بهاءالدوله: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == ==' به '==') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
[[شرفالدوله]] در آستانه [[مرگ]]، پسرش، امیرابوعلی، را به سوی [[فارس]] روانه کرد و [[امارت]] [[عراق]] را به [[برادر]] کهترش، بهاءالدوله، واگذاشت. امیرابوعلی در راه [[شیراز]] بود که خبر مرگ [[پدر]] بدو رسید. در همین [[زمان]]، صمصام الدوله که به [[فرمان]] [[شرف]] الدوله [[کور]] شده بود (۳۷۹ ق.) به همراه برادرش، [[فیروز]]، که در [[زندان]] او به سر میبرد [[فرصت]] را [[غنیمت]] شمرد و به [[یاری]] گروهی از [[دیلمیان]] از زندان بیرون آمد و بر شیراز دست یافت و [[امیر]] [[ابوعلی]] را نزد بهاءالدوله براند. بهاءالدوله که آرزوی [[جانشینی]] شرف الدوله را در سر میپروراند، به نیرنگی، امیر ابوعلی را به [[قتل]] رساند و خود برای [[تصرف]] قلمرو صمصام الدوله به [[خوزستان]] و فارس [[لشکر]] کشید و با آنکه در آغاز پیروزیهایی به دست آورد، با [[مقاومت]] سرسختانه [[سپاه]] صمصام الدوله روبهرو گردید و کار به [[صلح]] انجامید و مقرر شد که صمصام الدوله بر فارس و ارّجان و بهاءالدوله بر عراق و خوزستان فرمان براند<ref>الکامل، ج۹، ص۷۶.</ref>. بهاءالدوله با استفاده از این صلح، آهنگ توسعه قلمرو خود کرد و چون برای این کار نیازمند زر و سیم بود، به سال ۳۸۱ ق. [[خلیفه]]، الطائع را بازداشت کرد و پس از [[مصادره]] اموالش، القادر بالله (۳۸۱-۴۲۲ ق.) را بر سریر [[خلافت]] نشاند و به سال ۳۸۲ ق. [[موصل]] را که به تصرف [[حمدانیان]] در آمده بود باز ستاند و دیگر بار، آماده [[نبرد]] با صمصام الدوله شد. چندی بعد [[جنگ]] و درگیری میان آن دو درگرفت و خوزستان و بخشهایی از عراق میان آنان دست به دست شد تا اینکه به سال ۳۸۸ ق. صمصام الدوله به دست یکی از پسران عزالدوله بختیار به قتل رسید<ref>الکامل، ج۹، ص۱۲۲.</ref> و بهاءالدوله قلمرو او را تصرف و امارت [[متحد]] [[بویهیان]] را در عراق و فارس [[تجدید]] کرد<ref>الکامل، ج۹، ص۱۵۰- ۱۵۱.</ref>. | [[شرفالدوله]] در آستانه [[مرگ]]، پسرش، امیرابوعلی، را به سوی [[فارس]] روانه کرد و [[امارت]] [[عراق]] را به [[برادر]] کهترش، بهاءالدوله، واگذاشت. امیرابوعلی در راه [[شیراز]] بود که خبر مرگ [[پدر]] بدو رسید. در همین [[زمان]]، صمصام الدوله که به [[فرمان]] [[شرف]] الدوله [[کور]] شده بود (۳۷۹ ق.) به همراه برادرش، [[فیروز]]، که در [[زندان]] او به سر میبرد [[فرصت]] را [[غنیمت]] شمرد و به [[یاری]] گروهی از [[دیلمیان]] از زندان بیرون آمد و بر شیراز دست یافت و [[امیر]] [[ابوعلی]] را نزد بهاءالدوله براند. بهاءالدوله که آرزوی [[جانشینی]] شرف الدوله را در سر میپروراند، به نیرنگی، امیر ابوعلی را به [[قتل]] رساند و خود برای [[تصرف]] قلمرو صمصام الدوله به [[خوزستان]] و فارس [[لشکر]] کشید و با آنکه در آغاز پیروزیهایی به دست آورد، با [[مقاومت]] سرسختانه [[سپاه]] صمصام الدوله روبهرو گردید و کار به [[صلح]] انجامید و مقرر شد که صمصام الدوله بر فارس و ارّجان و بهاءالدوله بر عراق و خوزستان فرمان براند<ref>الکامل، ج۹، ص۷۶.