پرش به محتوا

فلسفه بعثت: تفاوت میان نسخه‌ها

۴٬۷۰۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ ژوئن ۲۰۱۸
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳: خط ۱۳:
==فلسفه فردی بعثت==
==فلسفه فردی بعثت==
===بیدارگری و بازخواست پیمان فطری===
===بیدارگری و بازخواست پیمان فطری===
در مباحث خداشناسى روشن شده است كه از نظر قرآن كريم و روايات معصومان، معرفت خدا فطرى همه انسانهاست، يعنى خداوند متعال نفس خويش را به همه بندگانش در عالم ألست (= ذرّ = ميثاق) معرفى كرده و از آنان بر ربوبيّت خويش اقرار گرفته و با آنان بر اين امر عهد و پيمان بسته است. لذا همه بندگان با اين معرفت مفطور شده‌اند؛ ولى آنگاه كه پا به اين دنيا مى‌گذارند دچار فراموشى مى‌شوند. به همين جهت وقتى پيامبران مى‌آيند، مى‌گويند: آيا در وجود خداوند ـ خالق آسمانها و زمين ـ شك و ترديد وجود دارد؟: «قالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِي اللّهِ شَـکٌّ فاطِرِ السَّمـواتِ وَالأَرضِ» <ref> سورۀ ابراهیم، آیۀ 10 </ref>. با توجه به اينكه استفهام در آيه انكارى است؛ معناى آيه اين گونه است: هيچ شك و ترديدى در مورد خداوند متعال وجود ندارد. ولى اين معرفت فطرى به خودى خود شكوفا نمى‌شود؛ بنابراين خداى سبحان پيامبرانش را پى در پى در ميان مردم مبعوث مى‌كند تا بندگانش را از خواب غفلت و فراموشى بيدار كرده و نعمت فراموش شده ـ معرفت خداى سبحان ـ را به ياد آنان بياورند و پيمانى را كه با خداى خويش در عوالم پيشين بسته‌اند بازخواست كنند. امير مؤمنان(علیه السلام) مى‌فرمايد: «فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِه؛ در ميان آن‌ها رسولانش رامبعوث كرد و پيامبرانش را پى در پى فرستاد تا پيمان فطرتش را از آن‌ها طلب كنند و نعمت فراموش شده‌اش را به آنان يادآورى كنند.» <ref> نهج البلاغه، خطبۀ 1 </ref> <ref> محمد بیابانی اسکویی </ref>
در مباحث خداشناسى روشن شده است كه از نظر قرآن كريم و روايات معصومان، معرفت خدا فطرى همه انسانهاست، يعنى خداوند متعال نفس خويش را به همه بندگانش در عالم ألست (= ذرّ = ميثاق) معرفى كرده و از آنان بر ربوبيّت خويش اقرار گرفته و با آنان بر اين امر عهد و پيمان بسته است. لذا همه بندگان با اين معرفت مفطور شده‌اند؛ ولى آنگاه كه پا به اين دنيا مى‌گذارند دچار فراموشى مى‌شوند. به همين جهت وقتى پيامبران مى‌آيند، مى‌گويند: آيا در وجود خداوند ـ خالق آسمانها و زمين ـ شك و ترديد وجود دارد؟: «قالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِي اللّهِ شَـکٌّ فاطِرِ السَّمـواتِ وَالأَرضِ» <ref> سورۀ ابراهیم، آیۀ 10 </ref>. با توجه به اينكه استفهام در آيه انكارى است؛ معناى آيه اين گونه است: هيچ شك و ترديدى در مورد خداوند متعال وجود ندارد. ولى اين معرفت فطرى به خودى خود شكوفا نمى‌شود؛ بنابراين خداى سبحان پيامبرانش را پى در پى در ميان مردم مبعوث مى‌كند تا بندگانش را از خواب غفلت و فراموشى بيدار كرده و نعمت فراموش شده ـ معرفت خداى سبحان ـ را به ياد آنان بياورند و پيمانى را كه با خداى خويش در عوالم پيشين بسته‌اند بازخواست كنند. امير مؤمنان(علیه السلام) مى‌فرمايد: «فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِه؛ در ميان آن‌ها رسولانش رامبعوث كرد و پيامبرانش را پى در پى فرستاد تا پيمان فطرتش را از آن‌ها طلب كنند و نعمت فراموش شده‌اش را به آنان يادآورى كنند.» <ref> نهج البلاغه، خطبۀ 1 </ref>
در نتیجه يكى از آثار و فوايد نبوّت و رسالت پيامبران و رسولان الهى ـ كه موظّف به رساندن دستورات الهى به خلق شده‌اند ـ اين است كه فطرت فراموش شده، به واسطه پيامبران بيدار و فعّال گردد. بندگان را متوجّه خدايشان كنند و بدين ترتيب از آنان خواسته شود كه بر اساس فطرت خويش حركت كنند و بر آن پيمان كه با خدا بسته‌اند پايبند باشند.  
در نتیجه يكى از آثار و فوايد نبوّت و رسالت پيامبران و رسولان الهى ـ كه موظّف به رساندن دستورات الهى به خلق شده‌اند ـ اين است كه فطرت فراموش شده، به واسطه پيامبران بيدار و فعّال گردد. بندگان را متوجّه خدايشان كنند و بدين ترتيب از آنان خواسته شود كه بر اساس فطرت خويش حركت كنند و بر آن پيمان كه با خدا بسته‌اند پايبند باشند. <ref> محمد بیابانی اسکویی </ref>
 
=== شناساندن طریق عبادت و بندگی ===
عبادت به معناى خضوع و خشوع و اطاعت و پرستش، و عبوديّت به معناى بندگى كردن است. عبادت از شئون و وظايف عبد در مقابل مولا و مالك خويش است. يكى از اهداف اصلى خلقت انسان و جنّ نيز به تصريح قرآن كريم عبادت خداوند متعال است: «مَا خَلَقْتُ الجِن وَ الإنْس إلّا ليَعْبُدون؛ جن و انس را خلق نكردم جز اينكه عبادتم كنند.» <ref>  سوره ذاریات، آیۀ 56 </ref> منظور از عبادت در اينجا عبادت اختيارى است نه عبادت و خضوع تكوينى؛ كه همه موجودات در مقابل عظمت خداى سبحان تكوينآ خاضع و خاشع‌اند. عبادت و عبوديّت اختيارى انسان در صورتى تحقّق پيدا مى‌كند كه او متوجّه خداى خويش شده و بداند خالق و مالك او و همه موجودات، خداوند است. و همه انسانها علاوه بر اينكه در شناخت خدا به تذكّرات و تعاليم پيامبران الهى نيازمندند؛ در كيفيّت عبادت او نيز به آنان سخت محتاجند. زيرا انسان وقتى متوجّه عظمت خداى سبحان مى‌شود درست است قلباً و با تمام وجود در مقابل آن عظمت احساس كوچكى و افتادگى مى‌كند و نيك درمى‌يابد كه چقدر ناتوان و ضعيف و نيازمند است؛ ولى با اين همه نمى‌داند چگونه نعمتهاى او را سپاس گويد و خضوع و فروتنى خود را به او ابراز نمايد.
پس انسان با وجود شناخت خداى خويش باز هم براى بندگى كردن و عبادت او نياز به پيامبران و رسولان دارد. و به همين جهت است كه بيشتر امّتها با اندكى دورى از پيامبران و اوصياى الهى و تعاليم آن‌ها، دچار شرك و بت پرستى مى‌گردند. نگاهى گذرا به سرگذشت پيامبران الهى در قرآن كريم اين امر را آشكارا روشن مى‌كند.
در بت پرستى اعراب جاهلى در زمان پيامبر نيز هيچ ترديدى نيست. خانه كعبه به بتكده‌اى تبدیل شده بود و اميرمؤمنان(علیه السلام) در روز فتح مكّه به دستور پيامبر همه آن‌ها را شكست و آن جا را از آلودگى بت‌ها پاك گردانيد. به همين دليل اميرمؤمنان(علیه السلام) يكى از اهداف بعثت پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) را بيرون آوردن بندگان خدا از پرستش و بيعت و فرمانبرى بندگان ديگر به پرستش و بيعت و فرمانبرى خداى يگانه ذكر مى‌كنند: «فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ لِيُخْرِجَ عِبَادَهُ مِنْ عِبَادَةِ عِبَادِهِ إِلَى عِبَادَتِهِ وَ مِنْ عُهُودِ عِبَادِهِ إِلَى عُهُودِهِ وَ مِنْ طَاعَةِ عِبَادِهِ إِلَى طَاعَتِهِ وَ مِنْ وَلَايَةِ عِبَادِهِ إِلَى وَلَايَتِه؛ همانا خداوند متعال محمّد(صلی الله علیه و آله) را به حق مبعوث كرد تا بندگانش را از عبادت بندگانش به عبادت خودش، و از عهد و پيمان با بندگانش به عهد و پيمان خودش، واز پيروى بندگانش به پيروى خودش، و از ولايت بندگانش به ولايت خويش بيرون آورد.» <ref> کافی، ج 8، ص 386 </ref> خداى متعال توحيد و عبادت خود را دو امر مشترك ميان همه انبيا ياد مى‌كند: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ إِلّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنـَّهُ لا إِلـهَ إِلّا أَنَا فَاعْبُدُونِ؛ و ما پيش از تو رسولى نفرستاديم جز اينكه به او وحى كرديم كه خدايى جز من نيست پس مرا عبادت كنيد.» <ref> سورۀ انبیاء، آیۀ 25 </ref>  <ref> محمد بیابانی اسکویی </ref>
 
 


==فلسفه نخست: حکومت و حاکمیت از آن خدا==
==فلسفه نخست: حکومت و حاکمیت از آن خدا==
۱۱۸٬۳۵۶

ویرایش