بحث:مقام اصطفاء الهی

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۷ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۱۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

سید علی حسینی میلانی

در کتاب: با پیشوایان هدایتگر جلد 2

اِصطَفاکُم بِعِلمِهِ؛ گواهی می‌دهم که خدا شما را به علم خود برگزیده است. این ابتدای یکی از فرازهای شهادت ثالثه است که هر یک از این فرازها بر پاره‌ای از خصائص ائمّه مشتمل است و هر کدام نکته‌ای دارد. نکته‌ای که در این عبارت و همۀ جمله‌های این فراز وجود دارد این است که اوصاف، شئونات و خصائص ائمّه (ع) از خداوند متعال است؛ زیرا چنان که ملاحظه می‌کنید هر جمله‌ای فعل است و فاعل، ذات باری تعالی است. این گونه تعبیر صریح است در این که هر چند این اوصاف، منازل و مقامات به ائمّه اختصاص دارد، امّا از ناحیۀ خداوند متعال است که او خواسته است که آن بزرگواران را با این خصوصیات و اختصاصات قرار دهد. بنابراین، نه تنها هیچ وجهی برای غلوّ در این تعابیر وجود ندارد؛ بلکه احتمال آن نیز نمی‌روند. کلمۀ «اصطفاء» پیش‌تر گفتیم که کلمۀ «اصطفاء» به معنای انتخاب و جدا کردن است @.ک: المفردات فی غریب القرآن: 283.& که خداوند متعال به سبب علم خود، ائمّه (ع) را از حیث شأن و منزلت از دیگران جدا کرده و به آنان مقام خاصّی داده که به دیگران نداده است. توضیح این مطلب چنین است که خداوند متعال، آفریدگار بشر است و از همان لحظۀ آفرینش از همۀ اوصاف و اخلاق و حالات او به طور کامل با خبر است. در قرآن مجید می‌فرماید: «أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ»؛ آیا آن کسی که موجودات را آفریده از حال آنان آگاه نیست؟! در حالی که او (از همه چیز) با خبر و آگاه است. آیا می‌شود خدای لطیف و خبیر به همۀ اشیا از اموری که به مخلوقاتش مربوط است بی‌خبر باشد؟ پس او می‌داند که چه خلق کرده و از جمیع ابعاد و احوال اختیاری هر یک از افراد با خبر است. از این رو به سبب همین علم و با توجّه به حالاتشان به آن‌ها مراتب قرب می‌دهد که هر کس در این مسیر بیشتر کار کرده باشد، البته قرب و منزلتش بیشتر خواهد بود؛ ولی ائمّه (ع) به مرتبه‌ای رسیدند که از دیگران ممتاز شدند؛ یعنی صاحب خصوصیتی شدند که برای دیگران حاصل نشده است. بنابراین، خداوند متعال به علم خود به حالات، صفات و عبادات ائمّه (ع) آن‌ها را اصطفاء کرد و چنین مقامی به آنان عطا فرمود. در این جا دو نکته قابل ذکر است: نخست آن که ائمّه (ع) مثل دیگر افراد بشر مخلوق خدا هستند. دوم آن که هر یک از افراد بشر می‌توانند با اختیار خود راه صحیح قرب به خداوند متعال را پیدا کرده و در آن راه حرکت کنند. با توجه به این دو نکته بیان سه مطلب ضروری است: مطلب یکم. چند شرط بیان می‌شود: شرط نخست در یافتن راهِ صحیح قرب، علم و آگاهی به راه است، که انسان راه را پیدا بکند و عوضی نرود و یا بدون پیدا کردن راه، حرکت نکند. شرط دوم. عبادت و بندگی صادقانه و پیشرفت در این راه است. شرط سوم. این است که این حرکت، از روی اختیار باشد. مطلب دوم. وقتی چنین شد ناگزیر مراتب اشخاص مختلف خواهد بود. مطلب سوم. به مقتضای ادلّۀ فراوان از کتاب و سنّت و دقّت در احوالات ائمّه (ع) روشن می‌شود که این بزرگواران نزد خداوند متعال به مرتبه‌ای رسیده‌اند که فوق همۀ مراتب است. گفتنی است که این بحث می‌تواند از بحث عصمت جدا باشد که ائمّه (ع) با اختیار خود معصوم هستند. خداوند منّان در آیۀ مبارکه‌ای می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ * ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»؛ خداوند آدم، نوح، آل ابراهیم و آل عمران را بر عالمیان برتری داد. آنان فرزندانی بودند که از (جهت پاکی و فضلیت) برخی از نسل برخی دیگر برترند و خداوند شنوا و داناست. اصطفائ و اختیار اینان از ناحیۀ خداوند متعال است و این فعل به خداوند متعال نسبت داده شده است. امّا در ذیل می‌فرماید: «و الله سمیعٌ علیم»؛ یعنی علم خداوند متعال در این اصطفاء دخیل است. در آیۀ مبارکه دیگری می‌فرماید: «اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا وَمِنَ النَّاسِ ۚ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ * يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۗ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ»؛ خداوند از فرشتگان و هم چنین از مردم رسولانی برمی‌گزیند. خداوند شنوا و بیناست. آن چه در پیش رو و پشت سر آن‌هاست می‌داند و تمامی امور به سوی خدا باز می‌گردد. بنابراین، درست است که اصطفاء از خداوند متعال و فعل الاهی است و به خداوند متعال نسبت داده شده؛ امّا اصطفاء او از روی علم و به برکت عبودیّت بوده است که گفتیم، راه را پیدا کرده و در آن راه حرکت کنند. شاهد بر این مطلب در آیات و روایات فراوان است. در مباحث پیش‌تر نیز مقداری بیان شد. در آیۀ مبارکۀ دیگری در خطاب به رسول الله (ص) می‌خوانیم: «وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَىٰ أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا»؛ مقداری از شب را به تهجّد [و نماز و عبادت] سپری کن. این یک وظیفه‌ای اضافی برای توست. امید که پروردگار تو را به مقامی در خور ستایش برانگیزاند. بنابراین آیه، تهجّد مقدّمۀ مقام محمود می‌شود، هم‌چنین در این آیه‌ای که می‌خوانیم تأمّل کنید! خداوند متعال می‌فرماید: « وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَالْأَبْصَارِ * إِنَّا أَخْلَصْنَاهُم بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ * وَإِنَّهُمْ عِندَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ»؛ به یادآور بندگان ما ابراهیم، اسحاق و یعقوب را؛ صاحبان دست‌ها و چشم‌ها. ما آنان را خالص کردیم ویژه و یادآور سرای آخرت بود. و همانا آنان در نزد ما از برگزیدگان و نیکانند. در این آیه از آغاز، عبودیّت چنین بندگانی ذکر شده، تا آن جا که می‌فرماید: «أخلصناهم» و این مطلب بسیار مهمی است. در آیۀ دیگری می‌فرماید: «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا»؛ سپس این کتاب را به گروهی از بندگان برگزیده خود به میراث دادیم. در این آیه، اصطفاء از بین بندگان است و همان گونه که بیان شد مراتب عباد مختلف است؛ ولی کسانی هستند که در این مسیر گام برداشته و پیش رفته‌اند تا خداوند متعال آن‌ها را از عباد، اصطفاء کرده و آن‌ها را وارثان کتاب قرار داده که همان اهل بیت پیامبر اکرم (ع) هستند. آن چه آوردیم خلاصۀ شرح این جمله بنابر نسخۀ «اصطفاکم بعلمه» بود. امّا بنابر نسخۀ «اصطفاکم لعلمه» معنای دیگری خواهد داشت، در این معنا خداوند متعال ائمّه را به جهت این که وعاء علم خود باشند، برگزیده، حال باید ملاحظه کرد: 1. در بین این همه خلایق از اوّلین و آخرین انتخاب ائمّه (ع) چه دلالتی دارد؟

2. انتخاب کننده خداوند خالق لطیف خبیر حکیم است. 3. برای این که ظرف علم الاهی باشند انتخاب شده‌اند. 4. علم خداوند متعال که قابل حدّ و حصر نیست. 5. علم، کمالی است که بالاتر از آن کمالی نیست؛ بلکه بازگشت همۀ کمالات به علم است. در این جا فقط به ذکر دو مطلب اکتفا می‌کنیم: مطلب اوّل. شواهد بر این که ائمّه (ع) وعاء علم الاهی هستند از قرآن و روایات بسیار است، از جمله روایاتی که در ذیل آیۀ مبارکۀ «وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُّبِينٍ»؛ «و ما همه چیز را در کتاب آشکار کننده‌ای احصا کرده‌ایم» آمده است: عن أبی جعفر عن جدّه (ع) قال: لمّا نزلت هذه الآیة «وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُّبِينٍ» علی رسول الله (ص) ، قام أبوبکر و عمر من مجلسهما فقالا: یا رسول الله! هو التوراة؟ قال: لا. قالا: فهو الإنجیل؟ قال: لا. قالا: فهو القرآن؟ قال: لا. قال: فأقبل أمیرالمؤمنین (ع) ، فقال رسول الله (ص):

هو هذا، إنّه الإمام الّذی أحصی الله تبارک و تعالی فیه علم کلّ شیء؛ @معانی الأخبار: 95، حدیث 1، المناب، ابن شهر آشوب: 2 / 263، الفصول المهمّه: 1 / 509 و 510، حدیث 61، بحار الأنوار: 35 / 427 و 428، حدیث 2، ینابیع المودّه: 1 / 230، حدیث 66.& هنگامی که این آیه بر پیامبر خدا (ص) نازل شد، ابوبکر و عمر برخاستند و گفتند: ای رسول خدا! منظور تورات است؟ فرمودند: نه. گفتند: منظور انجیل است؟ فرمود: نه. گفتند: منظورقرآن است؟ فرمودند: نه. در این هنگام امیر مؤمنان (ع) آمدند، پیامبر خدا (ص) به آن حضرت اشاره کردند و فرمودند: منظور همین شخص است؛ او امامی است که خداوند متعال علم و دانش همه چیز را در او احصا کرده است. و از جمله روایاتی است که در ذیل آیۀ مبارکۀ «قُلْ كَفَىٰ بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ» آمده است، که در شرح «و خزّان العلم» به برخی از آن‌ها اشاره شد. مطلب دوم. خداوند متعال و رسول اکرم (ص) معلّم امامان هستند؛ به این صورت که علم رسول الله از خداوند متعال است که فرمود: « عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَىٰ ...»؛ آن کس که قدرت عظیمی دارد پیامبر را تعلیم داده است.

و هم‌چنان که به رسول الله (ص) فرمود: «وَكَذَٰلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا ۚ مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَٰكِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نَّهْدِي بِهِ مَن نَّشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا ۚ وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ»؛ همان‌گونه (که بر پیامبر پیشین وحی فرستادیم) بر تو نیز روحی را به فرمان خود وحی کردیم، تو پیش از این از کتاب و ایمان آگاه نبودی، ولی ما آن را نوری قرار دادیم که به وسیلۀ آن هر کس از بندگان خویش را بخواهیم هدایت می‌کنیم و به طور مسلّم تو مردم را به سوی راه مستقیم هدایت می‌کنی. هم‌چنین فرمود: «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا»؛ سپس این کتاب (آسمانی) را به گروهی از بندگان برگزیده خود به ارث دادیم. و ائمّه (ع) فرمودند: علم الکتاب –والله- کلّه عندنا؛ @الکافی: 1 / 257، حدیث 3، بحار الأنوار: 26 / 197، حدیث 8.& به خدا سوگند، همه علم کتاب در نزد ماست. و نیز آنان از رسول الله (ص) اخذ کرده‌اند که خود حضرت فرمودند: معاشر الناس! ما من علم إلّا و قد أحصاه الله فیّ، و کلّ علم علمت فقد أحصیته فی إمام المتّقین، و ما من علم إلّا علمته علیّاً و هو الإمام المبین @الإحتجاج: 1 / 74، بحار الأنوار: 37 / 208.& علّمنی رسول الله (ص) ألف باب من العلم یفتح لی من کلّ باب ألف باب؛ @نوادر المعجزات: 131، دلائل الإمامه: 235، بحار الأنوار: 69 / 183، نظم درر السمطین: 113، ینابیع المودّه: 1 / 222، حدیث 43 با اندکی تفاوت.& رسول خدا (ص) هزار باب از ابواب علم را به من آموخت که از هر بابی، هزار باب برایم گشوده می‌شود. حال، ملاحظه کنید حضرت امام رضا (ع) دربارۀ امام و امامت چه می‌فرمایند: الإمام.... مخصوص بالفضل کلّه من غیر طلب منه و لا اکتساب، بل اختصاص من الفضل الوهّاب..... إنّ العبد إذا اختاره الله عزوجل لاُمور عباده، شرح صدره لذلک و أودع قلبه ینابیع الحکمة و ألهمه العلم إلهاماً، فلم یعی بجواب و لا یحیر فیه عن الصواب..... یخصّه الله بذلک لیکون حجّته علی عباده و شاهده علی خلقه.@الکافی: 1 / 201 و 203، الأمالی، شیخ صدوق: 776-778، بحار الأنوار: 25 / 124 – 127.&


ص75 تا 83