[خدا]] برای ما کافی است" را تکرار کردند.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۴۰؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۳؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۳.</ref> این پاسخ بیانگر [[ایمان راسخ]] حضرت به [[امداد الهی]] بود. تاکتیک ایشان و [[ایستادگی]] و [[وفاداری]] یارانشان [[سپاهیان]] [[قریش]] را از [[تصمیم]] خود بازداشت و به سوی [[مکه]] بازگشتند.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۳۹؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹.</ref> در ادامه، [[آیه]] {{متن قرآن|فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُوا رِضْوَانَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ}}<ref>«پس با نعمت و بخششی از خداوند بازگشتند؛ (هیچ) بدی به آنان نرسید و در پی خشنودی خداوند بودند و خداوند دارای بخششی سترگ است» سوره آل عمران، آیه ۱۷۴.</ref> اشاره میکند، با آنکه برخی [[سپاه]] را از [[قدرت]] [[قریش]] میترساندند، هیچ گزندی به آنان نرسید. اینان در پی [[خرسندی]] خدا بودند و با [[نعمت]] و [[بخشش خدا]] بازگشتند<ref>جامعالبیان، ج ۴، ص ۱۲۰ - ۱۲۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۲۷۸؛ التبیان، ج ۳، ص ۵۴.</ref> و خدا در آیه {{متن قرآن|إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«جز این نیست که آن شیطان است که دوستانش را میترساند؛ از آنان نترسید و اگر مؤمنید از من بترسید» سوره آل عمران، آیه ۱۷۵.</ref> بیان میدارد که این وحشتها را [[شیطان]] میافکند و از [[مؤمنان]] میخواهد تنها از او بترسند و از [[دوستان شیطان]] ([[کافران]]) نهراسند.<ref>جامع البیان، ج ۴، ص ۱۲۲؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۸۹۰.</ref> پیامبر{{صل}} که از [[دوشنبه]] تا چهارشنبه در [[حمراءالاسد]] مانده بودند،<ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۱۰۲؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۳.</ref> به مدینه بازگشتند.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۴۰؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۲، ۱۰۴.</ref> این [[لشکرکشی]] را ۵ [[روز]]، دانستهاند <ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۳۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹.</ref> که با [[محاسبه]] سه روز اقامت، دو روز به جابهجاییها اختصاص یافته است. در این [[زمان]]، [[سعد بن عباده]] تأمین تدارکات [[سپاه]] را به عهده داشت و ۳۰ شتر و شماری گوسفند با خود آورده بود که در این چند روز [[ذبح]] شدند.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۸.</ref> در [[راه]] بازگشت به [[مدینه]] [[لشکر اسلام]] یکی از [[مشرکان]] [[مکه]] را ـ [[ابوعزه جمحی]] ـ دستگیر کرد که در [[جنگ بدر]] [[اسیر]] شده بود و [[پیامبر اکرم]]{{صل}} وی را که عائلهمند بود، بیگرفتن فدیه [[آزاد]] کرد، به شرط اینکه دیگر مشرکان را [[یاری]] نکند؛ اما به [[اصرار]] [[قریش]] در [[جنگ احد]] دیگران را ضد [[حضرت]] میشوراند، بنابراین به [[دستور پیامبر]]{{صل}} کشته شد.<ref> السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۴؛ الکامل، ج ۲، ص ۱۶۵؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۳.</ref><ref>[[یدالله حاجیزاده |حاجیزاده، یدالله]]، [[حمراءالاسد / غزوه (مقاله)|مقاله «حمراءالاسد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} |