جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۲
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
[[توانایی]] انجام کار توسط فاعل [[انسانی]]. [[استطاعت]] از ریشه «ط و ع» و در لغت به معنای توانایی، [[قدرت]] و تمکن آمده است<ref>لسان العرب، ج۸، ص۲۴۲؛ تاج العروس، ج۱۱، ص۳۲۹.</ref>. برخی آن را به معنای [[طلب]] [[فرمانبرداری]] از دیگران دانستهاند، اعم از اینکه با سؤال یا عمل یا زبان حال باشد<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۷، ص۱۳۹.</ref>. این واژه مصدر باب استفعال از «ط و ع» است که اصل آن «استطواع» بوده و چون «واو» افتاده، «هاء» به جای آن به آخر کلمه افزوده شده است<ref>لسان العرب، ج۸ ص۲۴۲؛ تاج العروس، ج۱۱، ص۳۲۹- ۳۳۰.</ref>. در میان [[اهل]] لغت، راغب اصفهانی در این باب تفصیل قابل توجهی را ذکر نموده است. وی [[معتقد]] است: «استطاعت» اسمی است برای اموری که [[انسان]] به وسیله آن [[اراده]] خود را از ایجاد فعل ممکن میسازد و بر آنچه میخواهد [[قادر]] میشود و آنها چهار چیزند: نیروی انجام کار توسط فاعل؛ [[تصور]] فعل؛ ماده پذیرنده تأثیر فعل و در صورت نیاز به ابزار، ابزار انجام فعل، مثل قلم برای نویسنده، متضاد استطاعت «عجز» و «[[ناتوانی]]» است و این در حالتی صورت میپذیرد که یکی یا بیشتر از امور مذکور، موجود نباشد<ref>المفردات، ص۵۳۰.</ref>. استطاعت در اصطلاح [[فقه]] و [[کلام]] به قدرت بر انجام [[تکالیف شرعی]] اطلاق میشود<ref>معجم لغة الفقهاء، ص۶۲.</ref> که به دو قسم استطاعت [[عقلی]] و [[شرعی]] تقسیم شده است. استطاعت یا [[قدرت عقلی]] عبارت است از قدرت [[تکوینی]] [[مکلف]] بر انجام [[مأمور]] به به هر صورت ممکن<ref>الاصطلاحات الفقهیة، ص۱۶۵؛ الموسوعة الفقهیة المیسرة، ج۲، ص۳۲۷.</ref>. استطاعت یا [[قدرت شرعی]] عبارت است از توانایی مکلف بر انجام [[تکلیف]] با جمیع قیدها و شرایطی که [[شرع]] با همان خطاب یا خطابی دیگر برای آن تکلیف مقرر کرده است<ref>الموسوعة الفقهیة المیسرة، ج۲، ص۳۲۷.</ref> | [[توانایی]] انجام کار توسط فاعل [[انسانی]]. [[استطاعت]] از ریشه «ط و ع» و در لغت به معنای توانایی، [[قدرت]] و تمکن آمده است<ref>لسان العرب، ج۸، ص۲۴۲؛ تاج العروس، ج۱۱، ص۳۲۹.</ref>. برخی آن را به معنای [[طلب]] [[فرمانبرداری]] از دیگران دانستهاند، اعم از اینکه با سؤال یا عمل یا زبان حال باشد<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۷، ص۱۳۹.</ref>. این واژه مصدر باب استفعال از «ط و ع» است که اصل آن «استطواع» بوده و چون «واو» افتاده، «هاء» به جای آن به آخر کلمه افزوده شده است<ref>لسان العرب، ج۸ ص۲۴۲؛ تاج العروس، ج۱۱، ص۳۲۹- ۳۳۰.</ref>. در میان [[اهل]] لغت، راغب اصفهانی در این باب تفصیل قابل توجهی را ذکر نموده است. وی [[معتقد]] است: «استطاعت» اسمی است برای اموری که [[انسان]] به وسیله آن [[اراده]] خود را از ایجاد فعل ممکن میسازد و بر آنچه میخواهد [[قادر]] میشود و آنها چهار چیزند: نیروی انجام کار توسط فاعل؛ [[تصور]] فعل؛ ماده پذیرنده تأثیر فعل و در صورت نیاز به ابزار، ابزار انجام فعل، مثل قلم برای نویسنده، متضاد استطاعت «عجز» و «[[ناتوانی]]» است و این در حالتی صورت میپذیرد که یکی یا بیشتر از امور مذکور، موجود نباشد<ref>المفردات، ص۵۳۰.</ref>. استطاعت در اصطلاح [[فقه]] و [[کلام]] به قدرت بر انجام [[تکالیف شرعی]] اطلاق میشود<ref>معجم لغة الفقهاء، ص۶۲.</ref> که به دو قسم استطاعت [[عقلی]] و [[شرعی]] تقسیم شده است. استطاعت یا [[قدرت عقلی]] عبارت است از قدرت [[تکوینی]] [[مکلف]] بر انجام [[مأمور]] به به هر صورت ممکن<ref>الاصطلاحات الفقهیة، ص۱۶۵؛ الموسوعة الفقهیة المیسرة، ج۲، ص۳۲۷.</ref>. استطاعت یا [[قدرت شرعی]] عبارت است از توانایی مکلف بر انجام [[تکلیف]] با جمیع قیدها و شرایطی که [[شرع]] با همان خطاب یا خطابی دیگر برای آن تکلیف مقرر کرده است<ref>الموسوعة الفقهیة المیسرة، ج۲، ص۳۲۷.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[استطاعت - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «استطاعت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۱۳۳.</ref> | ||
==استطاعت [[فقهی]]== | ==استطاعت [[فقهی]]== | ||
توانایی مکلف بر انجام [[حج]] بدون [[مشقت]] و [[سختی]]<ref>مجمع الفائدة و البرهان، ج۶، ص۱۸۶.</ref> و به تعبیری دیگر، توانایی ویژهای که [[شارع مقدس]] آن را در [[وجوب]][[ حج]] معتبر دانسته و بدون حصول آن - هر چند [[قدرت عقلی]] محقق باشد - حج [[واجب]] نمیشود<ref>فرهنگ فقه، ج۱، ص۴۲۹.</ref>. [[استطاعت]] در [[حج]] به چهار قسم استطاعت [[مالی]]، سِربی یا طریقی بدنی و استطاعت زمانی تقسیم شده است. استطاعت مالی آن است که شخص هزینه رفت و برگشت حج و نیز [[نفقه]] [[خانواده]] خود را در حد کفایت داشته باشد<ref>قواعد الأحکام، ج۱، ص۴۰۲.</ref>. استطاعت سربی یا طریقی آن است که راه و مقصد [[سفر]] [[امنیت]] لازم را داشته باشد و [[جان]] و [[مال]] و آبروی حجگزار در معرض خطر قرار نگیرد<ref>کتاب الحج، خویی، ج۱، ص۲۱۳.</ref>. استطاعت بدنی آن است که [[مکلف]] از [[توانایی]] و [[سلامت جسمانی]] لازم برای رفتن به [[مکه]] و انجام [[مناسک]] حج برخوردار باشد<ref>کتاب الحج، خویی، ج۱، ص۲۱۳؛ فرهنگ فقه، ج۱، ص۴۳۰. </ref>. استطاعت زمانی نیز آن است که حجگزار [[زمان]] و [[فرصت]] کافی برای انجام سفر و مناسک حج داشته باشد<ref>العروة الوثقی، ج۲، ص۱۹۳؛ فرهنگ فقه، ج۱، ص۴۳۰.</ref>. | توانایی مکلف بر انجام [[حج]] بدون [[مشقت]] و [[سختی]]<ref>مجمع الفائدة و البرهان، ج۶، ص۱۸۶.</ref> و به تعبیری دیگر، توانایی ویژهای که [[شارع مقدس]] آن را در [[وجوب]][[حج]] معتبر دانسته و بدون حصول آن - هر چند [[قدرت عقلی]] محقق باشد - حج [[واجب]] نمیشود<ref>فرهنگ فقه، ج۱، ص۴۲۹.</ref>. [[استطاعت]] در [[حج]] به چهار قسم استطاعت [[مالی]]، سِربی یا طریقی بدنی و استطاعت زمانی تقسیم شده است. استطاعت مالی آن است که شخص هزینه رفت و برگشت حج و نیز [[نفقه]] [[خانواده]] خود را در حد کفایت داشته باشد<ref>قواعد الأحکام، ج۱، ص۴۰۲.</ref>. استطاعت سربی یا طریقی آن است که راه و مقصد [[سفر]] [[امنیت]] لازم را داشته باشد و [[جان]] و [[مال]] و آبروی حجگزار در معرض خطر قرار نگیرد<ref>کتاب الحج، خویی، ج۱، ص۲۱۳.</ref>. استطاعت بدنی آن است که [[مکلف]] از [[توانایی]] و [[سلامت جسمانی]] لازم برای رفتن به [[مکه]] و انجام [[مناسک]] حج برخوردار باشد<ref>کتاب الحج، خویی، ج۱، ص۲۱۳؛ فرهنگ فقه، ج۱، ص۴۳۰. </ref>. استطاعت زمانی نیز آن است که حجگزار [[زمان]] و [[فرصت]] کافی برای انجام سفر و مناسک حج داشته باشد<ref>العروة الوثقی، ج۲، ص۱۹۳؛ فرهنگ فقه، ج۱، ص۴۳۰.</ref>. | ||
استطاعت به معنای مذکور در [[روایتهای اهل بیت]]{{عم}}، از جمله [[احادیث]] و سخنان منقول از [[امام رضا]]{{ع}}، آمده است. آن [[حضرت]] با به کار بردن واژه «استطاعت» و برخی از مشتقات آن<ref>الکافی، ج۱، ص۱۶۰؛ مسند الإمام الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۱۴؛ مستدرک الوسائل، ج۸، ص۱۰، ۲۳؛ بحار الأنوار، ج۹۶، ص۳۵۹.</ref>، از این موضوع یاد کرده و برخی مباحث و [[احکام]] مربوط به آن را مطرح کرده است. | استطاعت به معنای مذکور در [[روایتهای اهل بیت]]{{عم}}، از جمله [[احادیث]] و سخنان منقول از [[امام رضا]]{{ع}}، آمده است. آن [[حضرت]] با به کار بردن واژه «استطاعت» و برخی از مشتقات آن<ref>الکافی، ج۱، ص۱۶۰؛ مسند الإمام الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۱۴؛ مستدرک الوسائل، ج۸، ص۱۰، ۲۳؛ بحار الأنوار، ج۹۶، ص۳۵۹.</ref>، از این موضوع یاد کرده و برخی مباحث و [[احکام]] مربوط به آن را مطرح کرده است. | ||
[[عالمان]] و [[فقیهان]] نیز از آغاز تدوین [[علوم اسلامی]] این موضوع را در تألیفات [[فقهی]] خود مطرح کردهاند. این موضوع در منابع متقدم همچون النهایة [[شیخ طوسی]]<ref>النهایة، طوسی، ص۲۰۳.</ref> و المهذب [[قاضی]] ابنبراج<ref>المهذب، ج۱، ص۲۶۷.</ref> در لابهلای مباحث حج و بدون قرار گرفتن در تحت عنوان و موضوعی خاص آمده است، ولی در منابع متأخر همچون: مسالک الافهام [[شهید]] ثانی<ref>مسالک الأفهام، شهید ثانی، ج۲، ص۱۲۹.</ref> و [[مجمع]] الفائدة [[محقق اردبیلی]]<ref>مجمع الفائدة و البرهان، ج۶، ص۵۲.</ref> و نیز منابع معاصر همچون العروة الوثقی [[سید محمد کاظم یزدی]]<ref>العروة الوثقی، ج۴، ص۳۶۲.</ref> و تحریر الوسیلة [[امام خمینی]]<ref>تحریر الوسیلة، ج۱، ص۳۷۱.</ref> در شرایط [[وجوب]][[ حج]] مطرح شده است. | [[عالمان]] و [[فقیهان]] نیز از آغاز تدوین [[علوم اسلامی]] این موضوع را در تألیفات [[فقهی]] خود مطرح کردهاند. این موضوع در منابع متقدم همچون النهایة [[شیخ طوسی]]<ref>النهایة، طوسی، ص۲۰۳.</ref> و المهذب [[قاضی]] ابنبراج<ref>المهذب، ج۱، ص۲۶۷.</ref> در لابهلای مباحث حج و بدون قرار گرفتن در تحت عنوان و موضوعی خاص آمده است، ولی در منابع متأخر همچون: مسالک الافهام [[شهید]] ثانی<ref>مسالک الأفهام، شهید ثانی، ج۲، ص۱۲۹.</ref> و [[مجمع]] الفائدة [[محقق اردبیلی]]<ref>مجمع الفائدة و البرهان، ج۶، ص۵۲.</ref> و نیز منابع معاصر همچون العروة الوثقی [[سید محمد کاظم یزدی]]<ref>العروة الوثقی، ج۴، ص۳۶۲.</ref> و تحریر الوسیلة [[امام خمینی]]<ref>تحریر الوسیلة، ج۱، ص۳۷۱.</ref> در شرایط [[وجوب]][[حج]] مطرح شده است. | ||
[[استطاعت]] به معنای [[قدرت]] و [[توانایی]] انجام [[تکالیف شرعی]]، یکی از شرایط وجوب همه تکالیف شرعی است، چنان که [[قرآن کریم]] در آیاتی به این موضوع اشاره کرده است<ref>زبدة البیان، ص۵۴۱؛ کتاب الفقه علی المذاهب الأربعة و مذهب أهل البیت{{عم}}، ج۱، ص۲۷۱؛ الفتاوی الواضحة، ص۴۱.</ref>، {{متن قرآن|لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا}}<ref>«خداوند به هیچ کس جز (برابر با) توانش تکلیف نمیکند» سوره بقره، آیه ۲۸۶.</ref>. از جمله این [[تکالیف]] حج است که این عمل در صورتی بر شخص [[واجب]] میشود که استطاعت برای او حاصل شده باشد<ref>مسائل الناصریات، ص۳۰۳؛ النهایة، طوسی، ص۲۰۳؛ جواهر الکلام، ج۱۷، ص۲۴۸.</ref>. این شرط علاوه بر [[آیات قرآن]]<ref>{{متن قرآن|فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ}} «در آن نشانههایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بیگمان خداوند از جهانیان بینیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.</ref> در روایتهای متعددی از [[امام رضا]]{{ع}} نیز آمده است. از جمله در [[نقلی]] آن [[حضرت]] حج را واجبی از [[واجبات الهی]] بر افراد مستطیع میشمرد<ref>فقه الرضا{{ع}}، ص۲۱۴؛ مستدرک الوسائل، ج۸، ص۱۰.</ref>. در [[حدیثی]] دیگر نیز [[امام]] کسی را که با وجود استطاعت، حج را ترک کند مصداق [[آیه]] ۱۷۲ [[اسراء]] /۱۷ میداند که [[خداوند]] آنان را در [[قیامت]] [[کور]] [[محشور]] میکند<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۴۴۷؛ وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۲۸.</ref>. اما آیا استطاعتی که در [[حج]] واجب است استطاعت [[شرعی]] است یا استطاعت [[عقلی]]؟ در این باره در میان [[عالمان]] [[اسلامی]] دو دیدگاه وجود دارد. [[فقیهان]] [[امامیه]] استطاعت شرعی را شرط دانستهاند<ref>بحار الأنوار، ج۹۶، ص۳۵۸؛ مستدرک الوسائل، ج۸ ص۱۷.</ref> مگر در حج [[نذری]] که گفتهاند با استطاعت عقلی نیز واجب میشود<ref>العروة الوثقی، ج۴، ص۵۰۹.</ref>. این امر در روایتهایی از امام رضا{{ع}} نیز آمده است. از جمله آن حضرت از یکی از [[اصحاب]] پرسید: در مورد استطاعت که در آیه ۱۹۷ [[آل عمران]] /۳ آمده چه میگویید؟ [[راوی]] پاسخ داد: ما همان نظر [[امام صادق]]{{ع}} را داریم که آن حضرت استطاعت در [[آیه]] را به [[استطاعت]] در [[مال]] و [[صحت]] [[بدن]] [[تفسیر]] میکرد. پس از شنیدن این پاسخ، [[امام]] آن را [[تأیید]] کرد<ref>بحار الأنوار، ج۵، ص۴۴؛ مستدرک الوسائل، ج۸، ص۱۹.</ref>. در [[نقلی]] دیگر نیز آن [[حضرت]] استطاعت را به داشتن توشه و مرکب و صحت بدن تفسیر میکند<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۳۱؛ وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۳۵. </ref>. این مضمون در نقلی دیگر منسوب به آن حضرت نیز آمده است<ref>بحار الأنوار، ج۹۶، ص۳۵۸؛ مستدرک الوسائل، ج۸ ص۱۷.</ref>. در مقابل، نقلهای دیگری از حضرت [[روایت]] شده است که [[ظهور]] در کفایت استطاعت [[عقلی]] دارد. از جمله در نقلی شخصی از آن حضرت در مورد بدهی[[ حج]] سؤال کرد. آن حضرت حج را بر همه کسانی که [[توانایی]] رفتن به [[حج]] با پای پیاده را دارند، [[واجب]] شمرد و سپس در جواز این [[حکم]] به حج [[پیامبر]]{{صل}} و [[مسلمانان]] در [[صدر اسلام]] استناد کرد که بیشتر حجگزاران همراه با پیامبر{{صل}} پیادگان بودند<ref>بحارالأنوار، ج۶، ص۳۶۰؛ مستدرک الوسائل، ج۸، ص۲۳.