الفصول المهمة فی أصول الأئمة ج۱ (کتاب)
الفصول المهمة فی اصول الأئمة(ع)، ج ۱ | |
---|---|
زبان | عربی |
نویسنده | محمد حر عاملی |
تحقیق یا تدوین | محمد قائینی |
موضوع | امامت و ولایت |
مذهب | شیعه |
ناشر | [[:رده:انتشارات انتشارات مؤسسه معارف اسلامی امام رضا(ع)|انتشارات انتشارات مؤسسه معارف اسلامی امام رضا(ع)]][[رده:انتشارات انتشارات مؤسسه معارف اسلامی امام رضا(ع)]] |
محل نشر | قم، ایران |
سال نشر | ۱۳۷۶ ش |
تعداد صفحه | ۷۱۲ |
شماره ملی | م۸۰-۱۳۸۸۹ |
این کتاب، جلد اول از مجموعهٔ سهجلدی الفصول المهمة فی أصول الأئمة است، به زبان عربی در بردارنده قواعد کلی که از ائمه اطهار(ع) درباره اصول دین و فروع دین و طب و اصول فقه میباشد. پدیدآورندهٔ این اثر محمد حر عاملی است و انتشارات مؤسسه معارف اسلامی امام رضا(ع) انتشار آن را به عهده داشته است.[۱]
دربارهٔ کتاب
در معرفی این کتاب آمده است: «مؤلف، در مقدمهای که بر کتاب نوشته تقاضای دوستان را برای جمعآوری کتابی در کلیات انگیزه خود را برای نوشتن چنین کتابی معرفی کرده و با اشاره به نامی که خود بر کتاب نهاده اقدام به بیان دوازده مقدمه که فواید مهمی در آنها هست و تعدادشان نیز از باب تبرک به این مقدار رسیده مینماید. این مقدمات در مورد حجیت نصّ عامّ ظاهر العموم در افراد ظاهره الفردیهاش میباشد که به قول مؤلف برخی از اخبار مؤید این معنا میباشند.
صد و بیست باب در مورد اصول دین بیان شده، در مورد اصول فقه هم هشتاد و چهار باب تبیین گردیده، ابواب چهل و ششگانه فقهی موضوع دیگر بخش کتاب است که هر یک از آنها نیز دارای فروعاتی میباشد، در بخش طب صد و چهل و یک باب وجود دارد، نوادر کلیات نام آخرین بخش کتاب است که دارای صد و سی و هشت باب میباشد.
فهرست کتاب
- مقدمات پژوهش؛
- مقدمه محقق؛
- مقدمه نویسنده؛
- مقدمه ای مشتمل بر دوازده نکته مهم به برکت عدد دوازده؛
گفتار اول: گوشه ای از کلیات قرآنی نسبت به اصول و فروع و غیر آن
- بحث: خداوند متعال نسبت به مخلوقی همانند عقل، و کسی که عقل او را کامل نمود، علاقه مند نیست؛
- بحث: ضرورت عمل نمودن به ادله عقلیه برای ثابت نمودن حجیت ادله سمعیه؛
- بحث: از ادله عقلی جز آنهایی که به بندگی خداوند متعال و دین داری رهنمون میسازند، معتبر نیستند؛
- بحث: شناخت و معرفت کلی یک ضرورت فطری و موهبت الهی است که در تمامی جزئیات آن باید به قرآن کریم و روایات مراجعه نمود؛
- بحث: در اعتقادات، عمل به گمان و هواهای نفسانی و عقول ناقص و نظرات دیگران و اموری از این قبیل که انتساب آنها به اهل بیت(ع) ثابت نگردیده است جایز نیست؛
- بحث: عدم جواز تقلید در امور اعتقادی و هم چنین گرفتن آنها از غیر از پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع)؛
- بحث: خداوند سبحان قدیم است و قدیمیجز او وجود ندارد؛
- بحث: خداوند سبحان معبودی یکتاست و شریکی در ربوبیت ندارد؛
- بحث: هیچکدام از مخلوقات نه در صفات و نه در ذات شبیه خداوند متعال نیستند، و خداوند نیز شباهتی با آنان ندارد؛
- بحث: هر مخلوقی بر وجود خالق خود، و بر علم او، و توانایی او دلالت میکند، و ما میتوانیم بدان استدلال نماییم؛
- بحث: هر چیزی غیر از خداوند متعال مخلوق، حادث و مسبوق به عدم میباشد؛
- بحث: هیچکدام از حواس ما توانایی درک خداوند متعال را ندارند؛
- بحث: خداوند متعال مرکب نیست و دارای اجزا نمیباشد؛
