اسماء بنت ابیبکر در قرآن
اسما در شأن نزول
براساس نقل برخی از محدّثان و مفسّران[۱]، مادر مطلّقه اسماء (قیله یا قُتَیله دختر عبدالعزّی) که مشرک بود، به دیدن دخترش آمد و برایش هدایایی آورد. أسماء به مادر خود گفت: تا از پیامبر (ص) اجازه نگیرم، هدیهات را نمیپذیرم و تو را به خانهام راه نمیدهم. آیات لا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَن تَوَلَّوْهُمْ وَمَن يَتَوَلَّهُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ[۲] در این باره نازل شد.
قابل توجه است که راویانِ روایات این شأن نزول، در نقل طبری و ابن سعد، همه از خاندان زبیرند، ازاینرو باید با تردید یا دقّت و تأمّل بیشتر بدانها نگریست.
اسماء در عمرهالقضاء[۳] همراه پیامبر (ص) بود و مادر و مادربزرگش که هر دو مشرک بودند، نزد وی آمده، چیزی خواستند. او در پاسخ آنان گفت: تا در این باب از پیامبر (ص) نپرسم و اجازه نگیرم، چیزی به شما نمیدهم. شما همدین من نیستید. اسماء در این باره از پیامبر (ص) پرسید و در پاسخ وی خداوند آیه لَيْسَ عَلَيْكَ هُدَاهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ وَمَا تُنْفِقُونَ إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ[۴] را فرو فرستاد و به پیامبر (ص) اعلام کرد: هدایت مشرکان برعهده تو نیست که صدقه بخشش از آنان باز میگیری تا مسلمان شوند. تو دعوتکنندهای؛ نه راه نماینده. این خداست که هرکه را خواهد راه نماید[۵] و به مسلمانان اعلام کرد: اموالی را که میبخشید، برای خودتان است. شما فقط برای خشنودی خدا میبخشید. پاداش آنچه انفاق میکنید، بهتمام و بیکاستی به شما میرسد و به شما ستم نمیشود.
میبدی[۶] نیز همین شأن نزول را آورده است، بیآنکه به عمرهالقضاء اشاره کند. میبدی و طبرسی هر دو روایات دیگری را نیز در شأن نزول این آیه آوردهاند[۷] که در مجموع میتوان گفت کار اسماء، یعنی کمک نکردن به خویشاوندِ نزدیک غیر همدین، مشکل همه مسلمانان بوده است و بسیاری از آنان از این کار خودداری میکردهاند، بدون آنکه از پیامبر (ص) بپرسند و کار اسماء فقط یکی از مصادیق آن بوده است.[۸]
منابع
پانویس
- ↑ الطبقات، ج۸، ص۱۹۸؛ جامع البیان، مج۱۴، ج ۲۸، ص ۸۳ ـ ۸۴؛ مختصر تاریخ دمشق، ج ۵، ص ۱۱۳.
- ↑ «خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکردهاند و شما را از خانههایتان بیرون نراندهاند باز نمیدارد؛ بیگمان خداوند دادگران را دوست میدارد خداوند تنها شما را از دوست داشتن کسانی باز میدارد که با شما در کار دین جنگ کردند و شما را از خانههایتان بیرون راندند و (یا) از بیرون راندنتان پشتیبانی کردند و کسانی که آنان را دوست بدارند ستمگرند» سوره ممتحنه، آیه ۸-۹.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۲، ص ۶۶۳.
- ↑ «رهنمود آنان با تو نیست بلکه خداوند است که هر کس را بخواهد راهنمایی میکند و هر دارایی که ببخشید به سود خود شماست و جز برای خشنودی خداوند، نمیبخشید» سوره بقره، آیه ۲۷۲.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۱، ص ۷۴۲.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۱، ص ۷۴۲.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۲، ص ۶۶۳.
- ↑ اللهاکبری، محمد، مقاله «اسماء بنت ابیبکر»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱، ص 272-273.