روشهای تربیتی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'افراط و تفریط' به 'افراط و تفریط') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{امامت}} | ||
{{مدخل مرتبط | |||
| موضوع مرتبط = روشهای تربیتی | |||
| عنوان مدخل = روشهای تربیتی | |||
| مداخل مرتبط = [[روشهای تربیتی در قرآن]] - [[روشهای تربیتی در حدیث]] - [[روشهای تربیتی در صحیفه سجادیه]] - [[روشهای تربیتی در معارف و سیره نبوی]] - [[روشهای تربیتی در خانواده]] - [[روشهای تربیتی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
'''روشهای تربیتی'''، دستورهای جزئی است که مبتنی بر اصولاند و در واقع، شیوههای عملی انجام عمل [[تربیتی]] به شمار میآیند. برخی از روشهای تربیتی عبارتاند از: روش [[الگوگیری]]؛ روش [[محبت]]؛ روش [[تشویق]] و [[تنبیه]]؛ روش [[توبه]]؛ روش تفضل (نه استحقاق [[بنده]])؛ روش [[تبشیر]]؛ روش [[نیکی]] در برابر بدی؛ روش تأخیر در [[کیفر]]؛ روش [[موعظه]]؛ روش یادآوری [[نعمت]]؛ روش شناساندن [[حمد]] و [[ستایش]]؛ روش ابراز تواناییها؛ روش [[حسن ظن]]؛ روش عذرپذیری؛ روش عیبپوشی؛ روش [[رفق و مدارا]] و روش کم شمردن [[خوبیها]] و زیاد شمردن [[بدیها]]. | '''روشهای تربیتی'''، دستورهای جزئی است که مبتنی بر اصولاند و در واقع، شیوههای عملی انجام عمل [[تربیتی]] به شمار میآیند. برخی از روشهای تربیتی عبارتاند از: روش [[الگوگیری]]؛ روش [[محبت]]؛ روش [[تشویق]] و [[تنبیه]]؛ روش [[توبه]]؛ روش تفضل (نه استحقاق [[بنده]])؛ روش [[تبشیر]]؛ روش [[نیکی]] در برابر بدی؛ روش تأخیر در [[کیفر]]؛ روش [[موعظه]]؛ روش یادآوری [[نعمت]]؛ روش شناساندن [[حمد]] و [[ستایش]]؛ روش ابراز تواناییها؛ روش [[حسن ظن]]؛ روش عذرپذیری؛ روش عیبپوشی؛ روش [[رفق و مدارا]] و روش کم شمردن [[خوبیها]] و زیاد شمردن [[بدیها]]. |
نسخهٔ ۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۰۴
روشهای تربیتی، دستورهای جزئی است که مبتنی بر اصولاند و در واقع، شیوههای عملی انجام عمل تربیتی به شمار میآیند. برخی از روشهای تربیتی عبارتاند از: روش الگوگیری؛ روش محبت؛ روش تشویق و تنبیه؛ روش توبه؛ روش تفضل (نه استحقاق بنده)؛ روش تبشیر؛ روش نیکی در برابر بدی؛ روش تأخیر در کیفر؛ روش موعظه؛ روش یادآوری نعمت؛ روش شناساندن حمد و ستایش؛ روش ابراز تواناییها؛ روش حسن ظن؛ روش عذرپذیری؛ روش عیبپوشی؛ روش رفق و مدارا و روش کم شمردن خوبیها و زیاد شمردن بدیها.