- بحث: نام های خداوند سبحان خود خداوند متعال نیستند، پس عبادت نامیاز نام های خداوند متعال _نه ذات خداوندی- جایز نمیباشد، بلکه عبادت مسمییعنی خداوند متعال واجب است؛
- بحث: خداوند سبحان ازلی، ابدی و سرمدی میباشد که نه ابتدایی در وجودش میباشد و نه انتهایی؛
- بحث: خداوند متعال نه مکانی دارد و نه در مکانی قرار میگیرد؛
- بحث: کنه ذات و کنه صفات خداوند متعال قابل درک نیست؛
- بحث: هیچ چشم و نگاهی نه در دنیا و نه آخرت و نه در خواب و نه بیداری نمیتواند خداوند متعال را ببیند یا او را درک نماید؛
- بحث: هیچ خیال و تصوری توانایی درک خداوند متعال را ندارد؛
- بحث: خداوند متعال را نمیتوان به هیچ وجه توصیف نمود، نه به صورت کیفی و نه به صورت أینی و نه حیثی؛
- بحث: خداوند متعال نه به جسم و نه شکلی توصیف پذیر نیست؛
- بحث: هیچ کدام از صفات ذاتی خداوند متعال افزون یا مغایر با ذات ایشان نمیباشد؛
- بحث: صفات ذاتی خداوند متعال قدیم بوده و تمامیآنها عین ذات ایشان میباشند؛
- بحث: صفات فعلی خداوند متعال، محدثه و عین فعل میباشند؛
- بحث: نه ذات و نه صفات ذاتی خداوند متعال قابل تغییر نیستند؛
- بحث: تمامی نامهای خداوند متعال حادث و مخلوق میباشند، و نامها غیر از خداوند میباشند؛
- بحث: معانی نامهای خداوند متعال شبیه هیچکدام از نام های مخلوقات نیستند؛
- بحث: خداوند متعال متصف به حرکت یا انتقال نمیگردد؛
- بحث: تمامیاطلاعات علم خداوند متعال در انحصار ایشان میباشد، هم چنین تمامیتوانایی های قدرت ایشان؛
- بحث: تمامی امور در کرسی می باشد، و کرسی و هر آنچه که در آن می باشد در عرش می باشد؛
- بحث: بی شک خداوند متعال مخلوقات را از هیچ آفریده است؛
- بحث: خداوند متعال مخلوقات را با وجودی که نیازی به آفرینش آنها نداشت آفرید؛
- بحث: چیزی در عالم وجود رخ نمی دهد مگر اینکه با قضای الهی و قدرت و دانش و اذن ایشان باشد؛
- بحث: خداوند سبحان به واسطه علم و دانش ازلی خود، آنچه را که بخواهد محو نموده و آنچه را که بخواهد بدون تغییری ثابت نگه می دارد؛
- بحث: در آنچه که خداوند متعال به پیامبران و فرستادگان خود آموزش می دهد بدا وارد نمیشود، مگر به صورت نادر؛
- بحث: بی شک خداوند متعال نسبت به هر معلومی عالم و داناست؛
- بحث: باطل بودن تفویض در افعال بندگان؛
- بحث: باطل بودن چبر در افعال بندگان و ثابت بودن نظریه "امر بین الأمرین"؛
- بحث: حرام بودن پرستش بتها و مانند آنها، و قربانی دادن برای آنها؛
- بحث: قطعا خداوند متعال نه فرزندی دارد و نه همسری؛
- بحث: بی شک خداوند متعال نه ضدی دارد و نه همسنگی؛
- بحث: خداوند متعال قابل توصیف و تشبیه به اموری از قبیل صورت، دست و عضوی از اعضای بدن ما نیست؛
- بحث: سخن و تفکر در ذات خداوند متعال ممکن نیست، همانطور که غور در مسائل توحیدی امکان ندارد، تنها باید در خصوص شگفتی های آثار قدرت خداوند متعال سخن راند؛
- بحث: نباید در خصوص قضا و قدر سخن راند بلکه باید درباره مسأله بدا سخن گفت؛
- بحث: جائز بودن سخن گفتن در همه مسائل جز مسائلی که نسبت به سخن گفتن در خصوص آنها نهی شده باشیم؛
- بحث: خداوند متعال همه چیز را آفریده است مگر افعال بندگان؛
- بحث: باطل بودن مسأله تناسخ ارواح در بدن ها؛
- بحث: قطعا هدایت به اعتقادات صحیح و بی شائبه از طرف خداوند متعال بدون جبر صورت می پذیرد؛
- بحث: بی شک از خداوند متعال هیچ ظلم و بی عدالتی صادر نمی گردد؛
- بحث: برای همه چیز اجل و وقتی معین گردیده است، برخی از اجل ها حتمی است و برخی دیگر کم و زیاد می گردد؛
- بحث: بی تردید خداوند متعال روزی های حلال را میان افراد تقسیم نموده است، و همانا ایشان روزی ها را کم یا زیاد می نماید، بی تردید اگر کسی حرامی به دست بیاورد از روزی او محسوب می گردد؛
- بحث: وجوب اینکه مردم به اندازه نیاز خود طلب رزق نمایند، و استحباب طلب رزق بیشتر از مقدار نیاز برای وسعت دادن به خانواده در زندگی؛
- بحث: قیمت ها به دست خداوند متعال است هر گاه بخواهد آنها را بالا یا پایین می آورد، هر چند بخشی از این پدیده از مردم ناشی میشود؛
- بحث: بی شک خداوند متعال فردی را بدون گناه در دنیا و آخرت عذاب نمی نماید، علت مجازات دسته جمعی در دنیا گناه برخی از مردم و رضایت یا نهی از منکر نکردن دیگران است؛
- بحث: هر کسی که حجت بر او تمام نیست مانند کودکان تنها پس از آنکه تکلیف متوجه آنان گردد در روز قیامت مجازات می گردند؛
- بحث: حبط اعمال توسط گناهان و آمرزش گناهان به واسطه عبادت و بندگی رخ می دهند، اما این قاعده همیشگی و ضروری نیست مگر به واسطه کفر و ایمان که همیشه کفر موجب حبط اعمال و همیشه ایمان موجب آمرزش گناهان می گردند؛
- بحث: باید پاداش بندگی ها به صاحب آن برسد، مگر آنکه او کاری انجام دهد که موجب زائل شدن پاداش گردد؛ از طرفی ممکن است که مجازات گناهان توسط خداوند متعال بخشیده گردد، پس ضرورتی ندارد که مجازات گناهان حتما به صاحب آنها برسد مگر مسأله کفر؛
- بحث: ضرورت توبه گناهکار از تمامی گناهان؛
- بحث: هیچگاه از خداوند متعال کاری که نقصی در ایشان موجب شود همچون؛ مسخره کردن، استهزاء نمودن، مکر، فریب، کار بی فایده و اموری از این دست سر نمی زند؛
- بحث: هر آنچه که به مکلف از بلاها و رنج ها در دنیا به او می رسد مجازات گناهان او می باشد، و یا اینکه از این امور مصلحتی همچون به دست آوردن پاداش و مانند آن به او می رسد؛
- بحث: بی شک کارهای خداوند متعال معلول غرض های او می باشد، غرض هایی که مصلحت بندگان در آن است. بنابراین ایشان باید آنان را به اموری مکلف سازد که مصلحت بندگان تأمین گردد؛
- بحث: مرگ آفریده ها حکمت و مصلحتی برای آنان است؛
- بحث: هر موجود زنده ای غیر از خداوند متعال باید قبل از برپا شدن قیامت بمیرد؛
- بحث: انسان مؤمن به هر بلایی مبتلا میشود و به هر مرگی می میرد مگر کسانی که استثنا شده باشند؛
- بحث: بی تردید ارواح و هر موجود دیگری فانی هستند مگر خداوند متعال. این حادثه فنا در میان نفخه اول و دوم رخ می دهد؛
- بحث: تمامی ارواح توسط فرشته مرگ و یاران او گرفته می شوند؛
- بحث: بی تردید پیامبر خاتم(ص) و امامان معصوم(ع) نزد هر مؤمن یا کافر در حال مرگی حاضر می گردند؛
- بحث: هر کسی که به ایمان محض و یا به کفر محض برسد در قبر مورد سؤال قرار می گیرد، پس اولی ساعتی متنعم می گردد و دومی ساعتی مورد شکنجه قرار می گیرد، و دیگران تا روز قیامت مورد سؤال قرار نمی گیرند؛
- بحث: همانا ارواح مؤمنان و کافران پس از مرگ آشنایان خود به زیارت آنان می روند؛
- بحث: ارواح مؤمنان در عالم برزخ با بدن های مثالی در بهشت گرد می آیند، همچنان که ارواح کافران با بدن های مثالی در آتش گرد می آیند؛
- بحث: بی تردید ارواح مؤمنان در عالم برزخ متنعم می گردند، و ارواح کافران در عالم برزخ مورد شکنجه قرار می گیرند؛
- بحث: ادله ی ویژه ای وجود دارد که ثابت می کند انسان مستحق ثواب و پاداشی نمی گردد مگر پس از مرگ؛
- بحث: بی تردید خداوند متعال مردگان را به شکل اول خود باز گردانده، آنان را محشور می نماید، پس از مرگشان دوباره آنان را در روز قیامت زنده می گرداند. او ارواح را به بدن های اولیه خود با همان اجزاء و جزئیات اولیه باز می گرداند؛
- بحث: همه مردم در روز قیامت با نام مادرانشان خوانده می شوند، مگر شیعیان که با نام پدرانشان خوانده می شوند؛
- بحث: بی تردید هر نسب و سببی در روز قیامت منقطع می باشد مگر نسب و سبب پیامبر اکرم(ص)؛
- بحث: همه مردم در روز قیامت مورد محاسبه قرار می گیرند مگر کسانی که خداوند بخواهد؛
- بحث: هر مردمی در روز قیامت به نام پیشوا و امام آنان خوانده می شوند؛
- بحث: پیامبران و امامان معصوم(ع) و مؤمنان اقدام به شفاعت کسانی از گناه کاران و فاسقان مسلمین می کنند که خداوند متعال اجازه شفاعت نمودن آنان را داده باشد؛
- بحث: بی شک بهشت و آتش هم اکنون آفریده شده اند و کسی که این مطلب را تکذیب نماید کافر است؛
- بحث: بی تردید در بهشت انواع نعمت ها و تمامی آنچه مورد رغبت اهل بهشت می باشد وجود دارد؛
- بحث: بی تردید در جهنم شدیدترین عذاب ها و انواع عقاب ها وجود دارد؛
- بحث: مؤمنان تا ابد در بهشت می باشند و کفار تا ابد در آتش می باشند، و اینکه نهایتی برای نعمت های بهشت و نیز شکنجه های جهنم وجود ندارد بلکه این دو ابدی هستند؛
- بحث: بی تردید مسلمانان فاسق تا ابد در آتش نیستند بلکه از آن خارج شده و در بهشت وارد می گردند؛
- بحث: ضرورت نبوت و امامت، و اینکه زمین در هر زمانی از پیامبر یا امام تا زمانی که تکلیف وجود دارد، خالی نمی ماند؛
- بحث: ضرورت شناخت امام(ع) نسبت به هر مکلف؛
- بحث: ضرورت پیروی از امامان معصوم(ع) بر هر مکلف؛
- بحث: بی تردید امامان معصوم(ع) همان هدایت کنندگان اهل هر زمانی می باشند و دربهای خداوند متعال می باشند که از طریق ایشان عطا میشود؛
- بحث: امام باید داناتر و برتر و کامل تر از تمام مردم باشد؛
- بحث: مردم نمی توانند امام را انتخاب کنند بلکه باید سخنی از امام گذشته بر این امر دلالت نماید و یا اینکه معجزه ای اقامه گردد؛
- بحث: بی تردید امامان معصوم(ع) نسبت به تمام تفسیر قرآن کریم و تأویل و ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه آن و موارد دیگر آگاهی دارند؛
- بحث: همانا پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) نسبت به تمامی دانش هایی که از آسمان نازل گردیده است آگاهی دارند؛
- بحث: تمامی کردارها و اعمال به صورت روزانه بر پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) عرضه می گردند؛
- بحث: فرشتگان و روح در شب قدر به زمین فرود آمده و امامان معصوم(ع) را نسبت به تمامی اموری که در آن سال از قضا و قدر خواهد بود آگاه می سازند، و اینکه ایشان نسبت به تمامی علم پیامبران(ع) آگاهی دارند؛
- بحث: پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) نسبت به تمامی علم غیب آگاهی ندارند بلکه تنها نسبت به بخشی از آن که توسط خداوند متعال مطلع می گردند آگاهی پیدا می نمایند، و اگر بخواهند چیزی بدانند خواهند دانست؛
- بحث: امامان معصوم(ع) کاری انجام نمی دهند مگر آنکه مسؤولیت و دستوری از طرف خداوند متعال بیاید، و ایشان از آن دستور و مسؤولیت تخطی نمی نمایند؛
- بحث: هر کسی که به ناحق ادعای امامت نماید و یا امامت امام حقی را انکار نماید، کافر گردیده است؛
- بحث: بر مردم واجب است که نسبت به امامان معصوم(ع) تسلیم باشند و به ایشان رجوع نمایند؛
- بحث: پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) حجت های خداوند متعال بر انسان ها و جنیان می باشند، بی تردید جنیان خدمت ایشان می روند و از آنان سؤال می کنند؛
- بحث: بی تردید هیچ حقی در دستان مردم نیست مگر آنکه از دستان امامان معصوم(ع) خارج شده باشد، و هر آنچه که از نزد ایشان خارج نشده باشد باطل است؛
- بحث: بی شک پیامبر اکرم(ص) و امامان دوازده گانه(ع) برتر از سایر مخلوقات، خواه پیامبران و اوصیای گذشته و فرشتگان و خواه دیگران می باشند، و پیامبران نیز برتر از فرشتگان می باشند؛
- بحث: امامان معصوم(ع) به دستور خداوند متعال قائم هستند، و دوازدهمین ایشان پس از غیبت و پنهان بودن با شمشیر قیام می نماید و زمین را پر از عدل و داد می نماید و دین خداوند متعال را ظاهر نموده و دشمنان خدای متعال را می کشد؛
- بحث: پیامبر اکرم(ص) به هر زبانی می توانست بخواند و بنویسد؛
- بحث: امامان معصوم(ع) نسبت به تمامی زبان ها آگاهی داشته، و هر آنچه مردم بدان نیازمندند را می دانند؛
- بحث: خداوند متعال مؤمنان را از گِلی پاک آفرید و کافران را از گِلی نا پاک آفرید، پس از آنی که آن دو را با هم مخلوط نمود؛
- بحث: خداوند متعال تمامی مخلوقات را در عالم ذر مکلف نمود تا به توحید و موارد دیگر اقرار نمایند؛
- بحث: خداوند متعال فطرت تمامی مخلوقات را بر توحید نهاده است؛
- بحث: هر آنچه غیر از حق باشد باطل است و هر آنچه غیر از هدایت باشد گمراهی است؛
- بحث: شریعت های پیامبران اولواالعزم عمومیت دارد و تا قبل از نسخ شامل تمامی مکلفین می باشد، و نیز شریعت حضرت محمد(ص) تا روز قیامت نسخ نمی گردد؛
- بحث: اسلام اقرار نمودن به اعتقادات صحیح می باشد و ایمان اقرار با قلب و زبان و عمل است؛
- بحث: هر کس واجبی را رها نماید در حالی که آن را حلال و یا سبک شمرده و یا منکر وجوب آن گردد، کافر گردیده است؛ و نیز هر کس کار حرامی را مرتکب گردد در حالی که آن را حلال و یا سبک شمارد کافر گردیده است؛
- بحث: پیامبران و امامان(ع)، معصوم می باشند و مرتکب هیچ گناهی همانند ترک واجب و یا انجام کار حرام، نمی گردند؛
- بحث: فرشتگان از هر گناهی معصوم می باشند؛
- بحث: واجب شدن تکلیف و دستور دادن به بندگان و باز داشتن ایشان؛
- بحث: ضرورت بغض داشتن نسبت به دشمنان خداوند متعال و برائت جستن از آنان و پیشوایانشان؛
- بحث: حسابرسی تمامی مخلوقات در روز قیامت به دست امامان معصوم(ع) می باشد؛
- بحث: نجات یافته از هر امتی تنها یک گروه می باشند؛
- بحث: پناه بردگان به اهل بیت(ع) کسانی هستند که در اعتقادات و بندگی و احکام شرعی با ایشان موافق و همراه باشند، ایشان همان گروه نجات یافته می باشند؛
- بحث: هر پرچمی که قبل از قیام نمودن قائم(ع) بر افراشته شود، صاحب آن پرچم ظالم می باشد؛
- بحث: تفسیر قرآن کریم را تنها امامان معصوم(ع) می دانند؛
مباحث کلی مرتبط با اصول فقه و مطالب متناسب با آن
- بحث: طلب علم بر هر مسلمانی واجب است، و نیز بر هر مکلفی واجب است که نسبت به مسائل شرعی مورد نیاز خود پرسش نماید؛
- بحث: جائز نیست چیزی از علوم دینی از غیر پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) گرفته شود هر چند از واسطه یا واسطه های مورد اطمینان گرفته شود، و نیز واجب است در تمامی احکام به ایشان(ع) رجوع شود؛
- بحث: وجوب کفایی و استحباب عینی یادگیری علوم اهل بیت(ع)، و وجوب عینی یادگیری مسائل مورد نیاز؛
- بحث: جایز نیست چیزی از باطل را یاد گرفت مگر با بیان نمودن باطل بودن آن و امنیت داشتن از ورود شک و شبهه؛
- بحث: ضرورت متواضع بودن نسبت به کسی که از آن یاد گرفته میشود و کسی که آموزش می دهد؛
- بحث: استحباب مجالست نمودن با عالمان صالح و سخن گفتن با ایشان؛
- بحث: هر اتفاقی که مورد نیاز امت قرار گیرد دارای حکم شرعی مشخصی می باشد، و برای هر حکمی دلیل قطعی وجود دارد که نزد امامان معصوم(ع) قرار دارد، بر مردم واجب است که هنگام نیازمندی از ایشان درخواست نمایند؛
- بحث: جایز نیست بدون آگاهی، سخن یا عملی در خصوص حکمی از احکام شرعی انجام گیرد؛
- بحث: ضرورت عمل نمودن طبق علم و آگاهی، به اینکه هر چه که واجب تشخیص داده شد انجام گردد و هر چه حرام تشخیص داده شود ترک گردد؛
- بحث: ضرورت احتیاط نمودن و رها ساختن هر کاری که انتساب آن به ایشان(ع) مورد تردید باشد، و نیز ضرورت رها ساختن هر کاری که احتمال حرمت آن رود و از امور مشتبه و مشکوک باشد؛
- بحث: عدم ضرورت اظهار نمودن علم خود در شرایط تقیه و ترس، و ضرورت اظهار نمودن علم در غیر تقیه و ترس، به ویژه در هنگام آشکار شدن بدعتها؛
- بحث: جایز بودن نقل کردن مضمون و مفهوم روایت؛
- بحث: ضرورت عمل نمودن طبق روایات روایت شده ایشان(ع) در کتابهای مورد اطمینان، و ضرورت نگارش حدیث؛
- بحث: جایز نبودن تقلید در احکام شرعی از غیر معصوم؛
- بحث: حرام بودن بدعت آوردن در دین و نیز پذیرش بدعت، و اینکه هر بدعتی حرام می باشد؛
- بحث: حرام بودن انجام احکام شرعی بر اساس هوای نفس و رأی خود؛
- بحث: جایز نبودن عمل نمودن در احکام شرعی به چیزی از انواع قیاس، حتی قیاس اولویت؛
- بحث: جایز نبودن عمل نمودن در احکام شرعی به چیزی از اجتهادات ظنیه؛
- بحث: جایز نبودن عمل نمودن در احکام شرعی به روایتی که سند یا دلالت آن ظنی باشد، همانطور که جایز نیست بر اساس دلیل عقلی ظنی عمل نمود؛
- بحث: ضرورت مراجعه به راویان حدیث در آنچه از امامان معصوم(ع) نقل نموده اند، نه در آنچه فتوا می دهند؛
- بحث: وجوه مختلف هماهنگ نمودن میان روایات مخالف هم؛
- بحث: بر کسی جایز نیست که نسبت به احکام شرعی فتوا دهد مگر آنکه امام باشد و یا اینکه نص حکم امام را یا لا اقل مضمون آن را نقل نماید و سپس بر طبق آن فتوا دهد؛
- بحث: جایز نبودن تفاوت در احکام شرعی در غیر از شرایط تقیه، و حقیقت این است که تنها یکی از فتاوای مختلف، مطابق با واقع است؛
- بحث: عدم جواز عمل نمودن مخالف با قرآن کریم و روایات شریفه در احکام شرعی؛
- بحث: جایز نبون عمل به اجماعی که از تطابق آن با رأی معصوم مطمئن نباشیم؛
- بحث: ضرورت عمل نمودن بر طبق نص عام و نیز ضرورت حکم نمودن بر طبق آن نسبت به تمامی افراد پدیده جزئی، مگر آنکه دلیلی بر خلاف آن قائم گردد؛
- بحث: ضرورت عمل نمودن بر طبق نص مطلق و جایز نبودن تقیید کردن اطلاق بدون دلیل خاص؛
- بحث: ضرورت برگرداندن احادیث متشابه به احادیث محکم بدین صورت که عام بر خاص حمل گردد، و مطلق حمل بر مقید شود در زمان بروز تنافی و تعارض؛
- بحث: جایز بودن عمل نمودن بر اساس آنچه اهل تسنن از امیر المؤمنان(ع) نقل نموده اند در خصوص مواردی که از طریق روایات شیعی روایتی نباشد؛
- بحث: عدم جواز عمل نمودن بر اساس نظر و روش اهل تسنن، حتی اگر منتسب به امامان معصوم(ع) باشد، در صورتی که روایت معارض آن از امامان معصوم(ع) در دسترس باشد؛ و نیز در خصوص مواردی که مورد نیاز انسان باشد و حکمی در دسترس نباشد باید از علمای اهل تسنن پرسیده شود و مخالف نظر ایشان عمل نمود؛
- بحث: مانعی ندارد که تا زمانی که نظر پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) به دست نیامده باشد، بیان نظر ایشان به تأخیر افتد و بر اساس احتیاط عمل نمود؛
- بحث: ضرورت عمل نمودن در احکام شرعی به نقل روایت شخص ثقه از امامان معصوم(ع)؛
- بحث: عدم جواز استنباط حکمی از احکام نظری بر اساس ظواهر قرآن کریم، مگر پس از آنکه نسبت به تفسیر و ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه آن توسط امامان معصوم(ع) آگاهی یافت؛
- بحث: عدم جواز استنباط احکام نظری از ظواهر روایاتی از پیامبر اکرم(ص) که از غیر امامان معصوم(ع) روایت شده است، تا زمانی که نسبت به تفسیر و ناسخ و منسوخ آن توسط امامان معصوم(ع) آگاهی نیافته ایم؛
- بحث: مستحب بودن هدایت مردم به احکام دین و دفع شبهات از مؤمنان؛
- بحث: ضرورت بر حذر بودن نسبت به پیروی کردن در احکام شرعی از عالمان سوء؛
- بحث: ضرورت عمل نمودن بر اساس روایاتی که انتسابشان به امامان معصوم(ع) با تواتر ثابت باشد؛
- بحث: ضرورت عمل نمودن بر اساس روایاتی که انتسابشان به امامان معصوم(ع) با قرائن و شواهد ثابت باشد؛
- بحث: عدم جواز جزم و اطمینان یافتن نسبت به کذب بودن روایات منتسب به معصومان(ع)، زیرا احتمال صحت آنان هست، بلکه در صورت عدم آگاهی نسبت به آنها باید احتمال دو طرف داده شود؛
- بحث: ضرورت عمل نمودن بر اساس روایات ثابت شده از ایشان(ع)، هر چند که احتمال تقیه در آنان داده شود و روایات معارض هم وجود داشته باشد؛
- بحث: استحباب عمل نمودن بر اساس هر عمل غیر حرامی که برای آن ثوابی از ایشان(ع) نقل شده است، هر چند که سند روایت ثابت نشده باشد؛
- بحث: بی تردید هر واجبی که انسان از انجام آن معذور باشد از عهده ی او ساقط است و انسان به خاطر ترک آن واجب مؤاخذه نمی گردد؛
- بحث: هر حرامی که انسان نسبت به انجام آن مضطر شود برای او حلال است مگر مواردی که استثنا شده است؛
- بحث: تکلیفی که از قدرت انسان خارج است باطل می باشد، و اینکه در دین حرج و سختی وجود ندارد؛
- بحث: شک به هیچ عنوان یقین را از بین نمی برد و تنها یقین باعث از بین رفتن یقین میشود؛
- بحث: هر چیزی که در قرآن کریم با لفظ "أو" (یا) باشد برای تخییر است، و هر چیزی که در قرآن کریم با لفظ "فمن لم یجد" (پس اگر نیافت) باشد برای ترتیب می باشد؛
- بحث: اینکه اگر مصادیق و افراد حلال از یک نوع با افراد حرام از آن نوع مشتبه گردد، همگی آنها حلال است مگر آنکه نسبت به حرام آن آگاهی حاصل گردد که اجتناب از آن لازم میشود؛
- بحث: ضرورت ایجاد ترتیب در عبادت ها و شروع با آن بخشی که خداوند متعال با آن شروع نموده است؛
- بحث: اینکه حکم به وجوب یک فعل وجودی نمی گردد مگر آنکه دلیلی بر آن قائم گردد، و اینکه احتیاط در فرض احتمال وجوب و احتمال عدم آن واجب نمی گردد مگر مواردی که استثنا شده است؛
- بحث: منظور از هر آنچه در قرآن کریم از آیات تحریمیه و تحلیلیه وجود دارد ظاهر آن می باشد، و مقصود از باطن آنها پیشوایان عدل و پیشوایان جور می باشد؛
- بحث: بی تردید احکام شرعی تا روز قیامت در هر زمانی ثابت می باشند مگر اینکه با دلیلی معتبر خلاف این مطلب بر یکی از احکام ثابت گردد؛
- بحث: بی تردید احکام شرعی عام می باشد و شامل تمامی مکلفین از گذشتگان تا آیندگان می باشد، مگر اینکه دلیلی خلاف این مطلب بر یکی از احکام ثابت گردد؛
- بحث: ضرورت عمل نمودن بر طبق سخنان پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع)، و ضرورت حکم نمودن بر اساس آنچه از ایشان(ع) از احکام روایت شده است؛
- بحث: ضرورت حکم نمودن طبق رفتار و عمل ایشان(ع) در احکام شرعی، مگر اینکه ویژگی آن عمل ثابت گردد؛
- بحث: ضرورت عمل نمودن طبق تقریرات و سکوت ایشان(ع) در احکام شرعی مگر اینکه مانعی آشکار گردد؛
- بحث: انکار برخی از ضروریات و مسائلی که با نقل راویان ثقه دلیل حجت بر آن اقامه شده است باعث ارتداد و کفر می گردد؛
- بحث: عقل شرط در تکالیف؛
- بحث: بلوغ شرط مکلف شدن به واجب و حرام می باشد، و استحباب عادت دادن کودکان به عبادتها قبل از بلوغ؛
- بحث: ضرورت نیت کردن در تکالیف واجب عبادی و اشتراط نیت کردن به صورت مطلق مگر موارد استثنا؛
- بحث: مستحب بودن انجام نیت خیر و تصمیم به انجام آن، و مکروه بودن انجام نیت شر؛
- بحث: ضرورت اخلاص داشتن در عبادت و نیت، و ضرورت حرام دانستن ریا و تظاهر؛
- بحث: استحباب انجام عبادت به صورت مخفی و مقدم دانستن آن بر عبادت های آشکارا، مگر در واجبات که آشکار نمودن آنها مستحب می باشد؛
- بحث: جدیت و تلاش در عبادت مستحب مؤکد است؛
- بحث: حرام بودن عجب نسبت به خود و نسبت به عمل، و آشکار نمودن آن؛
- بحث: جایز بودن تقیه در عبادتها و دیگر موارد، و وجوب تقیه هنگام ترس از بروز ضرر و خسارت مگر موارد استثنا؛
- بحث: مستحب بودن عجله کردن در انجام کار خیر، و مکروه بودن تأخیر آن مگر موارد استثنا؛
- بحث: بطلان عبادت در صورت عدم داشتن ولایت امامان معصوم(ع) و نیز عدم اعتقاد به امامت ایشان؛
- بحث: اگر کسی به دین حق گروید واجب نیست قضای عبادتهای انجام نشده او -با توجه به متفاوت بودن دین و عبادت او- به جا آورده شود، مگر زکاتی که به غیر مستحق داده شده است؛
- بحث: جایز نبودن عمل بر طبق استصحاب در خود احکام شرعی؛
- بحث: وجوب ملتزم شدن به شرط های شرط شده در عقود لازم، مگر موارد استثنا؛
- بحث: ضرر رساندن به مؤمن جایز نیست و بر او تحمل ضرر واجب نیست، مگر موارد استثنا؛
- بحث: جایز نبودن به تأویل بردن عبارت در مواردی که دلیل معارض و یا قرینه ای وجود نداشته باشد؛
- بحث: عدم جواز استدلال کردن به حکم جزئی در تمامی افراد کلی؛
- بحث: باطل بودن تکلیف کردن به فرد غافل؛
- بحث: آموختن دانش های زبان عربی امر مطلوبی است، ولی باید از افراط و زیاده روی در این امر جلوگیری شود؛
- بحث: وجوب و ضرورت آموختن فقه روایت شده از امامان معصوم(ع)؛
- بحث: آموختن نوشتن و علم حساب مطلوب است؛
- بحث: منحصر نمودن واجبات و اینکه امور دیگر واجب نیستند مگر اینکه دلیلی بر این مطلب اقامه گردد؛
- بحث: پیروی نمودن از خواب و رؤیا در احکام شرعی جایز نمی باشد؛
- بحث: روایتی که در زمان متأخر از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است ناسخ روایت قبلی می باشد، پس باید بر اساس روایت متأخر عمل نمود؛
- بحث: حلال بودن پاکیزه ها و حرام بودن ناپاک ها؛
- بحث: بی تردید هر آنچه که دستور به ترک آنها آمده باشد حرام می باشد؛
- بحث: قرعه زدن درباره هر مسأله مجهولی استفاده می گردد، مگر موارد استثنا؛
- بحث: حرف "باء" برای تبعیض نیز کاربرد دارد همانند آیه وضو و تیمم؛
- بحث: بی تردید می توان هر آنچه را که واجب نباشد، ترک نمود؛
فهرست مطالب.[۲]