ابوعقیل بلوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۲۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

ابوعقیل عبدالرحمان بن عبدالله بن ثعلبة بن بیجان[۱] از بنو أنیف هم‌پیمان بنی جَحجَبی[۲] تیره‌ای از بنوعمرو بن عوف (از قبیلة اوس) بود [۳]. از این رو، از بزرگان انصار خوانده شده است[۴].

وی به سبب انتسابش به بلی بن عمرو بن الحاف بن قضاعه و جد دیگرش أراشة بن عامر، به بلوی[۵]، قضاعی[۶]، أراشی و أنیفی[۷] شهرت یافت. نام ابوعقیل پیش از اسلام عبدالعزی بود که رسول خدا (ص) آن را به عبدالرحمان - عدو الأوثان (دشمن بتان) - تغییر داد[۸]. تکرار واژه "عدو الاوثان" در کنار تغییر نام وی به گونه‌ای است که آن را به عنوان یک مشخصه برای ابوعقیل درآورده و گاه تصور می‌شود لقب اوست[۹]. پسر عمویش عبدالرحمان بن عدیس بلوی، از شرکت کنندگان در بیعت رضوان و از رهبران قیام بر ضد عثمان[۱۰] هم نام اوست و ممکن است اخباری از آنان با هم درآمیخته شده باشد. همچنین فرد دیگری به نام عبدالرحمان بن سیحان (سیجان / بیجان) بن أرطاة جسری هم پیمان بنی امیه وجود داشت[۱۱] که گاه نسب بلوی با وی خلط شده است[۱۲].

ابوعقیل در همه جنگ‌های پیامبر خدا (ص)، از جمله بدر، أحد و خندق شرکت داشت[۱۳]. با اینکه به گفته ابن حجر[۱۴]، ابن اسحاق، بلوی را در شمار شهدای بدر آورده بود، ولی ابوعقیل در سال دوازده در جنگ یمامه(بر ضد مسیلمه کذاب) نیز شرکت جست. تیری از سوی دشمن بر سینه وی فرونشست و نخستین مجروح آن نبرد بود. پس از اصابت تیر، خود را به کناری کشید، تیر را بیرون آورد، ولی به سبب شدت جراحت، توان مبارزه نداشت. در پایان جنگ با اینکه مسلمانان شکست خورده بودند، به پا خاست و با شمشیر به مبارزه پرداخت. وی در حالی که چهارده زخم برداشته بود، دست چپش از آرنج قطع شد و به حال اغما روی زمین افتاد. وقتی مسیلمه کشته شد، او هنوز رمقی داشت. صدایش زده، خبر کشته شدن مسیلمه را دادند و او در حالی که سپاس خدا می‌گفت، جان داد [۱۵]. خلیفة بن خیاط[۱۶] جنگ یمامه و کشته شدن ابوعقیل را در سال یازده هجری آورده است.

بیشتر مفسران بر آن‌اند که چون آیه ﴿وَمِنْهُمْ مَنْ عَاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتَانَا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ[۱۷] نازل شد، ابوعقیل، یک صاع (پنج رطل = هر رطل ۴۸۰ درهم) یا نصف صاع خرما آورد. گروهی از منافقان، صدقه او را به تمسخر گرفتند و گفتند: خدا و رسولش از یک صاع بی نیازند. در پی آن، آیه ۷۹ سوره توبه ﴿الَّذِينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِي الصَّدَقَاتِ وَالَّذِينَ لَا يَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ[۱۸] نازل شد[۱۹]. گرچه افراد دیگری نیز مصداق آیه ذکر شده‌اند[۲۰]. اما در سبب آن این احتمال مطرح شده که افراد متعدد با مقادیر متفاوت (نصف صاع، یک صاع و دو صاع) صدقه پرداخته و همگی مورد تمسخر قرار گرفته‌اند.[۲۱][۲۲]

منابع

پانویس

  1. ابن حزم، ص۴۴۲.
  2. ابن هشام، ج۲، ص۵۱۱؛ ابن اثیر، ج۳، ص۴۸۰.
  3. ابن عبدالبر، ج۲، ص۸۳۸.
  4. ذهبی، ج۳، ص۷۲.
  5. سمعانی، ج۱، ص۳۹۵.
  6. ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۰۱.
  7. ابن سعد، ج۳، ص۴۷۳.
  8. ابن سعد، ج۳، ص۴۷۳.
  9. واقدی، ج۱، ص۱۶۱؛ بلاذری، ج۱، ص۱۱۰.
  10. طبری، ج۳، ص۳۸۵-۴۴۰؛ ابن حزم، ص۴۴۳.
  11. ابن عساکر، ج۳۴، ص۱۷۸.
  12. ابن اثیر، ج۳، ص۳۰۰؛ ابن حجر، ج۴، ص۲۴۶ و ۲۶۶.
  13. ابن سعد، ج۳، ص۴۷۲.
  14. ابن حجر، ج۷، ص۲۳۴.
  15. ابن سعد، ج۳، ص۴۷۳-۴۷۵؛ ذهبی، ج۳، ص۷۲.
  16. خلیفه بن خیاط، ص۷۴.
  17. «و از ایشان کسانی هستند که با خداوند پیمان بستند که اگر از بخشش خود به ما ارزانی دارد ما بی‌چون و چرا زکات خواهیم داد و بی‌گمان از شایستگان خواهیم بود» سوره توبه، آیه ۷۵.
  18. «آنان که به مؤمنان داوطلب دادن صدقه‌ها و به کسانی که جز توان (اندک) خود چیزی (برای دادن صدقه) نمی‌یابند طعنه می‌زنند و آنان را به ریشخند می‌گیرند، خداوند به ریشخندشان می‌گیرد و عذابی دردناک خواهند داشت» سوره توبه، آیه ۷۹.
  19. بخاری، ج۵، ص۲۰۵؛ ابن هشام، ج۴، ص۹۷۸؛ قرطبی، ج۸، ص۲۱۵؛ ابن کثیر، تفسیر، ج۲، ص۳۹۰.
  20. ابن جوزی، ج۳، ص۳۲۳؛ سیوطی، ج۳، ص۲۶۲-۲۶۴.
  21. ابن حجر، ج۷، ص۲۳۳.
  22. غفوری، محمد، مقاله «ابوعقیل بلوی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۴۴۸.