اسماء بنت عمیس در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ')
خط ۳۵: خط ۳۵:
[[پیامبر]]{{صل}} فرمود: اسماء [[گریه]] مکن، [[خدا]] به من خبر داد که به [[جعفر]] دو بال عطا کرده تا در [[بهشت]] با [[ملائکه]] پرواز کند.
[[پیامبر]]{{صل}} فرمود: اسماء [[گریه]] مکن، [[خدا]] به من خبر داد که به [[جعفر]] دو بال عطا کرده تا در [[بهشت]] با [[ملائکه]] پرواز کند.


گفتم: یا [[رسول الله]]! اگر این مطلب را برای [[مردم]] بفرمایید [[جعفر]] فراموش نمی‌شود؛ سپس [[حضرت]] فرمود: "در هنگام [[مصیبت]] به سینه مزن و سخن [[ناشایست]] مگو" و وقتی از کنار دخترش [[فاطمه]] عبور کرد و دید که صدای ناله‌اش بلند است، به او فرمود: {{متن حدیث|على مِثلِ جعفرٍ فَلتَبكِ الباكية}}: آری، گریه‌کنندگان باید بر [[جعفر]] [[گریه]] کنند. بعد [[دستور]] داد تا برای [[خانواده]] [[جعفر]] که مشغول [[عزاداری]] بودند [[غذا]] تهیه کنند و از این جا این کار [[سنت]] شد<ref>السیرة النبویه، ابن هشام (ترجمه: رسولی)، ج۲، ص۲۵۲؛ الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۸، ص۲۹۴؛ کامل، ابن اثیر (ترجمه: حالت- خلیلی)، ج۷، ص۲۸۱؛ تذکرة الفقهاء، علامه حلی، ج۲، ص۱۲۷؛ ذخیرة المعاد، محقق سبزواری، ج۱، ص۳۴۱.</ref>.<ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۱۴.</ref>
گفتم: یا [[رسول الله]]! اگر این مطلب را برای [[مردم]] بفرمایید [[جعفر]] فراموش نمی‌شود؛ سپس [[حضرت]] فرمود: "در هنگام [[مصیبت]] به سینه مزن و سخن [[ناشایست]] مگو" و وقتی از کنار دخترش [[فاطمه]] عبور کرد و دید که صدای ناله‌اش بلند است، به او فرمود: {{متن حدیث|على مِثلِ جعفرٍ فَلتَبكِ الباكية}}: آری، گریه‌کنندگان باید بر [[جعفر]] [[گریه]] کنند. بعد [[دستور]] داد تا برای [[خانواده]] [[جعفر]] که مشغول [[عزاداری]] بودند [[غذا]] تهیه کنند و از این جا این کار [[سنت]] شد<ref>السیرة النبویه، ابن هشام (ترجمه: رسولی)، ج۲، ص۲۵۲؛ الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۸، ص۲۹۴؛ کامل، ابن اثیر (ترجمه: حالت- خلیلی)، ج۷، ص۲۸۱؛ تذکرة الفقهاء، علامه حلی، ج۲، ص۱۲۷؛ ذخیرة المعاد، محقق سبزواری، ج۱، ص۳۴۱.</ref><ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۱۴.</ref>


==اسماء و [[نقل حدیث]] ([[بازگرداندن خورشید]])==
==اسماء و [[نقل حدیث]] ([[بازگرداندن خورشید]])==
خط ۱۱۳: خط ۱۱۳:
[[حضرت]] گریبان او را گرفته و چنان او را به [[زمین]] کوبید که [[مردم]] گفتند او را خواهد کشت. (در بعضی از [[روایات]] آمده است که [[حضرت]] با دو انگشت گلویش را فشرد) [[عمر]] فریاد زد: [[یا علی]]! به [[حق]] صاحب این [[قبر]] دست بردار؛ [[حضرت]] او را رها کرد و گریبان [[عمر]] را گرفت و فرمود: "ای [[فرزند]] صهاک! اگر [[عهد]] و [[پیمان]] [[پیامبر]] نبود معلوم می‌شد که کدام یک از ما ضعیف‌تریم"<ref>المسترشد، محمد بن جریر طبری، ص۴۵۱؛ الاحتجاج، طبرسی، ج۱، ص۱۱۸؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۲۹، ص۱۳۳.</ref>.
[[حضرت]] گریبان او را گرفته و چنان او را به [[زمین]] کوبید که [[مردم]] گفتند او را خواهد کشت. (در بعضی از [[روایات]] آمده است که [[حضرت]] با دو انگشت گلویش را فشرد) [[عمر]] فریاد زد: [[یا علی]]! به [[حق]] صاحب این [[قبر]] دست بردار؛ [[حضرت]] او را رها کرد و گریبان [[عمر]] را گرفت و فرمود: "ای [[فرزند]] صهاک! اگر [[عهد]] و [[پیمان]] [[پیامبر]] نبود معلوم می‌شد که کدام یک از ما ضعیف‌تریم"<ref>المسترشد، محمد بن جریر طبری، ص۴۵۱؛ الاحتجاج، طبرسی، ج۱، ص۱۱۸؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۲۹، ص۱۳۳.</ref>.


بعد از بازگشت از [[غدیر خم]]، [[ابوبکر]]، [[عمر]]، [[ابوعبیده جراح]] و سالم و سی و چهار نفر از [[اصحاب عقبه]] و بیست نفر غیر از آنها، از جمله [[سعید بن العاص اموی]]، [[اسامة بن زید]]، [[ابوسفیان]] و [[معاذ بن جبل]] هم‌پیمان شدند که نگذارند [[خلافت]] به [[علی]]{{ع}} برسد و این [[پیمان]] [[نامه]] را نزد [[ابوعبیده جراح]] به [[امانت]] گذاشتند. [[رسول خدا]]{{صل}} در همین باره به [[ابوعبیده]] فرمود: {{متن حدیث|بخ بخ لك يا با عبيدة من مثلك و قد أصبحت أمين قوم من هذه الأمة على باطلهم ثم قرأ: {{متن قرآن|فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا}}<ref>«بنابراین، وای بر کسانی که (یک) نوشته را با دست‌های خود می‌نویسند آنگاه می‌گویند که این از سوی خداوند است تا با آن بهایی کم به دست آورند» سوره بقره، آیه ۷۹.</ref>و لو لا أن [[الله]] أمرني بالإعراض عنهم لأمر هو بالغه لقدمتهم و ضربت أعناقهم}}؛ این [[حدیث]] را اسماء بنت عمیس نیز [[نقل]] کرده است<ref>الصوارم المهرقه، نورالله شوشتری، ص۷۸.</ref>.<ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۱۷.</ref>
بعد از بازگشت از [[غدیر خم]]، [[ابوبکر]]، [[عمر]]، [[ابوعبیده جراح]] و سالم و سی و چهار نفر از [[اصحاب عقبه]] و بیست نفر غیر از آنها، از جمله [[سعید بن العاص اموی]]، [[اسامة بن زید]]، [[ابوسفیان]] و [[معاذ بن جبل]] هم‌پیمان شدند که نگذارند [[خلافت]] به [[علی]]{{ع}} برسد و این [[پیمان]] [[نامه]] را نزد [[ابوعبیده جراح]] به [[امانت]] گذاشتند. [[رسول خدا]]{{صل}} در همین باره به [[ابوعبیده]] فرمود: {{متن حدیث|بخ بخ لك يا با عبيدة من مثلك و قد أصبحت أمين قوم من هذه الأمة على باطلهم ثم قرأ: {{متن قرآن|فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا}}<ref>«بنابراین، وای بر کسانی که (یک) نوشته را با دست‌های خود می‌نویسند آنگاه می‌گویند که این از سوی خداوند است تا با آن بهایی کم به دست آورند» سوره بقره، آیه ۷۹.</ref>و لو لا أن [[الله]] أمرني بالإعراض عنهم لأمر هو بالغه لقدمتهم و ضربت أعناقهم}}؛ این [[حدیث]] را اسماء بنت عمیس نیز [[نقل]] کرده است<ref>الصوارم المهرقه، نورالله شوشتری، ص۷۸.</ref><ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۱۷.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش