کاربر:Puranzab/صفحه تمرین
وحی
واژهشناسی لغوی
وحی در لغت به معانی گوناگونی از جمله: اشارت، کتابت، رساله، پیام، سخن پوشیده، شتاب و عجله، اعلام در خفا و القای کلام یا پیام و نوشته ای به دیگران آمده است[۱] در معناى لغوى وحى، شرط نيست كه وحى كننده چه كسى باشد، بلكه مىتواند خدا، فرشته، انسان، جن و شيطان باشد و همچنين در گيرندۀ وحى شرط نيست كه چه كسی يا چه چيزى باشد[۲].
وحی در اصطلاح
وحی در اصطلاح به ابلاغ رسالت هاى الهى از سوى خداوند متعال به پیامبران اطلاق مى شود[۳]. وحی پايه و اساس نبوت و از امور ضرورى اديان آسمانى است و آن، ارتباط مرموز و ويژه اى است بين خدا و انسانهاى ممتاز و برگزيدهاى كه پيامبر ناميده مىشوند در اين ارتباطِ ويژه، پروردگار متعال به طور مستقيم و يا به وسيلۀ فرشتۀ وحى با پيامبر سخن مى گويد و علوم و معارف و احكام و قوانين و دستورهايى را در قلب نورانى او القا مىكند و به او مأموريت مىدهد تا آنها را به مردم ابلاغ كند. پيامبر نيز در اين ارتباط ملكوتى و فوق العاده به وسيلۀ قلب نورانىاش، حقايقى را از جهان غيب مىگيرد بدون اينكه از حواس خود مدد بجويد يا نياز به فكر و ترتيب قياس داشته باشد و در همين حال منشأ اين داده هاى غيبى يعنى خداى سبحان را مىشناسد و به مأموريت سنگين خود كه پيامرسانى است آگاهى كامل دارد و از اطمينان و آرامش درونى برخوردار است[۴].