</ref>. شبیه به این [[استدلال]] در روایتهایی از [[امام صادق]]{{ع}} نیز آمده است<ref>تهذیب الأحکام، ج۵، ص۱۱؛ وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۴۳.</ref>. اما با توجه به روایتهای دسته نخست که استطاعت [[شرعی]] را شرط [[وجوب]] حج دانسته، [[فقیهان]] [[امامیه]] این [[روایتها]] را حمل بر حج مستحبی<ref>وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۴۳؛ کتاب السرائر، ج۱، ص۵۱۱.</ref> یا [[تقیه]] کردهاند؛ زیرا این روایتها موافق [[نظریه ]][[اهل سنت]] است<ref>کتاب السرائر، ج۱، ص۵۱۱؛ جواهر الکلام، ج۱۷، ص۲۵۰.</ref>. برخی نیز مقصود از این افراد را کسانی دانستهاند که حج بر آنان از قبل مستقر شده است<ref>کتاب الحج، انصاری، ص۲۶؛ ریاض المسائل، ج۶، ص۳۴.</ref>. در صورت حصول استطاعت عقلی چنین افرادی، حج بر آنان واجب خواهد بود.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[استطاعت - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «استطاعت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۱۳۳.</ref> | [[استطاعت]] به معنای [[قدرت]] و [[توانایی]] انجام [[تکالیف شرعی]]، یکی از شرایط وجوب همه تکالیف شرعی است، چنان که [[قرآن کریم]] در آیاتی به این موضوع اشاره کرده است<ref>زبدة البیان، ص۵۴۱؛ کتاب الفقه علی المذاهب الأربعة و مذهب أهل البیت{{عم}}، ج۱، ص۲۷۱؛ الفتاوی الواضحة، ص۴۱.</ref>، {{متن قرآن|لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا}}<ref>«خداوند به هیچ کس جز (برابر با) توانش تکلیف نمیکند» سوره بقره، آیه ۲۸۶.</ref>. از جمله این [[تکالیف]] حج است که این عمل در صورتی بر شخص [[واجب]] میشود که استطاعت برای او حاصل شده باشد<ref>مسائل الناصریات، ص۳۰۳؛ النهایة، طوسی، ص۲۰۳؛ جواهر الکلام، ج۱۷، ص۲۴۸.</ref>. این شرط علاوه بر [[آیات قرآن]]<ref>{{متن قرآن|فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ}} «در آن نشانههایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بیگمان خداوند از جهانیان بینیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.</ref> در روایتهای متعددی از [[امام رضا]]{{ع}} نیز آمده است. از جمله در [[نقلی]] آن [[حضرت]] حج را واجبی از [[واجبات الهی]] بر افراد مستطیع میشمرد<ref>فقه الرضا{{ع}}، ص۲۱۴؛ مستدرک الوسائل، ج۸، ص۱۰.</ref>. در [[حدیثی]] دیگر نیز [[امام]] کسی را که با وجود استطاعت، حج را ترک کند مصداق [[آیه]] ۱۷۲ [[اسراء]] /۱۷ میداند که [[خداوند]] آنان را در [[قیامت]] [[کور]] [[محشور]] میکند<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۴۴۷؛ وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۲۸.</ref>. اما آیا استطاعتی که در [[حج]] واجب است استطاعت [[شرعی]] است یا استطاعت [[عقلی]]؟ در این باره در میان [[عالمان]] [[اسلامی]] دو دیدگاه وجود دارد. [[فقیهان]] [[امامیه]] استطاعت شرعی را شرط دانستهاند<ref>بحار الأنوار، ج۹۶، ص۳۵۸؛ مستدرک الوسائل، ج۸ ص۱۷.</ref> مگر در حج [[نذری]] که گفتهاند با استطاعت عقلی نیز واجب میشود<ref>العروة الوثقی، ج۴، ص۵۰۹.</ref>. این امر در روایتهایی از امام رضا{{ع}} نیز آمده است. از جمله آن حضرت از یکی از [[اصحاب]] پرسید: در مورد استطاعت که در آیه ۱۹۷ [[آل عمران]] /۳ آمده چه میگویید؟ [[راوی]] پاسخ داد: ما همان نظر [[امام صادق]]{{ع}} را داریم که آن حضرت استطاعت در [[آیه]] را به [[استطاعت]] در [[مال]] و [[صحت]] [[بدن]] [[تفسیر]] میکرد. پس از شنیدن این پاسخ، [[امام]] آن را [[تأیید]] کرد<ref>بحار الأنوار، ج۵، ص۴۴؛ مستدرک الوسائل، ج۸، ص۱۹.</ref>. در [[نقلی]] دیگر نیز آن [[حضرت]] استطاعت را به داشتن توشه و مرکب و صحت بدن تفسیر میکند<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۳۱؛ وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۳۵. </ref>. این مضمون در نقلی دیگر منسوب به آن حضرت نیز آمده است<ref>بحار الأنوار، ج۹۶، ص۳۵۸؛ مستدرک الوسائل، ج۸ ص۱۷.</ref>. در مقابل، نقلهای دیگری از حضرت [[روایت]] شده است که [[ظهور]] در کفایت استطاعت [[عقلی]] دارد. از جمله در نقلی شخصی از آن حضرت در مورد بدهی[[حج]] سؤال کرد. آن حضرت حج را بر همه کسانی که [[توانایی]] رفتن به [[حج]] با پای پیاده را دارند، [[واجب]] شمرد و سپس در جواز این [[حکم]] به حج [[پیامبر]]{{صل}} و [[مسلمانان]] در [[صدر اسلام]] استناد کرد که بیشتر حجگزاران همراه با پیامبر{{صل}} پیادگان بودند<ref>بحارالأنوار، ج۶، ص۳۶۰؛ مستدرک الوسائل، ج۸، ص۲۳.