معناشناسی
"روش" واژهای فارسی است و معنای مختلفی دارد، مانند: اسلوب، شیوه، راه راست، منوال، راه، طریقه و...[۱]. "روش تربیت، به معنای راهیابی شیوه انجام عمل تربیت است"[۲]. "روشهای تربیتی، دستورهای جزئی است که مبتنی بر اصولاند و در واقع، شیوههای عملی انجام عمل تربیتی به شمار میآیند"[۳].[۴]
روشهای تربیتی
برخی از روشهای تربیتی که از صحیفه سجادیه و سایر روایات استنباط شده عبارتاند از:
روش الگوگیری
انسان فطرتاً الگوطلب و الگوپذیر است و به این دلیل یکی از مؤثرترین روشهای تربیت، روش الگویی است. در این روش، فرد، نمونهای عینی را مطلوب خویش میگیرد و به شبیهسازی دست میزند و تلاش میکند در همه امور خود را همانند الگوی مطلوب خویش سازد و گام در جای گام او نهد و بدو تشبّه نماید.
تربیت ابتدایی انسان بهطور طبیعی با روش الگویی شکل میگیرد. کودک در چند سال نخست زندگی خود، همه کارهایش را از الگوهای پیرامون خود که در درجه اول پدر و مادر اویند، الگوبرداری میکند و با تقلید از آنان رشد میکند و ساختار تربیتیاش سامان مییابد. از اینرو روش الگویی در سازمان دادن شخصیت و رفتار کودک به شدت نقش دارد. تلقی کودکان از والدین در سالهای نخست کودکی به نقش الگویی آنان در جهت مثبت یا منفی دامن میزند، زیرا کودکان در این ایام همه چیز خود را از والدین و وابسته به ایشان میدانند، چنانکه در حدیثی از امام کاظم(ع) آمده است: «بَرُّوا أَوْلَادَكُمْ وَ أَحْسِنُوا إِلَيْهِمْ فَإِنَّهُمْ يَظُنُّونَ أَنَّكُمْ تَرْزُقُونَهُمْ»[۵].
بسیاری از اوقات تأثیرپذیری فرزندان از الگوهای اجتماعی و وسایل ارتباط جمعی چندان است که نقش والدین را به شدت تحت الشعاع قرار میدهد. از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است که فرمود: «صِنْفَانِ مِنْ أُمَّتِي إِذَا صَلَحَا صَلَحَتْ أُمَّتِي وَ إِذَا فَسَدَا فَسَدَتْ أُمَّتِي قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ هُمَا قَالَ الْفُقَهَاءُ وَ الْأُمَرَاءُ»[۶].[۷]
روش توبه
"توبه" با توجه به مبنای تربیتی "بازگشت یا تغییر رفتار"، میتواند به عنوان دستورالعملی جزئی در فرآیند تربیت به کار گرفته شود. امام سجاد(ع) در دعای سی و یکم و در عبارت بیست و هشتم آن میفرمایند: "بارخدایا اگر پشیمانی به سوی تو توبه است پس من پشیمانترین پشیمانهایم و اگر به جا نیاوردن گناه تو، توبه و بازگشت (به سوی تو) است پس من نخستین توبه کنندگانم و اگر درخواست آمرزش سبب ریختن گناهان است پس من به درگاه تو از درخواست کنندگان آمرزشم"[۸].[۹]
روش تفضل (نه استحقاق بنده)
روشی است که بر مبنای اصل بازگشت، قابل استنتاج است. تفضل بنا به تعریف صحیفه یک نعمت یا احسان ابتدایی است. امام سجاد(ع) در دعای دوازدهم و در عبارت سوم آن میفرمایند: "تفضل تو وا میدارد مرا به درخواست از تو؛ به کسی که روی به تو آورد و با گمان نیک به سویت آید، زیرا همه احسانهای تو از روی تفضل است و همه نعمتهایت ابتدایی است"[۱۰].[۱۱]