</ref>. بهاءالدوله با استفاده از این صلح، آهنگ توسعه قلمرو خود کرد و چون برای این کار نیازمند زر و سیم بود، به سال ۳۸۱ ق. [[خلیفه]]، الطائع را بازداشت کرد و پس از [[مصادره]] اموالش، القادر بالله (۳۸۱-۴۲۲ ق.) را بر سریر [[خلافت]] نشاند و به سال ۳۸۲ ق. [[موصل]] را که به تصرف [[حمدانیان]] در آمده بود باز ستاند و دیگر بار، آماده [[نبرد]] با صمصام الدوله شد. چندی بعد [[جنگ]] و درگیری میان آن دو درگرفت و خوزستان و بخشهایی از عراق میان آنان دست به دست شد تا اینکه به سال ۳۸۸ ق. صمصام الدوله به دست یکی از پسران عزالدوله بختیار به قتل رسید<ref>الکامل، ج۹، ص۱۲۲.</ref> و بهاءالدوله قلمرو او را تصرف و امارت [[متحد]] [[بویهیان]] را در عراق و فارس [[تجدید]] کرد<ref>الکامل، ج۹، ص۱۵۰- ۱۵۱.</ref>. | ||
امارت بهاءالدوله ۲۴ سال به طول انجامید و بیشتر آن در [[کشمکش]] و زدوخورد با [[مخالفان]] و مقابله با تحریکات [[شورشیان]] و مدعیان [[قدرت]] گذشت و پس از آنکه به سال ۳۸۱ ق. از [[شر]] مدعیان خانگی [[نجات]] یافت، باقیمانده [[امارت]] خود را در [[فارس]] گذراند و امور [[بغداد]] را به [[نایب]] و جانشینش، عمیدالجیوش، و دیگران واگذاشت. [[غیبت طولانی]] بهاءالدوله از [[عراق]] موجب شد که در اطراف بغداد و نواحی جزیره، مدعیان قدرت سر بر آورند و قلمرو [[بویهیان]] در عراق بیش از پیش محدود گردد؛ چنانکه نبودن او در بغداد زمینه قدرت نمایی [[مجدد]] [[خلیفه عباسی]] را فراهم ساخت و هم به [[غلبه]] عنصر ترک در [[سپاه]] امیرالامرای بغداد و [[ضعف]] عناصر دیلمی انجامید و زمینه [[انحطاط]] تدریجی و [[اقتدار]] [[آل بویه]] را فراهم ساخت. [[بهاءالدوله]] به سال ۴۰۳ ق. بر اثر یک [[بیماری]] در ارّجان فارس درگذشت و در جوار [[حضرت علی]]{{ع}} و در کنار [[مزار]] پدرش به [[خاک]] سپرده شد<ref>در باب مرگ او اختلاف بسیار است (نک: تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۲، ص۲۵۰؛ المنتظم، ج۷، ص۲۶۴).</ref> | امارت بهاءالدوله ۲۴ سال به طول انجامید و بیشتر آن در [[کشمکش]] و زدوخورد با [[مخالفان]] و مقابله با تحریکات [[شورشیان]] و مدعیان [[قدرت]] گذشت و پس از آنکه به سال ۳۸۱ ق. از [[شر]] مدعیان خانگی [[نجات]] یافت، باقیمانده [[امارت]] خود را در [[فارس]] گذراند و امور [[بغداد]] را به [[نایب]] و جانشینش، عمیدالجیوش، و دیگران واگذاشت. [[غیبت طولانی]] بهاءالدوله از [[عراق]] موجب شد که در اطراف بغداد و نواحی جزیره، مدعیان قدرت سر بر آورند و قلمرو [[بویهیان]] در عراق بیش از پیش محدود گردد؛ چنانکه نبودن او در بغداد زمینه قدرت نمایی [[مجدد]] [[خلیفه عباسی]] را فراهم ساخت و هم به [[غلبه]] عنصر ترک در [[سپاه]] امیرالامرای بغداد و [[ضعف]] عناصر دیلمی انجامید و زمینه [[انحطاط]] تدریجی و [[اقتدار]] [[آل بویه]] را فراهم ساخت. [[بهاءالدوله]] به سال ۴۰۳ ق. بر اثر یک [[بیماری]] در ارّجان فارس درگذشت و در جوار [[حضرت علی]]{{ع}} و در کنار [[مزار]] پدرش به [[خاک]] سپرده شد<ref>در باب مرگ او اختلاف بسیار است (نک: تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۲، ص۲۵۰؛ المنتظم، ج۷، ص۲۶۴).</ref><ref>[[سید احمد رضا خضری|خضری، سید احمد رضا]]، [[تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه (کتاب)|تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه]] ص ۱۷۹.</ref>. | ||
==منابع== | ==منابع== |
نسخهٔ ۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۳:۱۵
مقدمه
شرفالدوله در آستانه مرگ، پسرش، امیرابوعلی، را به سوی فارس روانه کرد و امارت عراق را به برادر کهترش، بهاءالدوله، واگذاشت. امیرابوعلی در راه شیراز بود که خبر مرگ پدر بدو رسید. در همین زمان، صمصام الدوله که به فرمان شرف الدوله کور شده بود (۳۷۹ ق.) به همراه برادرش، فیروز، که در زندان او به سر میبرد فرصت را غنیمت شمرد و به یاری گروهی از دیلمیان از زندان بیرون آمد و بر شیراز دست یافت و امیر ابوعلی را نزد بهاءالدوله براند. بهاءالدوله که آرزوی جانشینی شرف الدوله را در سر میپروراند، به نیرنگی، امیر ابوعلی را به قتل رساند و خود برای تصرف قلمرو صمصام الدوله به خوزستان و فارس لشکر کشید و با آنکه در آغاز پیروزیهایی به دست آورد، با مقاومت سرسختانه سپاه صمصام الدوله روبهرو گردید و کار به صلح انجامید و مقرر شد که صمصام الدوله بر فارس و ارّجان و بهاءالدوله بر عراق و خوزستان فرمان براند[۱]. بهاءالدوله با استفاده از این صلح، آهنگ توسعه قلمرو خود کرد و چون برای این کار نیازمند زر و سیم بود، به سال ۳۸۱ ق. خلیفه، الطائع را بازداشت کرد و پس از مصادره اموالش، القادر بالله (۳۸۱-۴۲۲ ق.) را بر سریر خلافت نشاند و به سال ۳۸۲ ق. موصل را که به تصرف حمدانیان در آمده بود باز ستاند و دیگر بار، آماده نبرد با صمصام الدوله شد. چندی بعد جنگ و درگیری میان آن دو درگرفت و خوزستان و بخشهایی از عراق میان آنان دست به دست شد تا اینکه به سال ۳۸۸ ق. صمصام الدوله به دست یکی از پسران عزالدوله بختیار به قتل رسید[۲] و بهاءالدوله قلمرو او را تصرف و امارت متحد بویهیان را در عراق و فارس تجدید کرد[۳].
امارت بهاءالدوله ۲۴ سال به طول انجامید و بیشتر آن در کشمکش و زدوخورد با مخالفان و مقابله با تحریکات شورشیان و مدعیان قدرت گذشت و پس از آنکه به سال ۳۸۱ ق. از شر مدعیان خانگی نجات یافت، باقیمانده امارت خود را در فارس گذراند و امور بغداد را به نایب و جانشینش، عمیدالجیوش، و دیگران واگذاشت. غیبت طولانی بهاءالدوله از عراق موجب شد که در اطراف بغداد و نواحی جزیره، مدعیان قدرت سر بر آورند و قلمرو بویهیان در عراق بیش از پیش محدود گردد؛ چنانکه نبودن او در بغداد زمینه قدرت نمایی مجدد خلیفه عباسی را فراهم ساخت و هم به غلبه عنصر ترک در سپاه امیرالامرای بغداد و ضعف عناصر دیلمی انجامید و زمینه انحطاط تدریجی و اقتدار آل بویه را فراهم ساخت. بهاءالدوله به سال ۴۰۳ ق. بر اثر یک بیماری در ارّجان فارس درگذشت و در جوار حضرت علی(ع) و در کنار مزار پدرش به خاک سپرده شد[۴][۵].
منابع
پانویس
- ↑ الکامل، ج۹، ص۷۶.
- ↑ الکامل، ج۹، ص۱۲۲.
- ↑ الکامل، ج۹، ص۱۵۰- ۱۵۱.
- ↑ در باب مرگ او اختلاف بسیار است (نک: تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۲، ص۲۵۰؛ المنتظم، ج۷، ص۲۶۴).
- ↑ خضری، سید احمد رضا، تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه ص ۱۷۹.