</ref>. شبیه به این [[استدلال]] در روایتهایی از [[امام صادق]]{{ع}} نیز آمده است<ref>تهذیب الأحکام، ج۵، ص۱۱؛ وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۴۳.</ref>. اما با توجه به روایتهای دسته نخست که استطاعت [[شرعی]] را شرط [[وجوب]] حج دانسته، [[فقیهان]] [[امامیه]] این [[روایتها]] را حمل بر حج مستحبی<ref>وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۴۳؛ کتاب السرائر، ج۱، ص۵۱۱.</ref> یا [[تقیه]] کردهاند؛ زیرا این روایتها موافق [[نظریه]][[اهل سنت]] است<ref>کتاب السرائر، ج۱، ص۵۱۱؛ جواهر الکلام، ج۱۷، ص۲۵۰.</ref>. برخی نیز مقصود از این افراد را کسانی دانستهاند که حج بر آنان از قبل مستقر شده است<ref>کتاب الحج، انصاری، ص۲۶؛ ریاض المسائل، ج۶، ص۳۴.</ref>. در صورت حصول استطاعت عقلی چنین افرادی، حج بر آنان واجب خواهد بود.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[استطاعت - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «استطاعت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۱۳۳.</ref> | ||
==استطاعت کلامی== | ==استطاعت کلامی== | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
عدلیه ابتدایی که در قرون بعد خود را در هیأت [[معتزله]] نمودند، معتقدند که استطاعت عمل کردن مقدم بر فعل است. از نظر ایشان، استطاعت [[ارتباط]] نزدیکی با [[سلامت جسم]] و [[اعتدال]] مزاج دارد و از شروط لازم آن به شمار میآید، هر چند شرط کافی نیست. آنان به اهمیت ابزارها نیز در عمل کردن توجه دارند و آن را در کنار [[قدرت]] از لوازم انجام فعل میدانند. به اعتقاد ایشان، ابزارهای لازم برای تحقق فعل سه دستهاند: نخست، ابزارهایی که تقدم وجودی بر فعل دارند، مانند کمان در [[تیراندازی]]. دوم، ابزارهایی که هم تقدم وجودی بر فعل دارند و هم با آن مقارناند، مانند زبان که مقدم بر کلام است و به هنگام [[سخن گفتن]] به حرکت میآید. سوم، ابزارهایی که بر فعل تقدم وجودی ندارند، اما با آن مقارناند<ref>شرح الأصول الخمسة، ص۲۶۲-۲۶۴؛ الفصل فی الملل و الأهواء و النحل، ج۲، ص۵۹-۶۱.</ref>. جبرگرایان اعتدالی و [[اشاعره]] از مقارنه استطاعت و فعل [[دفاع]] میکنند. قائلان این دیدگاه معتقدند که [[انسان]] فاعل [[افعال]] خویش نیست، بلکه [[قدرت]] عمل کردن خود را صرفاً از [[خدا]] دارد و آن در همان لحظه عمل به او داده میشود<ref>شرح الأصول الخمسة، ص۲۶۷.</ref>. گویا نخستین کسی که این نظریه را به وضوح مطرح کرده، [[یوسف بن خالد سمتی]] (۱۸۹ق) بوده است<ref>رسائل الشریف المرتضی، ج۲، ص۱۸۲.</ref>. دیدگاه سوم نیز، چنان که [[مشاهده]] شد، متعلق به [[ضرار بن عمرو]] و برخی [[کرامیه]] است<ref>التمهید لقواعد التوحید، ص۲۰۸.</ref>. تقریری خاص از این نظریه در دیدگاههای [[هشام بن حکم]] (۱۹۰ق) [[متکلم]] [[شیعی]] نیز دیده میشود<ref>مقالات الإسلامیین، ص۴۲- ۴۳.</ref>. | عدلیه ابتدایی که در قرون بعد خود را در هیأت [[معتزله]] نمودند، معتقدند که استطاعت عمل کردن مقدم بر فعل است. از نظر ایشان، استطاعت [[ارتباط]] نزدیکی با [[سلامت جسم]] و [[اعتدال]] مزاج دارد و از شروط لازم آن به شمار میآید، هر چند شرط کافی نیست. آنان به اهمیت ابزارها نیز در عمل کردن توجه دارند و آن را در کنار [[قدرت]] از لوازم انجام فعل میدانند. به اعتقاد ایشان، ابزارهای لازم برای تحقق فعل سه دستهاند: نخست، ابزارهایی که تقدم وجودی بر فعل دارند، مانند کمان در [[تیراندازی]]. دوم، ابزارهایی که هم تقدم وجودی بر فعل دارند و هم با آن مقارناند، مانند زبان که مقدم بر کلام است و به هنگام [[سخن گفتن]] به حرکت میآید. سوم، ابزارهایی که بر فعل تقدم وجودی ندارند، اما با آن مقارناند<ref>شرح الأصول الخمسة، ص۲۶۲-۲۶۴؛ الفصل فی الملل و الأهواء و النحل، ج۲، ص۵۹-۶۱.</ref>. جبرگرایان اعتدالی و [[اشاعره]] از مقارنه استطاعت و فعل [[دفاع]] میکنند. قائلان این دیدگاه معتقدند که [[انسان]] فاعل [[افعال]] خویش نیست، بلکه [[قدرت]] عمل کردن خود را صرفاً از [[خدا]] دارد و آن در همان لحظه عمل به او داده میشود<ref>شرح الأصول الخمسة، ص۲۶۷.</ref>. گویا نخستین کسی که این نظریه را به وضوح مطرح کرده، [[یوسف بن خالد سمتی]] (۱۸۹ق) بوده است<ref>رسائل الشریف المرتضی، ج۲، ص۱۸۲.</ref>. دیدگاه سوم نیز، چنان که [[مشاهده]] شد، متعلق به [[ضرار بن عمرو]] و برخی [[کرامیه]] است<ref>التمهید لقواعد التوحید، ص۲۰۸.</ref>. تقریری خاص از این نظریه در دیدگاههای [[هشام بن حکم]] (۱۹۰ق) [[متکلم]] [[شیعی]] نیز دیده میشود<ref>مقالات الإسلامیین، ص۴۲- ۴۳.</ref>. | ||