روش تبشیر
این روش موجب میشود، متربی با قلبی آرام و مطمئن، دست به اعمال درست بزند و از عمل ناپسند بگریزد. امام سجاد(ع) در دعای دوازدهم و در عبارت هفتم آن میفرمایند: "آراسته و پاکی، از تو نومید نمیشوم در حالی که در توبه و بازگشت به سوی خود را به رویم گشودهای، بلکه میگویم: گفتار بنده خواری که به خود ستم کرده و حرمت پروردگارش را رعایت ننموده"[۱۲].[۱۳]
روش نیکی در برابر بدی
این روش از اصل بازگشت یا تغییر رفتار استخراج میشود. این روش شیوه همیشگی همه پیشوایان دین نسبت به دوستان خطاکار و دشمنان نادان بوده است. امام سجاد(ع) در دعایی که برای همسایگان خود میکند در دعای بیست و ششم و در عبارت سوم آن میفرمایند: "خدایا مرا بر آن دار که بدکردارشان را به نیکی پاداش دهم و از ستمکارشان به عفو و بخشش درگذرم؛ درباره همه ایشان خوشگمان باشم و با نیکویی همه آنها را سرپرستی نمایم و با پاکدامنی چشمم را از (زشتیها و لغزشهای) آنان بپوشانم و با فروتنی با آنها نرم باشم (سختگیر نباشم) و با مهربانی بر گرفتارانشان رقت داشته و دلجویی کنم و در پنهانی و پشت سر، دوستی (خود) را برای آنان آشکار سازم و با پاکدامنی (نه با آلودگی به فساد و تباهکاری) نعمت همیشگی (روزی و خوشی) را نزد ایشان دوست بدارم و آنچه برای خویشان خود واجب و لازم میدانم درباره ایشان لازم دانم و آنچه برای خواص و نزدیکان رعایت داشته در نظر دارم؛ برای ایشان رعایت کنم"[۱۴].[۱۵]
روش تأخیر در کیفر
این روش باعث میشود متربی در کار خود تفکر کند و خویشتن را از بند گناهان و خطاهای خوار کننده برهاند. امام سجاد(ع) در دعای شانزدهم و در عبارت بیست و ششم آن میفرمایند: "و شگفتتر از آن بردباری تو درباره من و درنگ تو از زود به کیفر رسانیدن من است و این نه برای گرامی بودن نزد تو است، بلکه برای مدارا و خوشرفتاری و احسان توست بر من تا از معصیت خشمآور تو دست بردارم و از گناهان خوارکننده خود را بازدارم؛ و برای آنست که گذشتن از من نزد تو از به کیفر رساندن من خوشایندتر است"[۱۶].[۱۷]
روش موعظه
این روش در راستای اصل تذکر قابل استخراج است. امام سجاد(ع) در دعای بیستم و در عبارت شانزدهم آن میفرمایند: "بار خدایا مرا به هدایت و راهنمائی (به دین حق) گویا فرما؛ و پرهیزکاری را به من الهام نما (در دل من انداز) و به روشی که پاکیزهتر (بهترین روشها) است توفیقم ده و به کاری که (نزد تو) پسندیدهتر است بگمارم"[۱۸].[۱۹]
روشن یادآوری نعمت
پند و موعظه با یادآوری نعمت نافذتر است. امام سجاد(ع) در دعای یکم و در عبارت هجده تا بیست و دوم آن از این روش استفاده مینمایند، چرا که در ابتدا به ذکر نعمتها در پرتو حمد خداوند پرداخته و پس از اینکه ضعف انسان را در پیروی از دستورهای الهی و مخالفت با اوامر او برمیشمرند بر بازگشت و توبه به عنوان فضل الهی تأکید میورزند[۲۰].
روش شناساندن حمد و ستایش
یادآوری نعمت باید در پرتو حمد و ستایش صورت گیرد تا متربی به نعمت و بخششهای پی در پی منعم توجه کند. امام سجاد(ع) در دعای یکم و در عبارت هشت و نهم آن میفرمایند:و سپاس خدای را که اگر بندگانش را از شناختن سپاسگزاری خود بر نعمتهای پی در پی که به ایشان داده و بخششهای پیوسته که برای آنها تمام گردانیده باز میداشت (امر نفرموده بود که شکر نعمتهایش بجا آورند)، هرآینه نعمتهایش را صرف نموده او را ناسپاسی میکردند؛ و در روزی که عطا فرموده فراخی مییافتند و شکرش بجا نمیآوردند و اگر چنین میبودند (شکر نمیکردند)، از حدود انسانیت به مرز بهیمیت (چارپایان، که مرتبه بیخردی است) روی میآوردند و چنان بودند که در کتاب محکم و استوار خود وصف فرموده: ﴿إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا﴾[۲۱].[۲۲].[۲۳]
روش ابراز تواناییها
این روش مبتنی بر اصل "عزت" و با توجه به نقاط قوت و تواناییهای انسان به دست میآید. امام سجاد(ع)، در دعای سی و هفتم و در عبارت یکم آن میفرمایند: "بارخدایا کسی به پایان شکر و سپاس تو نمیرسد مگر اینکه از احسان و نیکی تو چیزی (نعمتی که آن توانایی بر شکرگزاری است) بر او فراهم میآید که او را به شکری دیگر وادار میگرداند"[۲۴].[۲۵]
روش حسن ظن
این روش موجب میشود که مربی در مقابل خطاهای غیر یقینی متربی بهترین واکنش را از خود نشان دهد و با آبروی او بازی نکند. امام سجاد(ع) در دعای بیست و ششم و در عبارت سوم آن میفرمایند: "خدایا مرا بر آن دار که بد کردارشان را به نیکی پاداش دهم، و از ستمکارشان به عفو و بخشش درگذرم؛ و درباره همه ایشان خوشگمان باشم و با نیکویی همه آنها را سرپرستی نمایم و با پاکدامنی چشمم را از (زشتیها و لغزشهای) آنان بپوشانم؛ و با فروتنی با آنها نرم باشم (سختگیر نباشم) و با مهربانی بر گرفتارانشان رقت داشته دلجویی کنم؛ و در پنهانی و پشت سر دوستی (خود) را برای آنان آشکار سازم و با پاکدامنی (نه با آلودگی به فساد و تباهکاری) نعمت همیشگی (روزی و خوشی) را نزد ایشان دوست بدارم و آنچه برای خویشان خود واجب و لازم میدانم درباره ایشان لازم دانم و آنچه برای خواص و نزدیکان رعایت داشته در نظر دارم برای ایشان رعایت کنم"[۲۶].[۲۷]
روش عذرپذیری
پذیرفتن عذر متربی در مقابل خطایی که از او سر زده است باعث میشود که احساس عزت او از بین نرود. امام سجاد(ع) در دعای سی و هشتم و در عبارت یکم آن میفرمایند: "بارخدایا من به درگاه تو عذر میخواهم از ستم کشیدهای که در برابر من به او ستم رسیده و من او را یاری نکردهام و از احسان و نیکی که به من شده و سپاس آن را بجا نیاوردهام و از بدکرداری که از من عذر خواسته و من عذرش را نپذیرفتهام و از نیازمندی که از من درخواست نموده و من او را نبخشیده و بر خود برتری ندادهام و از حق صاحب حق مؤمنی که بر من لازم است و آن را ندادهام و از عیب و نقص مؤمنی که برای من آشکار گشته و آن را نپوشاندهام"[۲۸].[۲۹]
روش عیبپوشی
عیبپوشی و عذرپذیری در زمانی به کار گرفته میشوند که خطای متربی یقینی است و باید عیب و گناه او پوشانده شود. امام سجاد(ع) در دعای شانزدهم و در عبارت بیست و یکم آن میفرمایند: "ای خدای من سپاس مخصوص تو است که چه بسیار عیب مرا پوشاندی و (نزد مردم) رسوایم نکردی و چه بسیار گناه مرا پنهان نمودی و (به آن نزد دیگران) معروفم ننمودی و چه بسا زشتی (گناه) که بهجا آوردم و پرده مرا ندریدی، و طوق ناپسندی و زشتی آن را به گردنم نینداختی و بدیهای آن را بر همسایگانم که در جستجوی عیبهایم هستند و بر رشکبران نعمتی که به من دادهای آشکار نساختی"[۳۰].[۳۱]
روش رفق و مدارا
رفق و مدارا به معنای نرمی و سازش است[۳۲]. "مدارا"، روشی است که انسان باید در مقام عمل آن را به کار بندد. این روش مبتنی بر عزت نفس است. امام سجاد(ع) در دعای بیست و هفتم و در عبارت پنجم آن میفرمایند: "بار خدایا! با آنچه خواسته شد دشمنان آل محمد را در هم شکن و ناخنهای دشمنان را از ایشان جدا ساز و میان دشمنان و سلاحشان جدایی افکن؛ بندهای دلهایشان را بکن؛ و میان آنان و آذوقههایشان دوری انداز؛ در راهها سرگردانشان گردان؛ و از چیزی که به آن رو آوردهاند گمراهشان ساز و کمک را از آنها ببر؛ از شمارشان بکاه؛ و دلهایشان را از ترس پر نما و دستهایشان را از گشودن بازدار و زبانهایشان را از گفتار ببند ( تا مانند لال نتوانند سخنی گویند) و با سختی و گرفتاری ایشان پیروانشان را پراکنده گردان و ایشان را برای آنها که در پس ایشاناند عبرت قرار ده و به خوار ساختن آنها طمعها و آرزوهای کسانی (لشگرهایی) را که پس از ایشاناند قطع فرما"[۳۳].[۳۴]
روش کم شمردن خوبیها و زیاد شمردن بدیها
این روش مبتنی بر اصل کمالخواهی است. امام در دعای بیستم و در عبارت دهم آن میفرمایند: "بارخدایا بر محمد و آل او درود فرست و مرا به زینت صالحین و شایستگان (انجام حقوق خدا و مردم) آراسته فرما؛ و زیور پرهیزکاران (عمل به واجبات و ترک محرمات) را به من بپوشان، با (توفیق برای) گستردن عدل و داد (تا از افراط و تفریط در حق دوری گزینم) و فرونشاندن خشم و خاموش کردن آتش دشمنی (اختلاف بین مردم) و گردآوردن پراکندگان (دلهای از هم رنجیده) و اصلاح فساد بین مردم و فاش کردن خیر و نیکی و پنهان نمودن عیب و زشتی و نرمخویی و فروتنی و نیکوروشی و سنگینی و خوش خویی (با مردم) و پیشی گرفتن نیکی و برگزیدن احسان بیآنکه جزای احسانی باشد؛ و سرزنش نکردن و همراهمی نکردن به غیر مستحق و گفتن حق اگرچه سخت (یا اندک) باشد؛ و کم شمردن نیکی در گفتار و کردارم اگرچه بسیار باشد؛ و بسیار شمردن بدی در گفتار و کردارم اگرچه کم باشد و آنچه را بیان شد من به وسیله طاعت و فرمانبری همیشگی؛ و همیشه بودن با جماعت و واگذاشتن بدعتگزاران و آنکه رأی و اندیشه اختراع شده به کار برد، کامل گردان"[۳۵].[۳۶]
پرسش مستقیم
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ لغتنامه دهخدا، ماده روش.
- ↑ مان الله صفوی، کلیات، روشها و فنون تدریس، ص۲۳۸.
- ↑ خسرو باقری، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، ص۶۴.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۱۰۲.
- ↑ «به فرزندانتان خوبی کنید و به آنان نیکی نمایید، زیرا آنان گمان میکنند که شما ایشان را روزی میدهید». فقه الرضا، ص۳۳۶، بحار الانوار، ج۷۴، ص۷۷؛ مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۷۰.
- ↑ «دو گروه از امت من باشند که چون صالح شوند، امتم صالح شود، و چون فاسد شوند، امتم فاسد شود. [گفتند: ای رسول خدا، آنان چه کسانیاند؟ فرمود:] فقیهان و زمامداران». الخصال، ج۱، ص۳۷؛ تحف العقول، ص۳۶؛ روضة الواعظین، ص۱۰؛ بحار الانوار، ج۲، ص۴۹، ج۷۵، ص۳۳۶، ج۷۷، ص۱۵۴.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی، ج۴ ص ۱۶۰.
- ↑ «اللَّهُمَّ إِنْ يَكُنِ النَّدَمُ تَوْبَةً إِلَيْكَ فَأَنَا أَنْدَمُ النَّادِمِينَ، وَ إِنْ يَكُنِ التَّرْكُ لِمَعْصِيَتِكَ إِنَابَةً فَأَنَا أَوَّلُ الْمُنِيبِينَ، وَ إِنْ يَكُنِ الِاسْتِغْفَارُ حِطَّةً لِلذُّنُوبِ فَإِنِّي لَكَ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِينَ»
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۱۰۳ ـ ۱۰۴.
- ↑ « وَ يَحْدُونِي عَلَى مَسْأَلَتِكَ تَفَضُّلُكَ عَلَى مَنْ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ إِلَيْكَ، وَ وَفَدَ بِحُسْنِ ظَنِّهِ إِلَيْكَ، إِذْ جَمِيعُ إِحْسَانِكَ تَفَضُّلٌ، وَ إِذْ كُلُّ نِعَمِكَ ابْتِدَاءٌ».
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۱۰۴ ـ ۱۰۵.
- ↑ « سُبْحَانَكَ، لَا أَيْأَسُ مِنْكَ وَ قَدْ فَتحْتَ لِي بَابَ التَّوْبَةِ إِلَيْكَ، بَلْ أَقُولُ مَقَالَ الْعَبْدِ الذَّلِيلِ الظَّالِمِ لِنَفْسِهِ الْمُسْتَخِفِّ بِحُرْمَةِ رَبِّهِ»
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۱۰۵-۱۰۶.
- ↑ «وَ اجْعَلْنِي اللَّهُمَّ أَجْزِي بِالْإِحْسَانِ مُسِيئَهُمْ، وَ أُعْرِضُ بِالتَّجَاوُزِ عَنْ ظَالِمِهِمْ، وَ أَسْتَعْمِلُ حُسْنَ الظَّنِّ فِي كَافَّتِهِمْ، وَ أَتَوَلَّى بِالْبِرِّ عَامَّتَهُمْ، وَ أَغُضُّ بَصَرِي عَنْهُمْ عِفَّةً، وَ أُلِينُ جَانِبِي لَهُمْ تَوَاضُعاً، وَ أَرِقُّ عَلَى أَهْلِ الْبَلَاءِ مِنْهُمْ رَحْمَةً، وَ أُسِرُّ لَهُمْ بِالْغَيْبِ مَوَدَّةً، وَ أُحِبُّ بَقَاءَ النِّعْمَةِ عِنْدَهُمْ نُصْحاً، وَ أُوجِبُ لَهُمْ مَا أُوجِبُ لِحَامَّتِي، وَ أَرْعَى لَهُمْ مَا أَرْعَى لِخَاصَّتِي».
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۱۰۶-۱۰۷.
- ↑ «وَ أَعْجَبُ مِنْ ذَلِكَ أَنَاتُكَ عَنِّي، وَ إِبْطَاؤُكَ عَنْ مُعَاجَلَتِي، وَ لَيْسَ ذَلِكَ مِنْ كَرَمِي عَلَيْكَ، بَلْ تَأَنِّياً مِنْكَ لِي، وَ تَفَضُّلًا مِنْكَ عَلَيَّ لِأَنْ أَرْتَدِعَ عَنْ مَعْصِيَتِكَ الْمُسْخِطَةِ وَ أُقْلِعَ عَنْ سَيِّئَاتِيَ الْمُخْلِقَةِ، وَ لِأَنَّ عَفْوَكَ عَنِّي أَحَبُّ إِلَيْكَ مِنْ عُقُوبَتِي».
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۱۰۸.
- ↑ «اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى، وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى، وَ وَفِّقْنِي لِلَّتِي هِيَ أَزْكَى، وَ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا هُوَ أَرْضَى»
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۱۰۸-۱۰۹.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۱۰۹.
- ↑ «آنها جز همگون چارپایان نیستند بلکه گمراهترند» سوره فرقان، آیه ۴۴.
- ↑ «وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَةَ حَمْدِهِ عَلَى مَا أَبْلَاهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتَابِعَةِ، وَ أَسْبَغَ عَلَيْهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظَاهِرَةِ، لَتَصَرَّفُوا فِي مِنَنِهِ فَلَمْ يَحْمَدُوهُ، وَ تَوَسَّعُوا فِي رِزْقِهِ فَلَمْ يَشْكُرُوهُ وَ لَوْ كَانُوا كَذَلِكَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِيَّةِ إِلَى حَدِّ الْبَهِيمِيَّةِ فَكَانُوا كَمَا وَصَفَ فِي مُحْكَمِ كِتَابِهِ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا»
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۱۰۹ ـ ۱۱۰.
- ↑ «اللَّهُمَّ إِنَّ أَحَداً لَا يَبْلُغُ مِنْ شُكْرِكَ غَايَةً إِلَّا حَصَلَ عَلَيْهِ مِنْ إِحْسَانِكَ مَا يُلْزِمُهُ شُكْراً»
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۱۱۰.
- ↑ «وَ اجْعَلْنِي اللَّهُمَّ أَجْزِي بِالْإِحْسَانِ مُسِيئَهُمْ، وَ أُعْرِضُ بِالتَّجَاوُزِ عَنْ ظَالِمِهِمْ، وَ أَسْتَعْمِلُ حُسْنَ الظَّنِّ فِي كَافَّتِهِمْ، وَ أَتَوَلَّى بِالْبِرِّ عَامَّتَهُمْ، وَ أَغُضُّ بَصَرِي عَنْهُمْ عِفَّةً، وَ أُلِينُ جَانِبِي لَهُمْ تَوَاضُعاً، وَ أَرِقُّ عَلَى أَهْلِ الْبَلَاءِ مِنْهُمْ رَحْمَةً، وَ أُسِرُّ لَهُمْ بِالْغَيْبِ مَوَدَّةً، وَ أُحِبُّ بَقَاءَ النِّعْمَةِ عِنْدَهُمْ نُصْحاً، وَ أُوجِبُ لَهُمْ مَا أُوجِبُ لِحَامَّتِي، وَ أَرْعَى لَهُمْ مَا أَرْعَى لِخَاصَّتِي».
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۱۱۱.
- ↑ «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعْتَذِرُ إِلَيْكَ مِنْ مَظْلُومٍ ظُلِمَ بِحَضْرَتِي فَلَمْ أَنْصُرْهُ، وَ مِنْ مَعْرُوفٍ أُسْدِيَ إِلَيَّ فَلَمْ أَشْكُرْهُ، وَ مِنْ مُسِيءٍ اعْتَذَرَ إِلَيَّ فَلَمْ أَعْذِرْهُ، وَ مِنْ ذِي فَاقَةٍ سَأَلَنِي فَلَمْ أُوثِرْهُ، وَ مِنْ حَقِّ ذِي حَقٍّ لَزِمَنِي لِمُؤْمِنٍ فَلَمْ أُوَفِّرْهُ، وَ مِنْ عَيْبِ مُؤْمِنٍ ظَهَرَ لِي فَلَمْ أَسْتُرْهُ، وَ مِنْ كُلِّ إِثْمٍ عَرَضَ لِي فَلَمْ أَهْجُرْهُ»
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۱۱۱-۱۱۲.
- ↑ «يَا إِلَهِي فَلَكَ الْحَمْدُ فَكَمْ مِنْ عَائِبَةٍ سَتَرْتَهَا عَلَيَّ فَلَمْ تَفْضَحْنِي، وَ كَمْ مِنْ ذَنْبٍ غَطَّيْتَهُ عَلَيَّ فَلَمْ تَشْهَرْنِي، وَ كَمْ مِنْ شَائِبَةٍ أَلْمَمْتُ بِهَا فَلَمْ تَهْتِكْ عَنِّي سِتْرَهَا، وَ لَمْ تُقَلِّدْنِي مَكْرُوهَ شَنَارِهَا، وَ لَمْ تُبْدِ سَوْءَاتِهَا لِمَنْ يَلْتَمِسُ مَعَايِبِي مِنْ جِيرَتِي، وَ حَسَدَةِ نِعْمَتِكَ عِنْدِي»
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۱۱۲-۱۱۳.
- ↑ لغتنامه دهخدا، ماده رفق.
- ↑ «اللَّهُمَّ افْلُلْ بِذَلِكَ عَدُوَّهُمْ، وَ اقْلِمْ عَنْهُمْ أَظْفَارَهُمْ، وَ فَرِّقْ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ أَسْلِحَتِهِمْ، وَ اخْلَعْ وَثَائِقَ أَفْئِدَتِهِمْ، وَ بَاعِدْ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ أَزْوِدَتِهِمْ، وَ حَيِّرْهُمْ فِي سُبُلِهِمْ، وَ ضَلِّلْهُمْ عَنْ وَجْهِهِمْ، وَ اقْطَعْ عَنْهُمُ الْمَدَدَ، وَ انْقُصْ مِنْهُمُ الْعَدَدَ، وَ امْلَأْ أَفْئِدَتَهُمُ الرُّعْبَ، وَ اقْبِضْ أَيْدِيَهُمْ عَنِ الْبَسْطِ، وَ اخْزِمْ أَلْسِنَتَهُمْ عَنِ النُّطْقِ، وَ شَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ وَ نَكِّلْ بِهِمْ مَنْ وَرَاءَهُمْ، وَ اقْطَعْ بِخِزْيِهِمْ أَطْمَاعَ مَنْ بَعْدَهُمْ»
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۱۱۴ ـ ۱۱۵.
- ↑ «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَلِّنِي بِحِلْيَةِ الصَّالِحِينَ، وَ أَلْبِسْنِي زِينَةَ الْمُتَّقِينَ، فِي بَسْطِ الْعَدْلِ، وَ كَظْمِ الغَيْظِ، وَ إِطْفَاءِ النَّائِرَةِ، وَ ضَمِّ أَهْلِ الْفُرْقَةِ، وَ إِصْلَاحِ ذَاتِ الْبَيْنِ، وَ إِفْشَاءِ الْعَارِفَةِ، وَ سَتْرِ الْعَائِبَةِ، وَ لِينِ الْعَرِيكَةِ، وَ خَفْضِ الْجَنَاحِ، وَ حُسْنِ السِّيرَةِ، وَ سُكُونِ الرِّيحِ، وَ طِيبِ الْمُخَالَقَةِ، وَ السَّبْقِ إِلَى الْفَضِيلَةِ، وَ إِيثَارِ التَّفَضُّلِ، وَ تَرْكِ التَّعْيِيرِ، وَ الْإِفْضَالِ عَلَى غَيْرِ الْمُسْتَحِقِّ، وَ الْقَوْلِ بِالْحَقِّ وَ إِنْ عَزَّ، وَ اسْتِقْلَالِ الْخَيْرِ وَ إِنْ كَثُرَ مِنْ قَوْلِي وَ فِعْلِي، وَ اسْتِكْثَارِ الشَّرِّ وَ إِنْ قَلَّ مِنْ قَوْلِي وَ فِعْلِي، وَ أَكْمِلْ ذَلِكَ لِي بِدَوَامِ الطَّاعَةِ، وَ لُزُومِ الْجَمَاعَةِ، وَ رَفْضِ أَهْلِ الْبِدَعِ، وَ مُسْتَعْمِلِ الرَّأْيِ الْمُخْتَرَعِ».
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۱۱۵ ـ ۱۱۷.