بلاغت قرآن در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۱ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۱۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.


اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث بلاغت قرآن است. "بلاغت قرآن" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل بلاغت قرآن (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.


بلاغت قرآن در قرآن: بلاغت در لغت، مصدر "ب -ل - غ" به معنای رسیدن است و بلاغت در سخن نیز به معنای رسیدن به هدف مورد نظر در گفتار است.[۱] گاه نیز بلاغت به ابلاغ (مصدر باب افعال) به معنای رساندن تفسیر شده و بلاغت در سخن به رساندن معنا در بهترین ساختار زبانی به نحوی آشکار تعریف می‌‌شود.[۲][۳].

مقدمه

  • بلاغت در مفهوم اصطلاحیِ آن، گاه عنوان یک دانش از شاخه‌‌های علوم ادبی زبان عربی است و گاه به‌‌سان اصطلاح بلیغ در وصف‌‌گونه خاصی از سخن یا گوینده آن به کار می‌‌رود.[۴] دانش بلاغت از دانش‌های کاربردی به شمار می‌‌رود که هدف از آن مزیت بخشیدن به سخن یا مصونیت آن از اشتباهات غیر دستوری است که گاه به شیوه بیان معانی و گاه به شیوه هماهنگی سخن با موقعیت بیان آن و گاه به شیوه گزینش کلمات مربوط می‌‌شود. این سه شاخه به ترتیب در دانش‌های بیان، معانی و بدیع بحث می‌‌شوند.[۵] سخن بلیغ آن است که افزون بر ویژگی فصاحت، ساختارهای گوناگون زبان در موقعیت‌های مناسب آن به کار رفته باشد؛ برای مثال در مکان مناسب از تأکید، تکرار، گزیده‌‌گویی و زیاده‌‌گویی و ... استفاده شده باشد.[۶] بنابراین ویژگی، بلاغت به واژگان مفرد نسبت داده نمی‌‌شود و تنها ترکیب‌ها و عبارات را شامل می‌‌شود، در حالی که ویژگی فصاحت به کلمه نسبت داده می‌‌شود.[۷] کلمه فصیح آن است که حروف آن تناسبی آوایی داشته و استعمال آن در معنای مورد نظر نامأنوس نباشد و ساختار صرفی آن مطابق با قواعد ساخت کلمات در زبان عربی باشد و سخن فصیح آن است که افزون بر برخورداری یکایک واژگان از ویژگی فصاحت، مجموع سخن نیز ساختار نحوی درست و استواری داشته باشد و کنار هم نشستن واژگان، ناسازگاری آوایی پدید نیاورد و دلالت سخن بر معنای مورد نظر دشوار و پیچیده‌‌نباشد.[۸]

قرآن خود را "کتاب مبین" که زبانش عربی است، معرفی می‌‌کند: {{عربی|اندازه=۱۵۵%| ﴿وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ*إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ[۹] منظور از این تعبیر، اشاره به ویژگی فصاحت در قرآن دانسته شده است.[۱۰] تعبیر {{عربی|اندازه=۱۵۵%| ﴿بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُّبِينٍ[۱۱] نیز به فصاحت و اعجاز بیانی قرآن تفسیر شده است.[۱۲] تأکید قرآن بر تعبیر "عربی مبین" از نظر برخی مفسران، نشان از برتری زبان عربی از جهت گویایی و رسایی دارد و وجه انتخاب آن به عنوان زبان قرآن از همین روست[۱۳]، گرچه خداوند در بیانی عام زبان هر پیامبر و کتابش را زبان قوم وی معرفی کرده که بنا به اعتقاد برخی می‌‌تواند دلیلی بر نبود ویژگی خاصی در زبان عربی برای انتخاب آن به عنوان زبان قرآن‌‌باشد.[۱۴]

ویژگی مبین در دسته‌‌ای دیگر از آیات در سیاق نفی برخی اتهامات کافران آمده است؛ برای نمونه در پاسخ به اتهام اخذ قرآن از برخی آشنایان به کتاب‌ها و ادیان گذشته، زبان این افراد را اعجمی معرفی کرده و با وصف کردن قرآن به عربی مبین آن را دلیلی بر نادرستی این ادعا شمرده است: {{عربی|اندازه=۱۵۵%| ﴿وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِّسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُّبِينٌ[۱۵] اعجمی به نارسا[۱۶] و عربی مبین به زبان شیوا و رسا تفسیر شده است.[۱۷] تأکید بر ویژگی "مبین" در نفی اتهام شاعری از پیامبر نیز تکرار شده است: {{عربی|اندازه=۱۵۵%| ﴿وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُّبِينٌ[۱۸][۱۹] در آیه ۲۸ زمر نیز قرآن متنی عربی بدون کژی و ناراستی وصف شده: {{عربی|اندازه=۱۵۵%| ﴿قُرْآنًا عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ که از نظر برخی به فصاحت قرآن اشاره دارد.[۲۰] ویژگی فصاحت و بلاغت در قرآن، عنصری اساسی در این متن شمرده می‌‌شود و از این رو ترجمه قرآن یا بازخوانی معانی آن با بیانی دیگر، از نظر مفسران و فقیهان، قرآن نامیده نمی‌‌شود.[۲۱] گویاترین آیه در ارتباط با بلاغت قرآن، آیه ۲۳‌‌ زمر‌‌ است که قرآن را سخنی نیکو و همسان در راستی و درستی معانی و تناسب و استواری نظم و تألیف معرفی می‌‌کند:{{عربی|اندازه=۱۵۵%| ﴿اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِ...[۲۲] افزون بر این تعبیرهای عام، در برخی آیات نیز به جلوه‌‌های هنری بخش‌هایی از قرآن چون داستان‌های آن توجه شده است: {{عربی|اندازه=۱۵۵%| ﴿نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَذَا الْقُرْآنَ[۲۳][۲۴] برخی مفسران نیز تعبیر "احسن القصص" را نه تنها درباره داستان‌ها که شامل همه قرآن دانسته و وجه نامگذاری قرآن به آن را برخورداری آن از نهایت فصاحت و زیبایی و سازگاری الفاظ و معانی آن دانسته‌‌اند.[۲۵][۲۶].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. مقاییس اللغه، ج ۱، ص ۳۰۱ - ۳۰۲، «بلغ»
  2. الفروق اللغویه، ص ۳۰
  3. معموری، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۶، ص ۲۳- ۲۴.
  4. برای نمونه نک: القاموس المحیط، ج ۱، ص ۲، «بلغ»؛ مختصرالمعانی، ص ۱۴، ۲۳
  5. مختصر المعانی، ص ۲۵؛ کشف الظنون، ج ۱، ص ۱۳
  6. مختصر المعانی، ص ۲۰ - ۲۳؛ التعریفات، ج ۱، ص ۶۶؛ التعاریف، ص ۱۴۳
  7. الکلیات، ص ۲۳۶
  8. مختصر المعانی، ص ۱۴ ـ ۲۰
  9. زخرف آیه ۳ و ۴
  10. المسائل الصانیه، ص ۱۲۱؛ تیسیر الکریم، ص ۷۴۴
  11. شعراء آیه ۱۹۵
  12. الکشاف، ج ۲، ص ۶۳۵؛ جوامع الجامع، ج ۲، ص ۳۹۴؛ فتح القدیر، ج ۳، ص ۱۹۵
  13. تفسیر ابی السعود، ج ۴، ص ۱۷۸؛ المیزان، ج ۴، ص ۱۶۰
  14. نک: الاحکام، ابن حزم، ج ۱، ص ۳۲
  15. نحل آیه ۱۰۳
  16. البحر المحیط، ج ۵، ص ۵۱۹؛ الاصفی، ج ۱، ص ۶۶۳
  17. الکشاف، ج ۲، ص ۴۲۹؛ الصافی، ج ۳، ص ۱۵۶
  18. یس آیه ۶۹
  19. تفسیر قمی، ج ۲، ص ۲۱۷
  20. المسائل الصاغانیه، ص ۱۲۰ ـ ۱۲۱
  21. نک: الناصریات، ص ۲۲۲؛ المعتبر، ج ۲، ص ۱۶۹؛ تفسیر و مفسران، ج ۱، ص ۱۳۷
  22. الکشاف، ج ۴، ص ۱۲۳
  23. یوسف آیه ۳
  24. نک: جوامع الجامع، ج ۲، ص ۲۰۲
  25. مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۵۶
  26. معموری، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۶، ص ۲۳- ۲۴.