در [[سخنان امام رضا]]{{ع}} نیز مطالب متعددی در باب [[استطاعت]] دیده میشود. اینکه از ایشان در چندین موضع در این باب پرسیدهاند، نشان میدهد که این بحث در فضای [[جامعه]] [[مسلمانان]] در آن عصر رونق خاصی داشته است. تبیین [[امام]] از بحث استطاعت شباهتهایی با هر سه نظریه پیشگفته دارد، اما کاملاً هیچ یک از آنها نیست و عمق [[توحیدی]] خاصی را داراست که در ادامه بدان اشاره خواهیم کرد. امام بر آن است که [[بنده]] با داشتن چهار ویژگی صاحب استطاعت میشود. نخست اینکه راه عمل وی گشاده باشد و مانعی در مقابلش نباشد. دوم اینکه شخص تندرست باشد. سوم اینکه جوارح و اعضای فرد سالم باشد. چهارم برای او سببی از جانب خدا برسد<ref>الکافی، ج۱، ص۱۶۰.</ref>. امام در ادامه این [[روایت]] ویژگی چهارم را با ذکر مثالی تشریح میکند. ایشان میفرماید: بعد از آنکه بنده راهش باز شد و مانعی نداشت، تندرست و اعضایش سالم بود، قصد آن را میکند که [[زنا]] کند. زنی را در ابتدا برای این کار نمییابد و پس از مدتی چنین کسی را پیدا میکند. آنگاه یا [[خویشتنداری]] میکند و یا [[تسلیم]] امیالش میشود و زنا میکند. نه کسی که خویشتنداری کرده، [[خداوند]] را به [[زور]] [[اطاعت]] نموده است و نه کسی که زنا کرده، با [[نافرمانی]] خود بر او چیره شده است<ref>الکافی، ج۱، ص۱۶۱.</ref>. ویژگیهای چهارگانهای که [[امام]] برشمرده، با آنچه از [[عدلیه]] و [[معتزله]] گفته شد، شباهت بسیار دارد و نظیر مطلبی است که آنان درباره [[سلامت جسم]] و مزاج و... بیان کردهاند. هر سه ویژگی نخست بازگشت به زوال مانع دارد و در اصطلاح امری [[علمی]] است، اما ویژگی چهارم امری است وجودی که آنچه «[[استطاعت]]» نامیده میشود، با آن آشکار میشود و تحقق مییابد که البته میتواند مصادیق مختلفی داشته باشد. ویژگی چهارم نه شرط لازم استطاعت است و نه شرط کافی آن، بلکه همان گونه که گفته شد، آشکار کننده و تحققبخش آن است؛ زیرا صرف نبود موانع مطرح شده در سه ویژگی نخست، برای اینکه شخص را صاحب استطاعت کند، کفایت میکند و نیازی نیست که حتماً به ویژگی چهارم ضمیمه شود. [[شیخ مفید]] از این فراتر میرود و بیان میکند که به فرض [[صحت]] استناد این [[حدیث]] به [[معصوم]]{{عم}} (استناد وی به [[حدیثی]] نظیر این حدیث از امام [[موسی کاظم]]{{ع}} است که [[شیخ صدوق]] نقل کرده است)، در این [[روایت]]، تنها ویژگیای در [[ارتباط]] با استطاعت است که از تندرستی حکایت میکند. به [[اعتقاد]] وی هیچ منعی جز عدم [[سلامت]]، موجب عدم استطاعت نمیشود. برای مثال، شخص سالمی که ابزار کاری را ندارد، مستطیع است و تنها وسیله انجام دادن آن را ندارد. البته شیخ مفید غیر از [[ضعیف]] دانستن حدیث، این احتمال را نیز مطرح میکند که مراد از استطاعت در این روایت، تسهیل طریق انجام فعل باشد که البته از نظر وی ربط مستقیمی به استطاعت به معنای مصطلح آن ندارد<ref>تصحیح الاعتقاد، ص۶۳ -۶۴.</ref>. آنچه از این روایت قابل استفاده است این است که [[امام رضا]]{{ع}}، استطاعت را هم به پیش از انجام فعل و هم به حین انجام فعل متعلق میداند. ایشان استطاعت را صرف حالت [[روانی]] [[توانایی]] انجام فعل که با رفع موانع صورت میپذیرد، نمیداند و [[معتقد]] است که استطاعت بعدی وجودی نیز دارد که به [[توفیق الهی]] صورت میپذیرد. این مطلب به [[صراحت]] از ایشان در روایتی دیگر نقل شده است. منقول است [[امام]] در پاسخ شخصی که [[استطاعت]] را «[[توانایی]] بر عمل» میدانست، فرمود: توانایی بر عمل هنگامی محقق میشود که [[خداوند]] [[توفیق]] انجام دادن آن عمل را بدهد و اگر توفیق انجام دادن عمل از سوی [[خدا]] نباشد، استطاعتی در کار نیست، چنان که خداوند توفیق انجام [[تکالیف]] را به [[کفار]] نمیدهد، هر چند در ظاهر واجد استطاعتاند<ref>فقه الرضا{{ع}}، ص۳۵۱؛ بحار الأنوار، ج۵، ص۴۲.</ref>. امام هر چند با تأکید بر اموری چون [[سلامت جسم]] و مزاج، مانند [[عدلیه]] و [[معتزله]]، قائل به استطاعت پیش از عمل است، اما همچنان که در بحث از ویژگی چهارم و نیز مضمون [[حدیث]] اخیر [[مشاهده]] شد، ملاحظات عمیق دیگری نیز دارند و استطاعت را تنها در سطحی که [[متکلمان]] مطرح میکنند، بیان نمیفرماید. ایشان در بحث از استطاعت به [[توحید افعالی]] توجه دارد و استطاعت و [[اختیار]] و اموری از این دست را بیرون از آن نمیداند. همه [[شئون]] وجودی موجودات و از جمله [[انسان]] در نظر امام، در مرتبه الوهی، [[خلق]] خداوند است و [[افعال]] و احوال بشری از این قاعده مستثنا نیستند. داشتن استطاعت و اختیار بشری، با [[خلقت]] [[الهی]] منافاتی ندارد، چون در یک سطح و مرتبه نیستند. از این رو، روایتهایی که به استطاعت حین فعل اشاره دارند<ref>فقه الرضا{{ع}}، ص۳۵۱.</ref> در [[تعارض]] با قول به داشتن استطاعت پیش از فعل نیستند که از برخی دیگر از [[روایتها]] قابل استفاده است<ref>الکافی، ج۱، ص۱۶۰- ۱۶۱.</ref>. [[هشام بن حکم]] که [[شاگرد]] [[مکتب اهل بیت]]{{عم}} بود، بحث استطاعت را تا حدودی همین گونه تبیین میکرد. او بر آن بود که برخی از شروط استطاعت (مانند آنچه درباره ویژگیهای عدم استطاعت در [[روایت]] [[امام رضا]]{{ع}} گفته شد)، پیش از فعل محقق میشود و برخی حین انجام فعل. از این رو، میتوان استطاعت را هم به پیش از فعل و هم به حین انجام دادن آن نسبت داد<ref>مقالات الإسلامیین، ص۴۲- ۴۳.</ref>. آنچه از مجموع [[سخنان امام]] به دست میآید این است که هر چند ایشان [[انسان]] را واجد اموری میداند که بر اساس آنها به انجام فعل مستطیع میگردد، اما این داشتهها، همه [[حقیقت]] [[استطاعت]] نیست و این [[خداوند]] است که علت تمام کننده به شمار میآید. به عبارت دیگر، اگر مقصود از استطاعت، اقتضا و توان انجام فعل باشد، مقدم بر فعل است، اما اگر مقصود علیت تامه باشد مقارن با فعل خواهد بود. البته [[مجلسی]] برخی از روایتهای باب استطاعت را که به استطاعت حین عمل ناظر است، روایتهای تقیهای دانسته و [[معتقد]] است که این [[روایتها]] با آنچه در عمده روایتهای [[معصومان]]{{عم}} آمده در [[تعارض]] است<ref>بحار الأنوار، ج۵، ص۴۳.</ref> | در [[سخنان امام رضا]]{{ع}} نیز مطالب متعددی در باب [[استطاعت]] دیده میشود. اینکه از ایشان در چندین موضع در این باب پرسیدهاند، نشان میدهد که این بحث در فضای [[جامعه]] [[مسلمانان]] در آن عصر رونق خاصی داشته است. تبیین [[امام]] از بحث استطاعت شباهتهایی با هر سه نظریه پیشگفته دارد، اما کاملاً هیچ یک از آنها نیست و عمق [[توحیدی]] خاصی را داراست که در ادامه بدان اشاره خواهیم کرد. امام بر آن است که [[بنده]] با داشتن چهار ویژگی صاحب استطاعت میشود. نخست اینکه راه عمل وی گشاده باشد و مانعی در مقابلش نباشد. دوم اینکه شخص تندرست باشد. سوم اینکه جوارح و اعضای فرد سالم باشد. چهارم برای او سببی از جانب خدا برسد<ref>الکافی، ج۱، ص۱۶۰.</ref>. امام در ادامه این [[روایت]] ویژگی چهارم را با ذکر مثالی تشریح میکند. ایشان میفرماید: بعد از آنکه بنده راهش باز شد و مانعی نداشت، تندرست و اعضایش سالم بود، قصد آن را میکند که [[زنا]] کند. زنی را در ابتدا برای این کار نمییابد و پس از مدتی چنین کسی را پیدا میکند. آنگاه یا [[خویشتنداری]] میکند و یا [[تسلیم]] امیالش میشود و زنا میکند. نه کسی که خویشتنداری کرده، [[خداوند]] را به [[زور]] [[اطاعت]] نموده است و نه کسی که زنا کرده، با [[نافرمانی]] خود بر او چیره شده است<ref>الکافی، ج۱، ص۱۶۱.</ref>. ویژگیهای چهارگانهای که [[امام]] برشمرده، با آنچه از [[عدلیه]] و [[معتزله]] گفته شد، شباهت بسیار دارد و نظیر مطلبی است که آنان درباره [[سلامت جسم]] و مزاج و... بیان کردهاند. هر سه ویژگی نخست بازگشت به زوال مانع دارد و در اصطلاح امری [[علمی]] است، اما ویژگی چهارم امری است وجودی که آنچه «[[استطاعت]]» نامیده میشود، با آن آشکار میشود و تحقق مییابد که البته میتواند مصادیق مختلفی داشته باشد. ویژگی چهارم نه شرط لازم استطاعت است و نه شرط کافی آن، بلکه همان گونه که گفته شد، آشکار کننده و تحققبخش آن است؛ زیرا صرف نبود موانع مطرح شده در سه ویژگی نخست، برای اینکه شخص را صاحب استطاعت کند، کفایت میکند و نیازی نیست که حتماً به ویژگی چهارم ضمیمه شود. [[شیخ مفید]] از این فراتر میرود و بیان میکند که به فرض [[صحت]] استناد این [[حدیث]] به [[معصوم]]{{عم}} (استناد وی به [[حدیثی]] نظیر این حدیث از امام [[موسی کاظم]]{{ع}} است که [[شیخ صدوق]] نقل کرده است)، در این [[روایت]]، تنها ویژگیای در [[ارتباط]] با استطاعت است که از تندرستی حکایت میکند. به [[اعتقاد]] وی هیچ منعی جز عدم [[سلامت]]، موجب عدم استطاعت نمیشود. برای مثال، شخص سالمی که ابزار کاری را ندارد، مستطیع است و تنها وسیله انجام دادن آن را ندارد. البته شیخ مفید غیر از [[ضعیف]] دانستن حدیث، این احتمال را نیز مطرح میکند که مراد از استطاعت در این روایت، تسهیل طریق انجام فعل باشد که البته از نظر وی ربط مستقیمی به استطاعت به معنای مصطلح آن ندارد<ref>تصحیح الاعتقاد، ص۶۳ -۶۴.</ref>. آنچه از این روایت قابل استفاده است این است که [[امام رضا]]{{ع}}، استطاعت را هم به پیش از انجام فعل و هم به حین انجام فعل متعلق میداند. ایشان استطاعت را صرف حالت [[روانی]] [[توانایی]] انجام فعل که با رفع موانع صورت میپذیرد، نمیداند و [[معتقد]] است که استطاعت بعدی وجودی نیز دارد که به [[توفیق الهی]] صورت میپذیرد. این مطلب به [[صراحت]] از ایشان در روایتی دیگر نقل شده است. منقول است [[امام]] در پاسخ شخصی که [[استطاعت]] را «[[توانایی]] بر عمل» میدانست، فرمود: توانایی بر عمل هنگامی محقق میشود که [[خداوند]] [[توفیق]] انجام دادن آن عمل را بدهد و اگر توفیق انجام دادن عمل از سوی [[خدا]] نباشد، استطاعتی در کار نیست، چنان که خداوند توفیق انجام [[تکالیف]] را به [[کفار]] نمیدهد، هر چند در ظاهر واجد استطاعتاند<ref>فقه الرضا{{ع}}، ص۳۵۱؛ بحار الأنوار، ج۵، ص۴۲.</ref>. امام هر چند با تأکید بر اموری چون [[سلامت جسم]] و مزاج، مانند [[عدلیه]] و [[معتزله]]، قائل به استطاعت پیش از عمل است، اما همچنان که در بحث از ویژگی چهارم و نیز مضمون [[حدیث]] اخیر [[مشاهده]] شد، ملاحظات عمیق دیگری نیز دارند و استطاعت را تنها در سطحی که [[متکلمان]] مطرح میکنند، بیان نمیفرماید. ایشان در بحث از استطاعت به [[توحید افعالی]] توجه دارد و استطاعت و [[اختیار]] و اموری از این دست را بیرون از آن نمیداند. همه [[شئون]] وجودی موجودات و از جمله [[انسان]] در نظر امام، در مرتبه الوهی، [[خلق]] خداوند است و [[افعال]] و احوال بشری از این قاعده مستثنا نیستند. داشتن استطاعت و اختیار بشری، با [[خلقت]] [[الهی]] منافاتی ندارد، چون در یک سطح و مرتبه نیستند. از این رو، روایتهایی که به استطاعت حین فعل اشاره دارند<ref>فقه الرضا{{ع}}، ص۳۵۱.</ref> در [[تعارض]] با قول به داشتن استطاعت پیش از فعل نیستند که از برخی دیگر از [[روایتها]] قابل استفاده است<ref>الکافی، ج۱، ص۱۶۰- ۱۶۱.</ref>. [[هشام بن حکم]] که [[شاگرد]] [[مکتب اهل بیت]]{{عم}} بود، بحث استطاعت را تا حدودی همین گونه تبیین میکرد. او بر آن بود که برخی از شروط استطاعت (مانند آنچه درباره ویژگیهای عدم استطاعت در [[روایت]] [[امام رضا]]{{ع}} گفته شد)، پیش از فعل محقق میشود و برخی حین انجام فعل. از این رو، میتوان استطاعت را هم به پیش از فعل و هم به حین انجام دادن آن نسبت داد<ref>مقالات الإسلامیین، ص۴۲- ۴۳.</ref>. آنچه از مجموع [[سخنان امام]] به دست میآید این است که هر چند ایشان [[انسان]] را واجد اموری میداند که بر اساس آنها به انجام فعل مستطیع میگردد، اما این داشتهها، همه [[حقیقت]] [[استطاعت]] نیست و این [[خداوند]] است که علت تمام کننده به شمار میآید. به عبارت دیگر، اگر مقصود از استطاعت، اقتضا و توان انجام فعل باشد، مقدم بر فعل است، اما اگر مقصود علیت تامه باشد مقارن با فعل خواهد بود. البته [[مجلسی]] برخی از روایتهای باب استطاعت را که به استطاعت حین عمل ناظر است، روایتهای تقیهای دانسته و [[معتقد]] است که این [[روایتها]] با آنچه در عمده روایتهای [[معصومان]]{{عم}} آمده در [[تعارض]] است<ref>بحار الأنوار، ج۵، ص۴۳.</ref><ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[استطاعت کلامی - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «استطاعت کلامی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۱۳۶.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |